۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

ائلناز



"پدر مددجو قبلا کارگر چاه کنی بوده که از 5 سال قبل به علت اینکه دچار بیماری دیسک کمر شده بود به سرکار نمی رفت و به علت از کار افتادگی پدر، مادر شروع به کار قالیبافی کرده که ایشان هم به علت کار مداوم از سه ماه پیش دچار بیماری می شود و نمی تواند کار کند و دختران خانواده به جای مادر در پای دار قالی مینشینند و برادر وخواهر بزرگتر خانواده به علت فقر مالی خانواده و نداشتن امکانات مجبور به ترک تحصیل می شوند ائلناز هم دختری بسیار درس خوان است و با وجود فقر خانواده و کار بر روی دار قالی باز هم دانش آموز ممتازی است."

این حکایت ائلناز است. دانش آموز اول دبیرستان با معدل 81/19! این مطلب را از وبسایت بنیاد کودک کات-اند-پیس کردم. وقتی این حکایت را خواندم با خود گفتم " کجایند آنان که برای اُشین قُلُب قُلُب اشک می ریختند!" می توان با مراجعه به این وبسایت در ایران یا این وبسایت از خارج با پرداخت مبلغی ناچیز در ماه به کمک ائلناز و ائلنازها شتافت.

در بین مددجویان 19 نفر دانش آموز با صفت " بسیار باهوش" توصیف شده اند. دقیق نمی دانم معیار صفت بسیار باهوش چیست اما یک حسی به من می گه اگر همه ی این 19نفر دانش آموزمددجو، کفیل پیدا کنند از بین آنها کسانی رشد خواهند کرد که خواهند درخشید.

دعوا کردن سر ملیت و قومیت ابن سینا و ابوریحان بس است! به فکر ابوریحان و ابن سینا های فردا باشیم که دارند پای دار قالی می پوسند!

نکته ی دیگرآن که وقتی کارفرمایی نکات ایمنی را رعایت نمی کند و شرایط کار مناسب فراهم نمی آورد این افرادی مانند ائلناز هستند که به علت بیماری پدر هزینه می پردازند. گیریم پدر گذشت کرد و شکایت ننمود، گناه ائلناز چیست که باید با فقر مضاعف دست و پنجه نرم کند و دوره ی پرنشاط نوجوانی را بر پای دار قالی بگذراند؟!

تصویر گواهی استاندارد موسسه ی اس-جی-اس می باشد که از سایت بنیاد کودک دانلود کردم.

۴۷ نظر:

منجوق گفت...

از دوستانی که با بنیاد کودک همکاری می کنند خواهش می کنم تجربیات خود را اینجا بنویسند تا دوستان جدید بادید روشن تر به جمع حامیان بنیاد بپیوندند.

منجوق گفت...

همان طوری که قبلا هم گفتم پرهیز بنیاد کودک از به کار بردن خرافات برای تبلیغ از جمله ویژگی هایی است که به نظر من آن را از بسیاری دیگر از موسسات خیریه ممتاز می سازد.

حمایت از بنیاد مبارزه ی غیر مستقیم با خرافات نیز هست.
مبارزه ی غیر مستقیم با خرافات موثر تر از مبارزه ی مستقیم است.

Shekoofa گفت...

salam kheili mamnoon ke in post ro gozastin, pas be nazare shoma in markaz taaid shodast, doroste? faghat manzooretoono az estefade az khorafat motevajjeh nashodam...rasti farda hododan key mirin nahar, ghable raftanetoon chand dahighe vaghtetoono begiram. zhaleh hastam daneshjuye sissa.

منجوق گفت...

من شخصا به این مرکز اعتماد کرده ام و از طریق حواله ی بانکی از مددجویانی که به کفالت پذیرفته ام حمایت می کنم. در سایت مربوطه پرداخت های من ثبت شده اند.
افراد گوناگونی که بیش از من با بنیاد ارتباط داشته اند نیز عملکرد بنیا د را تایید می کنند. بر عملکرد بنیاد توسط مراجع ذیصلاح بین المللی -که ظاهرا معیارهای مشخصی برای عملکرد موسسات خیریه دارند- نظارت می شود. در بخش ایران sgs چنین نطارتی می کند .

منجوق گفت...

فردا صبح من در اتاق کارم خواهم بود البته 9:30 تا حدود 10:30 با دانشجویم صحبت اسکایپ خواهیم کرد اما بعد از آن آزادم.

