از من خواسته شده بود درمورد معني دقيق واژه هايي مانند lectureو seminarصحبت كنم. اول از همه تاكيد مي كنم بين جمع هاي مختلف گاهي اين واژه ها معني متفاوتي مي دهند. به عنوان مثال ما فيزيكپيشه ها به سخنراني اي كه حالت درس داشته باشد (حالا چه در طول ترم و چه در مدارس چند روزه) lectureمي گوييم. در lectureمطالب مدون و نسبتا جا افتاده درس داده مي شوند. "مدرسه" همايشي است كه سخنراني هاي آن lectureهستند. در سمينار سخنران مروري كوتاه بر مطالب مدون مي كند و آن گاه به موضوع تحقيقي خاص كه هنوز كامل مدون نشده و هنوز مطلب جديد محسوب مي شود مي پردازد. در بين فيزيكپيشگان اين دو واژه با اين معني جا افتاده اند. در صورتي كه دوستان رياضيپيشه دقيقا معني برعكسي از lectureو seminarبرداشت مي كنند. هر وقت با دوستان رياضيپيشه در اين مورد صحبت مي شود اين موضوع باعث مزاح مي شود. بين رياضي دان و فيزيكدان ها اين اختلاف وجود دارد اما اگر در بين فيزيكپيشه ها يك نفر فيزيكپيشه اين دو واژه را آن گونه كه رسم بين ماست به كار نبرد يك جوري به او به ديده ي تحقير نگاه مي كنند. او را خيلي پرت از مرحله مي بينند!
متاسفانه زياد شاهد بوده ام كه سخنران خارجي دعوت كرده اند و اين دو واژه را عوضي به كار برده اند. سخنران چيزي نگفته اما نگاهش داد زده:" شما را كه هنوز فرق اين دو تا واژه را نمي دانيد چه به همكاري هاي بين المللي آن هم در سطح ....." چند بار توضيح داده ام تا تصحيح شود. جوابي دريافت كرده ام كه معناي آن اين بوده:" پول بده رو سيبيل شاه نقاره بزن! من مي رم بودجه فلان قدري از وزارتخانه براي اين همكاري بين المللي مي گيرم حالا عشقم مي كشه دوست دارم بگم lecture. تو منجوق بي مقدار چه هستي كه بخواهي تعيين تكليف كني و بگويي كجا lecture به كار برم و كجا seminar."
الغرض! يك نُرمي بين هر جمع هست كه اگر رعايت نشود به آدم به ديده ي تحقير نگاه مي كنند. پول آدم را مي گيرند خرجش مي كنند اما باز هم به آدم به ديده ي تحقير مي نگرند! اين موضوع نتيجه ي عملي دارد. وقتي سخنراني به برگزار كنندگان يك همايش به ديده ي تحقير مي نگرد براي سخنراني اش زياد مايه نمي گذارد. وقت سمينار را عملا با گفتن مطالب سطح پايين تلف مي كند. در واقع در پس ذهن خود مي گويد اينها كه دو تا واژه را درست بلد نيستند به كار ببرند ديگه اين مطالب سطح بالا را ندانند هم اشكالي ندارد. رعايت اين گونه هنجارها نه زحمتي مي خواهد، نه پولي لازم دارد و نه مغاير با ارزش هايي است كه در فرهنگ ما (چه ديني وچه غير ديني) عزيز هستند. براي همين هم هست كه رعايت نكردنشان-در كنار غلط هاي املايي و پاسخ ندادن به اي-ميل ها(!!!) و رفتارهايي از اين دست- اين همه مايه ي تحقير مي شود! براي من كه خيلي زور داره كه هم خرج كنيم و هم تحقير شويم! حالا اگر پول مي گرفتيم و تحقير مي شديم، يه چيزي!! (شوخي كردم!)
در بين ما فيزيكپيشه ها يك اصطلاح ديگر هم هست به نام colloquiumكه قبلاتوضيح آن را دادم.
خوشبختانه مفهوم اين واژه بين ما و دوستان رياضيپيشه يكسان است.
سخنراني كوتاه (كمتر از45 دقيقه اي) را بيشتر talkمي گويند. در كنفرانس ها سئوالاتي از اين دست را زياد مي شنويم:
"When is your talk?
Are you talking? (منظورشان اين است كه آيا قرار است سخنراني كني؟)
Let's go to the talk =بريم سر سخنراني.
نكته ديگر آن كه سخنراني با همايش فرق دارد! در همايش عده اي گرد هم مي آيند و به سخنراني هاي همديگر گوش مي كنند! همايش ترجمه ي meetingاست. خيلي اشكال دارد كه به meeting بگوييم سمينار. خيلي خيلي اشكال دارد كه بگوييم كه "ما تابستان يك سمينار داريم كه براي آن 7 نفر از خارج دعوت كرده اين و 50 نفر از شهرستان مي آيند,..." نه خير! ما هر هفته سمينار داريم نه فقط در تابستان. اوني كه آنجا مد نظر بود meetingبود نه سمينار.
حالا ديديد چرا اكراه داشتم كه اين واژه ها را توضيح دهم! در مورد انواع همايش ها در يادداشت بعدي سخن خواهم گفت.
۲۲ نظر:
باسلام/
با تشکر فراوان از شما.
شایان: تا جایی که من شنیده بودم کلمه "همایش" را معادل فارسی "کنفرانس" و ”گردهمایی" را معادل فارسی "میتینگ" قرار داده اند. اگر مونجوق این موارد و symposium را توضیح بیشتری بدهد ممنون خواهیم شد.
سمینار در بعضی کشورهای غیرانگلیسی ممکنه به جای معنی رایج اون چیزی که ما لکچر می گیم به کار بره و حالا اینکه شما می گین ریاضیدونها هم همینجورین برخلاف نه تنها فیزیکدونها بلکه در واقع بیشتر جامعه ی علمی جالبه. شاید این کشورها که مثلا المان یکیشه تو ریاضی متنفذتر بودن که باز عجیبه چرا این در مورد فیزیک نیفتاده که باز به عنوان نمونه دوران طلایی ابتدای قرن بیستم در سیطره ی المانها بوده.
اما در مورد لکچر من به شخصه تا حالا نشنیدم چیزی جز اون معنی رایج در مورد لکچر کلاسی و حتی ندیدم ریاضیدونها هم به سخنرانی کسی که دعوت می شه یه صحبت در یک جایی ارائه بده بگن اومده لکچر بده که شاید پرکاربرد بودن تاک هستش (منظورم اینه که من قصد گفتن چیزی مخالف با این پست نیستم ولی لکچر فکر کنم خیلی معنی محکم و مشخصی داره). اصلا لکچر و لکچرر برای صحبت آموزشی و معمولا سر کلاس می گن و من شخصا قلقلک شدم بدونم این اقایی که به سخنرانی به اون معنی می گه لکچر کیه!
سلام ببخشید که اینجا سوال میکنم
امیدوارم برداشت سوال خاله زنکی نفرمایید. مهم هست
همسر شما اسمشون چی هست؟
نام همسر من محمد مهدی شیخ جباری است که از او کودکی او را شاهین صدا کرده اند.
اگر سئوال این بود که "آیا مهم است که نام چیست" من سئوال شما را نمی فهمم.
نام همسر من محمد مهدی شیخ جباری است که از او کودکی او را شاهین صدا کرده اند.
اگر سئوال این بود که "آیا مهم است که نام چیست" من سئوال شما را نمی فهمم.
به شایان: از دکتر آرش (عضو فرهنگستان زبان فارسی) سئوال می کنم تا اطلاع دقیق داشته باشم. یک یادداشت دیگر هم خواهم نوشت
اگر من روزی عضو فرهنگستان زیان شوم اولین قدمم مبارزه با این واژه منحطه و بی اصل و نسب "خاله زنکی"خواهد بود!
راستی دکتر آرش هم همشهری است!
بعد به جاش چی پیشنهاد می دید :دایی آقایی ؟!!
باید خوب فکر کنم واژه ی خوب پیدا کنم. نباید بار جنسیتی داشته باشه.
ما که ضد مرد نیستیم.
به جای تکید روی جنسیت یک جوری باید به بیکاری و بیعاری تاکید کنه.
تازه من دیروز گفتم آقای دکتر فال نمی گیرند ولی خانم های دکتر مجرد که با من در فیس بوک دوست هستند مرتب فال می گیرند یکی به من گفت "بد ترین دشمن زنها از روی حسد"! خوب چی کار کنم ندیدم مردها در فیس بوک فال بگیرند. حتی یک مورد هم ندیدم.
درضمن چه دشمنی ای! همان خانم دکتره امروز یک سخن حکیمانه از نیچه نقل کرده بود. من که نگفتم هیچ کدام از کارهاشو قبول ندارم.
بعد از پست تکان دهنده دیروزتون اونم واسه رد گم کنی رفته از صفحه یک خانم دکتر متاهل کپی پیست کرده! :))
مطابق آمار بلاگسپات پست دیروزم از نظر تعداد خواننده بین پست هایم رکورد داره!!!! علتش چیه؟! نمی دونم!
فکر کنم چون افق های جدیدی رو به علم آمار باز کردید!
از ابر نواختر 1987 تنها 9 تا نوترینو در روی زمین آشکار سازی شده. روی این 9 تا نوترینو دست کم 900 تا مقاله نوشته شده!
خوب! نمونه ی آماری من دو مورد داشت. بقیه بروند و دویست تا مقاله بنویسند و برای این دویست مقاله نمونه ی آماری شان را بزرگتر کنند.
ما فیزیکپیشه های نوترینو الان 23 ساله که منتظریم یک ابرنواختر جدید مشاهده بشه آمار مان بیشتر بشه.
خانم دکتر مجرد در فیس-بوک خوشبختانه فراوونه. بزرگ تر کردن نمونه آماری 23 سال وقت نمی خواد!
http://www.jahannews.com/vdcftvdyyw6djya.igiw.html
اینم از فعالیت های علمی همکلاسیای سابقم در دانشکده مهندسی نقشه برداری خواجه نصیر.
می گم شما این پست دیروزتونو پابلیش کنید!
کنفرانس - لکچر - کنگره - نشست - گردهمایی - کارگاه - نمیخااام...نمیخاام*
*تحت تاثیر از آهنگ بنیامین بهادری
من که آخرش نفهمیدم چی شد!
مشکلم حل شد
ممنون
کلا قضیه شده بود که مگه چند تا شیخ جباری داریم
واین که چرا اسم شوهر شما شاهین هست
شیخ جباری که زیاد می تونه باشه اما شوهر من یکی بیشتر نیست!
inke shoma 9 ta nutrino ro ba oon 2 nafar doctor moghayeseh mikonid kheyli jaleben :)
chon mardom 9 ta nutrnino bishtar nadashtan ke natijehgiri konan va maghaleh benevisan , pas natijeh ineh ke ba 2 ta doctor ham misheh inghadr motmaen bood ke be tahghigh va maghaleh nevisi va natijeh i
giri pardakht, labod bar asaase osoole physic-e-energy bala- hamchin natijeii misheh gereft
be ghol emaroof: be haghe chizaaye nadideh va nashnideh
با سلام
مهم نیست که اسم را چی بگذاریم
مهم این هست که یاد بگیریم کپی نکنیم
یاد بگیریم خوب ارجاع بدهیم
یاد بگیریم خوب انتقال دهیم
یاد بگیریم خوب پاسخ دهیم
حالا هر چی می خواد اسمش باشه
موفق باشید
bichare ha
daran yeki yeki mikoshnaetoon onvaght dar bareye chi harf mizani???
khejalat bekeshin
ارسال یک نظر