۱۳۸۷ آبان ۲۵, شنبه

پل دختر



تصويري كه ملاحظه مي كنيد عكس پلي است به نام "پل دختر" كه درنزديكي ميانه و برروي رودخانه "قزل اوزن" واقع است. اين پل در سال هاي 1475-1484ميلادي بنا نهاده شده است ودر سال 1517 ميلادي به همت بانويي به نام "شاه بيگم" تعمير شده است. درباره اين كه اين بانو كه بوده است من چيزي نمي دانم. اگر شما مي دانيد لطفا به من هم بگوييد.


در مورد وجه تسميه "پل دختر" افسانه هاي زيادي گفته مي شود اما به نظر مي رسد علت همان تعمير پل به همت اين بانو باشد. اين پل راه اصلي ارتباطي آذربايجان با استان هاي شرقي تر ايران -يا به قول قديمي ها ملك ري- بود . براي همين اين پل در طول تاريخ اهميت استراتژيك فراوان داشت. اين پل در همان سال هايي كه داستان سارا اتفاق مي افتد( 1324 ه . ش) به دليل اهميت استراتژيك آن مين گذاري شد . همچنان كه مي بينيد در اثر اين مين گذاري چشمه اصلي اين پل ويران شد. با وجود جفاي روزگار اين پل همچنان استوار ايستاده است.




ديدم داستان اين پل شباهت عجيبي به داستان سارا دارد. براي همين عكس آن را اينجا گذاشتم. اگر از جاده قديم تهران-تبريز بگذريد اين پل را در دامنه هاي زيباي قافلانكوه بر فراز رودخانه خيال انگيز قزل اوزن مشاهده خواهيد كرد. قلعه اي نيز به همين نام بر فراز كوه در كنار آن قرار دارد.(البته اتوباني كه اخيرا احداث شده از كنار اين پل نمي گذرد.)




در ضمن برخي از خانه هاي قديمي تبريز در سال هاي اخير توسط سازمان ميراث فرهنگي و نهادهاي ديگر خريداري شده و تبديل به مكان هاي عمومي مثل موزه يا فرهنگسرا شده اند.
عكس را از اين وبسايت برداشته ام. اطلاعات پل را هم از اين وبسايت خواندم. در اين وبسايت و وبسايت هاي ديگراطلاعات گردشگري بيشتري مي توان يافت.

۹ نظر:

Hamid گفت...

سلام
ببخشيد به نظر شما چرا تاريخ‌ها ميلادي ذكر شده‌اند؟

منجوق گفت...

همان طوري كه رفرنس داده ام من اين اطلاعات را از يك وبسايت برداشته ام. علت آن كه وبسايت به ميلادي تاريخ ها را داده نمي دانم. شايد به علت اين كه منبع اطلاعاتي نويسنده وبسايت نوشته هاي يك غربي بوده است. اما علت آن كه من آن را به هجري شمسي تبديل نكردم دو چيز است:
1) بيشتر تاريخ هايي كه ما پيش از قرن حاضر مي خوانيم به هجري قمري است نه شمسي.

2) به ميلادي نوشتم تا مقايسه آن با تاريخ حوادث مهم جهان راحت تر باشد. مثلا سفر كريستف كلمب در سال 1492 ميلادي يعني حدود ده سال پس از احداث اين پل انجام گرفته است.

البته علت العلل همه اين دلايل يك چيز است: تنبلي!

منجوق گفت...

مقايسه اي هم با پل معروف rialto در ونيز بكنيم كه سالانه صدها هزار گردشگر را به خود جذب مي كند . در محل اين پل از سال 1181 ميلادي پلي وجود داشته كه تخريب شده است. پل فعلي ونيز در سال 1591ساخته شده است يعني بيش از يك قرن پس از پل دختر ميانه.

Mosafer گفت...

