۱۳۸۸ مرداد ۶, سهشنبه
سفري متفاوت
Tragedy in Caltech
۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه
تلسكوپ فرمي
۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه
نكته اي در باره مرامنامه
" افراد با هر دين، مسلك و عقيده اي قابل احترام هستند. در مورد عقايد مذهبي افراد و ديگر مقدسات آنان چون وچرايي نمي كنيم."
به نظرم بايد در مورد اين ماده مرامنامه توضيح بيشتري بدهم. اين ماده در واقع نوعي اصل نانوشته بين فيزيكپيشگاني است كه در همايش هاي بين المللي، مرتب همديگر را مي بينند و يا در پروژه هاي مختلف با يكديگر همكاري مي نمايند. همان طور كه گفتم تنظيم و تبيين مواد اين مرامنامه و بحث در باره آن در اين وبلاگ، مستقل از پيشنهاد من، مفيد است. اگر مواد مرامنامه به درستي تبيين شود، محققان ايراني در ارتباط برقرار كردن با همتايان خود در ساير نقاط دنيا مشكلات كمتري خواهند داشت.
اخيرا "اين دو نفر" نوشته جالبي در وبلاگشان گذاشته اند كه بي ارتباط با اين ماده از مرامنامه من نيست. توصيه مي كنم كه نوشته جالبشان را بخوانيد. البته نويسندگان آن مقاله كاري به مرامنامه منجوق ندارند و مستقل از آن چه كه من اينجا نوشته ام سئوالات خود را مطرح كرده اند. اما خواندن مقاله جالب آن ها مرا بر آن داشت كه اين توضيح را بنگارم. من جواب سئوالات آنان را نمي دانم. در حد و حدودي هم نيستم كه بخواهم "اصل اخلاقي" صادر نمايم. من فقط براي فعاليت پيشنهادي خودم مرامنامه اي تنظيم كردم و مي خواهم مواد آن را تبيين كنم.
اين دو نفر نوشته اند:"
تا جایی که من میدانم اعلامیه حقوق بشر، قانون اساسی و قرآن (که قانون الهیای است که من شخصاً به آن پایبندم) هیچ اصلی در مورد جرم دانستن توهین به عقاید دیگران ندارند. من البته از باب همان اصل اخلاقی ابتدای متن که به آن پایبندم سعی میکنم بیانم دیگران را آزار ندهد. "
۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه
فيلم سخنراني هاي فاينمن
Project Tuva makes Feynman's Messenger Series available to the public.
A set of seven talks by legendary, Nobel-winning physicist Richard Feynman is now available online, free of charge–and through a much more versatile application than YouTube.
سخنراني هفته آينده
شركت در سمينار براي عموم آزاد است اما در نظر داشته باشيد كه سمينار كاملا تخصصي است.
Title: Sneutrino dark matter and IceCube
Abstract: Right-handed sneutrino is a viable thermal dark matter candidate within the U(1)_B-L extension of MSSM. In this talk I discuss the prospects for indirect detection of sneutrino dark matter with the IceCube experiment. I will present predictions of the model for muon flux from dark matter annihilation inside the Sun and Earth, and compare the sneutrino signal with that of neutralino dark matter.
زمان: يكشنبه، 2 بعد از ظهر، 4مرداد
۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه
بي ثباتي و ديكتاتوري
۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه
گذار فاز در نيمه اول دهه سي سالگي
۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه
نسل اندر نسل
اما نسل ما چندان فعاليتي متناسب با شرايط خاص خود ندارد. چنين فعاليت هايي شكل نگرفته اند تا آداب و اخلاقيات متناسب با آن هم شكل پيدا كنند. البته در قالب سنتي تر تشكل هايي هست: مانند دوره هاي مهماني هاي زنانه، انواع و اقسام سفره ها ي نذري و هيئت ها و....
