۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

آينده ي روشن دانشگاه هاي تبريز

در سال های اخیر دانشگاه های مختلف تبریز در رشته ی ما سیاست های هوشمندانه ای اتخاذ کرده اند که پیش زمینه ای ایجاد می کند که در ظرف 10 سال اخیر آینده ی درخشانی در سطح دنیا داشته باشند. یکی از ملزومات چنین هدفی تعامل با دیگر پژوهشگران در اقصی نقاط دنیاست. در حالت ایزوله هرگز نمی توان کار پژوهشی در سطح جهانی کرد.

یکی از اهداف من برای راه اندازی وبلاگ انگلیسی برای معرفی تبریز به وجود آوردن منبعی بود برای دعوت از سخنران خارجی برای ارائه سخنرانی در دانشگاه های تبریز یا همایش هایی که در این شهر یا اردبیل یا مراغه يا ... برگزار می شود. لطفا این سایت را به اساتید دانشگاه تبریز و صنعتی سهند و شهید مدنی آذربایجان و دانشگاه مقدس اردبیلی و مرکز تحقیقات مراغه و... معرفی کنید. باشد که به منظور دعوت از سخنران خارجی مورد استفاده قرار گیرد. لینک های این وبلاگ هم به این منظور می توانند مفید باشند.

http://tabriziran.blogfa.com  
اینجا من چند تا چیز مختلف همزمان گفتم که هر کدام نیاز به توضیح مفصل دارد. اول این که سیاست هایی که اتخاذ شده را باید قدری شرح دهم. یکی همان سیاست سهمیه ی بومی است که البته سیاست سازمان سنجش است. به این ترتیب عده ی بسیاری از

دانشجویان مستعد استان به جای تهران راهی دانشگاه تبریز یا سهند یا تربیت معلم آذربایجان می شوند. این نکته برای این دانشگاه ها بسیار نوید بخش است.

دوم آن که در دانشکده ی فیزیک دانشگاه تبریز و همچنین مرکز تحقیقات نجوم مراغه سنت قوی ای از ایجاد "قطب علمی" وجود دارد. خیلی هم منسجم و با برنامه کار می کنند. نكته ي مهم ديگر آن كه  دانشگاه های مختلف این شهر در سال های اخیر دانشجویان خیلی مستعد و با انگیزه ای را بورس کرده اند . پست-داک های توانمندی هم جذب نموده اند. این گرایش به برگشتن به تبریز و تلاش برای پایه ریزی بنایی خوب در آن یک پدیده ی نسبتا جدید است. می توانم بگویم رویه ی علمی و دانشگاهی همان فرهنگ و موج تراختوری است. هر چه هست برای دانشگاه های تبریز پدیده ای مبارک است که امیدوارم به نتایج خوب برسد.

نکته ی دوم آن که پژوهش در رشته ای مثل رشته ی ما یک کار گروهی در ابعاد جهانی است. ببینید! این تصور که یک فیزیکدان در گوشه ی اتاق خود مکاشفه می کند و اگر خیلی متواضع باشد آن را پنهان می سازد تصور عوامانه ای است. حتی در زمان افلاطون هم چنین نبوده. در زمان ابن سینا هم چنین نبوده. الان هم که به طریق اولی چنین نیست.

 وقتی یک فیزیکدان نظری ایده ای به ذهن دارد آن را می پروراند مقاله می نویسد و در معرض نقد همتایان خود می گذارد. این ایده باید چکش کاری شود. باید عده ی دیگری ببینند چگونه می توان این ایده را در آزمایشکاه آزمود. بعد باید با آزمایشگران تعامل کرد و آنها را متقاعد نمود که این ایده را به محک آزمایش بگذارند. به عبارت دیگر داده های خود را به منظور تست آن ايده  آنالیز کنند.
ملاحظه می کنید. یک کار گروهی در سطح جهانی است. برای همین هست که کنفرانس های بین المللی لازم هستند. در حین صحبت در سر میز شام و.... معمولا ایده های جدید شکل می گیرند.
 
از این روست که من ایجاد پیش زمینه برای جذب خارجی ها را به ایران (رواج توریسم) لازم می دانم. شگرد این است: چند تا عکس زیبا نشانشان می دهی. برایشان یک کمی از آداب و رسوم مان می گویی. خوششان می آید و تصمیم می گیرند بیایند ایران. باخود می گویند هم فال و هم تماشا. اون وقت می آیند ایران. چنان به کار سمینار و ...شان می گیری که گردش یادشان می رود!! باور کنید! این اتفاق معمولا با مهمانان خارجی که من دعوتشان می کنم می افتد. دست آخر موقع خداحافظی تصمیم می گیرند باز برگردند چون هنوز ایران را ندیده اند!

هیچ نظری موجود نیست: