چين ومصر هر دو كشورهايي با تاريخ و فرهنگ كهن هستند. در مقابل سنگاپور و فنلاند و نيوزلند داعيه داشتن تاريخ كهن ندارند.
ترافيك قاهره از تهران هم افتضاح تر است اما ترافيك در سنگاپور و فنلاند آرام و منظم است. 15 سال پيش كه به پكن رفته بودم ديدم كه قدم به قدم همان مردمي كه به فرهنگ ديرينه خويش مبالات مي كنند و از اين جهت اروپاييان را تحقير مي كنند بر روي زمين تف مي اندازند. در سنگاپور چنين اتفاقي نمي افتد.
فساد مالي در مصر بيداد مي كند، اما در سنگاپور فسادمالي بسيار كمتر است.
نيوز لند و فنلاند از اولين كشورهايي هستند كه زنان در آنها حق راي به دست آورده اند. اين كشور ها فرهنگ مردسالارانه چندين هزار ساله نداشتند كه در مقابل فرهنگ مدرن صف آرايي كند. درنتيجه زنان در اين كشورها براي رسيدن به حقوق خود موانع كمتري بر سر راه داشته اند . اما وقتي افاضات منسوب به كنفوسيوس و شاگردان مكتب او را در مورد زنان مي شنويم و يا بلاهايي كه اين فرهنگ طي قرون متمادي بر سر زنان آن سرزمين آورده مرور مي كنيم، مو بر انداممان سيخ مي شود. همين طور است وضعيت كشور كهن هندوستان!اگر من روزي -خداي ناكرده- مجبور شوم در كشوري جز سرزمين خودمم زندگي كنم ترجيح مي دهم آن كشورنيوزلند، سنگاپور و يا فنلاند باشد تا هند يا چين يا مصر!
كساني كه يادداشت هاي مرا در وبلاگم دنبال كرده اند حتما مي دانند من شخصا چه قدر به تاريخ علاقه دارم. هم به تاريخ معاصر علاقه دارم، هم به تاريخ خانوادگي مان (نمونه آن هم نوشتن داستان سارا بود) و هم به تاريخ كهن. من تاريخ را دوست دارم چون از آن چيز ياد مي گيرم. از تاريخ استفاده هاي ديگر هم مي توان كرد. همين كشور همسايه مان تركيه همه ساله پذيراي بيش از بيست سي ميليون توريست علاقه مند به تاريخ است. يكي از اصلي ترين منابع درآمد تركيه همين توريست ها هستند. درآمد حاصل از توريست تركيه در سال 2005 بالغ بر 17و نيم ميليارد دلار بود. (بله درست خوانديد ميليارد نه ميليون! دلار نه ريال و يا تومان!) صنعت گردشگري در تركيه براي خانواده هاي بسياري اشتغال ايجاد كرده است. مهم تر آن كه مردم تركيه خوشند. انگار تركيه اي ها دنيا مي آيند تا از زندگي لذت ببرند.
۹ نظر:
هفته گذشته من يك مقدار مطالعه كردم و ديدم ملت (از سر بيكاري!) گير داده اند به تاريخ. اين قوم مي گويد "تاريخ ما را دزديده اند". آن ديگري مي گويد:"بدبخت! تو تاريخ نداري، داري تاريخ سازي مي كني." آن ديگري مي گويد:" اصلا خودت تاريخ نداري! تاريخ تو خالي است." يكي ديگر مي گويد: " ما تاريخ درخشان داشتيم، شما كه آمديد بدبختي ها ي ما شروع شد." آن يكي جواب مي دهد "هه! هه! كي گفته شما اينجا بوديد ما بعداً اومديم. اجداد ما قبل از شما اينجا بودند." باور كنيد اغراق نمي كنم! سر وته استدلال ها همين ها هستند.
واقعا تاسف برانگيزه! حال و آينده را ول كرده اند. مشكلات و مسايل واقعي امروز را فراموش كرده اند و دارند از دل تاريخ -آن هم نه تاريخ مستند، بلكه تخيلات خودشان در مورد تاريخ- مسئله براي خودشان مي سازند. خوشمزه تر آن كه اگر از بيشتر آنها بپرسيد نمي دانند نام مادربزرگ مادربزرگشان چيست. يا چگونه زندگي مي كرده و يا چه علايق و سلايق و عقايدي داشته. با اين حال سر مسايل 7000سال پيش با هم دعوا مي كنند!
