۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

سعدي: تورا خواب نيمروز

گويا برادران و خواهران ارزشي ما در مجلس شوراي اسلامي در انجام كارها، هيچ گونه درنگي را جايز نمي دانند. حالا چه مربوط به رزم باشد چه مربوط به بزم. از جمله خدماتشان يك سره كردن ماجراي قانون چند همسري در اين هيري ويري بود!
با خود فكر كردم در اين شرايط چه جاي صرف وقت مجلس براي اين قانون است. كلي فكر كردم تا ديدم حق با اين برادران و خواهران نابغه و متعهد است.
از يك طرف، به بركت واردات بي رويه اين همه كارگرو كشاورز بيكار شده اند. پسرهاي بيكار ديگر نمي توانند آرزوي مادرشان را براي داماد شدن برآورده كنند. دخترها هم كه از كار بيكار شده اند بالاخره نياز دارند كه يكي خرجشان را بدهد.
از آن طرف هم كه عكس هاي خبرگزاري هاي رسمي مملكت دارند با سرعت باد و برق دست به دست مي شوندو ....
واقعا برادران و خواهران ارزشي ما چه قدر به فكر مردم اند و چه راه حل هوشمندانه اي براي حل مشكلات جامعه برگزيدند!


۱۹ نظر:

منجوق گفت...

توضيح: عنوان بخشي از اين حكايت در گلستان است:
یکی از ملوک بی انصاف، پارسایی را پرسید: «از عبادتها کدام فاضلتر است؟» گفت: «تو را خواب نیمروز، تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.»

bahram گفت...

از کوزه همان تراود که در اوست. بالاخره هر کس مشکل و دغدغه ای داره.

منجوق گفت...

گزارش ايلنا در مورد بيكاري 52 هزار كارگر در عسلويه:

http://www.sarkhat.com/fa/news/135552973/


يادمه وقتي پسر كارگر يكي از بستگانمون براي جوشكاري به عسلويه مي رفت مادرش چه ذوقي مي كرد! چه قدر خوش بود كه پسرش سر و سامون مي گيره.
لابد اون 51999نفر بقيه هم قصه هاي مشابه داشتند.

ناشناس گفت...

منجوق عزیز
فکر کنم یعنی مطمئنم که آقایون همچینم بدشون نمیاد و اگه کسی قرار باشه این بی خردی(!) رو از خودش بروز بده که با این تصمیم نوابغ مخالفت کنه خدای نکرده، همانا زنی است به فکر خانه و خانواده! ما وقتی واسه سخنرانی ای تبلیغاتی انتخاباتی میرفتیم اونجاهایی که مثلا میگفت فلانی طرفدار تک همسری است، پسرایی که چن دقه پیش پا میکوبیدن و تشویق میکردن همه شون ساکت میشدن و به سقف نگاه میکردن!تو این یه مورد دیگه ما بیشمار نیستیم!

منجوق گفت...

اين آقا پسرها فكرش را كرده اند كه فردا اگر مريض يا رنجور بشن، كي كنارشون مي مونه؟!

منجوق گفت...

عجب سئوالي مي كنم. معلومه كه فكر نكردن. باشه من جوابشو بر اساس مشاهداتم مي دم:
اين همسر به اون پاس مي ده. اون يكي به اين.

فرزند برادر ارزشی گفت...

سلام
من یکی از فرزندان برادران ارزشی هستم.
لازم است که نکاتی را خدمت شما عرض کنم. بنده قصد دفاع ندارم. صرفا می خواهم نکاتی رو در مورد مجلس برای شما شفاف کنم.
1. جناب آقای احمدی نژاد رسما به وزرا و استانداران خودشون گفتند که نمایندگان مجلس را به حساب نیاورید.
2. نمایندگان مجلس بودجه و هیچ گونه اختیار اجرایی ندارند و صرفا می توانند نامه بنویسند و درخواست مساعدت بطلبند.
نتیجه 1 و 2 میشه اینکه نمایندگان مجلس نمی توانند هیچ کاری بکنند.

