۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

جایگاه ویژه جنبش زنان و سو تفاهم هایی در باره فمینیزم

امروز روز جهانی زن است و من با این که تازه به ایتالیا آمده ام و در نتیجه سرم به شدت شلوغ است قصد دارم چند کلمه ای در مورد جنبش زنان بنویسم. ابتدا باید تاکید کنم که من خود فعالیت ویژه ای که بتوان نام آن را فعالیت فمینیستی نهاد نداشته ام. همان طوری که از نوشته هایم برمی آید، عملگرایی من به تقید من به اصول فمینیزم می چربد. اگر به خاطر داشته باشید عکس العمل قهرمان داستانم "مینا" در این قسمت از داستان سارا، برای خوانندگان فمینیزم وبلاگم کمی مایوس کننده بود. با این حال مختصر مطالعاتی در زمینه فمینیزم دارم و اخبار مربوط به جنبش زنان در ایران را دنبال می کنم.
جنبش زنان در میان جنبش های اجتماعی دیگر موقعیت ویژه ای دارد. یکی از علت های ویژه بودن، ارتباط تنگاتنگ آن با دیگر جنبش هاست. دو نوع فعال اجتماعی داریم:(1) فعال اجتماعی دمدمی مزاج؛ (2) فعال اجتماعی جدی. فعال دمدمی مزاج، در ده ها جنبش خود را صاحب نظر و فعال می داند. طبعا در هر زمینه میزان فعالیت او کم بُرد و سطحی خواهد بود.در مقابل فعالان اجتماعی جدی اغلب تنها به حوزه فعالیت خویش می اندیشند و بقیه فعالیت ها را نادیده می شمارند. اما در این میان فعالان جدی جنبش زنان رویکردی متفاوت دارند. در بین فعالین زنان، علاقه مندان و فعالین حوزه های اجتماعی مختلف مانند طرفداران حقوق اقوام، طرفداران حقوق کودک، طرفداران محیط زیست و... را نیز می یابیم. علت واضح است. زنانی که در هر یک از این شاخه ها فعالیت ها داشته اند به دلیل زن بودن به جنبش زنان نیز علاقه مند بوده اند. از این جهت جنبش زنان موقعیت ویژه ای در بین جنبش های اجتماعی دارد و می تواند اتحاد و ائتلافی بین جنبش های اجتماعی به وجود آورد و آنها را تبدیل به نیرویی موثر و در عین حال نهادمند در سطح جامعه کند.
دریغ است این پتانسیل عظیم جنبش زنان نادیده گرفته شود.
متاسفانه هنوز یکی از مشکلات جنبش زنان، بی مهری و بدبینی مردان و زنان سنتی -وحتی غیر سنتی- نسبت به ایشان است. این بی مهری ریشه در سوء تفاهم هایی دارد که در زیر به برخی از آنها می پردازم:
1)" فمینیست ها ضدمرد هستند." این تصور نادرست است. فمینیزم ضدیتی با نیمی از مردم دنیا -که مردهاباشند- ندارند. این زنان عقده ای هستند که ادعاهای ضد مرد دارند. در واقع من هیچ زن "ضدمردی" را به عمرم ندیده ام! آنان که ادعاهای ضد مرد دارند، در واقع از یک احساس خود کم بینی نسبت به مردها رنج می برند. فمینیزم با آن احساس خود کم بینی مخالف است نه با جنس مذکر!
2)" فمینیست ها نمی خواهند دست به سیاه و سفید بزنند." این تصورهم درست نیست."مفت خوردن و خوابیدن به هیچوجه ایده آل فمینیست ها نیست. فمینیست ها می دانند که برای زندگی باید تلاش کرد. مسئولیت پذیری از ارزش های فمینیزم است. در محیط خانواده فمینیست ها معتقدند که زن و مرد باید به سهم خود تلاش کند, در تصمیم گیری ها نقش داشته باشد و از سود حاصل از تلاش به فراخور زحمتی که کشیده اند و نیازهایی که دارند بهره ببرند.
این ها دو مورد از سوء تفاهم های رایج درباره فمینیزم بود. در این جا مجالی برای رفع همه سو تفاهم های رایج نیست اما تک تک این سوء تفاهم ها با اندکی مطالعه رفع شدنی هستند.

بد نیست دریاره دیگر سوء تفاهم ها در بخش نظرات بحث کنیم.

۳۸ نظر:

منجوق گفت...

دو نکته مطرح شد که مایلم در باره آن بحث شود:
1) یکی آن که برخی خانم ها از یک طرف دم از مساوات می زنند و از طرف دیگر امتیازاتی را که تنها در چارچوب فرهنگ سنتی معنی دارد از همسر خود طلب می کنند.

2) رابطه فمینیزم و مذهب.

منجوق گفت...

