۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

خانم دکتر های فیس-بوک

من مشاهده ای کردم که نمی دونم تا چه اندازه قابل تعمیمه. می خواهم از شما نظر بخواهم تا نمونه آماری ام بزرگ تر بشه. مشاهده ام اینه: برخی از خانم دکتر ها ی (پزشکان) مجرد وقت بسیاری را درفیس-بوک صرف باز کردن انواع و اقسام فال می کنند. ندیدم خانم دکتر های متاهل این گونه وقت خود را صرف کنند. خانم ها ی دیگر (جز پزشک) اعم بر خانه دار یا شاغل- با مدرک دکتری یا بی مدرک دکتری, مجرد یا متاهل - تا این اندازه زیاد در فیس-بوک فال باز نمی کنند. آیا مشاهده ی شما هم این را تایید می کند؟ آقایان دکتر هم که ابدا ندیده ام در فیس-بوک فال باز کنند. من متاسفانه در فیس-بوک دوست پرستار ندارم. گمان نمی کنم آنها هم فال بگیرند.
انگیزه ام از این سئوال تنها کنجکاوی بود و بس! صد البته هر کسی کاملا محق است که اوقات فراغت خود را هرگونه که دوست دارد بگذراند. اما راستش را بخواهید اگر قرار باشد من بین دو پزشک که یکی اهل فال گرفتن است و دیگری خیر, یکی را به هنگام بیماری و... انتخاب کنم قطعا سراغ آن پزشک می
روم که اهل فال گرفتن نیست!

پی نوشت طنز: از این آقایان دکتر (پزشک) مبتلا به نارسیسم مزمن بپرسید کلی برایتان توضیح و تفسیر می آورند که چرا همکاران خانمشان این همه علاقه به فال گرفتن دارند.

۲۹ نظر:

Qasem گفت...

آیا این مشاهده بازبهنجار شده است؟ منظورم این است که به لحاظ آماری افراد مجرد وقت بیشتری برای کشتن وقت دارند و بیشتر وقت کشی می‌کنند.

منجوق گفت...

نمونه ی آماری ام کوچک تر ازآن است که بتوانم نتیجه گیری کنم. نحوه ی وقت کشی هم مهم است. گمان نمی کنم من هر چه قدر هم بیکار باشم سراغ فال گرفتن بروم. کتاب می خوانم آشپزی می کنم و دستشویی ها را می سابم... اما فال نمی گیرم!

اسما گفت...

خانم دکتر اینی که میگین فکر نکنم درست باشه به این شکل.کلا دخترا خیلی وقت برا این کار میذارن در فیس بوک.ربطی هم به رشته شون نداره.اصولا هم ما مجردها این قدر بی کاریم که همچین کارایی می کنیم....
بعدشم بر و بچه هایی که بیشتر اهل درس خوندن و فعالیت هستند زیاد وقت نمی ذارن در فیس بوک...
بیشترین استفاده از فیس بوک مربوط میشه به جامعه ی علافان محترم فیس بوک که من رئیسشونم :دی
میشه بهش گفت اعتیاد خیلی شدید که آدمو از کار و زندگی میذاره...

منجوق گفت...

اسما جان
می شه از فیس بوک استفاده های دیگری هم کرد. همان طوری که توجه کردی من روز قبل از عید غدیر برای بنیاد کودک در فیس بوک تبلیغ کردم. برخی از دوستان خیلی استقبال کردند.

دکتر فرهنگ لران (از اساتید برجسته ی دانشکده ی فیزیک دانشگاه صنعتی اصفهان) کلی وقت گذاشته بود برای آموزش فیزیک در فیس بوک. البته به خودش هم گفتم فیس بوک فضای مناسبی برای این موضوع نیست. بیشتر به درد اطلاع رسانی و شبکه سازی می خورد تا آموزش عمیق.

اسما گفت...

بله میشه ولی عموما ماها به فکر این کارا نیستیم. می دونین من و بقیه ی بچه ها به فیس بوک به عنوان یه سرگرمی نگاه می کنیم.خیلی در ایران مفهوم شبکه ی اجتماعی جا نیفتاده در قشر جوان.
یه بار پیش یه مشاوری رفته بودم،می گفت باید کم کنم استفاده ام از اینترنت رو تا به حد خیلی خفنی نرسه.چون داشتن کسی رو که دیگه کارش به این رسیده که بستری اش کنن تا این اعتیادش به اینترنت درمان شه..
خواستم بگم در این حد یعنی وضعیت وخیمه

منجوق گفت...