ما خاطره اي از زماني كه نسل پيشكسوت هم سن ما بودند نداريم. نسل مياني تجربه اي از آن جنس كه ما اكنون با آن روبه رو هستيم، هرگز پشت سر ننهاد! علت آن است كه دوره دانشجويي آنان به خاطر انقلاب فرهنگي و مسايلي كه در پي آورد بسيار طولاني شد. در واقع آنان هرگز گذار فازي از دوره دانشجويي به دوره جاافتادگي پشت سر نگذاشتند. درنتيجه، برخي از ارزش ها وخصوصيات دانشجويي را تا سن ميانسالي با خود حفظ كردند در حالي كه تاريخ مصرف آنها گذشته بود! همين طور دوره دانشجويي طولاني مدت آنها تركيبي بود از رفتارهاي دانشجويي و رفتار هاي فرد جا افتاده. در نتيجه ما در اين گذار فاز از تجربه آنان نمي توانيم كمك بگيريم.
نسل بعدي كه من آنها را "نسل در سایه" نام مي نهم علي الاصول اين گذار فاز را تجربه كرده اما كمك زيادي به ما نمي كند. دوره نوجواني اين افراد زماني بود كه گروهك هاي رنگارنگ از بين نوجوانان يار گيري مي كردند. والدين اين نسل، به خاطر محافظت نوجوانشان مجبور بوده اند معاشرت ها و فعاليت هاي اين گروه را زير ذره بين بگيرند. آزادي عمل آنها به عنوان يك نوجوان (چه دختر و چه پسر) خيلي كمتر از ديگر نسل ها بوده. تحت چنين مراقبت و كنترل شديد از طرف خانواده ها بوده كه شخصيت "نسل در سایه" شكل گرفته.
اين نسل كه در پي نسل مياني آمده، با ترس و لرز نظاره گر بلاهايي كه برسر آن نسل هاي بالاتر آمده بوده. اين نسل يا د گرفته كه "موش موشك! آسته بيا، آسته برو، كه گربه شاخت نزنه". از برخي استثناها كه بگذريم اين نسل تمام تلاش خود را كرده، تا low profileبماند.
اغلب اين گروه سني ، بيشتر به دنبال آن هستند كه خود را در سايه يكي از افراد پيش كسوت قرار دهند تا از خطرات در امان بمانند تا اين كه بخواهند تجربه اي از نوع فعاليتي كه گفتم داشته باشند.در واقع در سن بالاي چهل سالگي هنوز دنبال كسي هستند كه نقش محافظتي والدينشان را در نوجواني، برايشان بازي كند. از اين نسل چندان نمي توان انتظار ابتكار عمل داشت. "نداشتن ابتكار عمل" دقيقا همان خصوصيتي است كه پيشكسوتاني كه نقش "پدرخوانده" را بازي مي كنند در "پسران/دختران خوب خود" كه عموما از" نسل در سایه" هستند مي ستايند.خوشمزه تر آن كه برخي از اين "پسران خوب" براي آن كه نشان دهند خيلي پخته اند، از رفتار و حركات "پدر خوانده" تقليد مي كنند. اين گونه رفتارها از جانب "نسل در سایه" بسيار ناهنجار مي نمايد چرا كه متناسب با سن و موقعيت اجتماعي ايشان نيست! متاسفانه ا ين "پسران ودختران خوب" به خود فرصتي نداده اند تا رفتاري متناسب با شان و موقعيت اجتماعي خويش بياموزند.
به بحث اصلي خود باز گرديم: قطعا،استثنا هايي هم هست اما به طور عام، "نسل در سایه" اقدام به فعاليت هايي از آن دست كه گفتم در سطح وسيع نكرده. شايد تك وتوك فعاليت هايي شده اما سطح آن، آن قدر وسيع نبوده كه آداب و اخلاقيات و فرهنگ چنين فعاليت هايي شكل بگيرد.
از آن روست كه در اين گذار فاز ما تجربه اي از نسل هاي پيشين نداريم!یكي از اهداف پيشنهاد من، كسب تجربه در اين گذار فاز و انتقال آن،به صورت هديه ،به نسل بعدي است. البته من توانايي های لازم براي رهبري چنين فعاليت هايي به طور گسترده ندارم. اما در بين خوانندگان منجوق كساني كه چنين توانايي هايي را دارند كم نيستند. ا يده را مطرح كردم تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.
۱۳۸۸ تیر ۲۳, سهشنبه
برخورد با مسئله جنسيت در جوامع دانشگاهي غربي
روز باستيل
امروز روز باستيل است. 220امين سالگرد آزاد سازي زندانيان از زندان مخوف باستيل. روز آزاد سازي باستيل يكي از تعطيلات رسمي فرانسه است. تصوير بالا زندان باستيل پيش از آزاد سازي است و تصوير پايين، تصوير امروزين محوطه زندان است كه يكي از جاذبه هاي توريستي شهر زيباي پاريس به شمار مي رود. در جايي كه زماني زنداني ها شكنجه مي شدند، امروز توريست ها و دلدادگان پير و جوان و ميانسال، دست در دست هم، مي خرامند وآزادانه، شكوه و زيبايي زندگي را، در اين فرصت دوروزه، مزمزه مي كنند.
۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه
سمينار هفته آينده
Title: LHC, dark matter and supersymmetry
Abstract: Relic density calculations are often used to constrain
particle physics models, and in particular supersymmetry. In this
seminar, I will show that the presence of additional energy or entropy
before the Big-Bang nucleosynthesis can however completely change the
relic density constraints on the SUSY parameter space. Therefore one
should be extremely careful when using the relic density to constrain
supersymmetry as it could give misleading results when combined with LHC
data. With another point of view, I will also show that combining the
discoveries of the LHC with relic density calculations can bring light
on the inaccessible pre-BBN Dark Time physics. Finally, I will present
briefly SuperIso Relic, a new relic density calculator in supersymmetry,
which incorporates alternative cosmological models, and is publicly
available.
۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه
پيشنهاد من بعد از ويرايش!
كامنت هاي دوستان همه از سر دلسوزي و آموزنده بودند. پس از خواندن اين كامنت ها به آن نتيجه رسيدم كه بهتر است فعاليت هاي گروه را به گونه اي سازمان دهي كنيم تا نوجوانان از هر قشري در آن حضور داشته باشند. پيشنهاد ويرايش شده من از اين قرار است: گروه حدود ده تا بيست نفره اي تشكيل مي دهيم كه هسته مركزي آن را افراد همسن و سال من تشكيل مي دهند. برنامه ريزي و تامين مخارج گروه با اين عده خواهد بود. گروه، اعضاي جوانتري هم خواهد داشت كه عموما دانشجو هستند. اين عده در تامين مخارج گروه نقشي نخواهند داشت اما خرج فعاليت هاي خود را خود مي پردازند. مثلا اگر قرار است كتابي خريداري شود و يا بليطي تهيه شود يا عصرانه اي تدارك ديده شود، دانشجوها خود مخارج آن را مي پردازند. گروه ،اعضاي جوان تر ي هم دارند كه 13تا 17 ساله هستند. اعضاي جا افتاده تر گروه، مخارج فعاليت هاي نوجوانان را در گروه، تقبل مي كنند بدون توجه به اين كه از خانواده از قشر مستضعف هست يا خير . در واقع می خواهیم ، بدون آن كه خط كشي هاي طبقاتي، قوميتي، جنسيتي و... مانع از همدلي و همكاري ما باشد، به منظور فعاليتي دور هم جمع شويم. بنابراين در مورد سطح مالي همديگر كنجكاوي نمي كنيم.
در مورد اين كه فعاليت گروه چه باشد بعدا تصميم مي گيريم. برخي پيشنهاد هاي من عبارتند از كتابخواني، بازديد از موزه ها، آشنايي با مشاغل ، تمرين زبان و....
جلسات را در اماكن عمومي مانند پارك ها و ... برگزار مي كنيم.