از فرهنگ سنتی ایران ضربالمثلهای بد و خوب بسیار مانده است. یکی از ضربالمثلهای خوبش این است که «اول سوزنی به خود بزن، بعد جوالدوز به دیگران». برای ما که در سایهٔ افاضاتِ مکتبِ اسلام و احادیثِ جورواجورِ پیامبر و امامان زندگی کردهایم، گیردادن به افاضاتِ مکتبِ کنفوسیوس همان ضربالمثل را میطلبد.
يك ضرب المثل تركي هم هست كه ترجمه آن اين است:"دخترم! به تو مي گم. اما عروسم! تو گوش بده!"
اینها که گفتید درست. اما من از پیچیدگیهای فرهنگهای کهن خوشم میاد. یه جورایی انگار مردمی که فرهنگ کهن دارن مقدار زیادی از تاریخ بشر روی کولشونه. بارشون سنگینه آهسته میرن اما یه چیزی دارن که آدم دوستش داره
به نظرم منظور اصلی من به درستی منتقل نشده. علت نگارش این متن همان مشاهده ای است که در کامنت بالایی ام به آن اشاره کردم.
می خواستم بگویم به جای این که از دل تاریخ بهانه ای برای اختلافات قومیتی بیابیم بهتر است نظر به حال و آینده داشته باشیم. هویت خود را بر اساس آن چه که هستیم و می توانیم به دست آوریم تعریف کرده ایم نه آن چه که پدرانمان قرن ها پیش بوده اندو قطعا نه بر اساس افسانه هایی که از اجداد دورمان در ذهن ساخته ایم.
من فكر ميكنم خيلي خوب است كه ما سرِ اين مسائل مهم توي سر و كلهي همديگر بزنيم و بگذاريم ديگران به مسائل پيشِ پا افتادهاي مثلِ نفت و گازِ خليجِ فارس، كركوك،و خزر بپردازند. بعد هركس برنده شد و ثابت كرد زودتر آمده است، يك آدامسِ خروسنشان به او بدهيم و يك كف مفصل برايش بزنيم.
اگر جايزه آدامس خروس نشان باشه باز خوبه! مي ترسم جايزه اش يه آدامس ساخت چين باشه. شايد هم كپي چيني آدامس خروس نشان!!!
جداي از نوشتههاي دوستان. تجربه ي كوتاه من و مطالعهاي در مورد سنگاپور داشتم اين كشور يكي از آزادترين و زيباترين و البته قانونمندترين كسشورهايي است كه بندهي نوعي بدون هيچ نوع عقيدهاي آن تحت فشار مذهب نيستم. اين كشور طبق توافقهاي بينالمللي به اين صورت اداره ميشه وگرنه همون برنامه اي كه طي پانصدسال براي ايران ريخته شده و شديم ميدان جنگ مافياي پنهان، كه بد نيست از بنگاه راند در پرينستون هم يادي كنيم(!) بودجهي دانشگاهي اين كشور و بورسيه هاي آن قابل توجه است. مصر هنوز مورد مناقشهي اروپا و آمريكاست. تركيه جنگ بين ناسيوناليستهاي ترك و گروههاي اسلامي است كه البته اين اسم چيزي جز آمريكا و انگليس و ساختن دين و مذهب براي مردم ما و جاهاي ديگه به قول دوستان تاريخي رو به ذهن نميآره. تا زماني كه دست از پذيرش آزادي برنداريم و به اسم اعتقاد مذهبي به هم زور نگيم چيزي جز برچسب بربر نداريم.
البته در آخر اشاره به آزادي كرئدم منظورم مقاومت در برابر آزادي كامل و ترس از اون بود كه افراد مذهبي رو ناراحت ميكنه در حالي كه در كشورهاي كاملاً هم قشر قابل توجهي از مردم مذهبي هستند ولي با آزادي مشكلي ندارند. چون غير از اون بود ميشدند ايران و كشورهاي راديكالي كه در نهايت دود اون به چشم مردم عادي ميره و حتي با همون اعتقادات بازي ميشه.
ارسال یک نظر