۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

تاثیر نوشتن در وبلاگ

اگر صد نفر از وبلاگ نویسان ، همانند کاری که من اینجا کردم در ظرف یکی دو ماه حدود بیست سی نوشته در مورد مسایل زیست محیطی بنویسند یک شبکه مجازی بین علاقه مندان حفظ محیط زیست ایجاد خواهد شد.
هرکس می تواند از منظر تخصص یا تجربه شخصی خویش در این مورد سخن بگوید: از دید اقتصاد، آموزش، معماری، تجربه ناشی از سفر به کشورهای مختلف و شهرستان های گوناگون کشور. همین طور هر کسی می تواند با کمک از مهارت و هنرهای خود طعم و رنگ جدید و منحصر به فردی به مسئله دهد.
به این ترتیب، "ترس" و "خجالت" علاقه مندان به حفظ محیط زیست از صحبت و نشان دادن واکنش در مورد مسایل محیط زیستی خواهد ریخت. در صحبت با افراد با سنین ، طرز فکر و موقعیت های اجتماعی مختلف دریافته ام که خیلی از آنان به واقع علاقه مند به حفظ محیط زیست هستند و مایلند قدم هایی از آن دست که من در وبلاگم پیشنهاد داده ام بردارند، اما نگران واکنش اطرافیان هستند. آنان که اهل مسافرت و مهمانی و خوش گذراندن هستند، نگرانند که با پیش کشیدن مسایل محیط زیست در بین دوستان خود، آدم "خسته کننده ای" به نظر آیند. آنان که اهل پز ومُد و تشریفات و غیره هستند خوش ندارند كه بین دوستانی که لباس های مارک دار و ماشین آخرین سیستم و جواهرات خود را به رخ می کشند، مانند "پیره زن های صد سال پیش" سخن از جلوگیری از اسراف در مصرف آب و برق و یا بازیافت زباله بگویند و یا بروز دهند که چنین دغدغه هایی دارند. آنان که اهل مطالعه و بحث های"روشنفکری كافه اي" هستند گمان می کنند کلاس سخن گفتن در مورد آب و فاضلاب و بازیافت زباله پایین است و دغدغه محیط زیست، کلاس آنان در نزد دور وبری هایشان پایین می آورد. آنان هم كه اهل شرکت در سرگرمی های گوناگونی که بین بانوان مد می شود و بعد هم از مد می افتد (کلاس یوگا، تنیس و....) هستند هم همین طور! گمان می کنند کلاسشان با داشتن دغدغه های محیط زیست پایین می آید. لازم است تاکید كنم این چنین تصوری مختص کشور های جهان سومی مانند ایران است. در کشورهای پیشرفته هم افراد با روحیا ت و سبک های زندگی از نوع آن چه که در بالا گفتم حضور دارند. اما هیچ کدام توجه به مسایل زیست را دون شان خود نمی دانند! از قضا علاقه به مسایل محیط زیست، وجه مشترک اغلب این گروه ها شده است . هیچ کدام علاقه به محیط زیست و کوشش در راه آن را نه مانعی برای لذت بردن از زندگی می دانند، نه باعث نقصان ژست و پزشان می بینند و نه دون شان یک روشنفکر اهل مطالعه. البته سی چهل سال پیش در کشورهای پیشرفته تصور افراد همچون ایران بود. گروه های طرفدار محیط زیست زحمات بسیار کشیدند که تصور و دیدگاه جامعه را عوض کردند. همان طوري كه قبلا گفته ام در سي سال اخير در دانشكده ها ي فلسفه دنيا فيلسوفان مشهور زيادي روي فلسفه و اخلاقيات محيط زيست كار كرده اند. ارسطو و افلاطون و سقراط فرزندان زمان خويش بودند و مسايل مطرح زمان خويش را در فلسفه خود آورده اند. لاپلاس ، بيكن ، دكارت ، هگل ، نيچه و بالاخره ماركس هم همين طور. هر چند سئوالات اگزيستانسياليستي از قبيل "از كجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟ به كجا مي روم آخر ننمايي وطنم" از زمان متفكران پيش از تاريخ همچنان بي پاسخ مانده. اما مسايل فلسفي مربوط به اجتماع و اخلاقيات با زمان تغيير مي كنند. يكي از مسايل مهم و درخور توجه فلاسفه سي سال اخير همين مسايل محيط زيست هستند بنا براين روي همان موضوع كار مي كنند. مخالف غور در گذشته نيستم اما معتقدم از هر لحاظ از جمله از ديد فلسفي بايد با زمان پيش رفت. بي توجهي به مسايل پيرامون و بلغور كردن متفكران صد سال پيش دليل بر روشنفكري نيست!
همین وبلاگ ها وسیله خوبی هستند که ما نیز این دیدگاه را کشور خودمان تغییر دهیم.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/12/091127_ag_ea_iran_climate_change.shtml

ناشناس گفت...

یک روز به ما فرصت بده فردارا رد کنیم تا ببینیم برای جناب مستطاب محیط زیست چه کار میتوانیم انجام دهیم.
با سپاس از صبر و تحملتان