۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه

داستان طولاني نوبل امسال-قسمت اول

همان طوري كه احتمالا شنيده ايد نوبل امسال را به سه نفر ژاپني داده اند. كار مهم دو نفر از آنهايعني كوباياشي و ماسكاوا تعميم اختلاط(mixing( كوارك ها از دو نسل به سه نسل و اثبات اين واقعيت بود كه وقتي سه نسل با هم مخلوط مي شوند امكان نقض تقارن بار-پاريته (CP) به وجود مي آيد. معرفي اختلاط بين دو نسل كار يك فيزيك پيشه ايتاليايي بود به نام كبيبو. پس از اعلام جايزه نوبل عده اي اعتراض كردند كه چرا اين جايزه به كبيبو داده نشد. من هم با اين كه كار كبيبو در خور جايزه نوبل است موافقم. اما به هر حال جايزه است و وحي منزل نيست! گرفتن يا نگرفتن آن را نبايد از حدي بيشتر جدي گرفت. به هيچ وجه نمي گويم گرفتن جايزه مهم نيست يا ارزش ندارد. همان گونه كه بارها گفته ام اين جايزه ها ابزاري قوي مي توانند باشند براي لابي كردن و پيشبرد ايده هاي علمي در جمع هاي دانشمندان و سياست گذاران علمي. اين كه تا چه اندازه شخص از اين جايزه مي تواند استفاده كند بستگي به شعور و جربزه شخص دارد. به هر حال كبيبو هم دانشمند قدري است و كاملا شناخته شده در مجامع فيزيك. پارسال كبيبو موفق به دريافت مدال ديراك شد. مدال ديراك كه از سوي ICTP اعطا مي شود پس از جايزه نوبل معتبرترين جايزه در شاخه ماست. (مدال ديراك امسال به سه نفر اعطا شده كه يكي از آنها -كامران وفا - ازايرانيان مقيم آمريكاست.)



شنيده ام كه برخي همكاران چه در ايران و چه در خارج پا را قدمي فراتر مي گذارند و مي گويند آن چه كه كوباياشي و ماسكاوا كردند فقط يك تعميم رياضي بود و "فيزيك" جديدي نداشت. اين حرف واقعا اشتباه است! كاري كه اين دو كردند تنها بازي با فرمول نبود! آنها هم يك پديده معما گونه فيزيك را توضيح دادند وهم پيش بيني اي كردند كه چند سال بعد تاييد شد. اين است فيزيك ناب كه هم توضيح پديده مي دهد و هم پيش بيني دارد. اين است "فيزيك" در خورجايزه نوبل.

داستان طولاني ماجرا را كه از نظر من از حدود پنجاه سال پيش آغاز مي شود در قسمت هاي بعدي بازگو مي كنم.

۷ نظر:

Qasem گفت...

نکته‌ی اصلی‌ی ماجرا را نگرفته‌ای. همه می‌دانند جایزه نوبل برای لابی کردن است. کمیته‌ی نوبل به افرادی جایزه می‌دهد که لابی کردن آنها هیچ نگرانی‌ای به هیچ وجه برای آنها ایجاد نکند

منجوق گفت...

تصميم نهايي درباره انتخاب برندگان جايزه نوبل توسط گروهي پنج نفره كه توسط آكادمي علوم سوئد تعيين مي شوند انجام مي گيرد. اعضاي اين گروه افرادي چون
Jarlskog هستند كه مدت هاست آردهايشان را بيخته اند و الك هايشان را آويخته اند. حتي از سن لابي كردنشان هم گذشته! لابي كردن نوبليست ها سر مسايلي از قبيل انتخاب بين ابررساناي گرم و سرد براي ساختن شتابگر بعدي و چيزهايي در اين رديف است. نتيجه تصميم گيري در اين موارد هر چه باشد نگراني براي اعضاي گروه پنج نفره ايجاد نمي كند.

Qasem گفت...

Jarlskog
را نمی‌شناسم. نمی‌دانم کیست. اما اسمش را در کمیته‌ی نوبل فیزیک ۲۰۰۸
http://nobelprize.org/prize_awarders/physics/committee.html
نمی‌بینم. مابقی‌ی اعضای کمیته را هم نمی‌شناسم

منجوق گفت...

اعضاي كميته عوض مي شوند. Jarlskogچند سال پيش جزو كميته بود. در ضمن Jarlskogهمان معرف
Jarlskog invariant معروف است كه ميزان نقض تقارن بار-پاريته را مشخص مي كند. اتفاقا در يكي از جلسات هفتگي كه شما هم حضور داشتيد سخنراني ايشان را مرور كردم.


در ضمن وقتي شما كساني نمي شناسيد چگونه به خود حق مي دهيد به آنها انگ بزنيد كه " به افرادی جایزه می‌دهد که لابی کردن آنها هیچ نگرانی‌ای به هیچ وجه برای آنها ایجاد نکند".

شايد نظر شما با آنها در مورد انتخاب فرد اصلح يكي نباشد اما اتهام زدن به كس يا كساني مبني بر اين كه منافع و نگراني هاي شخصي-گروهي را وارد داوري مي كند عمل درستي نيست مگر اين كه شاهدي قوي براي مدعا داشته باشيم.

منجوق گفت...

البته من هم جز Jarlskogاعضاي ديگر كميته هاي نوبل را نمي شناسم. اما چه در اسلام و چه در نظام فكري مدرن غربي اصل بربرائت است. نمي توان به ديگري تهمت زد مگر آن كه شاهدي داشته باشيم.innocent until proved guilty


در حركت هاي انقلابي و يا در جوامع عقب افتاده اين اصل را رعايت نمي كنند و در نتيجه در گير ودار آبرو هاي خانواده هاي محترم ريخته مي شود و اعتماد عمومي از بين مي رود. اعتماد عمومي سرمايه بزرگي براي جوامع انساني است چه از نوع جوامعي چون يك ملت چه از نوع جامعه حرفه اي.

Qasem گفت...

شاهد: به کابیبو جایزه‌ای ندادند. باید جایزه را به کابیبو-کبایاشی-ماسکاوا می‌‌دادند و جایزه‌ی نامبو را مثلن به زمانی بعد موکول می‌کردند

منجوق گفت...

قاسم عزيز:


اجازه بدهيددو نكته را تبيين كنم:
1) هفته پيش در سنگاپور كنفرانسي بود كه من نيز در آن شركت كرده بودم. بحث نوبل امسال پيش آمد و در آن عده اي گفتند كه كبيبو نيز بايد جايزه را مي برد. در مورد سير تاريخي تحولات در اين مبحث هم بحث شد. يكي از خوانندگان منجوق خواسته بود كه مطالب علمي بيشتري بنويسم من هم اين موضوع را انتخاب كردم. هدفم بررسي سير تحولات فيزيك است كه منجر به تكوين مدل اختلاط كوارك ها شد. قصدم يكي به دو نيست. اميد آن دارم كه از اين مرور درسي بگيريم كه به درد كار تحقيقي مان بخورد.


علت نگارش اين متن به هيچ وجه نوشته يك ماه و نيم شما در هموردا در مورد نوبل امسال نبود!

2) در كنفرانس سنگاپور كه افراد صاحب نظر كه هم شاهد تكوين تئوري بوده اند (و خود نيز در آن دست داشته اند) وهم مكانيزم نوبل بهتر از من و شما و ازنزديك مي شناسند حضور داشتند. اما هيچ كدام علت نوبل نگرفتن كبيبو را ترس و نگراني كميته انتخاب كننده از لابي كردن او نمي دانستند!
اصلا صحبت ها در اين سمت وسو نبود. بيشتر سير تحول فكري مد نظر بحث ها بود.