3. 80 درصد مطالبات مردمی اکثر نمایندگان شامل این چند مورد است:
- دریافت وام
- انتقال دانشجو
- انتقال سرباز
- تقاضای معرفی برای کار
- مشکلات شخصی
- مشکلات اداری
4. این 80 درصد مطالبات که هیچ کدام از اختیارات و وظایف نمایندگان نیستند ، بیش از 80 درصد وقت نمایندگان را تلف می کند و بار فکری خیلی بالایی دارد.
5. نمایندگان مجلس نمی توانند به آسانی به فرد بگویند که به من مربوط نیست برو. زیرا با این کار مبلغان و دوستان اصلی نماینده تحت فشار اجتماعی قرار می گیرند و هم رای نماینده از دست می رود.
نتیجه 4 و 5 این می شود که نمایندگان به وظیفه اصلی خود نمی رسند.
6. زندگی نمایندگان و پروسه تبلیغات هزینه خیلی خیلی بالایی دارد. در بهترین حالت برای یک نماینده شهرستان تبلیغات هزینه ای حدود 40 میلیون تومان دارد. هزینه های شهرها که ممکن است به میلیارد هم برسد. هزینه های رفت و آمد به حوزه انتخابی و هزینه زندگی و اجاره یا رهن منزل در تهران و هزینه دفتر شهرستان و ... هم که سر جای خود. تمام اینها باعث می شود که نماینده نتواند زندگی آسوده ای داشته باشد. اگر بخواهد زندگی آسوده ای داشته باشد و به کسی و جایی وصل نباشد باید به سختی زندگی کند. زندگی سالم خیلی سخت است. پولی هم که از طرف مجلس داده می شود نمی شود چندان. نسبت درآمد به هزینه غیرمنطقی است. نمایندگان نه راننده شخصی دارند و نه محافظ و نه منزل سازمانی. جالب است بدانید موتورپول مجلس فقط به نمایندگان (نه خانواده) سرویس می دهد و هزینه سرویس ها را از حقوق کسر می کند. این ها باعث می شوند که نمایندگان وارد بازی های کثیف و کارهای اقتصادی بشوند.
7. هر نامه ای که برای درخواست کار ، انتقال سرباز ، انتقال دانشجو و ... به هر مدیری/وزیری/فردی که نوشته شود به منزله کم شدن یک نمره از ارزش نماینده است. چرا که این کار بسیار شان و منزلت نماینده را پایین میاورد. تا جایی که حرف نماینده بی ارزش می شود و ...
8. دولت محترم با یک وعده ناهار یا شام یا یک سفر خارجی ، نمایندگان را می خرد و باعث میشود که نماینده نتواند استقلال خود را حفظ کند.
9. نمایندگان مجلس اکثرا فاقد تخصص هستند. یعنی چیزی بارشان نیست و فقط سیاسی بازی می کنند. این باعث می شود که راحت سرشان کلاه رود. در واقع نمایندگان در حوزه تخصصی کار نمی کنند. مثلا چند نفر نماینده از فناوری اطلاعات سر در میاورند ؟ شاید حداکثر 5 نفر باشند که چیزهایی حالیشان باشد.
10. این نکته اصلی است. نماینده توسط چه کسی انتخاب می شود؟ این مردم هستند که نمایندگان را انتخاب می کنند. پس عملا هر چه بر سرشان بیایدحقشان است ! چرا؟ چون با 5 هزار تومن فریب میخورند. چون بدون هیچ گونه منطقی و بر اساس معیارهای خیلی غلط نمایندگان را انتخاب می کنند.
11. مجلس را یک پدر فرض کنید و دولت را یک فرزند نفهم. پدر هر قدر بر سر فرزندش میزند که درس بخوان ، کار کن و ... فرزند هیچی نمیفهمد. هیچ کاری نمی کند. در نهایت پدر بیخیال فرزند می شود. هر چند دلش بسیار میسوزد. اما عملا کاری نمی تواند بکند. بسیار ناراحت است اما خوب چه کند؟ حرف زدن و تنبیه هیچ فایده ای ندارد. مجلس چقدر قانون تصویب کند؟ چقدر تذکر بدهد؟ چقدر استیضاح بکند؟ آخرش که چی؟ هیچ فایده ای ندارد.
12. حرف زدن در مورد خیلی چیزها برای نمایندگان خطر دارد و تهدید بزرگی برای خودشان و خانواده هایشان است. به قول پدرم یک شبه ، نیست میشی !
13. قانونی که تصویب شود و اجرا نشود چه فایده ای دارد؟ دولت کار خودش را می کند و از حمایت رهبری هم لذت می برد !

