روز شعر و ادب فارسي
چند روز پيش (27 شهريور) سالروز در گذشت شهريار بود. در تقويم اين روز «روز شعر و ادب فارسي» نامگذاري شده. اين در حالي است كه مهمترين شعرهاي شهريار به زبان مادري است. به نظر من، روز تولد شهريار را بايد «روز ادب و شعر تركي» نامگذاري مي كردند و روز تولد شاملو يا فريدون مشيري يا نيما يوشيج يا ....را روز ادب و شعر فارسي نام مي نهادند.
۲۶ نظر:
سلام
منم كاملا موافقم.
من فارسي زبان هستم و از شعراي زيباي ايشون زياد نمي فهمم ولي با اين حال علاقه زيادي به شعراشون دارم و گاهي كه با بچه هاي ترك زبان جمع مي شديم ازشون مي خواستم كه از ديوانشون برام بخونن :)
با اين حال منم با حرف شما موافقم و فكر مي كنم ادبيات تركي در ايران لايق داشتن روزي مختص خودش هست.
شهریار یک منظومه ی حیدر بابایه سلام به ترکی دارد، بقیه اشعارش که فارسی هستند. راستی شعر پیام به اینشتین او را خوانده اید؟
من شعر فارسی نو زیاد نخوانده ام اما اگر پدر ادب پارسی و شعر جدید کسی باشد که توانسته باشد شعر را در دل جوانان جا کند و به آنان بیاموزد عجین شدن با کلام مادری را، آن تنها شاملو ست و شاید در کنارش قیصر، اما بقیه، پیشکسوت نیستند.
با سلام
من عاشق شعر "حیدر بابا" و "خان ننه" شهریار هستم ولی با این وجود "علی ای همای رحمت"استاد در نهایت زیبایی وفصاحت سروده شده و هر بار که می خونمش لذت می برم. من خودم ترک زبان هستم وعلاقه زیادی به زبان و موسیقی زادگاهم دارم اما با این ایده که این روز را روز زبان وادب فارسی بنامند بیشتر موافقم چون قبل از هر چیز شهریار یک شاعر ایرانی است و این افتخاری است برای ما که بین این همه شاعر بنام، استاد شهریار از آذربایجان نماینده ادبیات ایران زمین شده است. حتی شما می توانید در کشور همسایه (ترکیه) ببینید که چه سر و دستی می شکنند تا مولوی رو که حتی یک خط شعر ترکی ندارد شاعر معروف ترکیه معرفی کنند.آنهم فقط به این دلیل که در قونیه بوده است.
يوز ده يوز دوز دئييرسيز. صد در دصد موافقم.
چقدر با شما موافقم!
به ناشناس
تنها شعر تركي شهريار حيدر بابا نيست. شهريار يك ديوان كامل به زبان تركي داره كه اتفاقا من در خانه دارم. پيام او را به اينشتين خوانده ام.
اين گزارش در مورد ژاپني هاي بالاي صد ساله كه «گم شده اند»!!! دويست و سي هزار ژاپني بالاي صد سال هست كه خبري از آنها نيست. گم شده اند و كسي نيست خبر داشته باشد زنده اند يا در تنهايي و بيكسي مرده اند. در مواردي هم فرزندانشان مرگ اونا را گزارش نمي كنند تا حقوق بازنشستگي شان را به جيب بزنند! خيلي وحشتناكه! خيلي از اين پيرها از تنهايي و بيكسي دست به خود كشي مي زنند يا به بزهكاري رو مي آورند. گزارش را بخوانيد:
http://www.bbc.co.uk/news/world-asia-pacific-11299646
همكار ژاپني من هم چنين تصويري را تاييد مي كرد.
