اسم خارج را كه مي شنويم ياد آمريكا و اروپاي غربي و ژاپن مي افتيم و خيال مي كنيم چه خبره. اما خارج همه اش اين كشورها نيست. ديروز يك آقايي كه در چين دكتري در رشته فيزيك ذرات (همين رشته ي من) گرفته بود زنگ زده بود و سئوال مي پرسيد. مي گفت پايان نامه اش را روي little Higgsنوشته است. با اين حال اصول اوليه مدل استاندارد ذرات را هم نمي دانست. تا جايي كه بلد نبود حتي فاينمن دياگرام حساب كند. باورتان نمي شود اگر بگويم حتي تلفظ درست «فاينمن» را هم نمي دانست. گمان مي كنم تمام خوانندگان منجوق - چه فيزيكپيشه و چه غير فيزيكپيشه- با فاينمن آشنايند!
دانشگاه هاي ما در ايران (چه آزاد و چه دولتي) آموزش بسيار بسيار بهتري به دانشجو مي دهند. از همان دوره ي ليسانس دانشجو تلفظ «فاينمن» را حداقل ياد مي گيرد. از دوره ي فوق ليسانس هم در اين رشته دياگرام فاينمن حساب كردن را مي آموزد.
آن چه كه گفتم به آن معني نيست كه به آن چه كه داريم بسنده كنيم. اگر همت كنيم، ما مي توانيم مراكز دانشگاهي و پژوهشگاهي داشته باشيم در سطح مراكز كشورهاي تراز اول دنيا. براي رسيدن به چنين هدفي بايد ارتباطمان را با مراكز درجه يك توليد علم دردنيا گسترش دهيم. چنين آمد و شد هايي استاندارد هاي كاري را بالا مي برد.
۸ نظر:
سلام!
ای وای از چین که بعیده اینجوری دانشجو تربیت کنه :-o
تازه من چند وقت پیش یک جایی خوندم که اکثر دانشجوهایی که میتونن برای تحصیلات تکمیلی از آسیا برن ایالات متحده (به خصوص دانشگاههایی مثل ام آی تی و کلتک و اینها) چینی اند!
ولی خوب خانم دکتر راستش فکر کنم دانشجوهایی که میخوان از ایران برن هم به طور ناخودآگاه به این مسئله واقفند چون اکثرا کشورهایی مثل آمریکا و کانادا یا کشورهای اروپای غربی رو برای رفتن (اگر واقعا بخوان با هدف درس خوندن برن) انتخاب میکنند.
منتها یک چیزی که هست اینه که خوب ما چی کار باید بکنیم تا اینجور آدمها جاشون محکم نشه؟ شاید باید کمی زرنگ تر باشیم و برویم سریعتر کرسیهایی رو که اونها اشغال میکنند بگیریم تا به اونها نرسه...اما خوب متاسفانه در اکثر اوقات کاهلی از جانب خود ماست. وقتی ما یک موقعیتی را خالی بگذاریم آدمهایی مثل ایشون میان و پرش میکنند.
البته این نظر من بود و بیشتر هم اشاره به دانشجوهایی مثل خودم داشتم.
خوب چين يك كشور يك ميليارديه. خوب خوب هاش سر از كلتك در مي آورند. اما سطح متوسط مقالات چيني در رشته ي ما خيلي پايينه. اين يك معضل جهاني شده. تعداد بسيار زيادي مقاله مي نويسند با كيفيت بسيار نازل. مقاله نويسي را به ابتذال كشيده اند. متاسفانه به اينجا هم سرايت كرده.
امیدوارم این یک نفر مبنای قضاوت شما قرار نگرفته باشه، و یا آمار بالای مقالات ضعیف، چرا که انقدر تعداد آنها بالاست که گاهی برخی فکر می کنند لابد سطح علمی آنها همین است.
در ایران هم دکترهایی فارغ التحصیل شده اند که اگر مبنای قضاوت سطح علمی کشور قرار گیرند کل اعتبار آموزشی به باد می رود.
منجوق عزیز
مطلبت کاملا درسته و شکی در درستیش نیست. ولی فکر میکنم به دور از انصافه که ایرادی به درست تلفظ نکردن اون دانشجو بگیرید. شما حتما میدونید که چینیها به دلیل متفاوت بودن آواهای زبانشون خیلی لغات رو نمیتونن به راحتی تلفظ کنن.
سحر جان
اون آقا ایرانی بود نه چینی. دکترایش را هم گرفته بود و دیگر دانشجو نبود
مشکل تلفظش مشکل زبانی نبود. مشکل آن بود که اصلا این نام به گوشش نا آشنا بود. تقریبا مثل این که من بخواهم اسامی تیم فوتبال لهستان را روخوانی کنم!
سحر جان
اون آقا ایرانی بود نه چینی. دکترایش را هم گرفته بود و دیگر دانشجو نبود
مشکل تلفظش مشکل زبانی نبود. مشکل آن بود که اصلا این نام به گوشش نا آشنا بود. تقریبا مثل این که من بخواهم اسامی تیم فوتبال لهستان را روخوانی کنم!
منجوق جان هنوز هم چین این مشکل را داره اما خیلی بنیادی شروع کردند به سرمایه گذاریهای جدی که کیفیت مراکز علمیشان را هم بالا ببرند. من تو کنفرانسی که چند ماه پیش بودم حداقل ۳ تا پست داک کار درست اروپایی و امریکایی دیدم که داشتند می رفتند چین یا رفته بودند چون امکانات زیادی در اختیارشان می گذاشت. از طرفی هم شروع کرده اند به دادن پیشنهادهای اغواکننده به استادهای چینی که در دانشگاهها و مراکز علمی معتبر دیگر در سراسر دنیا مشغول به کار هستند یکی از انها که به تازگی برگشته بود چین در همین کنفرانس بود. فکر کنم ۱۰-۱۵ سال دیگر درس خواندن و کار کردن در چین -حداقل بعضی جزیره های کیفیتش- انتخاب خیلی از دانش پیشگان باشد
من هم همين نظر را دارم. كيفيت مقالات كره از 10 سال پيش به اين ور خيلي پيشرفت كرده. چين هم سريع پيشرفت خواهد كرد. اما چون چين بزرگه من فكر نمي كنم همه جاش يكسان پيشرفت كنه. احتمالا مراكز سطح پايين همچنان باقي خواهند ماند.
ارسال یک نظر