وحیدی گفت...

http://www.childf.com/WebSite/WebPages/NewsRoom.aspx?page=html/Mlicense.htm




http://www.childf.com/WebSite/WebPages/NewsRoom.aspx?page=html/NoPayForKafil.htm

اعطای مجوز امکان محاسبه کمک های نقدی و غیر نقدی خیرین در ردیف معافیت های مالیاتی بر اعتبار بالای این موسسه دلالت دارد

منجوق گفت...

اما در مورد خرافات: از نزدیک می شناختم مهندسی را که روزی یک مقدار صدقه ی ناچیز(به اندازه یک پنجم قیمت یک نان بربری) صدقه می انداخت و به اعتبار آن که صدقه او را محافظت خواهد کرد نکات ایمنی را در کارگاه به فراموشی می سپرد! در اثر همین فراموشی و بی توجهی چند کارگر صدمه دیدند و دو نفر هم جان باختند. نمی دانم چه بر سر فرزندانشان آمد. فرزندانشان اگر خیلی با شعور باشند می شوند مانند ائلناز و سختی مضاعف می بینند! اما متاسفانه احتمال مانند الناز شدن کم است. احتمال دارد فقر آنها را به کارهای نادرست سوق دهد....

بنیاد کودک چنین ادعاهایی ندارد. البته بخش ایرانی بنیاد کودک کاملا تیپ مذهبی دارد. مثلا برای رمضان برنامه ی ویژه دارند و... اما ادعا نمی کند معجزه ای می کند. حداقل به آن شکل عامیانه نمی گوید! اتفاقا بنیاد اصرار دارد که بگوید که ماهیانه ای که به کودکان پرداخت می شود یک نوع جایزه در قبال پیشرفت درسی است نه صدقه.

من هم معتقدم که کمک به بنیاد بلایا را دفع می کند اما نه به آن شکل عامیانه و خرافی. کمک به مددجویان بنیاد از آنها انسان هایی مفید بر ای جامعه می سازد و جلوی آن را می گیرد که این کودکان و نوجوانان باهوش و با استعداد به خاطر ظلم و فشار فقر تبدیل به انسان هایی عقده ای و ضد اجتماع شوند.

(اگر یک آدم باهوش و با استعداد فرد ضد اجتماع شود قدرت تخریبی بسیار بیشتر از یک فرد با هوش متوسط خواهد داشت.)

ناشناس گفت...

آرزو می‌کنم کاش جای یکی‌ از این بچه‌ها بودم ولی‌ برادرم بهم خبر نمیداد که می‌خواد با دوست دخترش فرار کنه. تو این دل تاریک شب تو سرزمین غربت چی‌ کار می‌تونم بکنم جز گریه. اصلا چرا دارم این حرف رو اینجا میزنم.

وحیدی گفت...

حدیث ذکر شده گویا از حیث سند صحیح است.حتی احادیثی دیگر از جمله در مورد نحوه صدقه دادن هم وارد شده مثل اینکه مستحب است دستی که صدقه می دهد را بوسید.که خوب شایدبه دهان بنده علم زده کرواتی کمی این حرف ها خوش نیاید.به هر حال بنده منظور شما رو متوجهم.هر چیز در نظام عالم جای خودش را دارد و نظیر کار آقا مهندس نوعی کلاه شرعی محسوب می شود.داستان تدفین سعدبن معاذ صحابی پیامبر چند درس آموزنده دارد.یکی همین انجام کار به بهترین صورت آن است .راوی می گوید :((هنگام تدفینِ سعدبن معاذ، خود در قبر رفت. خشت را بر جای خود گذاشت و فرمود: سنگی به من بدهید. گِل بدهید، پس از خشت گذاری، شکاف میان خشت ها را پُر کرد. کارش که پایان یافت، بر قبر خاک پاشید و [خاک] گور را صاف کرد و فرمود:
به خوبی می دانم به زودی به این گور گزند می رسد و ویران می شود؛ اما پروردگار دوست دارد بنده هر گاه کاری انجام می دهد، آن را استوار انجام دهد. ))و می فرماید :بهترین مردمان کسی است که [هنگام انجام کاری] همه کوشش خود را به کار گیرد.
پس به خودم توصیه می کنم که ایمنی را به بهترین شکل رعایت و صدقه و خیرات را نیز که توصیه موکد است بپردازم و امر را به خدا بسپارم که حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.

