۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

سلام ازسنگاپور

این چند روزه برای کنفرانسی در سنگاپور هستم. امروز صبح من سمینارم راارائه دادم. کنفرانس چهار روزه بود. کنفرانس نسبتا خوبی بود. البته دو سخنرانی توسط استادان دانشگاه مالایا ارائه شد که خیلی مزخرف بودند. سمیناری هم توسط یک آمریکایی ارائه شد که بی محتوا بود. اتفاقا این آمریکاییه نسبتا آدم معروفیه. قدیم ها مقالات خوبی نوشته بود. اما چند سالیه که تبدیل شده به یکی از ماشین های تولید مقاله و پشت سر هم مقالات بی محتوا چاپ می کنه. بقیه ی سمینار ها عموما خوب بودند. در مجموع از آمدنم راضیم.
خوشم می آد که بین فیزیکپیشه های جدی که در این کنفرانس می بینم من "یاسمن فرزان, نویسنده ی فلان و بهمان مقاله" هستم ."یاسمن فرزان, زنی از ایران" در درجه دوم می آید. من را از روی مقالاتم می شناسند. خودم هم همین را می خوام! البته هر از گاهی فیزیکپیشه های نه چندان جدی پیدا می شوند که خیلی اهل صحبت درباره ی مقاله ها نیستند و معمولا یک مشت سئوالات فضولانه می پرسند. متاسفانه باید بگم در بین هندی ها درصد این جنس افراد بیشتره. (نه این که همه شان این طوری باشند ولی درصد فضول بین آنها بیشتره! اصلا هم این پرسش ها را بد نمی دونند!) غربی ها و شرق دوری ها معمولا صحبت را به سمت فیزیک می کشانند. من به صحبت های فضولانه پا نمی دم. توی دلم می گم ما در کشور خودمان و در بین همکاران به اندازه ی کافی فضول داریم (که زرورق فضل دور فضولی خود می پیچند) دیگه این چهار روزه که پول خرج کرده ام و آمده ام اینجا, می خواهم صحبت درست و حسابی فیزیک بکنم نه این که حس فضولی شما را ارضا کنم. البته به زبان نمی آرم فقط لبخند می زنم و رد می شم.( بگذریم که من در ایران هم پا به فضولی پیچیده در زرق فضل نمی دم. اگر می دادم تا به حال بین من و شاهین اختلاف انداخته بودند و زندگی ام از هم پاشیده بود.)

حس می کنم کم کم دارم پیر می شم. خیلی خوب بابا! پیر نه! سینیور! قبلا منو به عنوان دانشجوی اسمیرنف و پسکین می شناختند حالا با کارهای خودم می شناسند. قبلا ها از بقیه سخنران ها جوان تر بودم. بقیه هوامو داشتم تا احساس تنش, خجالت و غریبی نکنم. الان این منم که با جوان تر ها طوری رفتار می کنم که احساس اعتماد به نفس و راحتی کنند. این هم یکی از جنبه های زیبا ی نانوشته ی فرهنگ فیزیکپیشگان دنیا ست.
قبلا، من خیلی کنجکاو بودم تا ببینم تا آن فیزیکپیشه ها ی سینیور تر که من با الهام ازمقالاتشان مقاله نوشته ام چی در مورد کارهای من فکر می کنم. الان به فیزیکپیشگان جوان تر بر می خورم که با الهام از مقاله ی هفت هشت سال پیش من مقاله نوشته اند و همان احساس را نسبت به من دارند. همین طور الکی الکی داریم پیر می شیم. خیلی خوب بابا! پیر, نه! سینیور!

۱۷ نظر:

اسما گفت...

سلام خانم دکتر
اینقدر توصیفتون جالب و قشنگه از فضای سمینار که آدم دلش می خواد فیزیک دان بشه مثل شما....
آرزو بر جوانان عیب نیست،هرچند محال باشه :دی

منجوق گفت...

چرا محال باشه اسما جون! همین درسهاتو با جدیت بخوانی ان شا الله فیزیکپیشه ی موفقی می شی.

حالا واقعا به نظرت "قشنگ" بود؟! به نظر خودم که خیلی خشن قضاوت کرده بودم. حتی خواستم یک کم ملایم ترش بکنم. اما بعد دیدم بهتره "رئالیستیک" باشه. در دنیای واقعی فیزیکپیشه ها نسبت به کسانی که خوب سمینار نمی دن و چرت و پرت می گن کم طاقت و خشن هستند. تعارفی با او ندارد مسخره اش می کنند و از خود می رانند!
امکان نداره این تیپ فیزیکپیشه ها بایک رفتگر و... بی احترامی کنند اما اگر کسی اسم خودش را فیزیکپیشه بذاره ولی آن قدر باید سواد نداشته باشه حسابی مورد طعن قرار می گیره و بعد از جمع رانده می شه.
محیط -از این لحاظ- خیلی خشنه. اما اگر ببینند یک دانشجوی خجالتی ولی بااستعداد هست سعی می کنند با او نرم و مهربون باشند تا خجالتش بریزه.

زهرا .ر گفت...

سلام خانم دکتر خوشم میاد کلا تو کارتون غلو ودروغ نیست.اگه طرف کارش خوب باشه یا بد راستش رو می گید حتی اگر طرف فیزیک پیشه خوبی باشه یا حتی اگر آمریکایی باشه .مث بعضی ها که در اطراف من هستند نیستید فقط کم مونده درد و بلای گداهای آمریکایی رو بزنن تو سر ما .

اسما گفت...

از بحث در مورد محال بودن یا نبودنش میگذرم.
بله،واقعا قشنگ بود.همین رئالیستیک بودنش هم قشنگش کرده بود.اصولا هم باید این خشن بودن وجود داشته باشه تا علم جایگاه اصلی خودش رو داشته باشه و یه عالم از یه بی سواد سوا بشه.این بی تعارف بودن که گفتین خیلی خوبه که در دنیای علم وجود داشته باشه...
پدر من هم همین جوریه.در همه ی مسائل خیلی نرم و لطیف با آدم برخورد می کنه ولی وقتی پای درس خوندن می رسه معمولا تعارف نداره با آدم...اما این اخلاق ایشون هم نتونسته من رو آدم کنه :دی
دبیرستان که بودم همیشه در رویاهام خودم رو در یک همچین فضایی تجسم می کردم.شما دقیقا تحقق یافته ی رویاهای من هستین خانم دکتر...این برام خیلی جالبه.
کاش برای رسیدن به رویاهام تلاش می کردم....

منجوق گفت...

شما باید (تاکید می کنم باید) سقف رویاهاتونو خیلی بالاتر از ما بگیرید. این یک تعارف نیست! با اجازه تون یک دستوره!!!!

از شوخی گذشته باید این کار را بکنید نه به خاطر این که لزوما از نسل ما باهوش ترید یا سخت کوش تر. به خاطر این که نسل ما وقبل از ما خیلی از راه ها رابرای شما هموار کرده! خیلی از اطلاعات را شسته و رفته در اختیار شما گذاشته. من در همین وبلاگ منجوق به طور سیستماتیک این کار را انجام می دم. هر کدام از این یادداشت حاصل بار ها و بارها زمین افتادن و برخاستن هست. انتظار طبیعی ام در نتیجه اینه که شما سقف رویاهاتونو خیلی بالاتر بکذارید.

منجوق گفت...

این چیزهایی را که منجوق می نویسم اگر کسی 15 سال پیش به من می گفت من الان خیلی در زندگی جلوتر بودم. یا اگر راهنمایی هایی که من به دانشجوهام می کنم اگر کسی به من می کرد خیلی جلوتر بودم.

اسما گفت...

خانم دکتر سقف رویاها مهم نیست که.میزان تلاشی که برای رسیدن به اون میشه مهمه.بله من با حرف های شما موافقم،این که نسل شما راه رو برای ما هموار کرده.این رو هم بگم،مگه چند نفر دیگه پیدا میشن که بتونن به حد و اندازه های شما برسن؟؟؟ خیلی کم...
اتفاقا این که همه چیز شسته رفته در اختیار ما بوده اینجوری شدیم دیگه :دی
به هر حال با اینکه برای شما و دستوراتتون احترام ویژه ای قائل ام،من دوست دارم سقف رویاهام شما باشین

ناشناس گفت...

