۱۳۸۹ خرداد ۸, شنبه

سئوالاتی در مورد کار یک فیزیکپیشه در آستانه ی کنکور

سئوالات زیر را از دانش آموزی علاقه مند به انتخاب رشته ی فیزیک دریافت کردم. احتمالا این سئوالات در ذهن عده ی کثیر دیگری نیز هست. اینجا سعی می کنم پاسخ سئوالات را تا حد امکان بدهم.




فیزیک چیه؟ روش فیزیک چیه؟ چه چیزی تو فیزیک «حقیقت» داره؟


"مفهوم حقیقت" مفهوم بسیار عمیقی است که فیلسوفان در خوش تعریف تر کردن مفهوم آن درمانده اند. غور در این مفهوم خارج از حیطه ی تخصص یک فیزیکپیشه است. من شخصا یک تصور مبهمی از این مفهوم در ذهن دارم اما آن قدر این مفهوم در ذهنم گنگ است که نمی توانم بیان خوبی از آن داشته باشم.فیزیک -ودیگر علوم تجربی- جواب سئوالات اگزیستانسیالیستی شما مانند" ز کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟" را نخواهند داد. اما واقعیت آن است که در طول تاریخ همراه و همپا با پیشرفت های فیزیک و دانش های تجربی دیگر، فیلسوفان عقاید فلسفی خود را باز نگری و باز سازی کرده اند. فلسفه ي علم یا به عبارت دقیق تر empricism که قطعا دستخوش تحول شده. نگرش به فلسفه ی هستی نیز با پیشرفت های علوم تحول یافته است.


برخی اوقات می شنویم که برخی شکایت می کنند و می گویند قبل از جنگ جهانی وقتی مکتب آلمان در فیزیک غالب بود تعامل بین فیزیکپیشگان و فلاسفه بیش از اکنون بود که مکتب آمریکا غالب شده است. این مشاهده درست است اما کماکان یک فیزیکپیشه به طور متوسط بیش از یک شهروند غیر فیزیکپیشه به فلسفه علاقه مند است (علاقه ای که هر چند ریشه در علایق علمی او دارد، اما به طور رسمی وحرفه ای جزو پیش نیازهای کار فیزیکپیشگی نیست). (البته منظورم فيزيكپيشگان علاقه مند است نه ماشين هاي توليد مقاله در جهان سوم كه قبول شدن آنها در امتحان دكتري هم محل سئوال است!) از آن طرف علاقه شدید تر است! فلاسفه پیشرفت های فیزیکپیشگان را دنبال می کنند!

روش فیزیک اینه که برای توصیف پدیده های طبیعت فرضیه ای ارائه می دی بعد با آزمایش هایی که هر کدام خطا دارند سعی می کنی پیش بینی های فرضیه را چک کنی. من در این مورد زیاد نوشته ام. باز هم خواهم نوشت. اینجا صحبت را به درازا نمی کشانم.


--سوالات دانش‌گاهی--
۲-رشته فیزیک چیه؟ اون تو چی درس می‌دن؟


لیست درس ها را وبسایت دانشکده ها می توانید بگیرید.



۳-پیش نیاز‌های این رشته چیه؟! (برای تابستان پر از بیکاری پیش رو می‌پرسم! مثلا اگه بگید «ریاضی می‌خواد توماس بخون» می‌خونم!)




توصیه می کنم زبان انگلیسی خود را تقویت کنید. هر چه قدر برای این کار وقت بگذارید، ضرر نکرده اید. من با "نیم خورد کردن" دروسی که قرار است در سال تحصیلی پیش رو ببینید در دوران تابستان مخالفم. این کار باعث می شود دروس را نصفه نیمه یاد بگیرید و در طول ترم حوصله ی رفتن سر کلاس و یادگرفتن اصولی را از دست بدهید. به جای آن سعی کنید مسئله ی ریاضی در سطح دبیرستانی حل کنید . هر چه بیشتر بهتر: هندسه، جبر مثلثات. متاسفانه عادت حل تمرین که ما به آن خو گرفته بودیم در نظام جدید آموزشی به فراموشی سپرده شده. دانش آموزان نظام جدید در این زمینه بسیار ضعف دارند. حتی استادان پیشکسوت ایرانی مقیم خارج هم این افت را مشاهده می کنند و می پرسند "چی شد که همچین شد. قبلا دانشجو های ایرانی خیلی در زمینه ی حل مسئله توانمند بودند." من هم می گویم"نظام آموزشی تغییر کرد. دیگر بچه ها در مدرسه مسئله پشت سر مسئله حل نمی کنند. قضیه پشت سر قضیه اثبات نمی کنند." پروفسوروفا خود می گفت بخشی از پیشرفت خود را مدیون توانایی ذهنی است که در دوره ی دبیرستان در ایران و به خاطر درس هندسه( که آن زمان بسیار جدی گرفته می شد) آموخته .



۴- جو دانشگاه چطوره؟ کسایی که میان فیزیک چقدرشون بخاطر فیزیک اومدن؟ چقدرشون بخاطر اسم دانشگاه و قبول نشدن در رشته‌های دیگه اومدن؟




آمار دقیق ندارم که در صد بدهم. اما هر دو گروه-شاید هم هر سه گروه- وجود دارند.




چون من از چند نفر از مخالفین شنیدم که جو کلاس‌ها خیلی علم دوستانه نیست و یک
عده (منسوب به گروه «استاد، خسته نباشید»!) سعی در به هم زدن جو می‌کنن. از یه عده هم شنیدم فضا خیلی رقابتی و خشکه. جالب اینجاست که همه به نامه‌ی اون آقایی که خودکشی کرده استناد می‌کنن. "

نکته ي جالب این که هر دوی این مواردی که گفتید متاسفانه وجود داره. هر چند در نظر اول متناقض به نظر می آید اما هر دو با هم وجود دارد! در واقع تناقضی نیست. یک کلاس هیچ وقت یک دست نیست . در هر کلاس دانشگاهی و در همه جای دنیا معمولا هم آدم های بی علاقه به علم آموزی هستند که از کلاس ها آن چنان که باید استفاده نمی کنند و هم کسانی که جو رقابتی ناسالم به وجود می آورند. در واقع برخی که دید محدودتری دارند جو کلاس را سرد و بیروح می کنند تا همکلاسی ها نتوانند خوب درس بخوانند غافل از این که در این میان خود بیش از دیگران ضربه می بینند! البته این موضوع اختصاص به رشته ی فیزیک یا دانشگاهی خاص ندارد! آفتی است که گریبانگیر خیلی از مراکز دانشگاهی در رشته های گوناگون است. رقابت ناسالم- و دامن زدن به آن -هم سطح آموزش را پایین می آورد و هم روحیه ی دانشجویان را تخریب می کند. متاسفانه برخی از استادان با مقایسه ی بیجای دانشجویان با هم و دادن لقب بي اساس وتهي از معناي "ستاره"... به این جو ناسالم رقابتی دامن می زنند. رقابت علی الاصول خوب است. رقابت سالم آن است که وقتی من ببینم دوستم دارد درس می خواند خود م هم تشویق شوم که خوب درس بخوانم. اما گاهی اوقات رقابت سالم به سوی رقابت ناسالم می رودو افراد به جای همیاری یکدیگر برای آموزش بیشتر سعی در تخریب روحیه ی همدیگر می کنند.