-------------------
اینم برای فوکول کرواتی های مثل خودم :))

امام سجاد علیه السلام هنگامی که به نیازمندی صدقه می داد، دست خود را می بوسید. شخصی از آن حضرت راز بوسیدن دست را پرسید. امام در پاسخ فرمود: «صدقه مؤمن پیش از آنکه به دست فقیر برسد، به دست خدا می رسد؛ (از این رو من دستم را می بوسم)». آن گاه این آیه را تلاوت فرمود: «آیا نمی دانند که تنها خداوند توبه را از بندگانش می پذیرد و صدقات را می گیرد؟». در بعضی روایات هم آمده که همه کارهای نیک انسان ها را فرشتگان تحویل می گیرند، جز صدقه و کمک به نیازمند که به طور مستقیم به خدا می رسد.

وحیدی گفت...

"من هم معتقدم که کمک به بنیاد بلایا را دفع می کند اما نه به آن شکل عامیانه و خرافی. کمک به مددجویان بنیاد از آنها انسان هایی مفید بر ای جامعه می سازد و جلوی آن را می گیرد که این کودکان و نوجوانان باهوش و با استعداد به خاطر ظلم و فشار فقر تبدیل به انسان هایی عقده ای و ضد اجتماع شوند."


بله.اینم یکی از جنبه های مساله است.اما همه آن نیست !شاید کار خیر صادقانه و با بصیرت انقدر ارزشمند است که پروردگار خدا خواسته یک پکیج از هدایا رو هم به خیر و هم به ولی نعمت به استضعاف کشیده شده و هم به جامعه عطا کند !خدا به من هم همچون شما توفیق بده.

منجوق گفت...

ناشناس عزیز،
من نمی دانم قضیه چیست اما برادر شما اینک نیاز به خواهری (خواهرید دیگه مگه نه ؟) دارد که به قول خارجی ها unconditional love
به او دهد بدون هیچ چشمداشت و قید وشرط.
البته این لزوما به معنای تایید کار نیست (من نمی دانم دقیقا چه اتفاق افتاده).

فقط می گویم بیخیال حرف مردم و بقیه ی قضایا! از نظر شما به عنوان یک خواهر (نمی دانم شاید هم یک برادر) اصل باید این باشد که برادر شما ضربه نبیند و خوشبخت باشد. محبت با قید وشرط را از بقال سر کوچه هم می توان "خرید". "خواهری" در آن است محبت بی قید و شرط بدهد و در خانه ی دلش همواره به روی برادر باز باشد (حتی اگر جامعه ی ما او را طرد کند.) برای آن که چنین خواهری باشید ابتدا باید خود را قوی کنید.

این اولین بار نیست که جوانی چنین می کند. هر وقت بزرگ تر ها تدبیر به خرج داده اند مسئله رفع و رجوع شده و به شکل خوشی پایان یافته اما هر گاه بزرگ تر ها لجبازی و سرسختی نشان داده اند نتیجه ناخوشایند بوده.

منجوق گفت...

کمک به بنیاد کودک و موسسات از این دست به انسان احساس رضای درونی می دهد. هیچ "هدیه" و "پکیجی" بیش از این احساس رضای معنوی ارزشمند نیست. این هم یک جنبه از موضوع است. جنبه ی شخصی

وحیدی گفت...

این جز کتگوری اول یعنی پکیج خیرین طبقه بندی می شه.تو این سطح باز تعدادی ساب تایتل داریم که عنوان شما جز این سطحه :))


یک پکیج ایران سلم داریم که...:))

عباس گفت...

من معمولا به دوستانی که علاقه دارند تا بیشتر در جریان جزئیات فعالیت های بنیاد کودک باشند، پیشنهاد میکنم که حتما نگاهی به سری نشریه های همیاران داشته باشند. این نشریه هر آخر سال از طرف بنیاد کودک منتشر میشود و حاوی گزارش های مالی سالیانه، مصاحبه، مقالات مرتبط و ... است. آخرین شماره آن (اسفند 88 / شماره 7) در حال حاضر در وبسایت بنیاد کودک موجود هست. شماره های قبلی آن متاسفانه فعلا بر روی سایت نیست، اما اگر کسی مایل باشد، میتوانم شماره های 5 و 6 را که قبلا گرفته بودم با کمال میل بفرستم.
کسانی که به یو تیو ب دسترسی دارند میتوانند یک معرفی کوتاه از بنیاد کودک را هم اینجا ببینند:
http://www.youtube.com/watch?v=ZUze-GCGe9A

عباس گفت...