تمام این ها دست به دست هم می دهد تا مجلس هیچ باشد !

هر سوالی بود بپرسید تا من جواب بدهم.

ناشناس گفت...

میدونید دکتر منجوق
به نظرم فکر کردن یک نفر به دو تا عشق یا همسر، بطور همزمان از آدمهای سالم بر نمیاید. به نظرم مردها (البته نه همه شان) در جوامعی مثل ایران یا اعراب یک نوع بیماری عجیب روانی دارند. و جالب اینجاست که همین مردها حتی حاضر نیستند "تصور" چنین حقی رو برای همسرشون بکنند.
جدا مرض عجیبیه.

منجوق گفت...

برادرزاده ارزشي عزيز، ممنون از توضيحاتتون.


سئوالم اينه كه با اين اوصاف پس واسه چي برادران و خواهران ارزشي براي دوره بعد هم كانديدا مي شن و به قول شما آن همه براي انتخاب شدن دوباره خرج مي كنند؟!
باور كنيد طعنه نمي زنم. به حرف شما اعتماد مي كنم و فقط مي خوام جواب رو بدونم.

منجوق گفت...

ويك سئوال ديگه:
تعجيل در مورد تصويب قانون چند همسري هم از جمله مطالبات مردمي در عريضه ها بود؟

فرزند برادر ارزشی گفت...

جواب خیلی واضح است. قدرت ! این ها تشنگان قدرت هستند نه شیفتگان خدمت. طمع انسان ها به داشتن قدرت جوامع بشری رو به فنا داده. ایران همیشه قربانی طمع ورزی بوده.

به قول یکی از نمایندگان مجلس : به اون بالا بالاها که وصل باشی ؛ حله !

اینها از قدرت لذت می برند. برای رسیدن به قدرت هرکاری میکنند.

یکی از ساده ترین کارها همکاری با سرمایه داران است. با یک سرمایه دار دوست می شوند. سرمایه دار این آقا رو ساپورت مالی می کند در عوض نماینده برای او وام چند میلیاردی از بانک میگیرد.

یکی از دوستان قدیمی پدرم به او پیشنهاد می کند که زمینی را از شهرداری برای آن ها بگیرد. زمین در یکی از منطقه های بالاشهر بود . قرار بود مجتمع مسکونی بسازند. در این مجتمع چند ده/صد واحدی ، یک واحد هم مفت در اختیار پدر من قرار میگرفت ! خیلی هوس برانگیزه. نه؟

قدرت خیلی هوس برانگیزه. لذتش رو تنها کسانی میفهمند که چشیدنش.

البته نمیشه همه رو از این دید نگاه کرد. عده ای باشند که برای خدمت می آیند. عده ای به علت فشارهای بیرونی (فشارهای دوستان و فشارهای حزب) دوباره کاندیدا می شوند. عده ای به خاطر اینکه بیرون براشون کاری نیست کاندیدا میشن و ....


من مشکلی با سوالات شما ندارم. خیلی راحتم در این مورد. بازهم هر سوالی باشه مشتاقم جواب بدم.

فرزند برادر ارزشی گفت...

در مورد قانون چندهمسری من هیچ اطلاعاتی ندارم. باید بپرسم. البته اگر پدرم جواب درست حسابی بدهد !

منجوق گفت...

ممنون از جواب هاتون.
مطمئن باشيد ما همه رو به يه چوب نمي رونيم. براي شما و پدرتان آرزوي سلامت دارم.

فرزند برادر ارزشی گفت...

خیلی ممنون.