در بین راه میانه زنجان، جائیکه رودخانه قزل اوزن به دامنه شرقی قافلان کوه می رسد، پل محکم و زیبایی واقع شده، که به پل دختر معروف است. تاریخ ساختمان پل معلوم نیست و کتیبه ای که حاکی از تاریخ اولیه و بانی آن بوده، سائیده و از بین رفته است. عده ای از باستان شناسان پایه های پل را متعلق به دوره ساسانی یا قبل از آن می دانند. با توجه به معماری پل و ویژگیهای آن می توان تاریخ ساختمان اصلی را متعلق به قرن هشتم هجری دانست. طبق کتیبه های موجود و در سال 933 هجری توسط شاه بیگم بنت محمد بیگ موصللو تعمیر گردیده و گویا به همین جهت آن را پل دختر نامیده اند. پل مزبور به وسیله ی آغا محمد خان قاجار تعمیر شد. لیکن در سال 1313 هجری طاق آن شکست برداشت، لذا در همان سال توسط اداره کل باستان شناسی با کمک اداره فرهنگ میانه و اداره راه مرمت گردید. در روز 20 آذر 1325 قوای دمکرات هنگام عقب نشینی از برابر نیروهای دولتی برای جلوگیری از پیشرفت ارتش ایران چشمه وسط را با مین منفجر کردند که فعلا" به همان صورت باقی است. پل دختر دارای سه چشمه ی بزرگ و پایه های سنگی عریضی است که دهانه وسطی نسبت به دهانه های طرفین بزرگتر و دارای طاقی بلندتر است. به همین سبب گذرگاه پل از وسط دارای شیبی ملایم به سمت دو طرف کنار پل است. آب برهای طرفین چشمه وسط به شکل مثلث و از سنگ ساخته شده و در بالای آن طاقنماهای کم عمق به چشم می خورد که دهلیز و کنودی در میان آن جای گرفته اند. دو نیم ستون چند ضلعی در جنین دهلیز به پایه های پل استقامت بیشتری می بخشد. بر روی پایه وسط پل کتیبه ای آجری به شکل مربع به ضلع 2 متر وجود دارد که قسمتی از آن محو شده و از بین رفته است و در سمت چپ کتیبه ای دیگگر از سنگ مرمر به چشم می خورد که مربوط به سال 933 هجری است

محمد بیگ موصللو یکی از بزرگان ایل موسسلو بود که بعدا به موصللو تغییر کرد دنبالش می چسبه به اغا محمد خان و حکومت قاجار اما از ابتدا می شه گفت از صفویه ریشه می گیرند همانطور که می دانیم ایران قدیم به صورت شاهنشاهی و ملوک الطوایفی بوده و قویترین قوم و ایل یا حکومت منطقه شاه یا سلطان کل ایران میشده برای همین هم هست در بازه های زمانی شاه مملکت از یک ایل و طایفه انتخاب میشده
گاهی دست آذری ها گاهی دست گیل ها و یا دیگر ...


تركي آزربايجاني توركمان : موصوللو-
باگذشت زمان در دوره صفويان٬ تركمان كم كم معناي خاص محدودتري پيدا نموده و مرتبط با ايل و تيره ويژه اي از تركان آذربايجان و غرب آسيا (تركيه٬ عراق٬ ּּּ) گرديده استּاين معني پنجم آن استּ در دوره صفوي در ميان ايلات ترك٬ ايلي بنام توركمان وجود داشته استּ در اين دوره لفظ توركمان ابتدائا به اتحاديه ايلات تشكيل دهنده دولت تركي آزربايجاني آغ قويونلو و مخصوصاً دو ايل مهمش به نام هاي موصوللو (موصللو) و پورناك (برناك) و تيره هاي وابسته به آنها (بايندر٬ دگر٬ּּּּ) كه در خدمت دولت تركي آزربايجاني صفوي بوده اند اطلاق مي شده استּبواقع از آنجائيكه همه تركان آزبايجان اصلا توركمن به معني قديمي اوغوز و يا ترك مسلمان بوده اند٬ محدود و منحصر نمودن ايلات آغ قويونلو به نام تركمان٬ را مي بايست آغاز تشكيل دو ائتونيم توركمان و تركمن و اشتقاق معني بين آنها شمردּ