اسما جان

این خانم دکتر هایی که مورد نظر منند از قرار معلوم عیبی در این کارشان نمی بینند. به یکی شان که با او صمیمی ترم یک زمانی نوشتم مسایل پزشکی تمام شده به فال گرفتن افتادی جواب داد:
Variety is spice of life.(یا چیزی توی همین مایه ها!) همون موقع ها بود که دکتر پوراندرجانی از دنیا رفته بود. (ناسلامتی هم دانشکده ای شان بود!) گفتم با این همه فلفل که توی حلقوممان می ریزند چه نیازی به ادویه ی بیشتر است. بعدش هم او سعی کرد منو به فال گرفتن بکشه که موفق نشد!

آن یکی خانم دکتر هم که هر وقت از فال گرفتن فارغ می شود از مردم ایران انتقاد می کند.

فکر می کنم این یک جور پدیده باشد. من همچین چیزی را بین فیزیکی ها ندیده ام!

منجوق گفت...

راستی اسما جان من
یک کم از دست تو گله مندم. تو که به قول خودت رئیس فیس-بوکی چرا کامنت های مرا درباره ی تبلیغ بنیاد کودک shareنکردی. شاید یکی پیدا می شد و می خواست کمک می کرد.

اسما گفت...

شاید حق با شما باشه.من خیلی به دوستای فیس بوکیم دقت نکردم که بچه های پزشکی این کارا رو بیشتر انجام میدن یا بقیه...شما خیلی by detail به قضایا نگاه می کنین.این ویژگی شما خیلی قابل تحسینه

اسما گفت...

بله گله ی شما کاملا وارده خانم دکتر.خودمم نمی دونم چرا این کارو نکردم.

اسما گفت...

یه گله ی بزرگ تر دیگه هم باید می کردین...اینکه به جای درس میرم پی این کارا.من وقتی اول اون کامنتو خوندم ترسیدم فکر کردم اینو می خواین بگین

منجوق گفت...

ممنون می شم اگر هر چه زودتر share کنی. هر چی زودتر برای حمید به شماره ی پرونده ی 71675کفیل پیدا بشه احتمال این که آسیب روحی ببینه کمتره. 16 سالگی دوره ی حساسیه. من که هم پدر خوب و هم مادر خوب و هم امکانات مالی در حد بسیار خوب در آن سن داشتم دچار کلی تلاطم روحی بودم. طفلکی حمید که با اون شرایط دردناک پدر و مادرش را از دست داده خدا می دونه چی می کشه. من خیلی نگرانش هستم.



باز هم تاکید می کنم با مراجعه به www.childf.comمی توان کفالت مددجوی مورد نظر را بر عهده گرفت.

منجوق گفت...

حالا جفتمون هم بریم درس بخوانیم. من هم درس و جزوه ی فردا صبح را باید آماده کنم

اسما گفت...

چشم همین الان شیر می کنم. من فعلا مشغول صحبت با خواهر و زن داداش عزیز در یاهو مسنجرم :دی اما در اسرع وقت میرم سر درس

ناشناس گفت...

این چجور پُست های خاله زنکی شما می نویسید؟
واقعا خجالت آوره!
خانم دکتر با همه احترامی که براتون قائلم بسیار متاسفم از این پُست.

ناشناس گفت...

شنیده بودم بزرگترین دشمن زنها خودشونن ولی ندیده بودم.
حالا بخاطر حسادت یا هرچی...

منجوق گفت...

ناشناس عزیز

خودتان هم تلویحا گفتید که نوشته ی مرا با پیش داوری مطالعه کرده اید بنابراین هر توضیحی که من بدهم بی فایده است. و اما در مورد آن واژه ی منحطه ی لبریز از پیش داوری:
http://monjoogh.blogspot.com/2010/06/blog-post_13.html

ناشناس گفت...

shoma ba didane 2 nafar be in natijeh resisidid ke
khanomhaye pezeshe mojarad" in karha ro" mikonand, albatteh ghablan ham az bazi az posthaatoon motevajjeh shodeh boodam ke gaahi ba didane ye morede jozii natijehgirihaaye bozorg mikonid! vali baz fekr mikardam shayad eshtebaah mikonam, vali in post ke digeh be ghole maroof akharesheh!  2 ta adame bar hasbe tasadof daraye shoghle moshtarak in karo mikonand, che rabti dareh be shoghleshoon??? i
motmaenan doost nadarid ke masalan mane noei ba khandane in poste shoma begam "khanomhaye physic-daane mote'ahhel" zood natijehgiri mikonand :)

منجوق گفت...

شما که فینگلیش نوشته اید فارسی بلدید؟!
معنی جمله ی زیر چیست؟!:
"من مشاهده ای کردم که نمی دونم تا چه اندازه قابل تعمیمه. می خواهم از شما نظر بخواهم تا نمونه آماری ام بزرگ تر بشه. مشاهده ام اینه: برخی از خانم دکتر ها ی (پزشکان) مجرد وقت بسیاری را درفیس-بوک صرف باز کردن انواع و اقسام فال می کنند."


