۱۳۸۷ بهمن ۷, دوشنبه

فيزيك ذرات بنيادي به چه درد دنيا و ايران مي خوره؟ -قسمت اول

بارها و بارها اين دو سئوال را شنيده ايم:(1) فيزيك ذرات بنيادي به چه درد مي خوره؟ (2) گيريم به درد كشورهاي پيشرفته خورد! به چه درد كشوري مثل ايران مي خوره؟


مشاهده من اين است كه در ايران در جواب به اين سئوال بسته به مورد، افراد برخورد هاي مختلفي دارند: (الف) با دروغ پردازي و خالي بندي، كاربرد ي غير عملي براي فيزيك ذرات مي تراشند. (ب) جواب شان روي اهميت بيشتر شدن فهم بشريت از طبيعت و لذت كشف قوانين طبيعت مي چرخد. معمولا در جمع خارج از جمع محققان رشته ذرات بنيادي چنين جوابي به هيچ وجه جواب قانع كننده اي نيست. همان طوري كه قبلا گفتم طرف مقابل به طعنه جواب مي دهد "تو مي خواهي لذت ببري آن گاه من بايد خرجش را بدهم!" (ج) برخي مي گويند فيزيك ذرات مانند شعر است ! همان گونه كه به شاعر صله داده مي شد، حكومت ها بايد از اين رشته حمايت نمايند. طبيعتا اين جواب هم زياد قانع كننده نيست چون اولا هزينه ساخت يك شتابدهنده با صله اي كه" شاه شجاع" به حافظ مي داد قابل مقايسه نيست. درثاني، صله دهنده مي تواند اعتراض كند و بگويد اين چه شعري است كه ما يك كلمه از آن را نمي فهميم ! "المعني في بطن الشاعر!!" به همچين شعري صله نمي دهند!!


جواب قانع تر به اين سئوال (كه من چند بار در اينجا و در هم ورد ا و جاهاي ديگر به آن اشاره كرده ام) اين است كه شخص محقق به خاطر كنجكاوي و چشيدن لذت كشف قوانين طبيعت عمر و وقت خود را براي اين كار مي گذارد، اما علت حمايت مالي و معنوي جامعه و حكومت ها از اين كوشش رونقي است كه از spin-off و by-product
هاي اين حركت عظيم نصيب جامعه مي شود. براي اين كه فيزيك ذرات راه به جلو ببرد فن آوري هاي نويني شكل مي گيرند كه به تدريج راه خود را به سوي صنعت يا بخش خدمات پيدا مي كنند و در اجتماع مثمر ثمر مي شوند. اين جواب درست است اما سئوالات جديدي به همراه مي آورد. سئوالاتي از اين دست: مي شه مثال بياوريد؟