من خوشبختانه از هیچ کدام از این دو ضربه ندیدم. دلیل آن بود که جمع کوچکی از دوستان داشتم که هم از لحاظ عاطفی نیاز های همدیگر را ارضا می کردیم و هم مستقیم و غیر مستقیم همدیگر را تشویق به درس خواندن می نمودیم.
شما هم سعی کنید چنین جمعی ایجاد کنید. احتیاط کنید که جمع بزرگ تر همکلاسی ها را علیه خود تحریک نکنید! نباید فکر کنند که شما برایشان "کلاس" می گذارید و آنها را در جمع خود راه نمی دهید. نباید فکر کنند که شما خشکه مقدس رفتار می کنید و آنها را نمی پسندید. درگیر کارهایی که به گمان شما وقت تلف کردن هستند هرگز نشوید. به هیچ وجه وقت خود را تلف نکنید. با دوستانی که وقت شما را تلف می کنند صمیمی نشوید. اما به خاطر داشته باشید که شما هیچ وظیفه ای ندارید که همکلاسی ها را اصلاح کنید. مبصر کلاس نیستید! همه در دانشگاه عاقل و بالغند و صلاح خویش می دانند. اگر چنین نقشی را برای خود تعریف کنید دیگران علیه شما تحریک می شوند و نمی گذارند درستان را بخوانید. با همه با لبخند و مدارا رفتار کنید اما دوستان صمیمی تان را با وسواس انتخاب نما یید. کسانی را انتخاب کنید که یار و غمخوار شما باشند و صلاح شما را بخواهند. به چنین دوستانی نیاز دارید هم به لحاظ عاطفی و هم به لحاظ درسی. متاسفانه اين گونه كه مي گويند آن آقايي كه به او اشاره كرديد- در خوابگاه خيلي تك افتاده بود. عقايدش را درك نمي كردند و او منزوي شده
بود. جمعي پيدا كنيد كه بتوانند عقايد شما را درك كنند (حداقل بخشي از آن را). جمع هاي گوناگوني كه هر كدام بخشي از عقايد و يا احساسات شما را درك مي كنند در پس زدن افسردگي مفيد خواهند بود.

از رفتار و گفتار نامناسب برخي از استادان زياد نرنجيد. به اين رفتارها وقعي ندهيد و به جاي آن روي درستان تمركز كنيد. همين جا به شما مي گويم از برخي از استادان رفتار هايي خواهيد ديد كه با انتظاري كه از يك استاد داريد فرسنگ ها فاصله دارد. منظورم رفتارهايي از قبيل گفتن جوك هاي جنسيتي قوميتي و يادانشجويان را با الفاظ زشت خواندن و ..... است. متاسفانه من راهي براي جلوگيري از اين كارها ي زشت نيافته ام جز آن كه به دانشجويان توصيه كنم كه آن قدر "بزرگ" شوند كه اين رفتار ها آن قدر "كوچك" شود كه آنان را نيازارد!
برخي از استادان هستند كه با همه ي دانشجو ها صميمي هستند. خوب! اين خيلي خوب است. اما برخي ديگر هستند كه با بقيه سرسنگين هستند اما ممكن است به طور خاص به شما توجه كنند و اظهار صميميت نمايند. مودبانه اين صميميت و "برگزيدگي" را پس بزنيد. در غير اين صورت همكلاسي هايتان عليه شما موضع مي گيرند. اين برگزيدگي باعث مي شودكه دوران دانشجويي را چنان كه بايد تجربه نكنيد.استادي كه چنين مي كنددر بهترين صورت آدم ناپخته اي است كه حتي در صورت حسن نيت به شما ضربه خواهد زد. امروز شما را برگزيده اعلام مي كند و فردا روي اعصابتان راه مي رود!

5-آدمی که فیزیک خونده باشه، از کجا پول در میاره؟ و اینکه تو آی‌پی‌ام چی‌کار می‌کنن؟
برخی پس از گرفتن لیسانس وارد کار های آموزشی و یا کار صنعتی می شوند. خانم دکتر ایرجی و آقای دکتر صدیقی بنابی در دانشگاه صنعتی شریف در بین فیزیکپیشگانی که من می شناسم بیش از دیگران ارتباط با صنعت دارند. می توانید ازآنها پرسش کنید. از دوستانی که خود این راه را رفته اند خواهش می کنم پاسخ این سئوال دوستمان را بدهند. استادان دانشگاه و پژوهشگاه همان طوری که می دانید کارمند هستند و حقوق ماهیانه دریافت می کنند که در حال حاضر-خدا را شکر- مکفی است. "تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی." اما با این روند تورم نمی دانم تا ده سال دیگر هم چنین خواهد ماند یا خیر!

و اما کار ما در آی-پی-ام: هر روز که می رسیم ابتدا مقالات جدید روز را در آرکایو مرور می کنیم. بعد معمولا روی مقاله مان کار می کنیم (یا تنهایی یا به همکاری دیگران) . سر سمینار می رویم. خود سمینار می دهیم. دانشجو هایمان می آیند سئوال می پرسند. به آنها درس می دهیم. همایش برگزارمی کنیم وکارهایی از این دست. مراکز پژوهشی ساعت کار ندارند. اما اغلب ما بیش از یک کارمند و زمانی که رسما در حکممان قید می شود و بر پایه ی آن حق التحقیق حساب می شود بر روی پروژه هایمان کار می کنیم. اما خوبی کار این است که دست خود ماست که چه ساعتی بیاییم و برویم.


کسی که این سئوال را پرسیده بود یک آقا بود اما این نکته ی ساعت کار نداشتن برای یک خانم در ایران نکته ی جذاب تری است به خصوص که ساعت کاری خیلی از سرویس های خدماتی برای بانوان-مثل استخرها و...- صبح است. در واقع برای خانم های خانه دار تنظیم شده ودر نتیجه اغلب خانم های شاغل از آنها محرومند.
(از فلسفه ی اگزیستانسیالیزم شروع کردیم و به اين جا رسیدیم. زندگی است دیگه اون یک جنبه شه این هم یکی دیگه. میشه در حین شنا به فیزیک هم فکرکرد. به فلسفه هم فکر کرد... چرا که نه؟!)

۷۴ نظر:

سیدمهدی سجادی گفت...

سلام خانم دکتر!
رسیدن به خیر!
واقعا کار تو آی.پی.ام یکی ایده آل ترین شغل متصور یک فیزیکپیشه تو ایرانه!
البته بیش تر برای نظری ها!

سیدمهدی سجادی گفت...

این دوستمون پرسیده بودن «آدمی که فیزیک خونده باشه، از کجا پول در میاره؟»
خب بستگی داره چه پولی و چقدر؟!
شما نباید اتنظار داشته باشین که با فیزیک خوندن خیلی سریع به پول برسین...گرچه باید شدیدا به پول در آوردن جهت آرامش و زندگی خوب داشتن فکر کنین!
عمده کارهای دانشجویی (چه در سطح کارشناسی و چه در سطح ارشد)تدریس و ترجمه است که خوب ارتباط نسبتا نزدیکی هم با فیزیک دارن.
فرصت اندک صنعتی برای دانشجوی کارشناسی پیدا میشه که معمولا هم تو یک حوزه خاص کاربردی هستن!
مثلا من تو دانشکده خودمون آگهی های جذب نیرو برای کارخانه رنگ سازی،ساخت لیزر، شرکت های مرتبط با وسایل نیروگاهی رو دیدم.