مورد اول: قطعا خانم هایی هستند که
با فرصت طلبی و سود جویی می خواهند حتی الامکان از نجابت همسر خود سوء استفاده کنند. گاهی این سود جویی با سردادن شعار مساوات صورت می گیرد و گاهی با اجرا گذاشتن مهریه های کلان و گاهی با کولی بازی و تهمت ناروا زدن به همسر و...
هستند زنانی که خودزنی می کنند و بر گردن همسر می اندازند. هستند و بوده اند زنانی که با مظلوم نمایی های اغراق آمیز فرزندان خود -به خصوص فرزندان ذکور خود را - به جان پدرشان افکنده اند.

منگر وجود چنین زنانی نیستم. اما خوشبختانه چنین زنانی-چه در ایران و چه در دنیا - در اقلیت مطلق هستند.
این ها مصداق همان مکر زنانه هستند که در سنت و ادبیات ما , به خصوص در سنت دینی ما, به وفور به آنان پرداخته شده است. در واقع خیلی خیلی بیشتر از نیاز واقعی جامعه به این مقوله پرداخته شده. باید گفت به شدت درباره این پدیده در ادبیات کلاسیک مرد سالار ایران و جهان اغراق شده است.

به هر حال این مسئله قدیمی است و فمینیزم -که به زعم من یک نگرش مدرن پسا صنعتی است- مسئول به وجود آوردن آن نیست!

منجوق گفت...

مکر زنانه را با فمینیزم عوضی گرفتن یک از آن سوء تفاهم های رایج است. یک فمینیست احتیاجی به توسل به "مکر زنانه" نمی بیند.

افسوس و صد افسوس که در یکی از پرفروش ترین فیلم های عامه پسند در چند سال اخیر یعنی فیلم "آتش بس" خانم میلانی هم این طرز فکر ترویج شد.

آن خانم مهندسی که برای آن که از همسر خود کم نیاورد همه جور خود را به آب و آتش می زد(تا جایی که حتی این واقعیت را که مردان قدرت بدنی بالاتری دارند را نیز می خواست انکار کند!), گوشه چشم خود را با لوازم آرایش کبود کرد و به گردن همسرش انداخت. در سینما ملت خندیدند و من از این که فیلمسازی چون خانم تهمینه میلانی چنین زنی را به عنوان سمبل زن امروزی معرفی می کند چندشم شد.

البته مسخره کردن آن "انسان" که مایل به تغییر جنسیت بود هم از دیگر نقاط چندش آور فیلم بود که متاسفانه به مذاق عوام بسیار خوش آمد!

منجوق گفت...

برسیم به رابطه فمینیزم و مذهب.
خوب! از قرار معلوم برخی از سردمداران فمینیزم مانند دوبوار غیر مذهبی بودند. اما ما چه کار به غقاید دینی آنها داریم؟!
به نظر من فمینیزم نیاز دنیای مدرن است که ابزار تولید آن و راه های پیشرفت در آن متکی بر زور بازو نیست و از طرف دیگر تعداد فرزندان در خانواده -به خاطر پیشرفت های بهداشتی و تحولات مختلف در سبک زندگانی مردم - کمتر است و بچه داری و خانه داری به اندازه قبل وقت زنان را نمی گیرد.


زنان امروز قابلیت هایی متفاوت از زنان دیروز می توانند از خود بروز دهند. دقت کنید ارزش گذاری نمی کنم. فقط می گویم متفاوت.
درنتیجه نیازهایی پیدا کرده اند که جامعه مردسالار دیروز جوابگو نیست. در نتیجه آن چه را که جامعه مرد سالار دیروز به آنها می دهد ناعادلانه می یابند.

تغییراتی باید در نگرش سنتی ایجاد شود. اگر این تغییرات رودروری مذهب قرار گیرد قطعا به شکست می انجامد. بخش عمده ای از مردم ایران به شدت مذهبی هستند و چیزی را که منافات با مذهب دارند بر نمی تابند.

از طرف دیگر من وصله پینه هایی را که پیروان شریعتی انجام می دهند و می خواهند مثلا نسیبه را به جای فلورانس نایتینگل بنیانگذار پرستاری مدرن بدانند و ... نمی پسندم. این گونه وصله پینه ها وسط کار شکاف بر می دارد. مطمئن باشید مخالفان احقاق حقوق زنان هم بلدند مثال نقض بیاورند. کمتر از من و شما با هوش نیستند.
باید از اول رو راست بود و گفت فمینیزم نیاز دنیای مدرن است. با مذهب منافات ندارد. با روح مذهب که همان عدالت و اخلاقی زندگی کردن است همخوانی دارد. اما با توجه به نیاز های زندگی جدید با ابزار و سبک زندگی نوین این دکترین شکل گرفته است.
پدران ما در زمان خود ظالم نبودند. رفتار آنان با سبک زندگی شان همخوانی داشت. اما اعمال همان رفتار ها در زندگی جدید می تواند ظالمانه باشد

ستاره گفت...