یا جوابی که به قاسم دادم:
"نمونه ی آماری ام کوچک تر ازآن است که بتوانم نتیجه گیری کنم"

Unknown گفت...

سلام
فکر کنم فرد/افراد مورد مشاهده شما یکی از اپلیکیشن‌های فالگیری فیس‌بوک رو اضافه کردند که هرروز فال می‌گیرد اتوماتیک‌. البته موقع اضافه کردن خودشان هم نمی‌دانستند این‌طوری است و حالا هم حذفش نکرده‌اند.
یک همچنی اسمی داشت فکر کنم : weekly horoscope یا daily horoscope

منجوق گفت...

گمان نمی کنم هیچ کدام از این دو دوست من در فیس بوک به فال (آن هم از جنس فیس بوکی اش) کوچک ترین اعتقادی داشته باشند. در مورد یکی شان که از اول ابتدایی با هم همکلاس بودیم و روی یک نیمکت می نشستیم مطمئنم. در مورد دیگری هم گمان نمی کنم.

اما نکته در اینجاست که فال گرفتن را عیب نمی دانند. دون شان خود فرض نمی کنند. علت این که این پست را گذاشتم آن بود که یک کم دید خودم باز شود تا این مسئله را بهتر درک کنم.
شاید من خیلی متعصبانه با این مسئله برخورد می کنم. آری! تعصب! این هم یک جوری تعصب است دیگه! علت این که فکر کردم شاید این مشاهده با شغل در ارتباط باشد (هرچند با تاکید فراوان گفتم که نمونه ی آماری من کوچک تر از آن است که بتوان نتیجه گیری کرد) دو چیز بود: (1) یک خانم پزشک اعتماد به نفس قابل ملاحظه ای دارد. زیاد دلواپس آن نیست که اگر در فیس-بوک فال باز کند مردم به او به چشم عامی و خرافاتی می نگرند. من هم خود در مورد این دوستان این گونه برداشت نکردم. شک ندارم که این فال گرفتن برایشان نوعی سرگرمی است نه راه انتخاب مسیر زندگی. (2) یک خانم پزشک در بطن جامعه است و هر روز با انواع و اقسام موضوعات دلخراش رو به رو می شود. وقتی به خانه بر می گردد می خواهد تفریحی داشته باشد که هیچ گونه از او وقت فکری نگیرد. شاید عده ای از خانم های پزشک به این جهت فال گرفتن را انتخاب کرده اند. داشتم با خود فکر می کردم آیا اگر به جای فال گرفتن انتخاب می کردند که نوعی دیگر از سایت ها را ببینند، من به آنها ایراد می گرفتم؟! نه! نمی گرفتم! می رفتم روی فاز روشنفکری وبه آنها حق می دادم و از حریم خصوصی و حق انتخاب دم می زدم و می گفتم تا وقتی کسی آزاری به دیگری نمی رساند حق دارد هر گونه که می خواهد از زندگی لذت ببرد! حالا که فکرش را می کنم می بینم من هم از روی تعصب دارم قضاوت می کنم. فال گرفتن هم به کسی آسیب نمی رساند. اما راستش را بخواهید من هنوز هم خیلی دلم رضا نمی دهد به پزشکی مراجعه کنم که به هتگام فراغت فال باز می کند. نمی دانم ! شاید از بچگی این جوری توی کله ام رفته!

سر به هوا گفت...

یاسمن جان...فال گرفتن هم فقط یک جور تفریح است و بعیدمی دانم کسانی که فال می گیرند واقعاً به آن اعتقاد داشته باشند مخصوصاً اگر تحصیل کرده باشند، حالا رشته اش فرقی نمی کند. مثل جوک خواندن است به نظر من. من خودم اهلش نیستم اما خوب یک عده ای هم لابد از این تفریح بدشان نمی آید. متاسفانه هیچ دوستی ندارم که پزشک باشد تا در این نتیجه گیری کمکی کند...از بین همه دوستان من فقط یک نفر هست که از این فالهای هفتگی برایش پست می شود و آن یک نفر هم اتفاقاً خانمی است که فیزیک خوانده است. ما خودمان یک بار در کوهسنگی مشهد با جمعی از جامعه فیزیکی به یک فالگیری که بد جوری گیر داده بود اجازه دادیم که فالمان را بگیرد. هنوز که هنوز است بعد از سالها به این ماجرا و پیش بینیهای دور از واقعیت خانم فالگیر می خندیم.

منجوق گفت...

