۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

چند نکته در مورد سفر کاری به خارج

ای میل زیر را هنگامی که یکی از دانشجویانم به سرن رفته بود به او فرستادم. گمان می کنم آن چه که به او نوشتم برای بیشتر دانشجویان دکتری مفید باشد.( زمانی دوستی از من ایراد گرفت و گفت ای-میل فرستاده شده را نباید در وبلاگ آورد. برای همین این بار از دریافت کننده ای-میل اجازه گرفته ام.)
> > > > > > > On Sun, 9 Mar 2008 11:31:54 +0330,
Yasaman Farzan wrote > > > > > > > >
Hello,
I hope you have had a smooth flight and settled down.
There is another important point that I forgot to tell you.
People will approach you and ask what you are working on.
You should be able to create a good impression in her/him by your answer.
Do not rush when you are describing your current project.
Explain in leisure and let her/him to give comments and ask questions. The comments might be irrelevant but, to be polite, you should pretend they are interesting. If they are totally irrelevant still try to rephrase them into something relevant. If the comment is something that you have never heard of, keep cool, thank her/him and say you will read about it. Ask the address of the relevant paper, find and read it and come back later to reply. In order to be able to lead such conversations you have to practice in advance. Today, do practice with yourself, imagine what kind of questions they would ask and prepare yourself for answering. Having a good conversation in which you show your knowledge of the topic and social skills (that you are really good at) will make your future! Soو spend time and energy on it. This is almost as important as your seminar. (And perhaps more)!
Do not hesitate to utter sentences such as "That is a very good question!" Be sure even the most accomplished physicists will enjoy hearing such compliments even from a young
student from a third world country. (I must mention that if you fulfill what I am telling here, they will not look down at you as someone from a third world country. Beyond any nationality, they will regard you as a brilliant student with a bright career ahead. (And of course a sociable one!) Take a good look at those who are very good at impressing other fellow physicists and learn their secret skill. Customize that skill to fit your own character and needs and use it to make your future. This is the meaning of what I told you before: "Try to be included in the international physics community and be one of them rather than being a distant observer."
I WISHED, INSTEAD OF LOADING MY HEAD WITH NONSENSE ABOUT HAVING MISSION OR SO, SOMEONE HAD TOLD ME THESE EIGHT YEARS AGO!

۱۰ نظر:

پارسا گفت...

امروز به سمیناری که پروفسور وفا سخنرانی کردند رفتم ... چه جوِ سنگین اما دوستانه ای حاکم بود. سنگین از آن جهت که اکثرِ کسانی که حضور داشتند رده های بالایی در فیزیک داشتند، فکر می کنم عده ایشان خود نیز دکترا و اینها داشتند. و دوستانه چرا که عده ای همدوره ای های قدیمیشان را می دیدند و روبوسی و می کردند و چای می نوشیدند و یاد دوستانِ گذشته می کردند.
پروفسور را و ارائه اش را دوست داشتم. خیلی دوستانه توضیح می دادند. البته بگذریم از این که اسلایدهایشان دست نویش بودند ولی همان هم خلی کیف می داد! آنجا که بالای عکسِ پروژه ی سرن نوشته بودند "هیگز، کجایی!" جمعیت یک جا خنده شد!
فکر کنم من تنها کسی بودم که رشته ام اصلا ربطی به موضوعِ سمینار نداشت! فیزیک کجا و مهندسی عمران کجا! تفاوتش را امروز احساس کردم، از آسمان تا زمین! کم احساس حقارت هم کردم راستش را بخواهید ... و بعد کلی دپ شدم که چرا شریف قبول نشدم و این ها! البته نه اینکه هیچ چی نفهمیدم، حاصلِ حضورِ من این شد که گوشم با اصطلاحاتِ فیزیکیِ حرفه ای آشنا شد و فهمیدم که می خواهند هیگز را آنجا کشف کنند!
در نهایت نتیجه آن شد که به عنوان یک دانشجویی که رشته اش اصلا فیزیک نبود و در یک دانشگاه نه چندان معروف درس می خواند، تجربه ی اجتماعی خوبی بدست آوردم با حضور در این سمینار و این که کلی تکان خوردم که باید بیشتر درس بخوانم و این که خودم را کلی لعن و نفرین کردم که بی خودی 7-8-10 روز را بیکار و بدون درس خواندن گذراندم ... !
در آخر، خیلی ممنون از اینکه اعلامیه ی سمینار پروفسور وفا در ایران را در وبلاگتان گذاشتید تا بتوانم در این سمینار شرکت کنم.

ذكاوت گفت...

That was a delicate point for those who are interesed in some experiences in any international physics community. Thanks alot and hope to see more usefull points.

منجوق گفت...

خوشحالم که خوشتان آمد!
مطمئن باشید اگر ما در یک سمینار مربوط به مهندسی عمران شرکت کنیم چیزی سر در نمی آوردیم, پس "دپ" نشوید!

ناشناس گفت...

من دو تا نوشته غیر تخصصی در مورد هیگز داشتم که شاید برایتان جالب باشد:
http://hamvarda.blogspot.com/search?q=Higgs

پارسا گفت...

"دپ" برای این شدم که اکثر دوستانی که با ایشان برخورد کردم همگی دانشجو یا دانش آموخته ی شریف بودند و من هم که قبلا گفته بودم، دانشجوی این مراکزِ دانشگاهیِ معروف نیستم و کلی غصه خوردم ... نمی دانم تا چه حد این تشخیصم درست بود ولی جوِ پژوهشگاه هم راستش را بخواهید گرفته بود من را!

وقتی وارد این مراکزِ بسیار پیشرفته ی علمی می شوم اختیار از کف می دهم ... دست خودم نیست. به قول سعدی "بوی گل چنان مدهوشم کرد که دامن از کف برفت"! (البته مضمون سخنِ ایشان این بود ...)

خودِ پروفسور وفا هم که توی نظر قبلی گفتم، واقعا استاد با شخصیتی هستند ... واقعا از رفتارشان خوشم آمد.

Pa گفت...

ممنون از مقاله هایی که در مورد هیگز دادید.

ناشناس گفت...

منجوق خانم همیشه کارهای خداپسندانه انجام می دهد و مثل یک مرغ مادر همه در زیر پر و بال ایشان گرم می شوند.

منجوق گفت...

پارسا جان!

من حتی تا وقتی دانشجوی سال دوم وسوم دکتری بودم خیال می کردم کسانی که سر سمینار های کنفرانس های بین المللی درجه یک در اروپا و آمریکا یا سر سمینارهای جاهایی مثل استنفورد سئوال می کنند یا نظر می دهند جزو "از ما بهتران" هستند. فکر می کردم آدم باید خیلی باهوش و باسواد باشد که آن قدر احساس اعتماد به نفس کند تا بتواند در چنین جمع هایی سئوال بکند. حالا خود من هروقت سئوالی به ذهنم می رسد دستم را بلند می کنم و سئوال می پرسم. نه هوش بالایی می خواد و نه ...

فقط یه مقدار معلوماتم بالا رفته و با ادبیات جمع آشناتر شده ام.
شما هم یکی دو سال دیگر که سطح معلوماتتان بالاتر رفت همین احساس را پیدا خواهید کرد.

باور کنید در شریف یا پژوهشگاه هم "نریخته اند." اگر خودتان تلاش کنید -که دارید می کنید- از بیشتر دانش آموختگان دانشگاه شریف باسواد تر خواهید بود. من این را از روی تجربه عرض می کنم. در همایش هایی که برگزار می کنیم از دانشگاه های مختلف شرکت کننده داریم و من می بینم دانشجوهای پرکار و علاقه مند دانشگاه های دیگر از دانشجوهای شریف چیزی کم ندارند.

ناشناس گفت...

kheili jalebeh ke inghadr be fekr daneshjoo hayeh doctori hastid.

E Asadi گفت...

"There is no stupid question"
Richard Guilmann!
He was encouraging us to ask any question even if it looks stupid!

By the way I think the comment from a Nashenas is really nonsense!