خیلی خوشحالم (و سپاس گزار) از اینکه میبینم در موقعیت های مختلف، مستقیم و غیر مستقیم، به فعالیت های بنیاد کودک اشاره میکنید.
همانطور که شما هم اشاره کردید، روش کار بنیاد کودک، آن را از خیلی از موسسات مشابه متمایز میکند. چیزی که من را خیلی به خود جذب کرد طرز تفکری هست که بنیاد کودک بر اساس آن شکل گرفته. اینکه برای مبارزه با فقر، باید با جهل مبارزه کرد. هر کودک با استعدادی که الان فرصت تحصیل کردن را به دست بیاورد، فردا نه تنها به خود بلکه به نسل بعد از خود و نهایتا به کشورش کمک خواهد کرد. این درست یادآور همان ضرب المثل معروف ماهی دادن و ماهیگیری یاد دادن هست.

عباس گفت...

یک سری نکات ظریف دیگر هم هست که روش کار بنیاد کودک را برجسته تر میکند. برای مثال، همانطور که شما هم گفتید، تمامی کمک های مالی تحت عنوان "کمک هزینه تحصیلی" به بچه ها داده میشود. این نه تنها عزت نفس بچه ها را حفظ میکند، بلکه آنها را تشویق میکند تا تلاش بیشتری برای "تحصیل" از خود نشان دهند. یا اینکه برای هر کودک، مددکاری در نظر گرفته میشود که نه تنها به کودک بلکه به خانواده او برای مصرف صحیح کمک هزینه کمک میکند. یا گزارش هایی که هر شش ماه یک بار از وضعیت تحصیلی و زندگی کودک تهیه و فرستاده میشود و ...

منجوق گفت...

حضور مددکاران تحصیلکرده که عمدتا خانم هستند در زندگی نوجوانان دختر و پسر می تواند نتایج شگرفی داشته باشد. بعید می دانم این نوجوان -چه دختر و چه پسر- پس از این که فرد بالغی شد افکار افراطی مردسالارانه داشته باشد.

ناشناس گفت...

Dear Yasaman,
I read your comment about removing bad effects but I have a question. Why someone who is smarter should deserve more attention? OK, he or she may have more effects in future but what about someone that was not lucky enough even in this case? To not miss understand I am not stupid and have been a good student. BTW I personally believe that we need to find a dynamical solution. We need to have charity institutes who have their own income and not dependent on others. I know it's hard but I like to try so that perhaps in my next generations my dreams become a real thing. 

منجوق گفت...

من مخالف موسساتی که از افراد مستضعف صرفنظر از درجه ی هوشی حمایت می کنند نیستم. برخی موسسات مانند "انجمن حمایت از مستمندان تبریز" که تا حدود زیادی تکدی گری را از تبریز جمع کرده واقعا قابل احترام هستند.

موسسه ای مانند محک که از کودکان سرطانی حمایت می کنه هم همین طور....

اما یک موسسه مانند بنیاد کودک باید باشه که بالاخص با کودکانی کار کنه که توان هوشی بالایی دارند. معرفی بنیاد کودک در این وبلاگ که یک وبلاگ علم-مدارانه است موضوعیت داره.

منجوق گفت...

در مورد درآمد زایی درست می گویید. اما وضعیت اقتصادی مملکته ما چنینه که حتی یک شرکت که هدف اصلی اش درآمدزایی است موفق نمی شه. از یک موسسه ی خیریه که هدف جانبی اش درآمد زایی است چه انتظار؟!
با این حال باز می توان گفت بنیاد در این زمینه خوب عمل کرده. از جمله کارهایی که می کنه فروش نقاشی های کودکان تحت سرپرست به صورت کارت پستاله. شاخه ی خارج از کشور بنیاد از این گونه کارها زیاد دارند جشن برگزار می کنند و منافع آن را به بنیاد می دهند و...

منجوق گفت...

دوستان عزیزی که از نزدیک با فعالیت های بنیاد همکاری و همیاری می کنید،

اجازه دهید
تجربه ها و نظر های شما را منتشر کنم. آنها را به طور خصوصی نفرستید. می دانم برای این می خواهید خصوصی باشد که می خواهیدکارهای نیک شما ناشناخته باشد. اگربا نام مستعار پیام بگذارید اما آن را پنهان نکنید. دیگران می خواهند با بیناد بیشتر آشنا شوند و نظرات شما در این راه کمک می کند.
اخلاص شما قابل تقدیر است اما برای این که دامنه و برد خدمات بنیاد بیشتر شود باید عده ای جدیدی به این خانواده ی بزرگ بپیوندند. بیان تجربیات شما قطعا برای معرفی بنیاد موثر خواهد بود به خصوص که بنیاد بودجه ی زیادی برای تبلیغ اختصاص نمی دهد.

ناشناس گفت...

بعضي چيزها كنار هم بودنشان مصيبته
يكي ازون چيزها فقر و هوشه.

منجوق گفت...

بنیاد کودک با مشورت با مدیران مدرسه کودکانی را برای حمایت انتخاب می کنه که این قابلیت را دارند که با دریافت اندکی کمک خود رشد کنند و دور وبر خود را هم از فلاکت نجات بدهند.

من ترجیح می دهم به چنین کسی کمک کنم تا به کسی که کمک مرا به هدر می ده.

ناشناس گفت...

نذر کردم اگر برادرم اون حماقت رو نکنه کفالت یه کودک دیگه رو هم به عهده بگیرم

ناشناس گفت...

من چند ماه است که در فعالیت های بنیاد کودک شریک شده ام.محیط بنیاد برایم خیلی جالبه. در ابتدا می دیدم که بچه هایی که تحت کفالت هستند همه روزه به بنیاد سر می زنند و خیلی پویا به مسئولین کمک می کنند.اوائل نسبت به اینکه در جلوی آنها نامی از کفالت و جلب حمایت بیاورم معذب می سدم اما آنقدر در این محیط با روحیات بچه ها ارتباطات موثری برقرار شده است آنها کاملا با مسئولین راحتند و یک محیط شعاری و تصنعی نیست که بچه ها از دورن داغان شوند و ظاهرا تشکر کنند.یکی از کارهای جالب این بنیاد از نظرم پیگیری روحیات حمایت پذیران در طول هفته است.اینگونه نیست که یک مقدار پول به حسابشان بریزند و به امان خدا آنها را رها کنند.کمک به بنیاد کودک تنها از طریق حمایت مالی نیست.بسیاری از دانشجویان از راه تدریس رایگان در فعالیت ها سهیم می شوند.تهیه غذا،لباس،فروختن چیزی به نفع آنها حتی همین تبلیغات در وبلاگ هم می تواند موثر باشد.از هر راهی که به ذهنتان برسد و با مشورت با مسئولین بنیاد شهرتان می توانید کمک کنید.در ضمن بنیاد در خیلی از کشور ها شعبه دارد و در آنجا هم هستند کودکان و نوجوانانی که نیاز به مساعدت دارند گرچه هموطن واجب تر است اما اگر بتوانیم کمک کنیم بقیه فرقی ندارند.یک چیز هم هست که به من ربطی ندارد اما تنها نظر است.اینکه کمک کردن به دیگران را مدیون نظر کنیم پسندیده نیست.خیلی چیزها شاید قسمت نیست بشود و خیلی نذر ها شاید به هزار و یک دلیل ادا نشود درست نیست یک کار صد در صد خیر را لنگ آن یکی کنیم.اگر بتوانیم باید کمک کنیم

ناشناس گفت...

از طرف اون ناشناس به اون یکی‌ نا‌ شناس. من در حال حاضر کفالت یک کودک رو به عهده دارم و از طرفی‌ چون دانشجو هستم واقعا در توانم نیست تا کفالت کودک دیگه‌ای رو به عهده بگیرم ولی‌ اگر نذری که کردم بر آورده بشه به هر طریقی شده این کار رو می‌کنم چون تعهدی دارم که باید بهش عمل کنم.

ناشناس گفت...

Wast your money?! You should be ashamed of your words. Who do you think you are to speak like this about other people? My supervisor has been very well-known from his 30s in three major fields and never lets himself to speak like this about anybody! Now you call helping someone who has been a looser in every aspects wasting? Shame on you 

منجوق گفت...

