۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

اتفاقات بعد از مهبانگ

بعد از مهبانگ و گذر از مرحله تورم، که در یادداشت قبلی از آن سخن گفتم، دنیا داغ شده. یک سوپ داغ داشتیم از ذرات بنیادی. همان طوری که می دانید ذرات بنیادی ذراتی هستند که اجزای تشکیل دهنده ندارند . در واقع باقی عالم از این ذرات ساخته می شوند.
هرگاه دمای محیطی از انرژی بستگی چند ذره با هم بیشتر باشد این ذرات از هم جدا می شوند. فرض کنید در حیاط مدرسه ای شلوغ (مثل مدرسه ی دوره راهنمایی ما) چند نفر دوست دست هم را گرفته اند. از آن طرف بچه های شیطان این طرف و آن طرف می دوند و ورجه وورجه می کنند و به این دوستان تنه می زنند. اگر این دوستان دست هم را محکم گرفته باشندآن تنه زدن ها آنها را از هم جدا نمی کند والا تنه زدن ها آنها را از هم جدا می کند و هر کدام در حیاط مدرسه به گوشه ای پرتاب می شوند و دوست خود را گم می کنند (باور کنید حیاط مدرسه ی راهنمایی ما موقع زنگ خوردن همین جوری می شد!) در محیط دنیای اولیه نیز چنین اتفاقی می افتد. چون دما بالاست تنه ها یی که ذرات محیط به هم می زنند اجازه نمی دهد که bound state تشکیل شود. درنتیجه سوپ داغ پس از تورم، از ذرات بنیادی تشکیل شده نه از ترکیبات آنها. رفته رفته که دما پایین می آید ترکیبات تشکیل می شوند. ابتدا کوارک ها با هم پروتون و دیگر هادرون ها را تشکیل می دهند . بعد از حدود یک ثانیه، دما (یا دقیق تر بگویم دما ضرب در ثابت بولتزمن) به انرژی بستگی هسته ها می رسد و هسته ها شروع به تشکیل شدن می کنند. این که چه در صدی از هسته های مختلف تشکیل می شود بستگی به مدل دارد. مشاهده این درصد ها پیش بینی مدل مهبانگ را برای تشکیل هسته ها که اصطلاحا به آن big bang nucleosynthesis گفته می شود تایید می کند. به علاوه روی چند تا از پارامتر های مجهول مدل حد می گذارد یا مقادیر آنها را مشخص می کند.

به قول استاد سابقم مازیرو: "این است پیوند مبارک کیهانشناسی و فیزیک ذرات." ثمر این عروسی big bang nucleosynthesisاست! البته بین عروس و داماد گاهی اختلاف هم پیش می آید که البته "نمک" زندگی است. (مازیرو گفت "فلفل" زندگی است. ظاهرا ایتالیایی ها به جای "نمک زندگی" می گن "فلفل زندگی". انصافا تعبیر آنها جالب تر و دقیق تر از مال ماست.) حالا این اختلاف چیه؟ اختلاف برسر در صد لیتیومه که در یادداشت بعدی شرح می دم.
بعد از این مرحله دما باز هم پایین تر می آد و حدود صد هزار سال بعد از مهبانگ، الکترون ها و هسته ها با همدیگه اتم تشکیل می دهندو....

۸ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
ممنون از نوشته تون. عالیه که شروع کردید مطالب علمی رو به زبان ساده بیان کنید! اونم از نوعه ذراتیش!

کافه نسبیت گفت...

چقدر دلنشینه که اینجا از فیزیک مینویسید

کافه نسبیت گفت...

چقدر دلنشینه که اینجا از فیزیک می نویسید

Unknown گفت...

سلام!
من با خوندن این پست یه سوالی برام ایجاد شد: اینکه مگه جهان از همون اول خیلی داغ نبوده؟ پس منظور شما از اینکه گفتین بعد از دوره تورمی جهان داغ شد چیه؟ علت این داغ شدن چی بوده یعنی؟
ممنون!

Unknown گفت...

سلام!
با خوندن این پست یه سوال برای من ایجاد شد: اینکه مگه جهان از همون اول (از لحظه ای که انفجار بزرگ اتفاق افتاد) خیلی داغ و چگال نبوده؟ پس چرا شما گفتید که بعد از مرحله تورم جهان داغ شده؟ علت این داغ "شدن" چی بوده یعنی؟
خیلی ممنون!

Unknown گفت...

راستی من با اجازه تون شما رو توی وبلاگ خودم لینک کردم.
www.angstrom.blogfa.com

منجوق گفت...

سلام ممنون از این که لینک دادید. مطابق بیشتر فرضیه ها ذرات مدل استاندارد بعد از گذر از مرحله ی تورم وطی یک پروسه که به آن reheatingمی گویند به وجود آمده اند. قبل از آن این ذرات وجود نداشتند و صحبت از دما درنتیجه خیلی معنی نداشت. این فرضیه غالب است. فرضیه های دیگری هم هستند در مورد دنیلی قبل از تورم که در آنها دما معنی دارد. مکانیزم reheatingهنوز شناخته شده نیست و هنوز این قسمت بیشتر در مرحله ی فرضیه پردازی صرف است. هر کسی بر می دارد و یک مدل برای خودش می سازد. چون داده ای نیست نمی توان گفت کدام درست است کدام غلط. من مایل نیستم راجع به این گونه فرضیه ها که وضعیتشان مشخص نیست در این وبلاگ بنویسم. به جای آن درباره بخشی از فیزیک می نویسم که درباره ی آن داده داریم و می توان با استفاده از داده های موجود می توان بررسی کرد و دید کدام مدل درست است کدام غلط. می خواهم نشان دهن چکونه این روند جلو می رود. یکی از اشکالات فیزیکپیشگان ایرانی در آن است که نمی دانند فرق فرضیه پردازی صرف و کار فیزیکی که بر مشاهده استوار است چیست. قصد دارم در این وبلاگ روی این تفاوت ها انگشت بگذارم.

وردا فقیرحق گفت...

مجددا سلام!:)
من یک سوال خیلیییییی ابتدایی دارم که شاید از نظر شما یک دانشجوی فیزیک نباید آن را بپرسد اما من واقعا جوابش را درست نمی دانم و فکر می کنم بهتر است بپرسم و بدانم تا اینکه به خاطر خجالت کشیدن نپرسمش و همین طور سرگردان بمانم!!!
سوال من این است: آیا فرضیه پردازی صرف که شما فرمودید فیزیک پیشگان ایرانی فرق آن را با کار فیزیکی نمی دانند یک کار بی ارزش و غیر فیزیکی است؟ یعنی الان توی دنیا کسی برای فرضیه پردازی صرف ارزش قایل نیست و کسی نیست که به عنوان فیزیکدان این کار را بکند؟
پیشاپیش از شما سپاسگزارم.