حالا چرا اين مطلب را مي گويم و چه ربطي به اين يادداشت دارد؟! همسن هاي من سريال اشين و بدتر از آن هانيكو را كه به ياد دارند! يادتان هست با نشان دادن اين سريال ها و خيل كارتون و فيلم هاي ديگر ژاپني مي خواستند ارزش هاي جامعه ي مردسالار آن هم با طعم ژاپني اش را توي مغزمان زور چپان كنند. مردسالاري بومي خودمان بس نبود ژاپني اش را هم وارد مي كردند. اين گزارش تكان دهنده نشان مي دهد كه بهشت مادر شوهر و پدر شوهران ژاپني كه عروسشان تا كمر جلويشان خم مي شد وتقريبا سجده مي كرد سرابي بيش نبود!
فرهنگ خودمان خيلي متعادل تر و انساني تر است.
ما نيازي به «مهندسي فرهنگي» و اين مزخرفات از سوي بالا دستي ها يمان نداريم. خودمان بهتر مي توانيم روابط خانوادگي مان را تنظيم كنيم.
در مسايلي مانند شعر و ادب و هنر و... نيز همين طور.
صد رحمت به آمريكايي ها كه حداقل هر سال موقع THANKS GIVINGدور هم جمع مي شوند.
اتفاقا عمدا این روز را به این نام نامگذاری کرده اند، تعجب می کنم شما متوجه نشده اید.
فرقی بین شاعران کشور نیست.
من نمی دانم نامگذاری ایام سال توسط چه مرجع یا مراجعی انجام می گیرد. درصورتی که جامعه ی ادیبان کشور بر این اتفاق نظر رسیده باشند که روز تولد شهریار را روز «شعر و ادب فارسی» نام نهند من حرفی ندارم. به قول آرزو در این صورت جای بسی افتخار هم هست. اما اگر این نامگذاری فلان وزیر «فرهنک و ارشاد اسلامی» یا بهمان کمیسیون فرهنگی مجلس یا هر مرجع سیاسی دیگر که به استمساک از مقام سیاسی رویای «مهندسی فرهنگی» جامعه را در سر بپروراند باشد, موضوع از نظر من فرق می کند.
جامعه ادبی ایران یعنی امثال شاملو یا فریدون مشیری, مهندسان فرهنگی جامعه یعنی امثال آقای کلهر
امثال شاملو عمری برای فرهنگ این مملکت کوشیدند اما داعیه ی «مهندسی فرهنگی» نداشتند.
حتی فردوسی هم چنین ادعایی نداشت!
منظورم از آقای کلهر مشاور آقای احمدی نژاد بود نه کلهر خطاط بزرگ
به سهیل:
ببینید! رشته من پدیده شناسی ذرات بنیادی است و رشته ی شاهین نظریه ریسمان. هم من یک چیزهایی از کار شاهین سر در می آورم و هم شاهین یک چیزهایی از کار من. با هم خوبیم و جای هم را هم تنگ نکرده ایم (اینجا از شاهین به عنوان همکارم حرف می زنم نه همسرم, به جای او در این بحث می توانید همکاران دیگر مانند دکتر قاسمی یا دکتر خسرو شاهی و یا فیروزجاهی... را نیز بگذارید.). حالا فرض کنید فردا یکی که ادعای فیزیکدان بودن دارد اما در واقع چیز زیادی بارش نیست و فرق این رشته ها را نمی داند بیاید و با تمسک به یک مقام و پست اداری, سرخود مرا به عنوان سمبل نظریه ریسمان در این پژوهشکده معرفی کند. خوب این به شاهین بر می خورد! به من هم بر می خورد! می گویم من خودم شخصیت علمی خودم را دارم. از من در رشته ی خودم تقدیر کنید. به خصوص اگر وضعیت طوری باشد که شبهه ی تو سر رشته ی من زدن در مقابل نظریه ی ریسمان هم وجود داشته باشد. اگر من و شاهین هشیار نباشیم این به رابطه ی خوب من و شاهین آسیب می تواند برساند.
اما آنهایی که از دور ایستاده اند می گویند این انتخاب را انجام داده اند که بگویند فرقی بین پژوهشگران این مرکز اعم بر مرد و زن نیست." یعنی چه؟! من شخصیت علمی و حرفه ای خودم را دارم. کارو رشته ام هم به جای خود با اهمیت است.
این چیزی که می گویم مستقل از آن است که اصولگراها در راس باشند یا اصلاح طلب ها یا هر گروه و حزب دیگر. در هر صورت از موضع قدرت سیاسی سودای مهندسی فرهنگی جامعه جز زیان چیزی به بار نمی آورد.
سلام
راستش این موضوع انتخاب این روز بعنوان روز شعر و ادب به دوران اصلاحات برمی گرده. اون موقعا هم این انتقادات بود و البته می گفتن چرا سعدی و حافظ و مولوی نه که خوب جواب این بود که اونا خودشون اصلا روز دارنو اونقدر مهمن که شعر فارسی به اونا افتخار می کنه. اما یک نکته مهم هم اینکه یکی از اقایونی که خیلی در این کار مصر بود نماینده تبریز که اسمش یادم نیست و خودش ادیبه بود. شعر دوست یا چیزی شبیه این تو ذهنمه اسم اقاهه رو می گم. اما واقعیت اینه که این مسئله که چرا نیما مشیری یا شاملو انتخاب نشدن واضحه. تقصیر اصلاحاتم نیست خط قرمزه! ته تهش شاملو و نیما که کمونیست هستن مشیری و اخوان و امثالهم هم که احتمالن فریب خورده اینا رو که اصلا قبول ندارن تو سیستم. حالا سوال اینه که اقایون می خواستن شهریار رو یادی ازش بکنن که اون وقت کاملا بحث شما وارده و دلیل اتفاق نیفتادنش هم احتمالا مبارزه با جدایی طلبیه!!
اما اگه می خواستن یه روزی رو به اسم شعر و ادب فارسی بذارن به نظرم انتخاب بدی نبوده. چون یه جورایی شهریار جامع هستش تو شعر و نزدیکترین سبک به دوران شکوفایی شعر ایران رو داره.
به ايليا
متشكر از اطلاعات. حدس مي زدم چنين ماجرايي باشد. اصلا اين تيپ كارها بيشتر به دوره ي اصلاحات مي خورد.
من كمي جست و جو كردم آن چه در مورد آقاي شعردوست نماينده ي تبريز گفتيد درست است.
البته من هم فكر مي كنم انتخاب يك شاعر معاصر به جاي شعراي قرن هاي پيش انتخاب درستي بوده. واقعا سعدي نيازي ندارد كه روزي به نام او ثبت شود. شعرهايش روزانه توسط مردم-از همه قشري خوانده مي شود. خيلي از شعرها و حكايت هايش ضرب المثل شده.
انتخاب يك شاعر معاصر اين پيام را دارد كه ادبيات مقوله اي است زنده و پويا.
ولي به نظر من تولد شهريار را بايد روز شعر و ادب تركي بايد معرفي مي كردند و تولد شاملو را روز شعر وادب فارسي.
وقتي شاملو آمريكا بود يك سفرنامه ي خيالي طنز از زبان يكي از شاهان خيالي قاجار نوشت.
شايد باور نكنيد اما اين سفرنامه ي طنز در زندگي حرفه اي من به عنوان يك فيزيكپيشه از جمله تاثيرگذارترين كتاب ها بود. در واقع يكي از سئوالاتي را كه ذهنم را هميشه آزار مي داد پاسخ گفت.
الغرض! در معرفي اين كتاب شاملو سخنراني اي كرده در مورد حفظ زبان مادري فارس زبانان مهاجر به غرب. سخنراني شيرين و طنز آلود است. در اواخر سخنراني شاملو نقبي هم مي زند به حفظ زبان مادري در ايران توسط اقوام. توصيه مي كنم سخنراني را سر فرصت تا آخر گوش دهيد:
http://www.dibache.com/text.asp?cat=42&id=1397
مشكل ما اين است كه نظر سنجي كردن از مردم زياد جا نيافتاده.
سياست پيشگاني كه مسئوليت فرهنگي دارند
بايد نظر سنجي دقيق علمي و مطابق با اصول نظر سنجي ترتيب دهند و با توجه به آراي مردم تصميم بگيرند چه سياستي در چارچوب قانون اساسي اتخاذ كنند.
متاسفانه هر كدام از ما اين پتانسيل را داريم كه نظر شخصي خود را به نام «نظر مردم» غالب كنيم. اين ايراد به اصولگرا ها وارد است به اصلاح طلب ها و جنبش
سبز هم وارد است و با كمال تاسف حتي به فعالين هويت طلب هم وارد هست.
در بين هر سه ي اين گروه عده اي هستند كه نمي خواهند بپذيرند كه در همسايگي ممكن است كسي باشد كه نظري مخالف داشته باشد اما خائن و يا چه بدانم بي غيرت يا آسيميله يا
غربزده وخود فروخته يا واپس زده و...هم نباشد.
نمي دانم چند درصد چنين خودبين و اهل انگ بستن
هستند اما واقعيت آن است كه خودبينها
بيشتر حرف مي زنند و حرف هايشان هم بيشتر بازتاب پيدا مي كنند. در نتيجه سخنگوي هر گروه به نظر مي رسند (هرچند ممكن است به طور رسمي چنين عنواني نداشته باشند!)
من در نوشتن يادداشت به عمد روي "به نظر من" تاكيد كردم چرا كه آگاه بودم كه شايد خيلي از هموطنانم با من هم نظر نباشند. كامنت هاي بالا هم اين نكته را تاييد مي كنند.
تا اين نگرش در ما هست ما نمي توانيم يك جامعه ي دموكراتيك به معناي واقعي كلمه داشته باشيم. هر كي قدرت داشته باشد سليقه ي خود را تحميل خواهد كرد و مخالفان را به عنوان عناصر ضدفرهنگي سركوب خواهد نمود.
خود من هم اگر لحظه اي مواظب نباشم ممكن است به ورطه ي "نظر مردم همان نظر من است" بيافتم. در محيطي بزرگ شده ايم كه مستعد چنين خطايي هستيم. واقعا از دوستان اروپايي يا آمريكايي ام نديدم چنين ادعايي كنند.
سلام
من با نظر شما موافق نيستم.
توضيح مطلبم شايد در اين مقال نگنجد.
علي الحساب اين لينك را براي شما ارسال مي كنم.
http://www.rajanews.com/Detail.asp?id=62257
بحث جالب و مفيدي است.
در كامنت قبلي يادم رفت بگويم كه 27 شهريور سالروز وفات شهريار است نه تولد او! اينكه روز مرگ يك شاعر بزرگ ترك روز شعر فارسي نامگذاري مي شود هم جاي حرف و حديث دارد.
متشكر، اصلاح كردم.
مي گم حالا كه روز وفات شهريار را روز شعر و ادب فارسي تعيين كردند، روز تولدش را هم روز شعر و ادب تركي معرفي كنند.
چه طوره؟
http://rashedi-hasan.blogfa.com/post-72.aspx
uzgurinam@gmail.com
سلام
با نظرتان موافقم، مسئله اینجاست که اگر عمد و سیاست بازی درکار نبود اینطور انتخابها قابل قبولتر بودند، اما تجربه نشان داده که اکثر اوقات این تصمیمات مغرضانه هستند.
ببخشید که برای پست قدیمی دیدگاه مینویسم.
سلام ديگه چرا عذر مي خواهيد. اتفاقا من خوشحال مي شم اگر پست هاي قديمي ام خواننده داشته باشند و نظر بگيرند
ارسال یک نظر