مغولستان كشوري است از نظر مساحت تقريبا برابر ايران ولي با جمعيتي كمتر از سه ميليون نفر. در سال 1990 يك انقلاب آرام و بي خشونت در مغولستان به وقوع پيوست كه حاصل آن برقراري يك سيستم حكومتي چند حزبي و بر پايه ي بازار آزاد بود. شخص اول مغولستان رئيس جمهور آن است كه مقام تشريفاتي دارد. رئيس جمهور مغولستان مي تواند مرد يا زن باشد.
در مغولستان مذهب آزاد است و رئيس جمهور آن نيز هر مذهبي مي تواند داشته باشد.
در سياست خارجي مغولستان مي كوشد روابط دوستانه اي با همه ي كشورها، به خصوص كشورهايي كه دوستي آنها به نفع منافع ملي مغولستان است، داشته باشد. مطابق شاخص جهاني صلح -كه براساس ميزان خشونت داخلي و ... محاسبه مي گردد مغولستان مقام 90 دارد. يعني وضع آن از ايران كه رتبه ي صد و چهار دارد بهتر است. شايد بگوييد اين يك رتبه بندي سياسي و غرض آلود است. اگر چنين بود بعيد مي دانم رتبه ي ايران از تركيه و هندوستان (با رتبه هاي 126 و 127) بالاتر اعلام مي شد! افرادي مانند دالايي لاما و كوفي عنان و توتو حامي ايده ي اين رتبه بندي هستند.
در سال هاي اخير مغولستان براي جذب توريست سرمايه گذاري و تبليغات جدي كرده و به توفيقاتي هم نايل شده. طبيعت منحصر به فرد مغولستان و آيين هاي سنتي رزمي مغولستان از جاذبه هاي توريستي اين كشورند.
در ده سال اخير مغولستان در بالا بردن سطح استاندارد زندگي، به خصوص در زمينه ي بهداشت پيشرفت شاياني كرده.
چندسال پيش جوليا رابرتز، هنرپيشه ي بنام آمريكايي براي تهيه يك فيلم مستند به مغولستان رفته بود. علت انتخاب مغولستان به عنوان مقصد علاقه ي وافر جوليا به اسب و اسب سواري بود. جوليا چند هفته با عشاير مغول زندگي كرد. با آنها كار كرد، كوچ كرد و به همراه آنها خنديد و با كودكشان بازي كرد. مهمان نوازي مغول ها او را تحت تاثير قرار داده بود. من فيلم را سال ها پيش ديدم. اگر درست به ياد داشته باشم
در آخر فيلم جوليا چيزي به اين مضمون مي گويد: زندگي به اين شيوه خيلي دشوار است. من دلم براي حمام و دستشويي ام (my bathroom) تنگ شده. اما خوشحالم كه به اين سفر آمدم. مغول ها خيلي چيزها دارند كه به ما بياموزند.
سهراب سپهري: چشم ها را بايد شست/ جور ديگر بايد ديد.
۲۲ نظر:
سلام
تو یه کتابی خودنم که اکثر ادمای خیلی خیلی خیلی موفق یک دوره افول شدید تو زندگیشون داشتن که حتی اونا رو تا پای خودکشی هم برده ایااین درسته ؟ ایا شما یا همکاراتون یه همچین دوره هایی رو تو زندگیتون داشتین؟؟
در آي سي تي پي يك دوست مغول داشتم به نام انخبات كه آنجا پست داك بود. آدم ساكتي بود. فيزيكپيشه ي خوبي هم بود. در همان مغولستان درس خوانده بود. من از اين مقاله اش خوشم مي آد:
http://arxiv.org/abs/1002.3631
به ناشناس،
سلام.
من آدم خيلي خيلي موفق نيستم اما در زندگي تلاطمات روحي فراواني را هم پشت سر گذاشته ام. خوشبختانه چند ساليه كه تموم شده و رفع شده.
در مورد ديگران اطلاعي ندارم.
در مورد گوته و تلاطم هاي روحي اش اينجا نوشته بودم
:
http://monjoogh.blogspot.com/2010/05/blog-post_14.html
در پي انتشار خبر دردناك خودكشي يكي از دانشجويان شريف چند پست گذاشته بودم. كامنت هايش هم مربوط به موضوع بودند:
http://monjoogh.blogspot.com/2010/05/blog-post_08.html
http://monjoogh.blogspot.com/2010/05/blog-post_06.html
http://monjoogh.blogspot.com/2010/05/blog-post_13.html
منجوق جان ازتون خبری نیست!
سلام
متاسفانه توی ایران تا اسم مغولستان و مغولها میاد همه یاد حمله وحشیانه(!) مغولها به ایران و این چیزهایی که توی کتابهای درسی تاریخ راجع به لطمات فرهنگی شدید ناشی از این حمله نوشته شده میفتن.