یکی از مسایلی که متاسفانه در کشور ما وجود دارد مسئله ی اعتیاد است. وقتی به بنیاد کودک کمک می کنیم مطمئن هستیم که این پول صرف تغذیه و کفش و کیف و کتاب دانش آموزی مستعد می شود نه خدای ناکرده اسباب تخدیر پدرش! مطمئنیم که پولی که می پردازیم این گونه به هدر نمی رود.

منجوق گفت...

"بعضي چيزها كنار هم بودنشان مصيبته
يكي ازون چيزها فقر و هوشه."

بدتر از اون در کنار هم بودن "فقر هوش "و "بیماریه". یکی از بچه های مدد جو بود که نیمه بدن فلج دارد. پدرش هم بیمار است. معدل او 20 بود! با این همه نام او را جزو بسیار باهوش ها نگذاشته بودند.
خوشبختانه کفیل پیدا کرد

از این موارد در بین مددجویان بسیار است.

محسن گفت...

سلام خانم دكتر فرزان
نظر شما در مورد يك پست در مورد رياضي فيزيك چيه پيشنهاد من هم مقاله زير مي باشد:
ims.ir/publications/mct/43-3.pdf

محسن گفت...

البته موضوع زير را هم پيشنهاد مي دهم "نقش اعداد فيبوناتچي در نظريه E-بينهايت"
Day by day, the Fibonacci ratio and its limit, the golden ratio have come up in almost all conceivable mathematical, physical,
chemical and biological disciplines. In particular, M.S. El Naschie shows that the Fibonacci series and the golden
mean plays a very important role in the construction of a relatively new space–time theory, which is referred to as e(1) Cantorian-
fractal space–time or E-infinity theory .He also shows that there are relations among E-infinity theory,
string theory, exceptional lie symmetry group and various physical quantities. He ] explains the existence of these relations
using the very geometry and topology of space–time as claimed by E-infinity theory.

منجوق گفت...

سلام

نوشتن درباره ی این مطالب ریاضی مرتبط به فیزیک خوبه. ولی من ترجیح می دهم در مورد علایق خودم که دیدگاه پدیده شناسانه به فیزیکه بنویسم. درموزد ریاضی-فیزیک خوشبختانه افراد بسیاری هستند که بهتر از من می توانند مطلب بنویسند

Unknown گفت...

Salam
Shoma kei barmigardid?man mitunam 4shanbe ghable zohr bebinametun? (Baraie arze adab va mashverat dar morede mozui)fekr mikonam kamtar az 15 daghghe vaghtetun ro begiram.
Besiar ziad mamnun
Zahra

وحیدی گفت...

سلام.خانم منجوق چرا شهرتون متکدی نداره؟داستان هایی نقل می کنن اما ورژن موثقش چیه؟

ناشناس گفت...

http://tractorspor.ir/tractornews/378.html
امروز برای اولین بار در تاریخ باشگاه تراکتورسازی و تاریخ فوتبال ایران اولین هوادار رسمی یک تیم باشگاهی به نام خانوم ل - د ثبت شد

منجوق گفت...

Dear zahra,i will be in my office tomorrow.

منجوق گفت...

در سایت " انجمن حمایت از مستمندان تبریز" مفصل شرح داده شده که چگونه جلوی تکدی گری را می گیرند. برای عده ای که توانایی کار دارند به گونه اشتغال ایجاد می کنند. از محل صدقات به اون عده که توانایی کار ندارند کمک می کنند. انصافا تلاش آنها نتیجه ی خوبی داده. می شه از روی عملکرد این انجمن الگو برداری کرد.

منجوق گفت...

در سایت " انجمن حمایت از مستمندان تبریز" مفصل شرح داده شده که چگونه جلوی تکدی گری را می گیرند. برای عده ای که توانایی کار دارند به گونه اشتغال ایجاد می کنند. از محل صدقات به اون عده که توانایی کار ندارند کمک می کنند. انصافا تلاش آنها نتیجه ی خوبی داده. می شه از روی عملکرد این انجمن الگو برداری کرد.

وردا فقیرحق گفت...

سلام
کاش من هم درآمد شخصی داشتم تا می تونستم به جمع شما بپیوندم.
خیلی ممنون که یه بنیاد قابل اعتماد مثل بنیاد کودک رو معرفی کردید،من اصلا از وجود چنین بنیادی خبر نداشتم.
امیدوارم که زودتر بتونم از لحاظ مالی مستقل بشم و به بچه های با استعدادی مثل الناز کمک کنم.