مثال ها فراوان هستند اما مثال استاندارد همان www است.
براي فيزيكپيشه اي مثل منجوق -كه در زمينه اينترنت يك كاربر عامي بيش نيست -فرق زيادي بين WWWو اينترنت وجود ندارد. اما در معناي تكنيكي كلمه اين دو با هم فرق دارند!
بايد توجه كرد اختراعاتي مثل اينترنت يك شبه توسط يك نفر به وجود نيامده اند. افراد مختلفي در شكل گيري آن نقش داشته اند. دادن همه credit به فيزيك ذرات درست نيست. البته ما فيزيكپيشگان -چه در ايران چه در جامعه بين المللي خودمان- به تسامح اختراع اينترنت را به خود نسبت مي دهيم. اما چه بسا چنين ادعاي بزرگي به يك كامپيوتريست حرفه اي بر بخورد! خوشبختانه، جامعه ايران ديگر جامعه اي عامي وبيسوادي نيست. اگر شما كامپيوتريست نباشيد در يك جمع بيست نفره خانوادگي به احتمال قوي كسي پيدا مي شود كه خيلي بيشتر از شما از كامپيوتر و اينترنت سردر مي آورد و اين ادعا را كه فيزيك ذرات منشا grid در دنياست را به حساب "خالي بندي " مي گذارد وبه سخره مي گيرد (ولو اين كه شخص قصد خالي بندي و دروغگويي نداشته باشد و تنها خطاي او نادقيق سخن گفتن به علت كم اطلاعي باشد.). با اين گونه ادعا ها -مخصوصا در مصاحبه هاي تلويزيوني - وجهه فيزيك ذرات در ايران تخريب مي شود. بهتر است وقتي ادعايي-آن هم در راديو و تلويزيون - مي كنيم در باره آن قبلا مطالعه كرده باشيم و دقت علمي را رعايت كنيم و چيزي بيش از واقعيت نگوييم.
حال كه صحبت به gridكشيد بگذاريد نكته اي مهمي را مطرح كنم. براي تحليل داده هاي ال-اچ-سي يكي از بزرگترين grid هاي دنيا در حال شكل گيري است كه انتظار مي رود افق هاي جديدي در فن آوري اطلاعات باز كند. اما اين به آن معني نيست كه ما فيزيكپيشگان مالك مطلق grid هستيم. به طور قطع براي شكل گيري gridمتخصصان كامپيوتر ومتخصصان ديگر با فيزيكپيشگان دنيا همكاري مي كنند. براي اين كه آن چه ما مي كنيم پا بگيرد و احيانا به مصارف كاربردي تر بيانجامد همكاري هاي بين رشته اي به شدت مورد نياز است.
ما در تركي ضرب المثل با نمكي داريم با اين مضمون:"انگار اگه موقع سحر خروس نخونه، صبح نمي شه!" حكايت، حكايت ماست! نبايد فكر كرد كه چون چند بار در كافه ترياي سرن قهوه خورده ايم، پس مالكيت معنوي grid با ماست و متخصصين كامپيوتر حق ندارند در اين زمينه نظري دهند! اميدوارم همنسلان ما و جوان تر از ما به اين باور برسند كه براي باروري و به ثمر رسيدن كارهاي تحقيقي ما و احيانا كاربردي شدن آنها در راه خدمت به جامعه، بايد اندكي از خودبيني دست كشيد و با ديگر متخصصين دست همكاري فشرد.

به بحث خود باز گرديم:سئوال ديگري كه مطرح مي شود آن است كه آيا ثمرات اين فن آوري ها بيش از سرمايه اي است كه براي فيزيك ذرات صرف مي شود؟ جواب مثبت است. اما براي قانع كردن بايد عدد و رقم داد و مستدل سخن گفت.



سئوال ديگر آن كه آيا روش ديگر و كم خرج تري براي رسيدن به اين فن آوري ها نيست؟

جواب اين دو سئوال خيلي مشكل است. جواب اين دو سئوال نه تنها از عهده تخصص منجوق خارج است از عهده تخصص تيمي از فيزيكپيشگان هم خارج است. جواب اين دو سئوال مهم و صد درصد به جا، موضوع تحقيقي تيمي از فيزيكدانان و اقتصاددانان است. سخن به درازا كشيد! در اين باره باز هم سخن خواهم گفت.

۱۲ نظر:

Hamid گفت...

فرض كنيد كه شما رييس جمهور كشور باشيد. مي‌بينيد كه شاخه‌اي از فيزيك وجود دارد كه هيچ سود مادي ندارد و به احتمال قوي نيز در آينده هم هيچ سود مادي نخواهد داشت. و فقط شناخت ما را از طبيعت بيشتر مي‌كند.
حال در اين شرايط فرضي مسأله را حل كنيد.

Hamid گفت...

درباره‌ي:
«فيزيك ذرات مانند شعر است ! همان گونه كه به شاعر صله داده مي شد، حكومت ها بايد از اين رشته حمايت نمايند. طبيعتا اين جواب هم زياد قانع كننده نيست چون اولا هزينه ساخت يك شتابدهنده با صله اي كه" شاه شجاع" به حافظ مي داد قابل مقايسه نيست. درثاني، صله دهنده مي تواند اعتراض كند و بگويد اين چه شعري است كه ما يك كلمه از آن را نمي فهميم ! "المعني في بطن الشاعر!!" به همچين شعري صله نمي دهند!!»

امروزه مفاهيمي مثل نيرو، جرم، زمان، انرژي، موج، امواج الكترومغناطيس به اندازه‌اي براي بشر عادي و قابل فهم است. در حالي كه در 400 سال پيش اين‌گونه نبوده است.
علم زمان مي‌برد تا مردم آن را بفهمند.
ممكن است 400 سال ديگه مردم خيلي راحت از مفاهيم نظريه ريسمان در مكالماتشون استفاده كنند.

Saeed گفت...

