۱۳۹۱ آذر ۹, پنجشنبه

لزوم داشتن فرهنگستان محلي براي شهري مانند تبريز

چندی پیش یکی از خواننده ها از خانواده های قدیمی و طبقه متوسط تبریز گله ای خصوصی کرده بود. جوابی که به او دادم به درد همین بحث جذب توریست و تبریز گردی هم می خورد. در زیر جوابم را می توانید بخوانید:




"یک نکته یمی خواهم در مورد این چند جمله دوستمان درد دل خصوصی اضافه کنم:"افتخار این آدم ها فقط به یک شجره نامه خانوادگی و کی خونه اش بزرگتره و کی بیشتر نقره داره و کی عتیقه هاش با ارزش تره است و فکر نمی کنن که همه خانواده ها کم و بیش از این چیزها دارن ولی شاید عنوان نکن و براشون تحصیل یا چیزهای دیگه ای ارزش باشه"

نکته ام اینه. من به صنعت و هنر نقره کاری شهری می بالم. به اطلاعات وسیع خانوادگی در مورد تاریخ عتیقه ها هم همین طور. خیلی جالبه که نوجوانان این تیپ خانواده ها به اندازه ی یک curator تمام عیار موزه ها اطلاعات دارند. مثلا با دیدن انحنای بالای قاب نقاشی می فهمند مال چه دوره ای است و با تعداد مرغ های بشقاب های عتیقه می فهمند سازنده اش کی بوده و مال چه دوره ای بوده. اینها همه معلومات و مهارت هایی است که اگر درجهت درست هدایت شود باعث غنای فرهنگی می شود. باعث جذب توریست اشتغالزایی و.....


به شرط آن که سیاستگذاری های فرهنگی درست باشند. اجازه داده شود این هنر و این مهارت در جایی وسیع تر از پستوی خانه ها و مجالس خانوادگی به کار گرفته شود. والا این مهارت و این استعداد تبدیل می شود به فخر فروشی های سطحی و....

ببینید! در نزدیک فرودگاه تبریز برروی آجی چای پلی است که به پیش از صفویه بر می گردد. اما متاسفانه درصد کمی از مردم تبریز به ارزش واقعی تاریخی این بنا واقف هستند حتی آنها که اهل عتیقه جمع کردن هستند نمی فهمند آن پل در شهرشان چه ارزشی دارد.



دوچشمه ی آن پل خراب شده بود که مرمت کرده اند. اما چه مرمت کردنی؟!برداشته اند چشمه ها را گرد ساخته اند. مثل پل های رومی. در صورتی که چشمه های پل های ایرانی شبیه هشت است. حداقل می توانستند یک نگاهی بیاندازند به آن یکی چشمه های همان پل ! هروقتاز کنار آن پل می گذرم غصه می خورم. آخه! در شهری که آن همه curator خانگی هست چرا باید پلش را آن جور مرمت کنند؟! جو فرهنگی به گونه ای است که اغلب افراد علاقه مند به آثار تاریخی راحت ترند که تمام استعدادشان را بذارند برای عتیقه جات خانگی که در پستوی خانه شان قایم می توانند بکنند. آن هم ظرفیتی دارد. آن ظرفیت که پر شد استعدادشان را صرف فخر فروشی های سطحی می کنند.





این را هم اضافه کنم از آن جهت که در جواب همدردی خصوصی نوشتم نسل جدید (مثل خیلی از موارد دیگر) رویکرد متعادل تر و منطقی تری دارد. درست می شه اما یواش یواش.



یک شهری مثل تبریز باید مثل ونیز و فلورانس و... فرهنگستان محلی داشته باشه. این یک نیاز است برای شهری با قدمت و غنای فرهنگی تبریز. نیاز یک جامعه ی شهری که فقط نیاز های مادی اش نیستند. نیازهای والاتری هم داره. نیازهای فرهنگی که باید بتونه از یک مجرای مناسب ارضا بشه.

اگر چنین فرهنگستانی محلی ای باشه این قبیل مسایل که در بالا اشاره شد. حل می شه. خیلی مسایل دیگه هم حل می شه. کافیه یکی از خانه های قدیمی تبریز را تر و تمیز کنند و آن را در اختیار فرهنگستان محلی بگذارند. در گالری هایش می توانند عتیقه جات خانوادگی را نمایش بدهند. اگر اعتماد متقابل باشه هر از گاهی عتیقه های یک خاندان به نمایش گذاشته می شه. یکی از جاذبه های توریستی هم می شه. من موزه ی ژنو را رفتم واقعا عتیقه های سه چهار تا خاندان قدیمی تبریز را جمع کنید از موزه ی اصلی شهر ژنو غنی تر است. تازه بنا به آماری که چند سال پیش می خواندم مردم ژنو موزه-برو ترین مردم دنیا هستند.

اگر هم جوانی از خانه اش دلتنگ شد و خواست یک جایی بره و چند ساعتی بگذارنه یا اگر میانسالی دلش از آپارتمان کوچکش گرفت و خواست چند ساعت در فضای دیگری قرار بگیره می تونه بره اونجا و اشیا را تماشا کنه.

عتیقه های خانوادگی هم در خانواد ه می مانند و هم متعلق به کل شهر خواهند بود. وقتی این جوری نمایش داده بشه دیگه لازم نمی بینند خیلی پزش را بدهند. دیگه ارضا شده اون نیازشان که با پز دادن برطرف می شد.

همچین فرهنگستانی اعضایش افراد مجرب فرهیخته ی شهر می توانستند با شند. بعد از بازنشستگی یک سرگرمی برایشان می شد. از تجربیاتشان استفاده می شد بشه. در مرمت آثار باستانی از آنها می شد نظر خواست و دیگه آن اشتباه ها را نکرد. جمع می شدند تاریخ معاصر را می نوشتند.

این جمع و حس مشارکت در مسایل شهر به آنها امید به زندگی بیشتری می داد

جوان تر ها هم احساس می کردند که اگر مهاجرت نکنند در کهنسالی در شهر خودشان منزلتی خواهند داشت که در جای دیگر به آن صورت نمی توانند داشته باشند.



پی نوشت : وقتی این را می نوشتم یاد اصلی ترین گنجینه ی هنر تبریز یعنی فرش دستبافت نبودم. اگر مجموعه فرش های عتیقه را که در بین خاندان قدیمی است حساب کنید گنجینه ای می شود که به سختی می توان بر آن قیمت گذاشت.



پي نوشت: لطفا مطلب حاضر و همچنين اين سری نوشته ها را که در مورد جذب گردشگر هست به هر طریق که می توانید به اشتراک بگذارید. هر چه تعداد خواننده ها بیشتر باشد احتمال این که در عمل مورد توجه قرار گیرد بیشتر می شود.








هیچ نظری موجود نیست: