همان طوري كه مي دانيد هم اكنون شتابدهنده اي عظيم در مرز بين سويس و فرانسه به نام ال-اچ-سي در حال آماده سازي براي راه اندازي است. افراد زيادي در سرتاسر جهان با ديدگاه هاي مختلف به اين دستگاه علاقه مندند. من در حال حاضر در حال ابداع مدلي هستم كه ماده تاريك و جرم غير صفر نوترينو ها را توضيح مي دهد. اين مدل ذره اي اسكالر با دو بار مثبت پيش بيني مي كند كه اگر حقيقت داشته باشد بايد در ال-اچ-سي ديده شود. علت علاقه من به ال-اچ-سي همين مسئله است. چه بسا دوستان ديگر من كه نظريه پرداز هستند به اين ذره علاقه اي نداشته باشند. آنها هم مدل هايي براي خودشان دارند و انتظار دارند ال-اچ-سي ذراتي را كه مدل آنها پيش بيني مي كند كشف نمايد. دوستان آزمايشگر ما كه با ساخت دستگاه سر و كار دارند يا مهندسين و تكنيسين هايي كه بر روي پروژه كار مي كنند اغلب اهميتي نمي دهند كه ذره اي در ال-اچ-سي كشف شود يا نه. براي ساختن ال-اچ-سي تكنولوژي هاي بديعي ساخته و پرداخته شده. كاركردن و موفقيت اين فن آوري هاي نوين انتظار اصلي اي است كه اين افراد از ال-اچ-سي دارند. خانم معلمي كه در نزديكي سرن كار مي كند هم به اين پروژه علاقه مند است چرا كه بعضي وقت ها دست دانش آموزان خود را مي گيرد و آنها را براي بازديد به سرن مي برد. در سرن فروشگاهي است كه بلوزهاو خودكارهايي مي فروشد كه بر روي آن لوگوي سرن نقش بسته. لابد علت اصلي علاقه صاحب اين فروشگاه به پروژه ال-اچ-سي رونقي است كه آمدوشد مربوط به ال-اچ-سي به كاسبي او داده.
... در مقياس وسيع تر مسئولان محلي به اين پروژه علاقه مند هستند چرا كه اين پروژه باعث رونق اقتصادي منطقه و ايجاد شغل مي شود.
خلاصه كلام: هركدام از ما مانند داستان فيل در تاريكي مولانا قسمتي از ماجرا را مي بينيم و فقط قسمتي از ماجرا برايمان مهم است. نكته در اينجا ست كه براي اين كه پروژه اي در اين ابعاد به پيش رود افراد با ديدگاه هاي مختلف بايد همديگر را به رسميت بشناسند. هنر مديريت چنين پروژه اي در اين است كه اين امكان را فراهم آورد كه هر كسي به آن چه كه مي خواهد برسد.
من از ال-اچ-سي فقط به عنوان مثال ياد كردم. درمجموع بايد قبول كنيم كه افراد رويكردهاي گوناگوني به علم دارند. برخي علم را براي علم مي خواهند. برخي علم را براي توسعه مي طلبند. ديگران علم و علم آموزي را براي پرستيژ شخصي خانوادگي و يا ملي مي خواهند و غيره.
براي اين كه قافله علم به جلو رود همه كساني كه به علم به دلايل مختلف علاقه دارند بايد همديگر را تحمل كنند. اگر صاحبان يك رويكرد ديگر رويكردها را نفي كنند قسمتي از كار فلج مي شود. اين كار بي شباهت به تعصبات مذهبي يا ايدئولوژيكي نيست. در يك رويكرد توسعه-محور افرا د به اين باور مي رسند كه صرفنظر از مذهب, فرقه يا ايدئولوژي مورد علاقه اشخاص بايد از پتانسيل هاي آنها استفاده كرد.
در علم هم چنين است. وقتي يك نفر براي گرفتن بودجه براي يك پروژه علمي لابي مي كند نبايد در فضيلت علم و دانستن و لذت كشف اسرار طبيعت داد سخن دهد. در اين صورت طرف برمي گردد و مي گويد:" تو مي خواهي از كشف اسرار طبيعت لذت ببري آن وقت من بيايم و خرجش را بدهم؟!!" در اين هنگام بايد از دري ديگر وارد شد و فوايد پروژه را براي اقتصاد محلي يا تاثير آن را در پيشرفت صنعت بازگفت. دروغ هم نبايد گفت والا پس از مدتي جامعه علمي بي آبرو و بي اعتبار مي شود. كشف اين كه چه بعدي واقعا (بدون خالي بندي) به درد اقتصاد محلي و يا صنعت مي خورد خود علمي است. درباره اين كه چگونه بايد لابي كرد مطالب زيادي توسط اهل فن نوشته شده كه من جزئيات آن را نمي دانم. اگر روزي ماموريت داشتم كه چنين لابي اي بكنم وظيفه خواهم داشت كه بروم و راه و روش آن را فرا گيرم.