سلام
خانم فرزان واقعا خوشحالم که شما زحمت می کشید و ما رو در عقاید و نظرات و دستاوردهای خودتون شریک می کنید.
دیشب برای اولین بار به اینجا اومدم و تا اون حد تحت تاثیر قرار گرفتم که ممکنه کلی از تصمیماتی که برای اینده گرفته بودم رو عوض کنم و این رو مدیون شما هستم.امیدوارم بیشتر بنویسید. از صمیم قلب میگم
به شما افتخار میکنم

منجوق گفت...

سعيد عزيز،
سلام. ممنون از حرف هاي دلگرم كننده تان. اميدوارم نوشته هايم بتوانند مفيد واقع شوند.

Qasem گفت...

من تصور می‌کردم spin-off و by-product وقتی به وجود می‌آیند که چیزی بخواهد در خود جامعه ساخته شود. برای ساختن مثلن یک شتابدهنده دو رهیافت وجود دارد:
یک- شتابدهنده خریداری شود و به ایران وارد شود. این خرید و وارد شدن هیچ اسپین-آف یا بای-پروداکتی ایجاد نخواهد کرد. بلکه همیشه ریشمان گروی خارج خواهد بود. خراب شدن یک قطعه‌ی کوچک و الکی کل آزمایشگاه را خواهد خواباند.

دو- شتابدهنده در داخل خود ایران توسط فن‌آوری‌ی داخلی ساخته شود. این یکی اسپین‌آف و بای‌پروداکت خواهد داشت. منظورم این است که حتی خازن و مقاومتهای مربوط به شتابدهنده در ایران ساخته و طراحی شوند. پیوندهای لازم با گروههای مختلف ساخته شود. از گروههای مواد یا صنایع خواسته شود که آلیاژ یا ساختارهای لازم در کاواک درون شتابدهنده را طراحی کنند و بسازند. تحقیق کنند که مثلن جنس داخلی-بیرونی نزدیک شعاع مرکزی ذرات چه باید باشد که در برابر تشعشعات وارده بیشترین مقاومت را داشته باشند و غیره

منجوق گفت...

بيشتر آزمايش هاي فيزيك ذرات در دنيا توسط يك گروه چند مليتي اجرا مي شود. بين المللي بودن پروژه ال-اچ-سي
كه در مرز سويس و فرانسه است از نقاط قوت آن محسوب مي شود. همان طوري كه مي دانيد شركت هپكوي اراك قطعاتي براي اين شتابدهنده ساخته است و ظاهرا از عملكرد آن قدر راضي بوده اند كه از شركت قدر داني كرده اند.

وقتي از دستاوردهاي چنين پروژه اي و منافع آن براي جامعه بشري سخن مي گويند از شكل گيري همكاري هاي بين المللي و امتحان و يافتن راهكاري براي چنين همكاري هايي به عنوان يكي از بزرگترين دستاوردها اسم مي برند.

منجوق گفت...

پروژه هاي كوچك تر فيزيك ذرات نيز بين المللي هستند. به طور مثال آزمايش نوترينوي KAMLANDكه در ژاپن انجام مي گيرد حاصل همكاري بين فيزيكپيشگان ژاپني و فيزيكپيشگان استنفورد است. من در دانشكده فيزيك استنفورد يك اتاق مشترك داشتم كه هفته اي يك بار به آن سر مي زدم (اتاق و محل كار اصلي ام در اسلك بود.) هم اتاقي هايم آن جا دانشجويان اين پروژه بودند. آن جا شاهد بودم كه برخي كيت هاي الكترونيكي براي استفاده در KAMLAND طراحي و ساخته مي شد و پس از مدتي به ژاپن ارسال مي گرديد. خازن ها و ترانزيستورهاي به كار رفته از بازار تهيه مي شد و مانند همان ها كه در ايران داريم محصول شركت هاي مختلف واقع در كشور هاي گوناگون بود. وسواسي براي به كار گيري جنس صد در صد آمريكايي يا ژاپني وجود نداشت!

منجوق گفت...

من در خريد شخصي خود بيش از تمام كساني كه دور و برم ديده ام به شعار "هموطن جنس ايراني بخر" پابندم.