سلام استاد عزیز
این بحث بسیار بجاست چرا که ابهامات در موضوع فیمینیزم بخصوص در ایران واقعیت را کدر کرده است.مورد اولی که فرمودید جای کاوش زیادی را می طلبد.از کدامین علت هاست که امروزه هر انتقام و رفع عقدهای شخصی یا نداشته های یک زن (که واقعا اگر خودش می خواست تا حدودی اینگونه نبود )به پای فیمینیزم نوشته می شود؟سئوالیست که باید پرسید و باید جوابش را همه بدانند!اهمیت به یک زن وحفظ ارزش او وکمک به تعالی او چه ربطی به نفیه وجود مرد یا اتهام به جنسیت مرد و یا عقب کشیدن او برای بالاتر رفتن یک زن دارد!ادعاها و ابهامات نه تنها در این زمینه به صورت عامیانه رواج دارند بلکه به صورت تخصصی هم به این کج نگری ها پرداخته میشود.نمونه بسیار به جایی را مطرح کردید.متاسفانه انواع رسانه ها (سینما,مجلات,اینترنت,تلوزیون,...)به این دید مبهم آغشته اند.این درست نیست که هر آنچه توصیف فیمینیزم در داخل است یا زنیست که 40 سال دارد و بسیار موفق و البته مجرد است و هیچ گونه نیازی به مردی ندارد و در انتها متوجه اشتباه خود می شود و صد البته که اشتباه کرده است اما چرا اشتاباهات او به پایه فیمینیزم نوشته می شود خب لابد فیمینیزم همینی است که او بود و یا زنی که با همسرش دچار تضادهایی است و تصمیم به جدایی میگیرد و مستقل می شود و در اینجا است که او به فیمینیزم رو ی می آورد و هر زنی که متاهل و از قضا موفق و البته متعهد به مذهبیست اصلا فیمینیزم نیست!این تعریف روزانه در میلیونها مجله زرد داخلی در داستانهای عوام پسند منتشر میشود و تاثیرات این غلط انگاریها را نمی شود نادیده گرفت.
در نتیجه این تعریف های غلط و حتی نداشتن تعریف صحیحی از مساوات بی شک استفادهای نا بجا از فیمینیزم رواج پیدا میکند.و بدتر آنکه بسیاری از عمل های ناروا به پایه فیمینیزم نوشته میشود و بازهم بدتر از آن در این مورد تبلیغ هم میشود

منجوق گفت...

سلام ستاره عزیز
به نکته درستی اشاره کردید. بیزاری واز ازدواج و زناشویی نیز از جمله سوء تفاهم های رایج در مورد فمینیزم است.
فمینیست های نسل نو ( بیست سی سال اخیر) به بخشی از نیاز های انسان-جه مرد و چه زن- که از طریق زناشویی برآورده می شود کاملا واقفند و بر آن تاکید دارند. انکار این نیاز ها فمینیزم نیست. چیزی است که در غرب به "ویکتورینیزم" معروف شده است و حدود صد سال است که منسوخ شده است. خوشبختانه فرهنگ سنتی ما نیز بر این نیازها توجه کامل دارد. از این جهت فمینیزم رو در روی سنت ایرانی-اسلامی قرار نمی گیرد.
(هر چند کاملا مغایر با سنت ویکتورینیزم است.)

منتهی فمینیست ها به قدرت انتخاب و تصمیم گیری زنها وقع بیشتری می دهند تا افراد سنتی. این نیز ریشه در تغییر سبک زندگی و نحوه درآمد دارد.
خوشبختانه این روزها حتی در خانواده های نسبتا سنتی شهری هم به حق انتخاب بیش از پیش اهمیت داده می شود. دیگر مانند قدیم خانواده ها برای اعمال نظر سخت گیری نمی کنند. اگر خانواده ای چنین کند خود خانواده های سنتی کارشان را تقبیح می کنند.
جامعه کاملا از این جهت آمادگی پذیرش فمینیزم را دارد. اما همان طوری که گفتید رسانه های زرد با ترویج سوء تفاهم دو به هم زنی می کنند. فمینیست ها باید با هوشیاری موضع خود را به گونه ای که برای عموم قابل درک و هضم باشد تبیین کنند.

وحیدی گفت...

خصوصی :
....در محیط خانواده فمینیست ها معتقدند که زن و مرد باید به سهم خود تلاش کند, در تصمیم گیری ها نقش داشته باشد و از سود حاصل از تلاش(( به فراخور ! زحمتی)) که کشیده اند و نیازهایی که دارند بهره ببرند....
-------------------
البته بنده اسلام شناس نیستم .و اما ممکن است فمنیزمی که شخص حضرتعالی تعریف میفرمایید تا حدودی با تفکر دینی وجوه مشترک داشته باشد اما بحث اینجاست که چه مقداری تعاریف شما با تعاریف نظریه پردازان مکتب منطبق است.با آرزوی توفیق.

ستاره گفت...

پدران ما در زمان خود ظالم نبودند. رفتار آنان با سبک زندگی شان همخوانی داشت. اما اعمال همان رفتار ها در زندگی جدید می تواند ظالمانه باشد.
این جمله شما تمام نتایج نپذیرفتن فیمینیزم را در عصر حاضر در بر میگیرد.فقط کافیست تصور کنیم که اگر زن یا اصلا انسان حاضر به گذشته میرفت و قرار بود همین سبک زندگی را در پیش می گرفت چه میشد!ساده ترین پیامدش حذف شدن او از جامعه بود و انتظارات او ظلم محسوب می شد.گرچه تفکر او و خواسته هایش اشتباه نبود اما به جا نبود...دومین مورد بحث شما هم موضوع چالش برانگیز یست که حل نشده اما اجرا شده..حل نشدنش در تعاریف است...خیلی ها در داخل فیمینیزیمی را چنان زنان غربی شدن می دانند و از ترس خدشه دار شدنه مذهب آنرا نفی میکنند .ترسشان از این است که یک زن فیمینیزم شاید خواسته هایی ورای مذهب طلب کند و همین ترس سبب همان چیزی می شود که نمی خواهند.یعنی به تصورات از مذهب خدشه وارد می شود...چرا که واقعیت این است که نقش زن بسیار تغییر کرده اما رابطه با مذهب همچنان در تعریف نشده ها باقی مانده. گفتم اجرا شده چون اگر فعالیت های بانوان ایرانی ارزیابی شود با توجه به اینکه سنت و مذهب داخلی بسیار کمک کرده است بسیاری از موارد فیمینیزمی دیده می شود که به خیلی از علت ها شخص و جامعه نمیدانند که این فعالیت و زندگی سالم همان فیمینیزم است.فیمینیزیم نیاز است و این به معنای کافی بودن آن نیست...به این معناست که قابل حذف شدن نیست

ستاره گفت...

نکته ای هم هست در مورد خانم هایی که ظاهرا به فیمینیزم روی آورده و شدیدا مذهب را نفی می کنند.چرا پیشرفت با مذهب باید در تقابل باشد!به نظرم آنها دقیقا نمی دانند به چه روی آورده اند و فقط بر روی تعصبات شخصی دست به بد گویی میزنند .تعالی یک زن نه تنها به از مذاهب گوناگون بودن مربوط نیست که چه بسا تعهد به مذهب حتی این عقیده را تکمیل میکند.بد بینانه نگاه کردن از هر دو سو جزعقب ماندگی عاقبتی ندارد.هستند آنهایی که ليستي بلند از ظلم مذاهب بر علیه زنان تهیه کرده وچه سندهای عجیب و غریبی که رو نمی کنند.حتی اگر وارد بحث و دفاع از مذهب یا بررسی نقش زن در مذهب هم نشویم می توان گفت که نه مذهب واقعی فیمینیزم را نفی می کند و نه فیمینیزم حقیقی مذهب را!پس چه جای نفی است....

ناشناس گفت...

سلام
من آدم محافظه کار و یا سنتی نیستم، اما واقعیت اینه که نسبت به فمنیسم و جنبش زنان دید مثبتی ندارم، این مساله هم از دو نکته ناشی میشه که شاید یکی معلول دیگری باشه، در درجه اول؛ من از مطالبات جنبش زنان آگاهی ندارم، و این عدم آگاهی هم از بی توجهی یا عدم پیگیری ناشی نمیشه، بلکه من از جامعه زنان ایران مطالبات واحد و هم صدایی رو برداشت نمی کنم که زمینه ساز و خاستگاه یک جنبش باشه.
در درجه دوم اعتقاد به این دارم که سیر تحول، شکل گیری و پویایی یک جنبش منحصر به یک حوزه اجتماعی خاص هست و تبعیت و الگو برداری همانی از روندی که جوامع و کشورهای دیگر به کار گرفتند علی الخصوص برای کشور ما راه گشا نیست.
حس ناخوشایند من نسبت به این داستان دلیلی بر نفی اون نیست، بلکه گواهی بر وجود و شکل گرفتن مطالبات در نیمی از جامعه، اما آن چه که من را نگران می کنه وضعیت نامشخص و مبهمی هست که امکان هر برداشتی را فراهم و آزاد می کنه.

منجوق گفت...

وحیدی عزیز
من هم اسلام شناس نیستم اما وقتی روحانیون یا "خانم جلسه ای ها" در مجالس زنانه گوناگون سخنرانی می کنند جز این می گویند.

منجوق گفت...

ای کاش مردان سنتی و نیمه-سنتی ما با آموزه هایی که در این گونه مجالس به بانوان داده می شود بیشتر آشنا می شدند. اگر این آموزه ها عملی شود مردها در خانواده بیشتر ضرر می بینند تا آموزه های فمینیستی.
البته سخنرانان در این جلسات چیزی گویند که صاحب مجلس را خوش آید بالاخره اوست که پاکت را تقدیم خواهد کرد.