سلام

شما اوصولا روان مینویسید و طوریکه ادم حتی اگه خیلی کوچیک باشه واسه درک بعضی شرایط(مثلا مثل من دانشجوی کارشناسی ) میتونه حس کنه موقیعت هایی که توصیف میکنید.
من بارها شما رو تو سمینار های مختلف دیدم و خیلی مهربون بودید و گرم اما با دانشجویان خودتون و به قول منجوق فیزیک پیشگان با سواد(البته نسبت به بقیه کم لطفی هم نکردید)
همیشه ترسم از اینه که یه روز که میام دانشجوی شما بشم در فضای این محیط خشن قرار بگیرم
اما چاره ای نیست جز تلاش و صبر تا ان روز
و با اینم واقعا موافقم که منجوق صادقانه تجریباتشو در اختیار همه میذاره و این بخاطر روح بزرگی که داره.من یکی که واقعا ممنونم.

منجوق گفت...

در مورد "دستور" شوخی کردم اما بقیه ی حرف هایم جدی بود!

اسما گفت...

بله می دونم حرفاتون جدی بود.منم جدی میگم که دوست دارم سقف آرزوهام شما باشین.چون فقط سطح علمی شما مد نظرم نیست.خیلی آیتم های زیادی در شخصیت شما وجود داره که در بقیه نیست....

ناشناس گفت...

سلام

خانم دکتر ببخشید که میپرسم
من از صبح تا حالا چن دفعه این نظر اخرتونو خوندم اما نفهمیدم
اینکه گفتید " بقیه رو جدی گفتید" منظورتون سقف رویا ها بوده وبا اسما بودید یا منظورتون نظر بالاترتون و مربوط به خشن بودن محیط های فیزیکی؟

منجوق گفت...

با اسما بودم

aref گفت...

با سلام
استدلالتون در مورد برخورد فیزیکی ها با هم و نگارش این متن به قول خودتون خشن را ابدا قبول ندارم. اول تصمیم گرفتم که کلا دیگه مطالب شما را نخونم اما بعد به این نتیجه رسیدم می تونم نظرهای مختلف را بشنوم و بهترین آنها را از نظر خودم انتخاب کنم. البته منظور اصلی من در مورد الفاظ استفاده شده است و صد البته شاید چون من تازه واردم زیاد از سبک و سیاق شما آگاهی ندارم
با تشکر

منجوق گفت...

عارف عزيز
چه شما اين سبك وسياق را صد در صد قبول داشته باشيد و چه "ابدا" نپذيريد اين سبك و سياق من نيست! سبك وسياقي است كه در جامعه ي فيزيك موجود است. عموما هم از اين كه من به كار مي برم خشن تر است. اگر بخواهيد در اين جمع دوام پيدا كنيد بايد خود را آماده سازيد. به خاطر قبول داشتن يا نداشتن شما اين سبك و سياق عوض نخواهد شد.

منجوق گفت...

باز به عارف:
كدام استدلال؟! من فقط توصيفي از وضع موجود كردم. استدلال با توصيف تفاوت بسيار دارد.

سه جور مي توان انتقاد وارد ساخت:
1) توصيفي كه من كردم مطابق با واقعيت نيست. در اين صورت بايد مصداق ارائه دهيد و طرف مقابل را متقاعد نماييد كه مصداق هاي شما هنجار پذيرفته شده هستند نه استثنا.

2) شما اين توصيف را مي پذيريد اما مي گوييد جمع اين چنيني را با اين خصوصيات قبول نداريد و نمي خواهيد جزو آن باشيد. در اين صورت هم بايد اين واقعيت كنار بياييد كه جمع فيزيكپيشگان دنيا با سيصد سال تجربه و سنت هاي ديرينه با خوش آمدن و يا نيامدن شما تغيير نخواهد كرد. اين اشتباهي است كه خيلي از جوانان باهوش از اين حوزه ي فرهنگي (خاورميانه يا حتي بوسني هرزه گوين) كه فيزيك را انتخاب مي كنند مي نمايند. گمان مي كنند جامعه فيزيك با سلايق آنها بايد منطبق شود. وقتي هم مي بينند نمي شود "قهر مي كنند"!

3) شما اين توصيف را قبول داريد و آن را به عنوان يك واقعيت هم مي پذيريد اما مي گوييد نيازي نيست در وبلاگ هم همان سبك وسياق بازتاب پيدا كند.
اين وبلاگ شخصي من است و چنين ترجيح مي دهم كه بازتابي از واقعيات اين جمع ارائه دهم تا افراد با ديد بازتر انتخاب رشته و حرفه كنند نه آن كه مانند بسياري از همنسلان من با تصور اشتباه از آن چه كه يك فيزيكپيشه هست و بايد باشد بخش مهمي از دوران زندگي خود را بر باد دهند.

عارف گفت...

با سلام
خانم دکتر منظور من از استدلال یا به قول شما توصیف راجع به کامنت دوم در این قسمت بود. بنده هم در تعدادی از سمینارها چنین دیدی نسبت به ارائه دهنده ها داشتم اما به نظر بنده:
1-دنیای فیزیک در حال حاضر شاهد تولید گزارش کارهایی است که توسط فیزیک دانان مختلف با تغییری در یکی از متغیرها یا چیزی شبیه به این، تولید می شود(مانند اکثر تزهای دوره ارشد).
بنابراین اکثر افرادی که سمینار می دهند یا بر روی تزهای دکتری یا ارشد خود کار می کنند اصولا تمامی فیزیک مسئله خود را نمی توانند متوجه بشوند، با وجود این میتوانند به جوابی برسند که حتی مقاله هم میشود و در ژورنالهای مطرح هم چاپ میشود. (خودم این تجربه را دارم)
ثانیا باید دید که آیا ما میخواهیم از سمینار یا یک مقاله به کل فیزیک مسئله پی ببریم یا از آن در فرایند حل مسئله خودمان استفاده کنیم که اگر این باشد به نظر من هیج سمینار و مقاله ای "مزخرف" نیست.
علاوه بر این نوشتن این مقالات نیز به پیشرفت فیزیک کمک میکند چرا که بعد از مدتی افرادی که فیزیک پیشه قوی باشند از داخل این مقالات میتوانند یک مقاله مروری بنویسند و کل مسئله و راه حلها را توضیح دهند تا دیگران بتوانند با اتکا به این مقالات مسیر را ادامه داده و سرانجام به جوابی قوی برای مسئله برسند. بنابراین درست است که در چنین دنیایی کسی نمی تواند حرفی بزند اما حداقل میتوان اینگونه هم به مسئله نگاه کرد.
2- از نظر من ایراد به یک مقاله و کنفرانس زمانی جایز است که تمامی مطالب گفته شده را درک کرده و چک کنیم بعد اگر در فیزیک مسئله و یا روش حل مشکلی دیدیم آنگاه نسبت به آن قضاوت کنیم.
3- باید متذکر شوم که اصلا روحیه آرمانگرایی ندارم، این مطالبی که گفتم با توجه به تجربه خودم بوده است و ربطی به اینکه من از چیزی بدم بیاید یا نیاید ندارد(هرچند که در هر دو مورد جای فکر کردن برای انتخاب درست وجود دارد)
4- در آخر سوالی از شما داشتم و آن این است که در حال حاضر در دنیای فیزیک چه فیزیکی کشف میشود؟ نتایج آزمایشگاهی را آیا فیزیک می دانید؟ در ایران چه مقالاتی که صرفا فیزیک داشته باشد (و یک مسئله ای که دیگران ارائه داده اند دنبال نشود) تولید شده است؟ تعریف فیزیک از نظر شما با تمامی این اوصاف چیست؟

و در پایان صد البته هر چیزی که شما یخواهید میتوانید در وبلاگ خودتان بنویسید، خواندن یا نخواندن مطالب شما به عهده بازدید کننده ها است که صد البته نخواندن به منزله "قهر" نیست.
با تشکر

منجوق گفت...

عارف عزیز
این سئوالات عمیق خود را از منجوق نپرسید که جوابی برایش ندارد.