تصويب پروژه هاي پرهزينه پروسه اي طولاني است. يكي از مراحل آن اين است كه از پديده شناساني كه در اين زمينه كار كرده اند (از سراسر دنيا) در خواست مي كنند تا درمورد انتظاراتي كه از چنين آزمايشگاهي مي توان داشت برآوردي ارائه دهند ومزيت ها و كاستي هاي آن را با آلترناتيوهاي ممكن برآورد كنند. از من به همراه آلكسي يك بار خواسته شد تا در مورد آزمايشگاهي در ژاپن چنين تحليلي انجام دهيم. نتيجه تحليل ما به همراه ديگر همكاران از گوشه و كنار دنيا در اين مقاله گردآوري شد. دقت كنيد آلكسي (استاد راهنماي سابق من) در زمينه فيزيك نوترينو يكي از معروف ترين و باتجربه ترين اشخاص در دنيا است. با اين حال يك جمله نقل قول از او "حجتي" براي سرمايه گذاري چند ميليون دلاري حتي براي كشور ثروتمندي مانند ژاپن محسوب نمي شود. البته از او نظر مي خواهند اما نمي گويند" جناب پروفسور اسميرنف بفرما ببينيم اگر نظر شما مثبت است ما بريم "تو سه سوت " براي تو سلسله اي از اين آزمايشگاه ها بسازيم." به جاي آن از اسميرنف خواستند تا به همراه من روش جايگزيني را كه در يكي از مقاله هايمان پيشنهاد كرده بوديم بيشتر بشكافيم. آلكسي و من چند ماه وقت صرف كرديم و بخشي از مقاله را نوشتيم. بيست سي نفر ديگر از گوشه وكنار دنيا هم همين كار را با ديدگاه خود انجام دادند. چند ماهي هم صرف شد كه دوستان ژاپني اين مطالب را كنار هم بگذارند و نتيجه اي بگيرند.
تازه اين مقاله كَت و كلفت تنها از منظر پديده شناسي به مسئله نگاه مي كند. آزمايشگران و... از ديد تكنيكي ده ها مقاله مي نويسند تا مشخص شود چه قدر راه اندازي يك آزمايش توجيه پذير است.
آري! پروسه تصويب يك پروژه با هزينه بالا در بين فيزيكپيشگان پروسه اي طولاني است. چند تا نقل قول غير مستند و غير مكتوب از فيزيكپيشه اي كه به هر دليل خاطر او عزيز است پايه اي براي تصويب پروژه پرهزينه چند ميليون دلاري نمي تواند باشد. به خصوص اگر اين فيزيكپيشه در زمينه پروژه مزبور تخصصي نداشته باشد. بالاخص اگر وي در قيد حيات نباشد تا نظر واقعي خود را ابراز كند. من دارم در مورد تصويب پروژه در بين خود فيزيكپيشگان صحبت مي كنم. تصويب پروژه توسط موسساتي كه منابع مالي را تامين مي كنند قصه ديگري است (قصه 50% توافق!!).
چه نامي مي توان بر استفاده از نام نيك عزيزي از دست رفته و خوش نام براي به كرسي نشان پروژه اي نسنجيده و در عين حال پرهزينه گذاشت؟!
۹ نظر:
ما یک کورسی داشتیم به اسم Spatial Decision Support Systems
و ایضا multi-criteria decision making
.در اینجا بر مبنای یک سری روش های ریاضی امکان تصمیم گیری چند معیاره را پیدا می کنیم.گویا ذهن انسان امکان مقایسه بیش از هفت معیار رو با هم نداره .این روش های کمک می کنه که نظرات مختلف کارشناسان(بر اساس مطالعات یا نظر کارشناسی) و مردم را دخیل کرده و بعد معیار هامون رو با روش های مختلف وزن دهی کنیم و بهترین گزینه رو انتخاب کنیم.گویا پایه گذار یکی از این روش ها به نام AHP یک عراقی(جهود ایرانی؟!!) به نام دکتر ساعتی یه.
http://en.wikipedia.org/wiki/Multi-criteria_decision_analysis
http://en.wikipedia.org/wiki/Decision_Support_Systems
http://en.wikipedia.org/wiki/Analytic_Hierarchy_Process
I hope you have a wonderful trip.
متشکرم زهرا جان
(این نظر مربوط به مطلب نیست!)
خواستم نظر شما را در مورد این خبر بدانم، ممنون.
http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=88904
خبر بسیار ژورنالیستی تهیه شده است و ادبیات آن غیر علمی است.