منجوق گفت...

ای کاش مردان سنتی و نیمه-سنتی ما با آموزه هایی که در این گونه مجالس به بانوان داده می شود بیشتر آشنا می شدند. اگر این آموزه ها عملی شود مردها در خانواده بیشتر ضرر می بینند تا آموزه های فمینیستی.
البته سخنرانان در این جلسات چیزی گویند که صاحب مجلس را خوش آید بالاخره اوست که پاکت را تقدیم خواهد کرد.

وحیدی گفت...

سلام.استاد پیام قبلی خصوصی بود به این اعتبار که الکلام یجر الکلام و اکنون در شرایط روحی مساعدی برای پاسخگویی دنباله دار نیستم.و اگر در سیاست کاری وبلاگ اینگونه تعریف نشده عذرخواهم.و بعد پیام دو نظر اخیر شما رو نفهمیدم.بازهم سوال بی غرض وبی خط(فقط وفقط سوال)خودومو تکرار می کنم:بحث اینجاست که چه مقداری تعاریف شما با تعاریف نظریه پردازان مکتب منطبق است؟توضیحات بیشتر رو در اولین نظرم داده ام.سلامت باشید استاد ان شاا... .

وحیدی گفت...

در ضمن اگر از بحث های منبری که شنیدبد و به آن تعریض دارید بصورت مصداقی بفرمایید جالبه واسم چون از دوم سوم دبستان دیگه مارو محفل رنانه راه ندادن.:))

منجوق گفت...

ببخشید من متوجه خصوصی بودن نشدم چون ظاهر آن خصوصی نبود.
ببینید فمینیزم دامنه بسیار گسترده ای دارد! در بین نظریه پردازان آن هم افراد مذهبی و غیر مذهبی هر دو هستند. فهم غالبی که بین فعالان جنبش زنان در ایران وجود دارد کمابیش همان است که من گفتم.
وبلاگ منجوق بین دوستان فمینیست خواننده های بسیار دارد. اگر توصیفی که من از فمینیزم دادم منطبق با برداشت آنان نبود مطمئن باشید اعتراض می کردند(به شدت هم اعتراض می کردند!)
اما چند پیام خصوصی از دوستان فمینیست داشتم و آنها هم همین تعبیر مرا تایید کرده بودند.
برای من زیاد مهم نیست در ذهن خانم دوبوار چه می گذشته. مهم این است در ذهن فعالان جنبش زنان در ایران چه می گذرد.
نکته در این است که این فعالان کارهای با ارزش بسیاری انجام می دهند. اما به جای قدر دانی از آنان جامعه بر آنان حمله می کند. یا در برابر حملات از ایشان دفاعی نمی نماید. علت هم بیشتر فوبیایی است که ملت نسبت به "فمینیزم" دارد که ریشه آن هم ریشه در سوء تفاهم ها ست.

منجوق گفت...

نمونه این فعالان خانم مقدم است که قبلا از او یاد کردم:
http://monjoogh.blogspot.com/2009/12/blog-post_7667.html

وحیدی گفت...

برای من خیلی مهم که در ذهن و مخیله حضرات بنیان گذار چه می گذشته.آیا انچه که شما تعریف می کنید همان فمنیزم آن هاست؟!لطفا اولین نظر خصوصی من رو منتشر کنید.سوال خودم و دوباره تکرار می کنم.... .ممنون

منجوق گفت...

" در ضمن اگر از بحث های منبری که شنیدبد و به آن تعریض دارید بصورت مصداقی بفرمایید جالبه واسم چون از دوم سوم دبستان دیگه مارو محفل رنانه راه ندادن.:))"

لپ کلامشان این است که لازم نیست زن در خانه دست به سیاه و سفید بزند. بی اجازه شوهر نمی تواند از خانه خارج شود اما در مقابل شست و شوی ظرف و طبخ غذا و حتی شیر دادن به فرزند خود می تواند از همسر طلب دستمزد کند. در صدا وسیما هم بعضی وقت ها از این گونه بحث ها می شود.

به هر حال، نسخه ای که فمینیزم می پیچد هم با واقعیات زندگی شهری مدرن سازگارتر است و هم با زندگی روستایی و هم زندکی عشایری. (عشایر که خانه ای ندارند که برای خروج از آن اذن همسر مطالبه کنند!!) آن چه که در آن مجالس تبلیغ می شود بیشتر به درد همان خانواده هایی می خورد که آن قدر پول دارند که بتوانند آن گونه مجالس را ترتیب دهند و از مروجان این طرز فکر حمایت مالی کنند. بیش از این نمی خواهم نظرات آنان ا بازگو کنم. ماشاء الله چیزی که آنان کم ندارند تریبون برای ابراز نظر است. لازم نیست وبلاگ منجوق هم تبدیل به تریبون آنها شود.

منجوق گفت...