سیدمهدی سجادی گفت...

فضای فیزیک به هیچ وجه خشک نیست!
ما درس می خوانیم، ورزش می کنیم، بوفه را آباد می کنیم، آخر هفته ها کوه می رویم و همه را می شناسیم!
خود رشته فیزیک هم اصلا رشته خشک نیست!
اما آن گروه «استاد خسته نباشید» واقعا وجود دارند! حتی اگر این جمله را در قالب «نگاه کردن ساعت هایشان» ادا کنند!

سیدمهدی سجادی گفت...

متاسفانه فیزیک از اون رشته هاس تو ایران که تکلیف خیلی ها باهاش روشن نیست!
خانم دکتر واقعا هر سه گروه وجود دارن و تعدادشون تو دانشکده ما که مساویه!
1) عده ای به خاطر فیزیک می آیند و می مانند!
2)عده ای به خاطر تصور ذهنی که از فیزیک بافته اند می آیند و فکر می کنند همه چیز مثل فیلم سرگذشته دانشمندهاست، نمی مانند!
3)عده ای از همان ترم 1 زجر می کشند که چرا مهندسی قبول نشده اند و برای اسم دانشگاه یا شهر محل سکونتشان آمده اند.
4)افرادی که فیزیک در انتخاب های بعد 20امشان بوده و در دانشگاه تهران درس می خوانند اصلا کم نیستند!
5) مشاهده من نتیجه جالبی داره که اغلب افراد غیر علاقه مند به ادامه فیزیک به سمت مدیریت می روند.
6)فیزیک رشته ای که نباید با داستان بافی اشتباه گرفت.من دانش اموزان فراوانی را دیده ام که با اشتیلق درباره سیاه چاله ها و کرم چاله ها صحبت می کنند و واقعا مفاهیم رمان های علمی- تخیلی را با فیزیک اشتباه می گیرند.
اگر می خواهید فیزیک را انتخاب کنید، تا حدودی واقعا آن را بشناسید!

منجوق گفت...

سلام
ممنون!
من هم نکات آقای سجادی را تایید می کنم. به خصوص روی نکته ی آخری که گفتند (تفاوت فیزیک با داستان های علمی تخیلی) باید تاکید شود

عباس گفت...

در مورد سوال مهم "آدمی که فیزیک خونده باشه، از کجا پول در میاره؟" فکر میکنم باید دقیق تر صحبت کنیم. اکثر مواردی که شما اشاره کردید، بیشتر در مورد افرادی صدق میکنه که وارد دوره تحصیلات تکمیلی شده باشند. اما در مورد افرادی که مایل هستند تحصیلاتشون رو تا مقطع لیسانس ادامه بدهند، وضعیت (حداقل در داخل ایران) به نظرم متفاوته.
به نظر من بازار کار تعریف شده ای برای فارغ التحصیلان لیسانس فیزیک در ایران وجود نداره. به دلیل شکاف بین صنعت و تحقیقات، تعداد موقعیت های شغلی مرتبط با فیزیک به مراتب کمتر از تعداد فارغ التحصیلان این رشته است. منظورم از موقعیت شغلی مرتبط، کاری هست که تنها از عهده یک فارغ التحصیل فیزیک بر می آید و نه مثلا از یک متخصص کامپیوتر.
برای همین هم هست که به نظرم اگر کسی فیزیک رو انتخاب میکنه واقعا باید برای خود فیزیک آمده باشد.

عباس گفت...

البته نظر من به این معنا نیست که دیگه سراغ فیزیک نریم، بلکه منظورم انتخاب آگاهانه با توجه به تمام جوانب اون هست.

آرش بدیع مدیری گفت...

سلام!
اولاً ممنون از این که به سوالات پاسخ دادین!

خوش‌بختانه به توصیه دبیرانِ (فیزیک خوانده‌ی) دبیرستان اصلا دنبال حوزه‌های خارج از سواد دانش‌آموزی نرفتم! البته حالا احساس پشیمانی که نمی‌کنم هیچ، خوش‌حال هم هستم که به جای کرم چاله و سیاه‌چاله و این‌دست چیزها اندکی دنبال آموختن روش کار رفتم!

فقط یک سوال کوچک:
اگر اتفاق خاصی نیافتد من بدون مشکل می‌توانم شریف یا تهران قبول شوم. حالا چه تفاوت‌هایی دارند؟ کدام یک از چه جهت ارجحیت دارد؟ اصلا تفاوت چندانی دارند؟

منجوق گفت...

در سطح لیسانس هر دو خوبند.

منجوق گفت...

من در دانشگاه تهران نبوده ام برای همین نمی توانم جواب درستی بدهم. برخی از درس ها در دانشگاه تهران بهتر تدریس مس شود. مثلا دکتر توسلی اپتیک را خیلی خوب درس می دهد. (من در دوره ی المپیاد اپتیک را با ایشان گذراندم. استاد اصلی درس خیلی بد درس داده بود. دکتر توسلی وقتی دید اوضاع از چه قرار است بدون گرفتن حق التدریس آمد و به ما کلاس فوق العاده گذاشت! از این جهت مدیون ایشان هستم. با بقیه ی استادان دانشگاه تهران درس نگذراندم و نمی توانم نظر دهم.) در شریف هم استادان خوب هستند که درس های لیسانس را با عشق و علاقه ی فراوان تدریس می کنند مثل دکتر کریمی پور یا دکتر مقیمی عراقی. دومی همکلاسی من بود در دوره ی کارشناسی.

تعداد اساتید هر دو دانشکده بیش از این است اما در هر دو اساتیدی هستند که چندان تدریس قابل تعریفی ندارند. در این موارد باید سعی کنید از اساتید حل تمرین و دانشجوهای سال بالاتری کمک بگیرید

Amir گفت...

بعضی چیزایی که در این پست نوشته بودید منو یاد این ویدیوهایی انداخت که در کلاس‌های روش تدریس دانشگاه نشون می‌دهند. البته شاید قبلا این فیلم‌های کوتاه رو دیده باشید ولی به هرحال شاید کسی ندیده باشه و به دردش بخوره:


http://www.daimi.au.dk/~brabrand/short-film/

http://www.youtube.com/watch?v=iMZA80XpP6Y

http://www.youtube.com/watch?v=2DMnYxc3ank&NR=1

یک کتاب هم هست که این فیلم در رابطه با اون ساخته شده و کتاب خوبیه. همه اعضای هیات علمی در دانشگاه ما بایستی یک گواهینامه تدریس دریافت کنند در سال‌های اول کارشون. این کتاب در یکی از کلاس‌های روش تدریس دانشگاه استفاده می‌شه. راستی کاش این کلاس‌های روش تدریس برای اعضای هیات علمی در ایران هم برگذار می‌شد.

وحیدی گفت...

آرش جان فعلا این چند وقت باقی مانده رو با آرامش و روحیه, تمرکز کن که محکم بزنی تو گوش کنکوره !یقیه شم بسپار به خدا.حتما موفق می شی.;)

ناشناس گفت...

سلام خانم دکتر چند وقته یه سوال بد جور ذهنم رو درگیر کرده همه میگن باید درس ها رو به خصوص فیزیک رو عمیق خوند اما من نمیدونم یعنی چه جوری از کجا باید بفهمم درسم رو عمیق خوندم ؟لابد شما هم درساتون رو عمیق خوندین دیگه

منجوق گفت...