نمي خواهم بگويم كه هميشه جنس ايراني مي خرم. اما اگر بين انتخاب دو جنس مردد باشم جنس ايراني را انتخاب مي كنم. در خانه ما ميز ناهار خوري و صندلي هايش، قفسه كتاب ها، اجاق گاز، صابون، شامپو، دستكش آشپزخانه و خيلي چيزهاي ديگر همه ايراني هستند. در مورد خريد كفش مستقيم مي روم به سراغ مغازه هايي كه كفش تبريز از توليد به مصرف عرضه مي كنند. در مورد شكلات هم كمي تا قسمتي حساس هستم. هميشه مي گويم در مقابل شكلات بلژيكي و سويسي ادعايي نمي كنم، اما تا شكلات آيدين و شيرين عسل و نجاتي هست چرا آدم بايد پولش را با خريد شكلات آشغال روسي و لهستاني- كه متاسفانه اين روزها بازار را قبضه كرده اند- تلف بكند؟!


چند وقت پيش كه مي خواستيم فرش بخريم به ما توصيه كردند از فرش ماشيني هاي "شيك" تركيه اي بخريم. به تقليد از "خان مظفر" گفتم "گره به گره اين فرش هاي دستي ايراني فرهنگ دارند، تاريخ دارند چه طور من اين فرش ها را بگذارم و فرش ماشيني اي بخرم كه دو سال بعد از مد خواهند افتاد!" پيش بيني من درست شد. دو سال بعد فرش هاي تركيه اي ديگر "شيك" به نظر نمي رسيدند اما فرش هاي "ماهي" كه ما خريديم بيشتر جلوه پيدا كردند.



اين رويه خريد روزمره خانواده ماست. اما در مورد فيزيك، آن هم فيزيك ذرات، بايد دانست كه اين يك كوشش بين المللي است كه در آن نمي توان به دور خود حصار كشيد.

منجوق گفت...

خان مظفر گفته بود "آجر به آجر اين خانه فرهنگ دارد، تاريخ دارد. من آن را با آپارتمان هاي مدرن عوض نمي كنم."

Qasem گفت...

اشکال از نوشته‌ی من است. من منظورم این نبود که برای ساختن یک کیت باید حتمن مقاومتهایش را خودمان بسازیم٫ اما اگر بخواهیم کیتی مخصوص را طراحی کنیم که به صورت بهینه در فرکانسی خاصی با توانی زیاد کار کند٫ مثلن شاید در شتابدهنده٫ آن گاه شاید باید خازنی را برای آن مورد طراحی کنیم. این خازن لزومن در عطاری‌ی الکتریکی‌ها پیدا نمی‌شود. باید دانش مربوط به ساخت آن را داشته باشیم. ساخت چنین چیزیهایی هنری به نظر می‌آید٫ گروههای مختلف باید باهم همکاری کنند. تمام چیزهایی فنی-هنری هم کاربردی دوگان دارند و ورودشان تا صده‌های بعد به ایران مشکل است٫ مگر این که در خود ایران هم ساخته شوند.

منجوق گفت...

"همكاري گروه هاي مختلف" كه به آن اشاره كرديد نكته مهمي است. نكته اي است كه بايد روي آن تاكيد كرد. بايد اين فرهنگ جا بيافتد كه براي انجام پروژه هاي بزرگ همكاري وتعامل تخصص هاي گوناگون الزامي است. مشكل عمده اي كه من در راه پيشرفت مي بينم، ذهنيت افراد جا افتاده و تصميم ساز در رشته هاي مختلف در ايران است. هر كدام از آنها اين تصور غلط را دارند كه از دست همكاري دادن با گروه هاي ديگر بي نيازند. اين ذهنيت شايد براي بيست سال پيش كه پروژه ها كوچك تر بودند مناسب مي بود اما براي اكنون نيست. اميدوارم وقتي نسل ما به مرحله تصميم سازي و تاثير گذاري برسد چنين ذهنيتي نداشته باشد. فضاي مجازي و وبلاگستان اين امكان را داشته باشيم از همين اكنون حضور ديگراني را كه در حوزه تخصصشان خيلي بيشتر از ما "مي فهمند" لمس كنيم و خود را براي همكاري با آنان در آينده آماده سازيم.

ناشناس گفت...

belakhare ye chizai bayad to in elme zarat bonyadibashe ke injori keshvaraye jahan aval donbaleshan ma hamoon bas ke be fekre dava sare teknology 50sale pishe ona bashim nemikhad raje be zarat bonyadi bahs konim badam be tarikhe ehyanan por eftekharemoon rabtesh bedim