نظر قطعی نمی توانم بدهم چون تمام کتاب های آنان را نخوانده ام. از دوستان دیگری که بیشتر از من در مورد آرا و نظرات بنیانگذاران فمینیزم مطالعه کرده اند می خواهم جواب آقای وحیدی را بدهند

منجوق گفت...

اصطلاحا گفته می شود فمینیزم در موج های مختلف داره. در موج اول که در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 رواج داشت, حق رای بانوان مهمترین مطالبه بود. در این برهه فمینیست ها زیادی مذهبی بودند.
در موج دوم که خانم دوبوار شاخص ترین چهره آن است, مطالبات دیگری مرسوم شد.
موج سوم خود موج دوم را مورد اتقاد قرار می داد. فمینیزم آمریکایی-انگلیسی مشخصاتی متفاوت از فمینیزم فرانسوی دارد.

منبع:
http://en.wikipedia.org/wiki/Feminism

در هر کدام از آن دوره ها و در چارچوب هر کدام از آن فرهنگ ها فمینیزم رنگ و بوی متفاوتی گرفته . فمینیزم ایرانی هم متناسب با فرهنگ و نیازهای جامعه ایرانی شکل گرفته و رشد می کند.

مشخصات فمینیزم ایرانی به آن چه که من گفتم شبیه تر است تا فمینیزم فرانسوی.

منجوق گفت...

تجسم و تبلور متفاوت فمینیزم در فرهنگ ها ی مختلف و در کشور های مختلف پدیده شناخته شده ای است. این مسئله اختصاص به ایران ندارد در مورد آن هم جامعه شتاسان مقالات تخصصی نوشته اند. به عنوان مثال این مقاله به ویژگی های فمینیزم ایتالیایی می پردازد که با آن چه که در انگلیس و آمریکا هست تفاوت دارد:
http://www.allacademic.com/meta/p_mla_apa_research_citation/0/6/2/1/8/p62181_index.html

منجوق گفت...

به خاطر همین ملاحظات است که من زیاد اهمیت نمی دهم که فلان فمینیست فرانسوی 50 سال پیش چه عقایدی داشته.
ما متناسب با نیاز ها و معذوریت های فرهنگی خویش باید فمینیزم خود را تعریف کنیم.

از برخی تندروی ها که بگذریم, فعالان جنبش زنان راه خود را دارند پیدا می کنند. ادعا هایشان از ده سال پیش به این سو بسیار پخته تر شده. اگر کمکشان نمی کنیم حداقل
از روی تعصبات ناشی از نادانی و پیش داوری ترمز حرکتشان هم نشویم.

منجوق گفت...

عده ای از روی نادانی فمینیزم را به "تنبلی در شام پختن" تقلیل می دهند!! در صورتی که در مورد جنبه های مختلف فمینیزم مقالات تحقیقی بسیاری در دانشگاه های معتبر دنیا نوشته شده. اغلب دانشگاه ها (از جمله دانشگاه استنفورد) مرکز مطالعات زنان با گرایش فمینیستی دارند.

منجوق گفت...

"Founded in 1974, the Clayman Institute for Gender Research at Stanford University is one of the nation's most distinguished research organizations devoted to the study of gender. The Clayman Institute creates knowledge and seeks to implement change that promotes gender equality at Stanford, nationally, and internationally. Our current focus is on gendered innovations in science, medicine, and technology":

http://www.stanford.edu/group/gender/
.

منجوق گفت...

برخی می گویند چرا وقتی آن چه که در پی آنیم مفهومی است سازگار با فرهنگمان (اما البته مطابق به نیاز های روز) چرا باید از نام وارداتی و حساسیت برانگیز "فمینیزم" استفاده کرد.
در واقع هم برخی از فعالین این عرصه از به کار بردن لفظ "فمینیست" ابا دارند. در حالی که عده دیگر این نام را برگرفته اند چون می خواهند بر پیوند خود با زنان عدالت جوی دنیا تا کید کنند. به واقع هم اگر شما فعالیت های زنان دنیا را بیابید مشترکات زیادی خواهید یافت. همه جا پیوند نزدیکی بین فعالین محیط زیست و فعالین فمینیست وجود دارد. همه جا پیروان حقوق اقوام با پیروان حقوق زنان با هم تعامل نزدیک دارند. دفاع از حقوق کودکان دغدغه همه آنهاست....


جنبش زنان دنیا نتایج و دستاوردهای بزرگی داشته اند-چه در عرصه اجتماع و چه در عرصه آکادمیک. آن دسته از فعالین امور زنان که خود را فمینیست می نامند رویکرد جهانی دارند. می خواهند از دستاوردهای آکادمیک سایر ملل استفاده ببرند. همان طوری که ما فیزیکپیشگان خود را بی نیاز از تلاش های آکادمیک دیگر کشورها نمی دانیم ایشان هم می خواهند در جریان مطالعات دیگر ملل باشند.
به علاوه, این دسته که نگرش جهانی دارند, درد زنان دیگر نقاط جهان را نیز درد خود می دانند و از آن غافل نیستند. اگر کار ی از دستشان برآید دریغ نمی کنند.