ساده ترين نمود آن اين است كه مسئله ها وتمرين ها را خودتان حل كنيد.

سیدمهدی سجادی گفت...

منم استادی داشتم در دانشگاه به نام دکتر وثوق که دو سال پیش فوت کردند. ایشون با اون سنوشون خودشون رو ملزم میدونستن که هر چند سال برن سر کلاس هایی بشینن که با روش های جدید درس دادن آشنا بشن!
اما بعضی اساتید بعد از 10 سال تدریس، هنوز ار عناصر ساده تدریس مثل بالا و پایین برن تن صدا و مشارکت دانشجو و eye contact استفاده نمی کنن!
این رو کاملا از افرادی که کلاس براشون معادل خوابگاهه میشه فهمید!
این طور هم نیست که بگین مثلا بعضی خوابن، استادی هست که از درس فیزیکش بهترین لالایی مادرانه جهانه!
متاسفانه تعداد زیادی از استادان دانشگاه، دانشجویان خوبی بوده اند اما دانشجوپرور یا مدرس خوبی نیستن!
خیلی ها هم خوب درس نمی دهند.
کلا کسی که در فیزیک می خواند باید بپذیرد که 98 درصد کار روی دوش خودش است!
لااقل من و دوستانم این طور تجربه کردیم!

سیدمهدی سجادی گفت...

البته من هم با آقای وحیدی موافقم، شما موفقیت در کنکور رو بخواه فعلا!
من از صمیم قلب آرزو می کنم رتبه خوبی بیاری که مطمئنم چنین دانش آموزی شایستگیشو داره!:-)

وردا فقیرحق گفت...

سلام
این تجربه ای است که من در اطرافیانم زیاد دیده ام:
افرادی که بدون شناخت واقعی فیزیک و کارهایی که در آن انجام می شود و صرفا با این تصور اشتباه که فیزیک نظری همان نظریه بافتن است (آن هم نظریه های تخیلی)وارد فیزیک می شوند شدیدا توی ذوقشان می خورد و دپرس می شوند! این همان اتفاقی بود که برای من هم افتاد اما من شانس آوردم و توانستم خودم را سریع جمع و جور کنم و بفهمم که از فیزیک دقیقا چه می خواهم. اما خیلی ها نمی توانند این کار را بکنند و یا درسشان را نیمه تمام می گذارند و یا با بد بختی واحدهایشان را پاس می کنند!
من پیشنهاد می کنم حتما قبل از انتخاب رشته یک تحقیق اساسی در این زمینه که فیزیک واقعا چه جور رشته ای است بکنید و هم با چند نفر که کار تجربی می کنند و هم چند نفر نظری کار مشورت کنید و در مورد کارهایی که انجام می دهند ازشان بپرسید.

ناشناس گفت...

روزت مبارك خانم دكتر
به اميد روزي كه طيف فكري منجوقي تفكر غالب دختران اين مرز و بوم باشد.
درود برشما.

وحیدی گفت...

هفته زن و روز مادر بر همه زنان و مادران مبارک...

ناشناس گفت...

سلام
خوب هستید؟
ببخشید خانم بودن شما چقدر نسبت به اقایان شرایط را برای شما برای یک فیزیک پیشه ی خوب شدن سخت کرد؟
و اگر فضولی نباشه ،شما فرزند هم دارید؟

ناشناس گفت...

خانم فرزان فاصله میان واژه‌ها را درست کنید. برای نمونه شما نوشته‌اید: "آستانه ی" که باید باشد: "آستانه‌ی"
.
همچنین کرمچاله از جذاب‌ترین موضوعات فیزیک است. برای نمونه این لینکها را ببینید:
Wormhole - Wikipedia, the free encyclopedia
Wormholes and Time Machines
Wormholes II: Getting There in No Time
Natural Wormholes: Squeezing the Vacuum
NASA Goes FTL - Part 1: Wormhole Physics
New Improved Wormholes
"Outlawing" Wormholes and Warp Drives
All About Teleportation

musa گفت...

ba salam
mikhastam be in doostemoon begam ke be eteghade man bere reshteei ke behesh vaghean alaghe darero bekhoone. man az kesaei boodam ke be physics alaghe dashtam ama be dalayeli mesle kar raftam shimi karbordi va alan ke arshad physical chemistry mikhoonam vaghean pashimoonam ke chera raftam shimi.badha kolli az mohandesi ham badam oomad.choon applied chemistry ye seri darshaei dare ke marboote be chemical engineering ham hast.pas man pishnahad mikonam ba dide baz reshteye morede alaghat ro bekhoon

ناشناس گفت...

سلام
منم کنکوری ام
فیزیکو دوست دارم ولی مثل شما و این ادمای اینجا نه المپیادی ام و نه نابغه .
یه چند تا سوال داشتم یه دانشجوی خوبه فیزیک در دوره کارشناسی مثلا روزی چه قدر درس می خونه اصلا تفریح داره؟؟؟ البته می دونم رنج ساعت مطالع برای هر کی فرق داره ولی به هر حال یه حدودی که داره؟؟
الان تقریبا با رتبه 9000 کشور یا شاید کمی بالا پایین می شه فیزیک شریف و با رتبه 16000 کشور و شاید کمی بالا پایین می شه فیزیک تهران قبول شد .
بهتر نیست ادمای معمولی دانشگاههای تهران و بهشتی و صنعتی اصفهان و... رو انتخاب کنن؟؟ چون ادمای معمولی فقط درسای دبیرستانو خوندن و نهایت یه کتاب هالیدی ولی ادمایی که میان تو شریف اکثرا به زبان و برنامه نویسی مسلط و فیزیک را تا چند ترم بالاتر کاملا مسلط اند و این چنین افرادی علاوه بر اون تاثیر مثبت که می تونن داشته باشن می تونن باعث بشن که ادمای معمولی که کلا نا امید بشن و کنار بکشن در صورتی که فرق اونا با من اینه که اونا چند تا کتاب و زودتر خوندن و تو دبیرستان زبان بیشتر خوندن و این فرقو می شه خیلی راحت تو یه دوره چهار ساله لیسانس تو یه دانشگاه دیگه جبران کرد؟؟ الان من خیلی از رتبه های برتر رو می بینم که با این که خیلی راحت شریف قبول می شن ولی انتخاب اولشون شریف یا امیر کبیره و عقیدشونم همینیه که من گفتم و اینکه اونا فکر می کنن که بچه های شریف تفریح و خواب و خراک ندارن؟؟ این چنین تفکری درسته؟؟؟
یه ایراده دیگه هم که به شریف می گیرن اینه که دانشجو های شریف عمدتا مغرورند من خیلی ها رو می شناسم بعد از شریف قبول شن خیلی خودشنو گم کردن مثلا یکی شون دیگه فکر کرد نابغه شده درسو ول کرد یکی دیگشون به من می گفت من نبوغ رو از کودکی تو خودم احساس می کردم و ....
الان هر کی تو شریف قبول می شه هنوز نرسیده دنبال ویزا و...
الان شریف خیلی حاشیه داره و این حاشیه ها ادما رو داغون می کنه خصوصا ادمای معمولی مثل من با این تفاسیر به نظر شما دانشگاه تهران از شریف بهتر نیست؟؟؟

ناشناس گفت...

خارج از ایران فارغ التحصیلهای کارشناسی هم مثه اینجا مجبورن معلم بشن؟یا کار مفیده دیگه ای هم انجیام میدن؟

بهار گفت...