مادر اسماعيل ميرزا٬ دختر موسي بيگ تركمان از اوباي موصللو توركمان بوده استּ بنابر اين از آنجائيكه خاندان صفوي ( و شخص شاه اسماعيل از سوي مادربزرگ) مستقيما وابسته به خاندان آق قويونلو بوده اند٬ دولت تركي آزربايجاني صفوي را مي توان پس از آق قويونلوها دومين دولت ايل ترك و آذربايجاني توركمان به حساب آوردּ شاه اسماعيل خود با دختر يكي از بيگهاي ايل توركمان موصوللو بنام تاجلي خانيم ازدواج كرده استּ فرزند حاصل از اين وصلت شاه طهماسب و برادران وي هم با دختراني از ايل تورك و آزربايجاني توركمان (موصوللو) ازدواج نموده اندּ

سران ايل ترك و آزربايجاني توركمان و تيره هاي وابسته به آن در دوره صفوي داراي مناصب بسيار مهمي بوده اندּ در دوره ي شاه تهماسب، بغداد در دست موصوللوها بو‌ده استּايل تركمان و تيره هاي وابسته به آن در زمان اسماعيل دوم و محمد خدابنده نيز جزو قبايل درجه اول ترك ايران و آزربايجان و قبايل مهم آن دوره بودندּ از جمله بزرگان توركمان مي توان به اين نامها اشاره نمود: امير بيگ موصوللو حاكم دياربكر٬ برادر وي ابراهيم سلطان والي بغداد٬ نوخود بيگ والي كلهر٬ ياديگار محمد ترخان والي ساوه آزربايجان٬ توركمان موسا سلطان والي تبريز (برادر زن شاه طهماسب)٬ انيك آغاسي باشي وزير دربار شاه طهماسب٬ حيدر بيگ والي ساوه آزربايجان٬ شاه قولو خان امير اصفهان٬ سليمان خليفه والي تون و طبس٬ حيدر سلطان والي قم آزربايجان و بيگلربيگي تبريز پير بوداق خان٬ والي كپنات٬ اؤردكلي حسن سلطان٬ ּּּּ با آغاز حاكميت شاه عباس و سياست سركوب تركان و تصفيه خونين قزلباشان٬ امراي ايل تركي و آزربايجاني توركمان نيز از اركان سپاه و دولت تصفيه شدند

این خانم دختر یکی از بزرگان ایل های آذری بوده که به نظر میرس

منجوق گفت...

مسافر عزيز
ممنونم از توضيحات جامع و كامل تون.
با اين حساب پايه هاي اين پل از پلي كه پيش از rialtoدر محل آن قرار داشته هم چند صد سالي قديمي تره.

منجوق گفت...

اين گونه اطلاعات هنگام صحبت با همكاران خارجي و تشويق آنها به آمدن به ايران خيلي به درد مي خورند. به عنوان يك فيزيك پيشه به اين گونه اطلاعات نياز داريم تا از اين حالت ايزوله در دنيا بيرون بياييم. مسئله تنها افتخار به "استخوان هاي پوسيده پدران" و مادران نيست!

همكاران خارجي ما در زمينخ تاريخ و غيره اطلاعات وسيع دارند و وقتي با كسي از كشوري ديگر مواجه مي شوند از اين گونه سئوالات مي پرسند. بي اطلاعي در زمينه هاي تاريخي باعث مي شود آدم در صحبت ها "كم بياورد‍" و به طور طبيعي از جمع بيرون شود. باز هم از اطلاعاتي كه داديد تشكر مي كنم.

Qasem گفت...