گروه از همان ابتدا "مرامنامه" اي تنظيم مي كند تا همه اعضاي گروه ، به هنگام شركت در فعاليت هاي گروه خود را مكلف به رعايت آن نمايند.
برخي مواد اين مرامنامه مواردي از اين دست باشند (البته با جمله بندی رسمی تراز آن چه من در زیر آورده ام):
1) بازي كردن با تلفن همراه و ... در هنگام جلسات ممنوع است مگر آن كه همگي توافق كنيم كه به منظور خاصي از اين وسايل استفاده كنيم.
2) كسي در مورد وضع مالي ديگري سئوالي نمي كند. كسي ثروت خود را به رخ ديگري نمي كشد. كسي فقر خود را به عنوان سركوفت زدن به ديگران ابراز نمي دارد. در اين چند ساعت كه دور هم جمع مي شويم اين مسايل را به كناري مي گذاريم.
3) جوك هاي مليتي يا قوميتي ممنوع هستند. اگر کسی مهمان خارجي يا مهمان از شهري ديگري از ايران به همراه آورد، حضور او را گرامی می داریم چرا که باعث می شود ما با فرهنگ های گوناگون آشنا شویم. به طور خاص جوانان و نوجوانان افغاني را تشويق مي كنيم تا در جلسات ما حضور پيدا كنند.
4) در جلسات گفتن جوك هاي جنسيتي نيز ممنوع است. دقت كنيد جوك هاي جنسيتي با جوك هاي جنسي (obscene) فرق دارند. در ايران، ممنوع بودن جوك هاي جنسي براي جمع مختلط زير چهل سال امري بديهي است و نيازي به گنجاندن در مرامنامه ندارد! تمام كساني كه در چنين جلساتي شركت مي كنند آن قدر فهم و شعور دارند كه ناگفته بدانند در چنين جمعي نبايد شوخي obscene كرد.
اما در مرامنامه بايد ممنوعيت شوخي جنسيتي را بگنجانيم.
5) جو و صحبت ها نبايد چنين باشد كه كسي به خاطر كاستي هايي مانند لكنت زبان يا معلوليت و چيزهايي از اين دست احساس شرم كند و از ادامه شركت در جلسات منصرف شود.
6) افراد با هر دين، مسلك و عقيده اي قابل احترام هستند. در مورد عقايد مذهبي افراد و ديگر مقدسات آنان چون وچرايي نمي كنيم.
7) همديگر را با اسم كوچك صدا مي زنيم. قايم شدن پشت عناوين (به خصوص هنگامي كه در بحث كم مي آوريم) ممنوع است!
8) از بحث هاي اختلاف آفرين حذر مي كنيم. از بحث هايي كه مي تواند خطر آفرين باشد هم همين طور.
9) قوانين محدود كننده گروه بايد به حداقل برسد. از اعمال محدوديتي كه حكمتي مقبول جمع ندارد حذر مي كنيم. در وضع قوانين همه حق راي و نظر دارند اما اعضاي جا افتاده گروه "حق وتو" دارند. البته در موقع وتو كردن بايد دلايلي ارائه دهند كه در صد ي از همه اعضاي گروه (مثلا سي درصد) با آن موافق باشند. همگي به هوش باشيم كه جمع ما نيازي به "رئيس آفتابه مسجد شاه" ندارد. اما از طرف دیگر، اختیارات و اتوریته افراد یکسان نیست. آنان که مسئولیت های سنگین تری بر عهده می گیرند و هزینه مادی و معنوی بیشتری می پردازند باید اختیارات بیشتری هم داشته باشند.
10) نه تنها "اظهار فضل" ممنوع نیست بلکه تشويق هم مي شود. كسي حق ندارد ديگري را به خاطر به كار بردن كلماتي كه از نظر او قلمبه سلمبه است يا به خاطر نقل قول ازبزرگان و يا استناد به متن هاي ادبي فلسفي و... سرزنش كند. اين ما هستيم كه اگر احساس كم سوادي به ما دست مي دهد، بايد برويم و سواد خود را بالا ببريم!