در آی پی ام روی گرایش مهندسی پلاسما هم کار میشه؟دکترای پلاسما تو ایران تدریس میشه؟

ناشناس گفت...

یه سوال دیگه هم داشتم
یه استاد فیزیک یا فیزیک پیشه معمولی روزانه چه قدر به کار فیزیک مشغوله؟
در مورد کار هم به نظر من برای علوم پایه تو ایران هیچ جایگاهی تعریف نشده . مگه دانشگاه های مطرح کشور چند تا استاد می خوان؟؟ بقیه باید برن تو کار اموزش تو مدارش یا دانشگاههای شهرای کوچیک . کار تو صنعتم وقتی مهندساش بیکارن دیگه چه برسه به پایه ها ! در مورد ماشین چاپ مقاله واقعا از این عبارت کلی درس گرفتم عدف از کار پژوهشی تو ایران چاپ مقاله است ( عمدتا نه همش) و هدف از درس خوندن کسب نمره و... اینا همش به خاطر جئ بد شریفه که از همون اول یه سری می شن نابغه و...

ناشناس گفت...

یکی دیگه از اون جاهای خیلی خوب برای پیشرفت و بدون حاشیه(البته فکر کنم) تحصیلات تکمیلی زنجان باشه خصوصا برای اپتیک من به نظر میاد هم اساتید و هم دانشجوها فوق العاده زحمت کش هستند و اسیر حاشه نیستن چون اسم شریف اونجا نیست کی می دونه تحصیلات تکمیلی زنجان چه جور جاییه؟ به جز خودشونو و ادمایی که با فیزیک سر و کار دارن به خاطر همین مغرور نمی شن ولی من فکر کنم اگه یه نفر ای پی ام یا شریف دکترا قبول بشه این قدر درگیر حاشیه بشه که از کار اصلی بمونه؟؟
نمی دونم من که با ادمایی که دور و برم دیدم هر وقت اسم شریف یا ای پی ام میاد یاد حاشه های مسخرش میفتم البته قطعا این دو جا این طوری که من گفتم نیستن ولی تصور ذهنی من اینه که ناشی از برخورد با ادمایی که اونجاها درس خوندن یا می خونن ولی مثلا یه جه یایی مثل تهران یا تکمیلی زنجان فقط یه معنی می ده تلاش تلاش

منجوق گفت...

از دوستانی که تبریک گفته بودند متشکرم.

منجوق گفت...

وردا جان،
سئوالی که مطرح کردی سئوال مهم وبجایی است! ببنید! کار تئوری و فرضیه البته ارزشمنده و قسمت مهمی از کار فیزیکه. از استثنائات که بگذریم عموم فیزیکدان ها یا کار تيوری می کنند یا کار آزمایشگاهی و یا چیز بینابین. کار آن قدر بزرگه که با گروهی انجام بشه.
let me write in english. Here on this lap top it is hard for me to type in Farsi. Some fonts do not exist!

By group work I do not mean a group of 10-20 people sitting in one room but I mean the whole physics community scattering around the globe including the south pole!

The point is that
a world-class theorist works on his/her project with the aim that the rest of the community will read it and put it in use.
They have their connections with the rest of the community and write the papers and give the seminars to exchange ideas with them.

But in Iran most of the physicists write papers only to get promotion. They do not care whether it has anything to do with physics.


If you follow my posts in my blog, the picture will eventually be clarified.

منجوق گفت...

To anonymous,
I have no kids.

Being a woman has not been a problem for me.
I have always behaved such that
Most of the men around when look at me see a physicist in me rather than a woman.

I have had lots of problems not because of being a woman but because of having independent mindset and expressing it quite openly.

منجوق گفت...

To the person who had criticized Sharif:


Well! I have never considered myself a genious in the sense that I do not need to study and work hard. Truth to be told, in Sharif university there are many students that not only are not genious but they are not even smart!



My graduate student got his undergraduate degree from Azad university and he is smarter than the majority of the Sharif univeristy students.

As having of a too high opinion of oneself, I should say that it is true about some of Sharif university students but it is not epidemic! In fact, there have been many Sharif students that did not get any such illusion It all depends on the personality of that individual..

منجوق گفت...

It is not correct that Sharif students study all the time. Unfortunately quite many of them waste lots of precious time.

To become a good physicist something like 8 to 12 hours a day and six days a week will be fine.

(This includes attending classes and seminars.)
The quality of time spent is also
important

منجوق گفت...

واما در مورد حاشیه ها:
من در مورد دانشگاه تهران اطلاع خاص ندارم. تا به حال هر چه که شنیده ام این بوده که جو دوستانه ای دارد.

اما حاشیه ها به هیچ وجه مختص شریف و یاIPM نیست! در واقع در بیشتر جاها وضع بدتره. منتهی چون این دو معروفند مردم بیشتر به وضعیت آنها توجه می کنند و بیشتر درباره ی آنها صحبت می کنند.

در دانشگاه های بی نام و نشان وضعیت چنان قبیله ای رفتار می کنند که اصلا به کسی که از خودشان نیست اجازه ی تکان خوردن هم نمی دهند تا اختلافی بشود و خبر های آن درز کند.

منجوق گفت...

تشویق به تبدیل شدن به ماشین تولید مقاله هم اختصاصی به شریف یا ipm ندارد. در واقع این دو مرکز از این جهت جزو سالم ترین دانشگاه های ایران هستند. در خیلی دانشگاه های ایران به ازای چاب هر مقاله یک مقدار money می دادند (ببخشید فونت pندارم). برای همین انتشار مقاله بی کیفیت از ایران رواج یافت و باعث بد نام شدن فیزیکدانان ایرانی در سطح بین المللی شد. دکتر اردلان شدیدا با این برخوزد تجارتی با publishing مخالف بود. خوب! این کار ایشان از نظر به ما ضربه زد چون به ازای مقالاتمان علی الاصول می توانستیم حق الزحمه بگیریم. با این حال معتقدم این استقامت دکتر اردلان یکی از بزرگترین خدمات علمی ایشان بوده. هرچه زمان می گذرد من این نکته را بهتر می فهمم.

منجوق گفت...

اتفاقا این ماشین های تولید مقاله بیشتر در دانشگاه های بی نام و نشان هستند کخ برخورد قبیله ای مرسوم هست. در جاهایی مثل شریف یا IPM کسی نمی تواند مانند دانشگاه هایی که همه به نوعی اهل یک قبیله اند یکی بعداز دیگری مقاله با کیفیت نازل منتشر کند. چرا؟! خوب برای این که بقیه فوری رسوایش می کنند اما در برخی دانشگاه های بی نام ونشان این کار مرسوم است اگر کسی جسارت کند و ایرادی بگیرد فوری زیر آب طرف می زنند.

سادگی محض ست اگر کنید از این کشاکش ها در دانشگاه های معروف دنیا نیست! اتفاقا بیشتر هم هست. سلامت نسبی مقالات علمی را همین اختلاف ها قرنطینه می کنند. درست مانند یک کشور چند حزبی آزاد در برابر یک کشوری مانند شوروی استالین یا عراق صدام حسین

منجوق گفت...

خوبه که در دو سه تا یادداشت قبلی ماجرای دعواهایی که در همایش فلورانس شد را تعریف کردم. ای کاش در IPM افراد با ان سطح سواد بودند که می توانستند از کار همدیگر آن گونه ایراد بگیرند و آن گونه دعوا می شد!