منجوق گفت...

دانشجویانی که در آمد مالی ندارند با کار داوطلبانه به بنیاد کمک می کنند. در نتیجه ی کارهای داوطلبانه آنهاست که هزینه های اداری بنیاد این قدر پایین است. در واقع کار ارزشمند را آنها می کنند. امثال فقط یک مقدار پول واریز می کنند. اما این دانشجویان و... هستند که با حضور در زندگی آنها افق های وسیع تری جلوی چشم آنها می گسترانند.

منجوق گفت...

الناز---> ائلناز

در وبسایت بنیاد کودک هم نوشته بود "ائلناز".

بنیاد توسط چند نفر شیرازی مقیم آمریکا بنیان نهاده شد. پدر بنیانگذار آن در شیراز پزشک بود و به پسرش گفته بود چه قدر بچه های شیراز به کمک نیاز دارند. کم کم بنیاد به همت این افراد شکل گرفت و رشد کرد . اکنون بنیاد در شهرهای مختلف ایران و چند جای جهان شعبه دارد. بنیاد به کودکان زلزله زده ی هاییتی کمک می کند. به بچه های افغانستان کمک می کند. به بچه ها ی اندونزی کمک می کند. در آذربایجان شرقی علاوه بر تبریز در سردرود و عجبشیر مراغه و شبستر ومیانه و ... هم کودک تحت کفالت دارد.

واقعا دستاورد ارزشمندی است

mojtaba گفت...

injoor ehsas masooliyat dar barabare noe bashar besyar zibast.adam khoshhal mishe mibine ye chenin adamaye agheli anooz hast.

منجوق گفت...

از ايتاليا برگشتم وديدم كه گزارش هزينه كرد وعملكرد كودكاني كه به كفالت برگزيده بودم ارسال شده است.
حال همه ي آنها خوب است. نمره هايشان هم عالي است. بنا به گزارش خوشبختانه روحيه ي يكي از آنها كه بيمار بوده بهتر شده است. برايم كارت تبريك عيد فرستاده اند. كارت هايشان هم مانند خودشان خوشگل است. كارت هارا گذاشتم بالاي كامپيوترم

وردا فقیرحق گفت...

سلام دوباره!
خانوم دکتر منجوق ممنونم که راهنماییم کردید!
من رفتم سایت بنیاد رو خوندم اما متاسفانه اطلاعات چندانی در مورد اینکه چطور میشه از راهی به جز کفالت مالی به این بچه ها کمک کرد توش ننوشتن (فقط یه توضیحات مختصری دادن)، لطفا اگه کسی هست که اطلاعاتی در مورد چگونگی کمکهای غیرنقدی داره(نمیدونم چرا شماره تلفن و اینا ندادن)راهنمایی کنه منو!
ممنون از همه!

Mehdy Shaddel گفت...

می گن یه روز ابن سینا تو مغازه ی نانوایی نشسته بود. کودکی از راه رسید و از نانوا مقداری خاکستر خواست. نانوا به تمسخر گفت: خاکستر را کجا بریزم؟ دامن هم که نداری؟ کودک با دو دست مقداری خاک از زمین برداشت و گفت اینجا! ابن سینا گفت چه استعدادهایی که در اثر جور زمانه از بین می روند! کودک جواب داد: بله جناب حکیم! اگر استعدادهای من وامثال من در کودکی هدر نمی رفت شما شیخ الرییس یگانه ی روزگار نمی شدید!

آنا گفت...

متاسفانه پدر الناز اجازه ادامه تحصيل بهش نميده كسي ميتونه ايشون رو قانع بكنه .من امروز دفتر تبريز بودم خيلي افسوس مي خورم .الناز خيلي بااستعداده

منجوق گفت...

شنبه با دفتر تبریز بنیاد کودک تماس می گیرم, ببینم می شود کاری کرد یا خیر. شاید به کمک شما احتیاج شود. من می توانم شماره ی تماس از شما داشته باشم؟ ای-میل من:
yasaman@theory.ipm.ac.ir

شاید اگر دو سه کفیل (ترجیحا خانم) همزمان شرط کفالت خود را ادامه تحصیل ائلناز بگذارند پدرش موافقت کند. امیدوارم پدرائلناز راضی شود.

البته باید شرایط پدر ائلناز را نیز درک کرد. در شرایط او بودن چندان ساده نیست.