طرفداران تراختور(تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز) قصد دارند در سیزده به در حرکتی نمادین به جهت حفاظت از این دریاچه، در کنار دریاچه ارومیه جمع بشوند. من از فوتبال چیزی سر در نمی آورم. با حال و هوای طرفداران فوتبال هم آشنا نیستم. اما حرکت هایی که در جهت ترویج حفظ محیط زیست است را تایید و حمایت می کنم. برای کسانی که با قصد ونیت جلوگیری از خشک شدن دریاچه در محل حضور می یابند آرزوی توفیق دارم. باشد که با هوشیاری آنان این حرکت نمادین در مسیر صحیح خود پیش رود و به آگاهی عمومی در جامعه در مورد حفظ محیط زیست بیانجامد.
محیط زیست متعلق به همه اقوام و نژاد های ساکن زمین است. همه باید دست در دست هم دهیم و از منابع این سیاره زیبا- که خانه همه ماست - حفاظت کنیم. از آقایان نجیب وفهیم طرفدارتراختور که خانم های طرفدار را هم می خواهند در برنامه های خود مشارکت دهند به عنوان یک زن سپاسگزارم. ای کاش در کنار آن به همبستگی اقوام هم اشاره می کردند. در کنار این دریاچه ارمنی ها و کردها هم زندگی می کنند. من شخصا از خشکیدن زاینده رود و هامون غصه خوردم. کاملا برایم قابل تصور است که دوستان اصفهانی من هم- که تعدادشان هم بسیار زیاد است- از خشکیدن ارومیه آزرده شوند. مقابله با فجایع زیست محیطی کمک همه را می طلبد. پدیده شوم گرمایش زمین نشان می دهد که سرنوشت ما ساکنان زمین به واقع به هم گره خورده است. سرنوشت من و آن اسکیمو و آن آمازون نشین و آن چینی و آن ساکن نیویورک و آن بومی جزایر مالدیو در گرو همکاری با یک دیگر است. این یک گزاره رمانتیک نیست. واقعیت جهان امروز است.
این که علل خشک شدن دریاچه و راه جلوگیری از آن چیست، مسئله ای تخصصی است که متخصصین امر باید در باره آن نظر دهند. اما هر یک از ما برای آن که جلوی این گونه فجایع را بگیریم می توانیم و وظیفه داریم که از اسراف در مصرف آب جلوگیری کنیم. هر گونه فعالیت در این زمینه باید با راهنمایی متخصصان مجرب و آگاه این رشته- که خوشبختانه درتبریز وارومیه و اردبیل فراوانند- صورت بگیره و الا ممکنه از مسیر اصلی و سودمند خود منحرف بشه.
قبلا در مورد خشک شدن قوری گل نوشته بودم: دریاچه ای به وسعت قابلمه های ایران زمین.
در بخش کامنت های همین یادداشت یک داستان تخیلی نوشتم که لزوم همکاری بین اقوام ونژادهای گوناگون را برای حل معضلی چون خشک شدن دریاچه ارومیه نشان می دهد. توصیه می کنم بحث ها را در بخش نظرات دنبال کنید.