البته سطح IPMآن قدر بالا نیست اما به هر حال آن قدر بالا ست که بی کیفیتی بسیاری از مقالات را که ماشین های تولید مقاله در دانشگاه های نه چندان خوب می نویسند درک کند

منجوق گفت...

در مورد کار کردن با مدرک کارشناسی فیزیک در خارج من خیلی اطلاعات ندارم.
گمان نمی کنم وضعیت خیلی خیلی از ایران بهتر باشد.
اما ان زمان که وضعیت اقتصادی غرب خیلی شکوفا بود کسانی که دکتری فیزیک داشتند و نظریه میدان می دانستند در بانک ها با درآمد بسیار بالا استخدام می شدند. من دقیقا نمی دانم آنجا چه می کردند. به هرحال وضعیت اقتصادی غرب افول کرده و آن فرصت های شغلی بادرآمد بالا کمتر یافت می شود.

منجوق گفت...

مرکز تحقیقات زنجان هم مسایل وحاشیه های خود را داشته و خواهد داشت.

منجوق گفت...

بهار جان،
IPM یک گروه plasmaخیلی خوب داشت اما متاسفانه از اینجا رفتند. در دانشگاه صنعتی سهند تبریز گروه plasma مطرحی دارند. دکتر دارابی از جمله فیزیکدان های باسواد ایران است.
اعضای گروه plasmaدر IPM در دانشگاه های مختلف تهران مشغول کار هستند.

وردا فقیرحق گفت...

سلام خانوم دکتر منجوق!
از توضیحات کاملتون واقعا سپاسگزارم، من تا حدود زیادی جوابمو گرفتم! البته هنوزم یک سری سوالات توی ذهنم هست که مطمئنم با دنبال کردن پستهای شما به جواب اون سوالا می رسم!
بازم ممنون از اینکه وقت گذاشتین و سوال من رو جواب دادین!

وردا فقیرحق گفت...

خانم دکتر ببخشید که این جسارتو به خودم میدم (چون اون فرد ناشناس از شما سوال کرده و درست نیست من خودم رو بندازم وسط و جواب بدم!) اما می خواستم
یه چند تا نکته رو که از تجربیات شخصی خودم در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران ناشی میشه به این دوستمون یاد آور بشم:
یک اینکه فکر نکنم با رتبه هایی که شما گفتید بشه دانشگاه شریف یا تهران قبول شد! من رتبه کشوری خودم نزدیک به 5000 بود اما فیزیک شریف قبول نشدم و توی دانشگاه تهرانم جزو آخرین نفرات قبولی بودم!
دو اینکه به نظرم این تصویری که شما از دانشگاه شریف و تهران دارید چندان درست نیست. من دوستانی در دانشگاه شریف دارم که خیلی خوب درس می خونن و نمراتشونم خوبه و درگیر هیچ حاشیه ای نشدن و خودشون رو هم نمی گیرن! به نظر من هم اتفاقا توی دانشگاه هایی که زیاد شناخته شده نیستن حاشیه بیشتره. تعداد دانشگاه هایی که زیاد تو ایران مطرح نیستن و در عین حال از لحاظ علمی وضعیت خوبی دارن خیلی کمه.
سه اینکه اصلا این تعریف که فقط آدمهای خاص یا نابغه میرن شریف و بقیه آدمایی که معمولی هستن میرن جاهای دیگه اصلا صلا صلا درست نیست و من با خانم دکتر فرزان کاملا موافقم که خیلی از آدمایی که تو شریف هستن حتی باهوش هم نیستن! ما توی دانشگاه تهران هم بچه های فوق العاده باهوش و موفقی داریم. مثلا یکی از بچه های کارشناسی که همین امسال از دانشگاه ییل بورسیه کامل گرفت برای دکتری. متاسفانه نحوه ورود به دانشگاه توی کشور ما بر اساس کنکوریه که میشه بدون هوش و استعداد آنچنانی هم توش قبول شد!
و چهار اینکه به نظرم وقتی کسی می خواد دانشگاهشو انتخاب کنه بهتره اول نگاه بکنه ببینه می خواد رو چی کار کنه.مثلا اگه شما به جامد علاقه دارین دانشگاه شریف و تهران بهتره و یا اگه می خواین متده چگال بخونین باید حتما اگه می تونین برین شریف! اما اگه مثلا می خواین اپتیک بخونین دانشگاه تهران بهتر از شریفه و دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان هم خوبه یا واسه پلاسما فکر کنم امیرکبیر وضعیت بهتری داشته باشه.

ناشناس گفت...

شماوقتی دبیرستان بودید تنها به فیزیک فکر می کردید یا به رشته های دیگه هم علاقه داشتید؟

منجوق گفت...

Back then I was more interested in math

ناشناس گفت...

رشته مهندسی پلاسما فقط در دانشگاه شهید بهشتی ارائه میشه البته در مقطع ارشد

ستاره گفت...

اگر امکان داره در زمینه انتخاب رشته برای ارشد فیزیک هم توصیه هاتون رو بگید

زهرا گفت...

سلام خانم دکتر با این همه بحث من که آخرش نفهمیدم برا ادامه تحصیل شریف بهتره یا دانشگاه تهران یا نه همون دانشگاه پرت خودمون .اصلا وضع فیزیک تو ایران چطوره ما الان کجای دنیاییم امیدوارم حداقل کشور nام نباشیم.راستی شما دکتر بهرامپور میشناسید احتمالا باید از همکاراتون باشه چه جور آدمیه؟

زهرا گفت...

ببخشید یه سوال اساسی تر اصلاادامه ی فیزیک توی ارشد ودکترا ارزش داره یا نه؟( فعلا بهتره بحث علاقه رو بیخیال شیم )من خودم یه مدت به خاطر انتخاب این رشته کلی تو سرم زدند مثلا طرف با رتبه ی چند صد هزار مهندسی برق غیر انتفاعی برره قبول شده به من میگه من اگه می خواستم میتونستم رشته ی فیزیک روزانه ی همه ی دانشگاه ها رو قبول شم آخه آدم همین حرف ها رو میشنوه بیخیال علاقه میشه ودلش به حال خودش به خاطر شب زنده داری هایی که بابت این رشته کرده میسوزه وقید ارشد و دکترا رو هم میزنه حالا من موندم و کلی کتاب که بخونم برا ارشد یانه

منجوق گفت...

زهرا جان

فیزیک رشته ی دشواریه! پس از انتخاب این رشته آدم خیلی چیزها را ازدست می ده. سرکوفت دانشجوی دانشگاه برره بی اهمیت ترین اونهاست!
بذارید یک مورد دیگه بگم که به جای خود از سرکوفت دانشجوی برره دردناکتره.
آدم قابلیت این که از سریال های تلویزیونی(
از نوع soap opera که زن های خانه دار برخی اوقات معتادانه دنبالشان می کنند)
لذت ببره رو از دست می ده! در نظر اول این خیلی چیز کوچکیه ولی بعد می بینه در دور وبر خودش -با زن های فامیل- (که اتفاقا اونا هم دکتر و مهندس هستند اما با این حال وقتی از محل کارشان می آیند بیرون و می شوند مثل زن های معمولی خانه دار
و با اون تیپ سریال ها حال می کنند) بیگانه شده. حرف زیادی پیدا نمی کنه باهاشون صحبت کنه و به همین
سادگی اختلاف پیش می آد.