من خودم همیشه به طور نا خودآگاه دید بدی در مورد مغولها داشتم تا اینکه یه فیلم مستند در مورد ساخته شدن تاج محل توسط مغولها در زمان حکومت شاه جهان دیدم و نظرم کلی عوض شد!فکر کنم اسمش Mysteries of Taj Mahal بود.خیلی فیلم قشنگیه پیشنهاد می‌کنم اگه شما هم تونستید حتما ببینیدش:)
طی سال های گذشته تعداد قابل توجهی از دانشجويان در اثر فشارهای اجتماعی، شرايط و مشکلات تحصيلی خودکشی کرده اند. در اظهار نظر رسمی مشاور وزير علوم در مصاحبه با رسانه های دولتی، خودکشی دومين علت اصلی مرگ در بين دانشجويان است.
گفتنی است تعداد دخترانی که اقدام به خودکشی می کنند بيش از پسران است. همچنين رئيس حراست کل وزرات علوم گفته بود، از هر ۲۸ مورد خودکشی دانشجويی در ايران، ۷ مورد مربوط به پسران و ۲۱ مورد مربوط به دختران است.
طی آماری نيز که مهرداد دشتی، معاون مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی اصفهان در گفتگو با ايسنا اعلام نموده در هر ترم هشت نفر از دانشجويان اين دانشگاه اقدام به خودکشی می‌کنند
به علیرضا: بنا به آمار, هم در دنیا و هم در ایران خانم هابیش از آقایان اقدام به خودکشی می کنند اما خودکشی در آقایان بیشتر از خودکشی خانم ها منجر به فوت می شود.
قبلا هم در این رابطه گفته بودم:
من از بازوی خود دارم بسی شکر/که زور خودآزاری ندارد.
البته این که خودکشی خانم ها کمتر به فوت منجر می شود نباید باعث شود زنگ خطری که به صدا در می آورند یک جور "ناز کردن" به حساب آید. چنان که روانشناسان می گویند هر گونه سیگنال خودکشی باید از طرف اطرافیان جدی گرفته شود. اصلا گیریم به خاطر جلب توجه هست. بایدرفتارو مطالعه کرد و دید چگونه باید از راه درست توجه ابراز داشت که شخص مجبور نشود برای جلب توجه با جان خود بازی کند.
بی توجهی به این مسئله از اطرافیان دلیل بر استحکام شخصیت آنان نیست دلیل بر حماقت آنان است. حتی اگر احتمال آن یک در هزار باشد که خدای ناکرده طرف کاری دست خودش دهد می ارزد که غرور پوشالی را بشکنیم و توجه لازم را به او معطوف کنیم.
اگر هم شخص مرحله ی تلاطم روحی را پشت بگذارد بی آن که از اطرافیانش توجهی را که احتیاج دارد دریافت کند رابطه ی او با آنها به طرز جبران ناپذیری ضربه می خورد.
احتمال1 در هزار خودکشی و احتمال 999در هزاررنجش جبران ناپذیر دلیلی کافی است بر آن که توجه را از اطرافیانمان که طالب آنند دریغ نکنیم.
بر گردیم به سراغ بحث مغولان:
داشتم با خود تصور می کردم که آیا هدیه تهرانی یا مهتاب کرامتی و یا محمد رضا شریفی نیا بلند می شوند بروند مغولستان تا با فرهنگ مردم آن سرزمین آشنا شوند؟!
بعد با خود فکر کردم و دیدم این افراد نه! اما بزرگان سینمای ایران مانند مخملباف و یا کیا رستمی در کشور های مختلف فیلمسازی کرده اند.
اما ای دریغ که آن چنان که باید در کشور خودشان دستشان برای کار فرهنگی باز نیست!
باز یادم افتاد که انان که با چماق به استقبال برنده ی جایزه نخل طلایی به هنگامی که از کن بازمی گشت رفتند شناسنامه ی ایرانی داشتند نه پاسپورت مغولی! مغول ها که با افراد اهل سینما مانند جولیا رابرتز به خوبی رفتار می کنند.
حالا چرا این حرف ها را می گویم؟!
خوب! فعالین سیاسی وقتی می خواهند خشونت های لباس شخصی ها را محکوم کنند می گویند "مانند قوم مغول...." یا می گویند اینان از نسل مغول هستند.
این ادبیات از زبان یک فعال سیاسی در آن سطح به دو دلیل ناروا ست:
1) یک نوع فرافکنی است. واقعیت آن است که در کشور ما این گونه خشونت ها انجام می گیرد. نسبت دادن به مغول چه دردی را دوا می کند؟! علت این خشونت ها حمله 700 سال پیش مغول نیست. پدران سوئدی های کنونی 900 پیش وایکینگ ها ی وحشی و خشن بودند اما الان سوئدی از متمدن ترین مردمان دنیا هستند. علت این خشونت ها کج فهمی هایی است که آبشخور فکری آن ریشه در همین مملکت ما دارد. انداختن بر گردن مغول باعث می شود به دنبال راه حل وچاره نگردیم.
2) مغول های قرن 21 یک گوشه ی دنیا دارند زندگی شان را می کنند و به کسی کاری ندارند. نوشته های یک فعال سیاسی ممکن است ترجمه شود. چه دلیلی دارد ملتی را بی دلیل برنجانیم.
آن فعال سیاسی از مغول ها مایه می گذارد تا من و شما را به خود جلب کند. گمان می کند با این ادبیات ما مجذوبش می شویم. متاسفانه بیراه هم فکر نمی کند. ما, تحصیلکرده های ایرانی آن قدر بسته به دنیا نگاه کرده ایم که هنرپیشه محبوبمان به جای جولیا رابرتز شده است هدیه ی تهرانی و سیاستمدار (حتی پیشرو و روشنفکرمان) شده کسی که خشونت های داخلی مان را به مغول ها ی 700 سال پیش می دهد.
بي ربط اين خير! ولي چون به مغول ها ربط داشت گفتم شما هم ببينيد!
1) مغولستان مرد وارد می‌کند
2)دولت مغولستان هفته گذشته به طور رسمی مجازات اعدام را لغو کرد:
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2010/01/100122_l12_aa_mongul_men.shtml
به علیرضا
در آن مقاله نوشته شده که :"به گونه‌ای که طبق آمار در برابر ۶ دختر تنها یک پسر به دنیا آمده است." شما باورتان می شود؟
آهنگ تولید بچه در مغولستان 20 در هزار است. برای 3 میلیون می شود تقریبا 60000.
نسبت 6 به 1 را بگیریم , می شود
حدود 123 سیگما انحراف. (درست حساب کردم دیگه. مگه نه؟!
با افت و خیزهای آماری چنین اختلافی بین تولد نوزاد پسر و دختر محال به نظر می رسد.چه توضیح دیگری می توان بافت برای این اختلاف فاحش؟!
اصلا کل خبر عجیب و غیر قابل باور به نظر می رسد. رگ "خاله جان ژوزفین" منجوق گل کرد."یک انگلیسیا" می دانند عوام در کشور ما و همچنین عوام در ترکیه -و احتمالا عوام در مغولستان-به چه مسایلی حساس هستند به زیرکی روی همان مسایل انگشت می گذارند.
اما قسمت لغو مجازات اعدام را پسندیدم. خبر جالبی بود.
این هم گزارش کاملی از وضعیت دموگرافی مغولستان:
http://en.wikipedia.org/wiki/Demographics_of_Mongolia
نسبت تعداد زن و مرد در این کشور مانند هر کجای دیگر دنیا تقریبا برابر یک است.
روزی دوستان سعدی در تبریز او را دعوت می کنند.
سعدی نقل می کند که در آنجا به دیدار آن پادشاه مغول شتافت و پادشاه مغول از او خواست که او را موعظه ای بکند.سعدی نقل می کند که چند جمله ای بر سبیل موعظه گفتم و در پایان این دو بیت را برای او خواندم:
شهی که پاس رعیت نگاه می دارد
حلال باد خراجش که مزد چوپانیست
وگرنه راعی خلق است زهر مارش باد
که هرچه می خورد او جزیت مسلمانیست
از قرار معلوم حاکم وقت, آبا قاآن، از حرف سعدی بسیار متاثر می شود.
سعدی در آن زمان روی در روی حاکم مغولی قرار می گیرد و حرف انتقادی که به گمان او حرف حق است بدون مشکل بیان می کند و حاکم مغولی نه تنها بر او خشم نمی گیرد بلکه متاثر می شود.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D9%88%D8%A7%DA%98%DA%AF%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8%BA%D9%88%D9%84%DB%8C_%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%B4%D8%AF%D9%87_%D8%A8%D9%87_%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C
ایلچی: سفیر - فرستاده خان مغول به قبایل و کشور ها جهت همراه ومتحد شدن آن جماعت با ایل مغول
http://www.irdc.ir/fa/content/6444/default.aspx
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=429879
http://www.youtube.com/watch?v=UYg7hp4vVOo&feature=player_embedded#!
آمار 1 به 6 يه مقدار غير منطقيه ولي يه مقاله تو روزنامه ي حريت هم هست: http://www.hurriyet.com.tr/ekonomi/13540806.asp?gid=229
تركي نوشته شما بخونيد ببينيد اين تو هم چنين چيزي نوشته يا نه. احتمالا اشتباه بوده اون 1 به 6 يا منظور چيز ديگه اي بوده.
ارسال یک نظر