همچنين، تعريف خاطرات سفرها، بازگويي مطالعات و.. مورد تشويق قرار مي گيرد. همين طور انتقال تجربه استفاده از دستگاه ها و امكانات مدرن و را ه هاي جديد در كار و زندگي... آموزش مهارت هاي گوناگون نيز مورد تشويق و تاييد قرار مي گيرد. در واقع يكي از اهداف دور هم جمع شدن آن است كه "ياد بگيريم از چيزهاي جديد نترسيم."
11) كسي حق ندارد سليقه ديگري را مسخره كند.
12) استفاده توهين آميز از واژه "دهاتي" يا نام قوميت ها و مليت ها قدغن است.
13) نظم و انضباط را رعايت مي كنيم. به موقع وسر ساعت مقرر،در جلسات حاضر مي شويم و اگر نتوانيم در جلسه اي حضور پيدا كنيم از قبل اطلاع مي دهيم. اگر مهماني مي آوريم قبلا اطلاع دهيم و او را قبل از شركت در جلسه، در مورد مرامنامه توجيه كنيم.
14) با يكديگر بردبار باشيم. در ابتدا از برخي رفتار همديگر خوشمان نخواهد آمد. بدانيم و آگاه باشيم كه برخي رفتار هاي ما نيز براي ديگران خوشايند نيستند. از همان ابتدا آنتن هايمان را تيز مي كنيم تا اين رفتار ها را در خود كشف و آن گاه در خود اصلاح كنيم.
15) برنامه ها را حتي الامكان كم خرج ترتيب مي دهيم تا به اعضايي كه هسته مركزي را تشكيل مي دهند فشار زيادي نيايد. دوري از تكلف و سادگي را (البته تا حد متعادل و به دور از افراط و تفريط) به عنوان يكي از ارزش هاي گروه تبليغ مي كنيم تا به علت مسايل مادي شكاف بین اعضای گروه ايجاد نشود.
منتظر شنيدن نظرا ت سازنده شما هستم.
۱۳۸۸ تیر ۱۵, دوشنبه
يك پيشنهاد
چه بايد كرد؟
من پيشنهادي دارم كه مي خواهم با شما در ميان بگذارم. نمي دانم تا چه حد عملي است اما مي توان به آن فكر كرد و براي عملي شدن آن كمر همت بست. مجريان اين پيشنهاد افراد همسن و هم تيپ خودم بايد باشند. منظورم افرادي از طبقه متوسط تحصيلكرده و هم سن و سال من كه در زندگي تقريبا جا افتاده اند. يعني فارغ التحصيل شده اند و كار و زندگي تقريبا جا افتاده اي دارند با اين حال آن قدر مسن نيستند كه نتوانند با جوان ها ارتباط برقرار كنند. شخصيت آنها هنوز آن قدر صلب نشده كه نتوانند با افراد با طبقه هاي اجتماعي مختلف ارتباط بر قرار كنند. پيشنهاد من اين است:
دسته هايي حدودا 10 نفري از ما با شغل هاي مختلف جمع شويم و گروه كوچك دوستانه اي با هدف حمايت مادي و معنوي از دانش آموزان مستعد اما فقير دبيرستاني بسازيم . در بين جمع حتما بايد افرادي باشند كه شغل شان ايجاب مي كند كه با طبقه روستايي و كارگري ارتباط داشته باشد.اين گروه سعي كنند چند نفر از دانش آموزان مستعد دبيرستاني را مورد حمايت خود در آورند. دانش آموزان دبيرستاني بين 14 تا 18 سال! چرا اين سن؟! خوب براي اين كه در اين سن است كه شخصيت آدم شكل مي گيرد. به علاوه اينان تا چهار سال همگي به سن قانوني (بيش از 18 سال) مي رسند!! دانش آموزان را از شاگردهاي خوب و با استعداد مدرسه هاي محله هاي فقير نشين انتخاب مي كنيم كه قابليت ها و خصوصيات لازم براي رهبري گروه هاي دانش آموزي و دانشجويي ما نند سخنور ي؛ اراده قوي و ... داشته باشند. گروه ما حتما بايد عضوي داشته باشد كه بتواند چنين دانش آموزاني را بيابد. با تعريف بورس تحصيلي، مشاوره و... از اين دانش آموزان حمايت مي كنيم. هر كدام از ما مي توانيم در ماه مقداري پول براي اين كار كنار بگذاريم. همين طور در بين خانواده و غيره هم حتما كساني خواهند بود كه بخواهند كمك مالي كنند. فكر مي كنم تامين مالي چنين حركتي، ساده ترين قسمت كار باشد!