حالا یک مورد مهمتر:
کار فیزیک رقابتیه و بچه دار شدن خیلی سختش می کنه و....

اینها را که گفتم از دید زنانه بود. از دید مردانه مشکلات بیشترند. نامعلوم بودن آینده ی شغلی به مرد در جامعه ی ما بیشتر فشار می آره تا به زن!


اگر علاقه هم نباشه تحمل این مشکلات خیلی سخت می شه.

آرش بدیع مدیری گفت...

در مورد رتبه قبولی در رشته فیزیک بیشترین رتبه‌ای که من شنیده‌ام ۳۵۰۰ برای شریف و ۵۰۰۰ تهران بوده.

ناشناس گفت...

در مورد برخورد دیگران و کامنت زهرا خانم و «رتبه ی چند صد هزار مهندسی برق غیرانتفاعی برره»، من که هنوز کنکور نداده‌ام فک و فامیل نزدیک و دور حملات را شروع کرده‌اند!اینجور که شما می‌گین از این به بعد باید با زره و کلاه خود در محافل خانوادگی بروم؛ چون از این «رتبه ی چند صد هزار مهندسی برق غیرانتفاعی برره» زیاد داریم در خانواده!
خدا رحم کند به من!

منجوق گفت...

به هر حال آنان كه حمله مي كنند موضوعي براي حمله مي يابند! شما به خاطر حمله ي آنان سرنوشت خود را تغيير ندهيد.

بهتر است به رشته ي تحصيلي آدم حمله كنند تا يك امر شخصي تر و خصوصي تر!

بهار گفت...

منهم همین مشکل رو دارم.بخاطر انتخاب فیزیک 5 ساله که دارم سر کوفت می شنوم.برای ادامه دادنش هم فقط داره بهم حمله میشه. چون تو زمینه های دیگه استعداد داشتم و فعالیت می کردم اما بخاطر تمرکز تو فیزیک اونها رو گذاشتم کنار کارم بجایی رسیده که بچه ها هم بمن میگن "اگه رفته بودی گرافیک یا موسیقی موفق تر بودی .آخه تو رشته شما آدم چی گیرش می آد."این مشکل سریال که گفتید تقریبا همه گیره.نکات مشترک آدم با همه کم میشه .متاسفانه یک سال خوندم و نتونستم ارشد اون رتبه ای که می خوام رو بیارم و این همه چیز رو بدتر کرد.خیلی از اطرافینم ادامه تحصیل فیزیک رو بخاطر مشکلاتش گذاشتند کنار .
با این حال ته دلم به فیزیک عشق میورزم.لذت می برم از حل مسائلش وآرزوم اینکه یه روز منهم به این توانایی برسم که بتونم پدیده های طبیعت رو به این زبون توصیف کنم.نمی دونم که وظیفه من این لذت بردنه یا به خاطر زخم زبون های جامعه تغییر مسیر دادن.می دونم خیلی از اونهایی که تو شرایط منن به انتخابشون شک کردن و بخاطر همینه که دارن با شمایی که این راه رو رفتین مشورت می کنن.

منجوق گفت...

من از انتخابم پشيمان نيستم. شما اگر گرافيك يا موسيقي را دنبال مي كرديد بازهم زخم زبون مي شنيديد اما بايك بيان ديگر

بهار گفت...

بنظر شما نیاز جامعه ی الان ما به فیزیکدان چقدره؟

منجوق گفت...

اين سئوال را مي توان از منظرهاي مختلف پرسيد ودر جواب هركدام مقالات نوشت.
من تنها از منظر فيزيك انرژي هاي بالا و آن هم از نظر تئوري مي نويسم.

خود! اگر گروه يا گروه هايي اين كار را در حد كارهاي خوب دنيا كه عرضه مي شود انجام دهند چند نفع براي جامعه ي ايران دارد: يكي آن كه در سطح بين المللي براي جامعه ي ايران اعتبار مي آورد. دوم اين كه بخشي از نيازهاي فكري جمعي مردم ايران را پاسخ مي دهند. برعكس آن چه كه برخي با ساده سازي مي گويند درد اول مردم ايران درد نان نيست. درست است بخشي از مردم هستند كه به واقع هم درد نان دارند. اما من از شما سئوال مي كنم آيا آنان كه برسر قوميت و مليت ابن سينا دعوا مي كنند نيز درد نان دارند؟! آيا آنان كه دنبال آنند كه در مورد دستاوردهاي پروفسور حسابي اغراق كنند و او را چيزي در رديف اينشتين قرار دهند هم درد نان دارند. اين اتفاقات كه در دور وبر ما مي افتد نشان از آن دارد كه حداقل بخشي از جامعه نيازهايي به غير از درد نان دارد. داشتن يك جامعه علمي مطرح وزنده و غير خيالي به اين نيازها به صورت واقعي پاسخ مي دهد.
دست آخر و
مهمتر از همه اين كه پيشرفت علم به صورت هرمي است. در جامعه اي كه به دانش هاي بنيادي توجه نشود پس از مدني موتور حركت خاموش مي گردد.

منجوق گفت...

متناسب با اين نياز ها هم بايد براي آن سرمايه گذاري شود. بيشتر هم نه! سرمايه گذاري بي تناسب در علوم پايه مضر هم هست. من اصلا راضي نيستم كه در پژوهشگاه يهو پنجاه تا دانشجوي دكتري بگيرند يا بودجه را سه برابر كنند! يا اين سرمايه گذاري بي تناسب مانند سيلي همه چيز را با خود مي برد.

منجوق گفت...

دانش هاي بنيادي به آن معناي پوپوليستي كلمه "درخدمت مردم" نيستند و نخواهند بود ولي به صورت غير مستقيم بخشي از نياز هاي جامعه را مي توانند پاسخگوباشند. در واقع در كل اين پازل يك جاي كوچك و لي مهم دارند كه بدون آنها پازل ناقص است.

ناشناس گفت...

سلام. خسته نباشید!
من خیلی دوست دارم تو سمینارهای شما شرکت کنم. سال قبل چون دانشگاه یکشنبه ها کلاس داشتم نمی تونستم بیام. الان هر چی تو سایت ipm گشتم چیزی در مورد سمینارهای شما پیدا نکردم!

زهرا گفت...

سلام خانم دکتر آخرش نگفتین وضع فیزیک تو ایران چه جوریه میدونم خیلی بد نیست ولی به اون خوبی هم که چند سال اخیر تبلیغ میکنن هم نیست یادمه که تو یه برنامه گفتین بچه های لیسانس شریف چیزی از دنیا کم ندارن ولی دیگه از لیسانس به بعد به دلیل کمبود امکانات از اونا عقب افتادیم

منجوق گفت...

من تازه به ايران برگشتم از هفته ي بعد سمينارها را از سر مي گيريم.

منجوق گفت...

زهراي عزيز همون حرف را دوباره تاييد مي كنم.

ناشناس گفت...