از روی این خبر نمی توان کار را ارزیابی کرد. اما اصل مطلب، کار معقولی است.
تغییر ثوابت طبیعت با زمان از جمله فرضیه هایی است که چندی از فیزیک÷یشگان مطرح دنیا بر آن کار می کنند. اتفاقا یکی از معروف ترین آنها هم پروفسور فریتش بود که یک ماه پیش به دعوت من به ایران آمد.یکی از سخنرانی های او نیز در همین رابطه بود. اسلایدهایش را می توانید اینجا بیابید:
http://physics.ipm.ac.ir/seminars/2010/03feb10/pdf/note.pdf
البته خود نظریه پردازان مطرح در این زمینه کار خود را "کشتی گرفتن با اینشتین نمی نامند. اینشتین در این زمینه تئوری ای نداشت.
استفاده از ساعت اتمی برای تست این فرضیه هم کار شناخته شده ای است. با مقایسه ساعت سزیمی و هیدروژنی این کار انجام شده است و یک حدی بسیار قوی بر روی تغییر ثابت طبیعت به دست آمده است. این آزمایش توسط هانش برنده جایزه نوبل در اروپا با همکاری پاریس و موسسه ماکس پلانک مونیخ صورت گرفته. آزمایش مشابهی هم توسط آزمایشگاه "نیست" در آمریکا انجام شده است. از قرار معلوم نو آوری "دکتر تقوی" در به کار گرفتن ساعت جیوه بوده است. این گونه نوآوری ها علی الاصول ارزشمند و در خور توجه هستند. اما من با پوشش ژورنالیستی و غیر علمی مخالفم. با خواندن آن مقاله در تابناک شخص گمان می برد که دکتر تقوی ساعت مچی خود را دست کاری کرده تا با من با اینشتین زورآزمایی کند!
واقعیت آن است که در دنیای مدرن پیشبرد علم یک کار گروهی عظیم در سطح بین المللی است. هر کدام از ما بخش کوچکی از کار انجام می دهیم. سهم برخی اندکی بیشتر از دیگران است اما آن تصویر قهرمان گونه که مطبوعات نشان می دهند واقعی نیست.
ممنون :)
راستش بهدلیل سابقهی بسیار بد خبرگزاریهای کشور (مانند صداوسیما، ایسنا، ایرنا، فارس، تابناک و غیره که بیشتر خبرهای فارسی از این منبعها منتشر میشوند) در انتشار خبرهای علمی، اعتماد من به خبرهای علمی فارسی بسیار کم شده است. بنابراین گاهی در مورد بعضی خبرها که در حوزهی مطالعههای خودم نیست مجبورم از دیگران سوال بپرسم. در مورد این خبر هویت دانشگاهی دکتر تقوی اعتماد من را به خبر بالا برد و از دیگر سو نام انیشتن! موجب پاین آمدن اعتماد من به این خبر شد. البته این شیوهی انتشار خبر فقط منحصر به خبرهای فارسی نیست و در خبرهای سایر زبانها هم دیده میشود، ولی در سایر زبانها منبعهای خبری مورد اعتماد زیادی وجود دارند که شخص میتواند با مراجعه به آنها درستی هر خبر را ارزیابی کند. حالا که منبعهای خبری رسمی حاضر به تصحصح شیوههای نادرست خود نیستند، آیا از نظر شما میتوان از طریق روشهای غیررسمی اینترنتی راهحلی پیدا کرد؟ یعنی میتوان وبلاگ خبری فارسی علمی راهاندازی کرد که پژوهشگران دانشگاهی نویسندگان آن باشند؟ یعنی یک وبلاگ خبری غیرانتفاعی؟
راه اندازی چنین وبلاگی کار بسیار سخت و زمانبری است.
اگر برنامههای هستهای ایران آن چنان که میگویند برنامهریزی شده باشد ایران باید تا ماکسیمم دو یا سه دههی دیگر٫ توانایی طراحی و ساخت باریکههای نوترونی با انرژیهای گوناگون و قابل تنظیم برای آزمایش و وارد شدن به ساخت سازههای نیروگاههای هستهای داشته باشد.
ساخت شتابدهندهی ملی گامی کوچک برای رسیدن به این فناوری خواهد بود. به علاوه کل هزینهی ساخت شتابدهنده در بیست سال مثل تاسیس یک دانشگاه است. زیاد نیست. داستان مرغ و تخم مرغ هم باید از یک جایی شروع شود. این جا از سرمایه و یه هستهی اولیه شروع شده. کار هم نشد ندارد. انجام میشود.
ارسال یک نظر