فکر می کنم حق با تو باشه محدثه جان

ناشناس گفت...

hala shayad shoma ba "sekhaavat" natijehgiri nakardid va khaastid nemooneye amaaritoono be ghole khodetoon bishtar konid, vali be nazare man matrah kardane chenin chizi va dar nazar gereftane hamchin ehtemaali ham kami "asemoon be rismoon" baaftan ast. mozooa ineh ke shoma ba tarifhaaii ke gaahan az khodetoon mikonid  
sathe entezaare khanandeye noei ra az khodetoon baalaa mibarid. aaghaaii ke rajea be application-haaye facebook comment dadan, dorost goftan. man bad az commente ishoon motevajjeh shodam shoma az chi harf mizanid, manam ettefaghan yeki az
doostanam (physicist) dar facebook har rooz barash az in horoscope-haa miyoomad, man baa didane tekrareshoon motevajjeh shodam automatic hastan va be ghole maroof in doostam, doesn't care enough ke hazfeshoon koneh, inke shoma fekr kardid, ina har rooz in kaaro anjam midan kami ajib ast!
dar zemn man zaboone madarzadim "farsi" ast, pas baladam -be har dalili ke mohem nist-fonte farsi nadaram.

ناشناس گفت...

یه کار خوبی که من با فیس‌بوک می‌کنم استفاده از تحربیات و امکانات دوستان برای کارهای تحقیقاتی خودمه. مثلا اگر سوالی برام مطرحه یا به کتابی یا گزارشی دسترسی ندارم که یکی از دوستانم داره و یا امکانات آزمایشگاهی که در آزمایشگاه‌های دیگه موجوده و یا این که تجربیاتی که بقیه دوستان ممکنه داشته باشند و من ندارم.تا حالا هم نتایج خوبی گرفتم از این کار. البته به دوستانتون هم بستگی خواهد داشت که چقدر بتونند و بخواهند که کمک کنند.

منجوق گفت...

با فيس بوك مي شه كار هاي مفيد زيادي كرد. بستگي به شخص كاربر دارد.

منجوق گفت...

به دوستي كه گفت نظرشو منتشر نكنم. ممنون. اتفاقا برايم خيلي مهمه

ناشناس گفت...

من که از فیسبوک خیری ندیدم. فقط وقت تلف کردنه و یه جور فضولی در زندگی‌ دیگران که آن "دوست" داره چی‌ کار میکنه، با کی‌ ازدواج کرده، کجا زندگی‌ میکنه، بچه داره یا نه،سفر کجا رفته و خیلی‌ چیز‌های دیگه. به خاطر از بین بردن این حسّ فضولی که هر روز داشت با فیسبوک زیاد میشد در یک اقدام انقلابی بعد یک سال در فیسبوک بودن یه پسورد رندم رو روی یه کاغذ نوشتم و ۲ بار واردش کردم و آن کاغذ را انداختم دور و امیلی‌ رو که از فیسبوک در مورد تغییر پسورد آماده بود را بدون باز کردن پاک کردم. خلاصه اینکه از شر فیسبوک راحت شدم. دوست اگر دوست باشه برای ارتباط داشتن باهاش لازم نیست فیسبوک داشته باشی‌ یا نه. هیچ وقت نمیتونم اسم یه همکلاسی دوران دور مدرسه را که فقط چند سالی‌ باهاش همکلاس بودم و سال‌ها ازش خبر نداشتم و یک دفعه توی فیسبوک پیدا کردم را بذارم "دوست" و تازه در مورد رفتار و علایقش قضاوت کنم.

منجوق گفت...

امروز من بیش از گذشته به توانمندی های فیس-بوک ایمان آوردم. از هفته ی گذشته روز چهارشنبه که من برای مددجوبان بنیاد کودک از شعبه ی تبریز تبلیغ کردم و آدرس شعبه را گذاشتم تا به امروز که کمتر از 7 روز می گذرد دو مددجو کفیل دار شدند و از لیست انتظار مددجویان بیرون آمدند. هر مددجو دو سه کفیل باید داشته باشد تا از این لیست خارج شود. یکی از این دو در مدت همین هفته معرفی شده بود. در عرض سه چهار روز از لیست مددجویان منتظر بیرون آمد.
پارسال که بنیاد کودک در فیس بوک حضور نداشت ماه ها طول می کشید تا یک کودک به تعداد لازم کفیل بیابد.

منجوق گفت...

با تشکر فراوان از همه ی دوستان فیس-بوکی که مطالب مرا در مورد بنیاد کودک به اشتراک گذاشتند. درود بر آنای عزیز که زحمت اصلی را او کشید. آدرس وبلاگ آنا:
http://anaa.blogfa.com/

و همچنین تشکر مخصوص از اسمای عزیز