سلام
در مورد رشته مهندسی
اخه اونایی ام که میرن مهندس می شن که اپولو هوان نمی کنن که لیسانسو می گیرن میرن یه اداره ای کارخونه ای ماهی 500-600 تومان در میارن دلشونم خوشه مهندسن الان یه چیزی افتاده تو جامعه اونم حقوقه چند میلیونیه
همه فکر می کنن مهندسی چیه مگه شما اگه برید مثلا مهندسی شیمی دانشگاه تهران لیسانس بگیرین اخرش چی می شین یه کارمند با ماهی 3 ملیون حقوق ( اخره اخره اخرش) حالا اگه برین مثلا فیزیک لیسانس بگیرین چی میشین؟؟ باید معلم بشین ؟؟ در امد معلم چه قدره ؟؟ از 600 تومان شروع می شه تا 10 ملیون ماهی و معلم با ماهی چند ملیون کم نیست تو تهران در مورد مهندس با ماهی 600 تومانم کم نیست کافیه یه سرچ سریع تو در و همسایه بکنید اون وقت امار دستتون میاد البته به شرطی که کلا خانوادتن از اغنیا نباشین چون اصلا حقوق 600 تومان براتون خنده اور می شه چه بره به 300 و...

ناشناس گفت...

تو ایران چیزی که بیشتر از پول ارزش داره کلاسه و مد
مثلا قدیم قدیما همه عشقشون این بوده که بچشون مهندس عمران بشه بعدا این رفتن تا عمران اشباع شد دیگه مثلا سال 84 رشته ای که مد شده بود برق بود نه و رتبه عمران تو میزان علاقه مندی های سازمان سنجش کم بود اون سالی که خونه ها گزون شد می دونید چی شد میزان علاقه مندی به عمران خیلی خیلی بیشتر از برق شده بود!!!! مردم پول پرست!!! امارشم از سازمان سنجش دارم. حالا امسال مکانیک مد شده بعدا چی مد می شه خدا می دونه.
واسه تجربی هم و ضع همینه همه دارن از عشق به رشته پزشکی می میرن در صورتی که شما باید یه رتبه ی خیلی خیلی خوب بیاری تا بتونی پزشکی قبول شی بعدش بری 5 سال خونه دل بخوری تا بشی یه پزشکه عمومی که ماهی چه قدر در میاره؟؟؟ در صورتی که مثلا رشته حساب داری هم رتبه بالایی نمی خواد هم سخت نیست هم بازار کارش سکه است ولی زیاد سمتش نمی رن چرا چون پزکش و مهندسی کلاسش بیشتره !!!

منجوق گفت...

یک روز وقتی در ایتالیا بودم از دوست عزیزم که یکی از بستگان هم هست و از کودکی با هم بزرگ شده ایم به من ای-میل زد و نوشت که خیلی ناراحت هست که پزشکی قبول نشده. ظاهرا از عمو زاده ها خیلی سر کوفت می خورد. چند تا کارخانه و کلی املاک موروثی نسل اندر نسل مانده دارند که نیاز
به نیروی جوان دارد که به روزشان کند. نسل جوان تر ورثه عموما سر از کالیفرنیا و لندن و کانادا در آورده اند وکسی نیست اموال را جمع و جور کند. گفتم برای چی می خواهی پزشکی بخوانی برو مدیریت بخوان. کلی برایش منبر رفتم و گفتم من در زندگی خانزاده های بسیاری دیدم که چون املاکشان مصادره شد از نظر روحی به بدبختی افتادند. گفتم وضعیت شما از اول فرق داشته و خیلی مدرن تر خان و فئودالیزم بوده اما اگر شما نیز مانند آنها این شوکت را از دست بدهید مشکل بتوانید بشوید مثل آدم های معمولی اجتماع که از اول این اموال را نداشتند که از دست دادنشان غصه بخورند. از قرار معلوم حرف من به نظرش جالب آمده بود رفته بود و با پدرش صحبت کرده و پدرش گفته بود به جای مدیریت بهتر است حسابداری بخواند. این راه را رفت و پدر و دختر خیلی راضی هستند.

بهار گفت...

یعنی به نظر شما وقتی خواندی و قبول نشدی و سر کوفت می شنوی باید راهت را عوض کنی؟

منجوق گفت...

نه من اين را نگفتم! گفتم اگر به اندازه ي كافي علاقه و انگيزه نداريد كه سركوفت و مشكلات را تحمل كنيد راه ديگري انتخاب كنيد.

وردا فقیرحق گفت...

سلام به همه!
الان که همه نظرات اینجا رو خوندم یه جورایی احساس خوشبختی عمیق کردم!
من از دوران دبیرستان عاشق فیزیک بودم و قبل از کنکور دادن هم می خواستم فیزیک بخونم و خانواده ام هم شدیدا منو تشویق می کردن! همین الانشم مادر من به خاطر اینکه من به جای رشته های مهندسی دارم علوم پایه می خونم کلی بهم افتخار می کنه و همیشه بهم میگه که کار بسیار خوبی کردم که فیزیک رو انتخاب کردم!
توی فامیل هم همه کلی تحویلم میگیرن (با اینکه دکتر و مهندس و حقوقدان با درآمدهای میلیونی هم داریم توی فامیل)و یه جورایی فکر می کنن که من خیلی باهوش یا نابغه ام که دارم فیزیک می خونم!!!!
به طور کلی من تا حالا از هیچکسی به خاطر انتخاب فیزیک و علاقه به فیزیک سر کوفت نخوردم!(تنها چیزی که گاهی صدای پدرمو در میاره اینه که می خوام به جای گرایش هایی مثل اتمی مولکولی و جامد ذرات بنیادی بخونم!)نمی دونم این از خوش شانسی من ناشی میشه یا روشنفکری اطرافیانم!

وردا فقیرحق گفت...

راستی خانم دکتر من منظور شما رو از این جمله که " فیزیک یه کار رقابتیه" درست متوجه نشدم، اگه امکانش هست بی زحمت یه توضیحی در مورد این رقابتی بودن فیزیک بدین.
خیلی ممنونم!

saeed گفت...

من یه سوال دارم
الان یک استاد دانشگاه( مثلا تهران ) کارمند به حساب میاد. این کارمند از دولت چقدر حقوق ماهیانه می گیره؟
توی فیش حقوقیش چه رقمی نوشته شده ؟
اگه می دونید لطفا به من هم بگید بدونم.

saeed گفت...

حالا که در مورد کنکور کارشناسی مطلب نوشتید از همین حالا میتونید با گذاشتن چند پست در مورد کنکور ارشد به دوستان فیزیکی کمک کنید.
هم از این لحاظ که وقتی میان اینترنت می دونن یکی یه چیزی براشون نوشته هم از این نظر که می تونید تجربیات این چند سالی که خودتون و دانشجوهاتون کنکور ارشد دادن به بعدی ها هم بدین.

ممنونم.

منجوق گفت...

بله. کارمند محسوب می شه مقدار حقوق او بسته به پایه و فاکتورهای دیگه چیزی بین 1 نا 4 میلیون تومانه.

منجوق گفت...

بله. کارمند محسوب می شه مقدار حقوق او بسته به پایه و فاکتورهای دیگه چیزی بین 1 نا 4 میلیون تومانه.

saeed گفت...

حالا که در مورد کنکور کارشناسی مطلب نوشتید از همین حالا میتونید با گذاشتن چند پست در مورد کنکور ارشد به دوستان فیزیکی کمک کنید.
هم از این لحاظ که وقتی میان اینترنت می دونن یکی یه چیزی براشون نوشته هم از این نظر که می تونید تجربیات این چند سالی که خودتون و دانشجوهاتون کنکور ارشد دادن به بعدی ها هم بدین.

ممنونم.

ناشناس گفت...

salam
mamnon az matne khoby ke neveshte bodin. man emsal konkor dadam . mikhastam bedonam ta che rotbeyi physic sharif ro ghabol mishan?