تمام این دانسته‌ها در کتابهای گردش‌گری نوشته شده است. مثلن سری کتابهای سیاره‌ی تنها٫ لُنلی پِلَنِت٫ جزییات بسیار زیادی در مورد کشورهای مختلف دارند. افراد دانش‌پیشه‌ی جوان وقتی برای بازدید به جایی می‌روند معمولن کتاب گردش‌گری‌ی مربوط به آن جا را می‌خوانند. دانسته‌های تاریخی را خیلی سریع می‌خوانند چیزی که برایشان عجیب است و به دست آوردن اطلاعات در مورد آن برایشان سخت است چه گونه‌گی و چراها٫ قواعد نوشته و نانوشته در برخوردهای مردم مختلف با خودشان و دیگران است.

همه‌ی ماها هم تقلب می‌کنیم و با ده-بیست دقیقه خواندن نوشته‌ای جامع در مورد جایی ادعا می‌کنیم که خیلی در مورد آن جا می‌دانیم که شنونده را تحت تاثیر خودمان قرار دهیم. این یکی از شالوت بازی‌های توریستها است. ما هم وقتی حوصله داشته باشیم٫ توریستی رفتار کنیم از آن استفاده می‌کنیم و همین گونه رفتار می‌کنیم.

منجوق گفت...

قاسم عزيز

يكي روش هاي به دست آوردن اطلاعات خواندن كتاب هاو سايت هاي ويژه گردشگري است. من تقلبي در اين كار نمي بينم. كسي را هم چنين كتابي را در ظرف بيست دقيقه يا حتي كمتر خوانده ومعلومات خود را وسيع تر كرده تحسين مي كنم.

وقتي كسي هنگام گردشگري درباره تاريخ مقصد مطالعه مي كند افق هاي ديد خود را وسيع تر مي كند و امكان اين كه دچار ناسيوناليزم افراطي و وويرانگر شود پايين مي آورد. آن كسي هم كه درباره تاريخ سرزمين خود مطالعه مي كند باز هم افق هاي ديد خود را وسعت مي بخشد و امكان اين كه درمقابل داشته هاي ديگران دچار خودباختگي شود پايين مي آورد.

به دلايل گوناگون
افتخار مي كنم كه جزو جمع دانش پيشگان جوان هستم. يكي از اين دلايل هم همين ديد و همين فرهنگ است (" افراد دانش‌پیشه‌ی جوان وقتی برای بازدید به جایی می‌روند معمولن کتاب گردش‌گری‌ی مربوط به آن جا را می‌خوانند" كه اگر فراگير شود نويدبخش صلح ودوستي خواهد بود.

منجوق گفت...

نكته ديگر تشويق افراد براي بازديد از ايران است. اغلب همكاران ما چيزهايي در مورد تخت جمشيد و ديدني هاي اصفهان مي دانند. اما درمورد ديگر جاذبه هاي ايران اطلاع چنداني ندارند. آن قدر هم انگيزه ندارند كه بروند و مطالعه كنند.

در زمان آقاي خاتمي مدير موزه لوور از ايران ديدن كرده بود. از او در مصاحبه اي پرسيده بودند كه براي جذب توريست چه بايد كرد. او گفته بود بايد در مورد تنوع آثار تاريخي تبليغ كنيد. بعد هم تاكيد كرده بود كه خوشبختانه ايران در اين زمينه غني است. اگر موقع صحبت هاي گذري موقعيت پيش آمد و ما درباره يكي از بناهاي كمتر شناخته شده ايران مطلب جالبي گفتيم شنونده كنجكاو مي شود كه درباره ايران بيشتر بداند. چه بسا تصميم بگيرد به ايران سفر كند. در هنگام سفر احتمالا فرصتي نخواهد داشت كه جز آن چند تا جاي معروف جاي ديگري ببيند اما اين كه به كشوري سفر مي كند كه در هر گوشه از آن بنايي با رمز وراز فراوان وجود دارد براي گردشگران جذاب است.


اين هم يكي از حاشيه هاي كار علمي كردن در كشوري مثل ايران است! براي جذب همكارانمان و شكل گيري همكاري هاي بين المللي بايد به اين بعد قضيه هم توجه كنيم. البته من شخصا به اين كار علاقه دارم و از آن لذت مي برم