در این دنیا که روز به روز ارتباطات بیشتر می شود این رویکرد جهانی توجیه پذیر تر است.
جهانی شدن جنبش زنان همدلی بین ملیت ها به وجود می آورد و به انسان ها را به ایده آل صلح جهانی نزدیک ترمی کند.

"واژه ها"تهی از معنی نیستند. وقتی یک فعال اجتماعی واژه "فمینیست" را برای خود بر می گزیند و علی رغم تمام هزینه ها بر استفاده از آن پا می فشارد؛ منظوری دارد.

منجوق گفت...

رویکرد جهانی داشتن با احترام به سنن و باور های جامعه ایران در تضاد نیست. اگر من نتایج lhc را بخوانم و یا مقاله همکار ی آمریکایی را مطالعه کنم, آیا کاری خلاف عرق ملی انجام داده ام؟! مسلما نه!
فمینیست ها هم چنین نگرشی در مورد تعامل خود با فمینیست های دیگر کشورها دارند.
ر

ستاره گفت...

با احترام به توضیحات استاد عزیز و برای رفع ابهام بیشتر بگویم که مکتب
فیمینیزم به موضوعات زیر بخش بندی می شود:
فیمینیزم ,فیمینیزم رادیکال,فیمینیزم مارکسیستی,فیمینیزم اسلامی,فیمینیزم لیبرال,فیمینیزم مدرن,فیمینیزم تفاوت گراو....(بیش از 35 نوع)
که فقط برای زدودن شبه به چند تعریف که به سادگی در هر دایرالمعارفي یافت میشود و مي توان به جای خیلی از منبع های زرد به سادگی به آنها رجوع کرد روی می آورم:
فمینیزم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی زن و مرد است. فمینیزم مباحثه‌ای است که از جنبش‌ها، نظریه‌ها و فلسفه‌های گوناگون تشکیل شده است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسایل زنان مبارزه می‌کند

برای نمونه فیمینیزم اسلامی اینگونه تعریف می شود:
فمینیزم اسلامی گرایشی نظری و عملی است که از درون به یک پارادایم اسلامی متصل است. فمینیزم اسلامی فهم و قدرتش را از قرآن می‌گیرد و در جستجوی حقوق و عدالت برای زنان و مردان در تمامیت وجودشان است.
برهان اساسی فمینیزم اسلامی این است که قرآن بر اصل برابری تمام افراد بشر تاکید می‌کند. بنابراین مردسالاری و تبعیض جنسی را مردود دانسته و خواستار برابری زن و مرد (همچون دیگر برابری ها در اجتماع) است.

و یا فیمینیزم رادیکال:
فمینیزم رادیکال (انقلابی) یکی از گرایش‌های فمینیزم است.

فمینیزتمهای رادیکال معتقدند تبعیض‌ها و نابرابری‌های جنسی به علت حاکم بودن «نظام مردسالاری» است. آنها مردسالاری را یک نظام جهان‌شمول می‌دانند که در آن زنان زیر سلطه مردان قرار دارند. نظام مردسالاری در هر جامعه با نوعی تقسیم کار ِ جنسی تقویت و تحکیم می‌شود. آنان معتقدند باید درباره هر یک از وجوه زندگی زنان که در حال حاضر «طبیعی» به‌شمار می‌آید، تردید کرد و آن را از نو بررسی کرده و در پی یافتن راه‌های تازه برای تمام امور زندگی بود

همه فمینیزم‌های رادیکال هم‌عقیده نیستند و بحث‌های متفاوتی ارایه می‌کنند که سه چالش اساسی را دربرمی‌گیرد

و برای هریک از این موضوعات خاستگاهها و تعاریف دقیقی وجود دارد که اگر ایراد یا نقدی بر این موضوع وجود دارد بهتر است بر تعاریف صحیح آن وارد شود نه بر مفاهیم دست برده شده ی آن.
نکته دیگر اینکه فیمینیزم مکتبیست بر پایه اصولاتی تعیین شده و در هر سنت و آیین به گرایشهای متفاوت تقسیم شده است دقت شود که تقسیم شده نه تغییر داده شده!
و فیمینیزم مذهبی گرایش من در آوردی ایی نیست!بلکه تشکلیست که بر اساس نیاز شکل گرفته...

منجوق گفت...

حتما در مورد پدیده شوم خود سوزی زنان در ایلام و دیگر شهرهای غربی شنیده اید. اگر یک مجله زرد می خواست چنین واقعه ای را پوشش دهد, آن را به دعوای دو تا زن با هم تقلیل می داد. یکی از زن ها می شد مظهر فداکاری , دیگری مظهر حسادت و مردی هم در این میان بود که مظهر عقلانیت و حکمت بود! داستان را با آب و تاب تعریف می کردند, اشک خواننده را در می آوردند و آخر سر با دو تا نصیحت کلیشه ای اخلاقی سر وته قضیه را هم می آوردند تا خواننده کاملا باور کند که اگر به نصایح اخلاقی کلیشه ای نویسنده مجله زرد گوش بسپاریم "زندگی شیرین می شود!"