در مقابل از اين دانش آموزان هيچ نمي خواهيم جز آن كه درسشان را خوب بخوانند. هر از گاهي هم با آنها جلسه مي گذاريم. مثلا هر كدام از ما مي توانيم هماهنگ كنيم و سالي يك بار برويم به مدرسه هاي آنها و برايشان در مورد شغل خودمان سخنراني كنيم. تنها براي اين كه با كار ما آشنا شوند. به اين ترتيب افق هاي ديدشان وسيع تر مي شود.
هر سه ماه يك بار هم برنامه تفريحي به اتفاق دانش آموزان مي گذاريم. هر كدام از ما هم يكي دو نفر از جوان هاي فاميل را هم با خود مي آوريم تا جو شاداب تر باشد. مي توانيم برنامه پيك نيك در يكي از پارك هاي شهر ترتيب دهيم. هر كداممان يك قابلمه غذا يا چند تا ساندويج مي آوريم ودور هم جمع مي شويم.يا به همراه هم به موزه يا كنسرت يا سينما مي رويم.
تاكيد مي كنم قرار نيست صحبت سياسي بكنيم.هدف شست و شوي مغزي كسي نيست. فقط مي خواهيم با دنياي هم آشنا شويم. حرف هاي معمولي مي زنيم: در مورد كارمان، در مورد خاطرات مدرسه، در مورد آب و هوا، در مورد غذا و...
همين گونه صحبت هاي معمولي، موثر تر خواهند بود!
اگر اين گروه ها در سطح وسيع شكل گيرد، يعني حدود صد هزار نفر از طبقه متوسط شهري با تشكيل چنين گروه هايي ( يا با حمايت غير مستقيم از اين گروه ها) بتوانند حدود صد تا دويست هزار نفر از دانش آموزان مستعد طبقه كارگري و روستايي را تحت حمايت مالي و معنوي خود در آورند، مي توان اميد به آينده روشن تر داشت. آينده اي كه استعداد ها ي دانش آموزان به علت فقر و يا نداشتن راهنماي مناسب از بين نمي رود. آينده اي كه در آن تنش بين طبقات كمتر است. تاثير ديگر اين گونه حركت ها اين است كه افراد غير سياسي به جاي آن كه دوباره به كنج عزلت بخزند و تحرك خود را از دست بدهند، در سطح جامعه حضور پيدا مي كنند. به اين ترتيب تشكل يافته تر مي شوند، تجربه كار گروهي پيدا مي كنند و در سال هاي آينده ،هر هنگام كه فرصت دست داد، در عرصه سياست نيز با آمادگي عرض اندام مي كنند.
اگر اين پيشنهاد عملي شود، بدون شك ثمرات بي شمار اجتماعي، فرهنگي و در نهايت (و به طور غير مستقيم) سياسي خواهد داشت.
اما نمي دانم تا چه اندازه اين پيشنهاد عملي است.
در هر صورت، اگر زماني باشد كه احتمال عملي شدن اين پيشنهاد بالاي چند درصد باشد، آن زمان "اكنون" است. فردا كه جو دلسردي و بي تفاوتي دوباره طبقه متوسط تحصيلكرده شهري را فرا گيرد، امكان ندارد در چنين اقداماتي در سطح وسيع شركت كنند.