این کار که سلامت پدر ما رو هم به خاطر انداخته. هنوز به 50 سال نرسیده از شدت فشار عصبی کارش به سی سی یو کشید!
الانشم به خاطر نماینده شدن هر روز صد بار توبه می کنه !


مملکت بیشتر از من و پدرم به دعا نیاز داره. خداوند آخر و عاقبت این کشور رو به خیر کنه.

راستی یک درخواست دارم ازتون. اگر می خواهید برای این کشور کاری بکنید حتما وارد عرصه های سیاسی بشید. من از این خیلی ناراحتم که انسان های باهوش و نخبه کنار کشیدن و اجازه میدن انسان هایی با هوش متوسط و کارایی ضعیف تصمیم گیرنده باشند. این رو به عنوان یک خواهش و تمنا مطرح کردم. خیلی خیلی مهمه. شما و امثال شما باید وارد عرصه های تصمیم گیری بشوند. علم لذت بخش است و آرامش دارد. اما آیا شما تحمل ادامه این وضعیت رو دارید؟
هرچند شاید راه 10 ساله یا بیشتر باشد اما ارزشش را دارد.
بازهم التماس میکنم. شما نمی دونین چه احمق هایی اون بالا جمع شدن.

منجوق گفت...

من در سياست سر رشته اي ندارم. كارتخصصي خودم را بكنم بهتره.

فرزند برادر ارزشی گفت...

مگر کسانی که وارد اینکار شدند سر رشته داشتند؟
من میگم شما اگر به این بهانه ها کنار بکشید همین خواهد بود که هست و هر روز بدتر خواهد شد.
من نمی توانم مجبورتان کنم. فکرهایتان را بکنید. آیا میخواهید باهوش باشید و اجازه دهید احمق ها برای شما تصمیم بگیرند؟

سیدمهدی سجادی گفت...

سلام!
پس از مباحث جدال برانگیز منشور اخلاقی در فوتبال، کمیته اخلاقیات انجمن فیزیک ایران[که بنده نمیدونم اصلا چی هست!] اقدام به تهیه پیش‌نویس منشور اخلاق علمی نموده!!!
با توجه به این که بخش قابل توجهی از فیزیکی ها اینجا رفت و آمد دارند دوست داشتم اینجا مطرح بشه نظر جامعه فیزیک رو بدونم!
می تونید پیش نویس رو در اینجا ببینید:
http://www.psi.ir/farsi.asp?url=http://www.psi.ir/html/news/news/news2_f.asp?id=97

ناشناس گفت...

As for passing the law for polygamy, I would say that this is just sick. Even in the West, that is constantly under attack of Iranian politicain and idealogists for sex scandals and materialism, they do not pass a law for polygamy! (or at least I have never heard of) You are looked at down when found to have a mistress, and your political, finanical, and professional prosperity is ruined forever. Just Google “Tiger Woods” and you see one current example.
As for the request of “Baradar Arzeshi”, Manjogh jan do what you are good at. Be a good teacher and scientist. I admire you to be part of a social awarness, in particular what you value these days that is saving the envrionment. More than fixing something that is out of our profession, we need to raise those who will be the ture leaders of future. It may take longer but at least we do not waste our time to go on a circle.

کسی که وبلاگ منجوق را می خواند گفت...

باهوش بودن می تونه در بعضی جاها و خیلی جاها انسان رو نجات بده، ولی در موارد خیلی خیلی بیشتری میتونه به از دست دادن چیزهایی منجر بشه که دیگه امکان جبرانشون نیست و جان هم میتونه جزو اونا باشه. اما نابغه بودن یعنی اینکه آدم باهوش باشه، وضعیت مزخرف اطرافش رو درک کنه و به جای جوزدگی و تند و تند سیاست بازی و خشونت، بشینه با خودش حساب و کتاب کنه که من تو این شرایط چه کاری میتونم انجام بدم. و کاری رو انجام بده که درسته و از دستش برمیاد. در اون صورت نه کسی صدمه میبینه و نه خودش. بلکه در عوض به شیوه ای بسیار عالمانه و درست، دقیقا به سمت همون هدفی میره که اشخاص دیگه با "سیاست بازی" می خوان به اون برسن.