واقعیت پیچیده تر آن است که در مجله زرد تصویر می شود.
بررسی این پدیده شوم در حوزه علم مطالعات زنان می گنجد.به طور سیستماتیک تاثیرات جنگ، وضعیت اقتصادی و بیکاری، سنت ها ی محلی وغیره بررسی می شود و راهکاری ارائه می شود.

منجوق گفت...

این تصور که ما ایرانیان از دیگرمردم دنیا بسیار متفاوتیم تصوری نادرست است. در پنجاه سال اخیر در دنیا جنگ های بسیاری اتفاق افتاده و .... به احتمال زیاد جاهایی در دنیا وجود دارند که پدیده هایی مانند آن چه که در ایلام رخ می دهد رواج دارند. می توان از تجارب آنان برای رفع معضل بهره برد. تجارب ایرانی ها هم مدون می شود ودر صورت لزوم در گوشه دیگری از دنیا مورد استفاده قرار می گیرد. ملاحظه می کنید ما مردم جهان به دستاوردهای همدیگر نیازمندیم.

جواب معضلی چون پدیده شوم خودسوزی زنان در سنت ما نیست. در کجای تاریخ ما شهری آن گونه مورد اصابت بمب و موشک قرار گرفته که نتایج مشابهی حاصل شده باشد. این پدیده عارضه ناخواسته مدرنیته است و با روش های مدرن باید درمان شود. در قدیم آن قدر مرگ و میر زنان در موقع زایمان چنان بالا بوده که فرصتی برای مطالعه در مورد افسردگی زنان که معضل جوامع شهری امروزین ایران است پیدا نمی شده. جواب در سنت نیست اما شاید از تجارب دیگر ملت ها جوابی به دست آمده باشد.

این مثال را آوردم تا تشریح کنم چرا می گویم مطالعات زنان یک رشته جهانی است .

منجوق گفت...

تا وقتی مجله زنان بسته نشده بود، به طور سیستماتیک در این مورد این معضل کار می کرد. می دانید که در منطقه ایلام اکثر خانواده ها به خانواده شهید هستند. اما آنان که ادعایشان می شود کاری برای رفع معضلات آنان نمی کنند. فمینیست ها بودند که می رفتند و سعی می کردند چاره ای بیاندیشند. به اندازه کافی امکانات در دستشان نبود که مشکلات را رفع کنند اما هر کاری از دستشان بر می آمد کردند.

خواندن این مقالات باعث شد که من خود خرج عمل جراحی پلاستیک یک تازه عروس دچار سوختگی را بدهم. این راه حل ریشه ای نیست اما بهتر از هیچ است. بهتر از آن است که آنان که ادعایشان گوش فلک را کر کرده می کنند.

منجوق گفت...

یک نکته هم به صورت نیمه شوخی و نیمه جدی عرض می کنم: وقتی فمینیست های ایرانی با فمینیست های دنیا ارتباط پیدا می کنند می فهمند "مردهای سراسر دنیا سر وته یک کرباسند!" در نتیجه کمتر به سر مردهای ایرانی غر می زنند.

خلاصه کلام: از ارتباطات فمینیست های ایرانی با فمینیست های دنیا نترسید!
این ارتباط در نهایت به نفع شماست!!!

منجوق گفت...

البته غر زدن نختص فمینیست ها نیست. سنتی ها غرغرو ترند

ستاره گفت...

گرچه دیر اما چون حق شماست روز جهانی زن رو خدمت شما بانوي بزرگوار تبریک عرض می كنم.امیدوارم همه خانم های ایرانی بتونن مثله شما برای کشورشون افتخاری بی نظیر باشن.من رو ببخشید که دیر تبریک عرض کردم

منجوق گفت...

ستاره جان
من هم روز زن را خدمت شما تبریک می گویم. ممنون از لطف شما اما من خود را لایق تعریف های شما نمی دانم.
تبریک اصلی را باید به فعالان جنبش زنان گفت. آنان که برای فعالیتشان هزینه پرداخت کرده اند.
من همان طوری که در ابتدا گفتم، کار ی برای جنبش زنان نکرده ام.

وحیدی گفت...

راستی دکتر چرا اسم وبلاگ تون منجقه؟!! من باشنیدنش یاد بچگیم و بازی و به نخ کشیدنشون و ساختن گردنبند هایی با طرح های ابتکاری میفتم!!!:) .من هنوز با بچگیم هیچ فاصله حس نمی کنم.اصلا !

منجوق گفت...

اسمی را انتخاب کردم که فضا را صمیمی تر کنه

وحیدی گفت...

که اینطور.آفرین !