اما رويكرد پلوراليستي به علم و پژوهش تنها به هنگام لابي كردن نيست كه مطرح مي شود. همه ما در زندگي روزمره خود كمابيش با اين مسئله درگيريم. اگر با ديد باز به مسئله نگاه كنيم و رويكردهاي مختلف را به رسميت بشناسيم خيلي از مسايل خود به خودحل مي شوند. در مورد مصداق ها يي كه در ذهن دارم يكي يكي صحبت خواهم كرد.
۹ نظر:
یک چرخش استراتژیک و هوشمندانه از پدیده شناسی به ارائه مدل ...
آیا هزار نکته باریکتر از مو پس این چرخش علمی نهفته است ...
ممنون. مطلب خیلی خوبی بود.
پديده شناسي در فيزيك ذرات خود دو نوع است. برخي تحليل داده مي كنند و برخي بيشتر به مدل سازي و بررسي نتايج مدل ها در آزمايش ها مي پردازند. من از نوع دوم هستم. البته از اين جور مدل ها زياد ساخته مي شود.
حرف آخر را طبيعت مي زند. كسي كه روي مدل هاي بيشتري كار كرده شانس بيشتري دارد كه يكي از مدل هايش درست از آب در بيايد.
به هر حال با توجه به نشانه هايي كه از آزمايش ها به دست آمده كورمال كور مال جلو مي رويم تا در نهايت تصوير كامل تري به دست آيد. من قسمت بسيار كوچكي از اين حركت بزرگ هستم.
matlabe jalebi bod va beja.makhsosan inke negahe be in masale daghighan mesdaghe zibaeest az dastane fil dar tarikiye molana.be jast ke in bahs bishtar baz beshe va man yeki montazere mesdaghhaton ke dar akhar eshare kardid hastam. chand vaght pish dashtam seriale Tudors ra mididam. pishnahad mikonam bebinitesh, ye seriale tarikhi raje be Henri $!!! padeshahe England hast ke dar holo hoshe ronesans va taghire negahe clisa ast. ye jaee ye moshavere Henri , dastage chapi ke ekhtera kardan ra be yeki neshon mide, besh mige ke "We have desigend a new weapon!" besyar jalebe.
سلام
ایا به نظر شما روشی که دانشمندان الان برای پیشرفت علم در نظر گرفتند بهترین است؟ ایا لازم نیست ه گالیله ی دیگه پیدا بشه و یه روش مناسب برای پیشرفت علم ارائه بده؟ از زمان گالیله تا حالا خیلی گذشته و علم هم خیلی پیشرفت کرده ولی ما باز هم نمی تونیم جهان رو توصیف و درک کنیم و با هاش خیلی فاصله داریم از لحاظ تکنولوژی هم ما با این همه علممون هنوز رو زمین خودمون تسلط کامل نداریم در صورتی که انتظار میرفت حداقل کهکشان راه شیری در سلطه ی کامل زمینیان بود ولی این یک رویا بیش نیست
خانم دکتر فرزان
تو پست قبلیتون دیدم که یک مقدار شکل فرمول ها و قرار گرفتن اشکال و الخ در بعضی پست ها کمی به هم ریخته هست فکر میکنم این به خاطر این هست که ادیتور بلاگر امکانات لازم رو در اختیار قرار نمیده اما با استفاده از
Windows Live Writer
آزادی عمل بیشتری در اختیار دارید و حتی لازم ندارید مرتبا در بلاگر لاگ این کنید یا در دیگر بلاگ هاتون
قرار دادن عکس و فیلم بسیار راحت تر خواهد بود در این نرم افزار
حتما یک سر به این لینک بزنید فکر میکنم حتما بدرد شما خواهد خورد هم محیط Word هست هم مستقیما می توانید پست ها تون رو پابلیش کنید
توضیحات بیشتر :
http://mhmazidi2.wordpress.com/2008/12/17/wlw-2009
شب یلدای زمستانی قشنگ و گرمی در پیش داشته باشین ...
http://rapidshare.com/files/122421397/MIT-Technology-Review-May-June-2008.pdf
مسافر عزيز
از راهنمايي هايتان متشكرم.
سياوش عزيز
كار تحقيقي علمي اكنون با زمان گاليله تفاوت دارد. تعداد فيزيكپيشگان و تنوع ديدگاه هاي مختلف در زمان حاضر بسي بيشتر از زمان گاليله است. همين رشته انرژي هاي بالا را در نظر بگيريد. نحوه نگرش يك نظريه ريسمان كار با يك نفر كه مثلا Lattice QCD كار مي كند دنيايي فرق دارد. در حال حاضر مكاتب فكري (school of thought) بسياري براي كار تحقيقي وجود دارند. پيش بيني اي كه من دارم اين است كه بسته به عوامل مختلف اجتماعي اقتصادي و علمي برخي از اين مكاتب قوت بيشتري مي گيرند و بعد ضعيف تر مي شوند و جاي خودرا به مكاتب ديگر مي دهند. اما ظهور شخصي مثل گاليله را كه منجر به تحولي بنيادي شود دور از ذهن مي دانم. البته اين نظر شخصي من است.
ارسال یک نظر