تعارف و رو دربايستي از این جنس با كسي ندارم.
از ايشان دعوت كرده ام چرا كه با مطالعه ي جزوه ي آموزشي ايشان و همچنين حضور در برخي سخنراني هاي ايشان به اين نتيجه رسيده ام كه ايشان به نحو احسن مي توانند تدريس كنند. به طور مثال اگر يكي از ايشان بپرسد چه طور وقتي جرم پروتون يك GeVاست صحبت از حضور كوارك بي درآن مي كنيد كه جرم بيش از 1GeVدارد مي تواند پاسخ درست دهد. (مع الاسف در سخنراني هاي ديگري شنيده ام كه در پاسخ به اين سئوال، جواب هاي بي معني داده اند. ) معيار من براي دعوت از سخنران پاسخ دادن به اين قبيل سئوالات بود. به عنوان كسي كه شش سال است در سخنراني ها يي از اين دست در اين كشور مي نشيند و با دقت گوش مي كند من مي توانم تشخيص دهم چه كسي جواب سئوالاتي از اين قبيل را درست مي دهد و چه كسي جواب نادرست تحويل دانشجو مي دهد. در اين رشته ي خيلي خاص (پديده شناسي فيزيك ذرات) من اين تخصص را دارم و ارزيابي مي نمايم. اما به خود اجازه نمي دهم در مورد كيفيت كارهاي ديگران كه در آنها سر رشته اي ندارم نظر دهم. اکثریت شرکت کنندگان گردهمایی که اغلب دانشجویان کارشناسی ارشد و یا دکتری هستند هم هنوز صلاحیت این ارزیابی را ندارند. چند سال دیگر پیدا می کنند. اما فعلا چنین صلاحیتی ندارند چرا که دیده ام جواب نادرست را در مورد همان کوارک بی در پروتون اغلب دانشجویان تحصیلات تکمیلی پذیرفته اند بی آن که به اشتباه آن پی ببرند. برای همین هست که گفتم رای گیری در اینجا کارآیی ندارد! به عنوان برگزارکننده من باید تشخیص دهم کدام استاد صلاحیت سخنرانی دارد و کدام یک خیر نه کسانی که جواب اشتباه را از درست تشخیص نمی دهند. هدف برگزاری چنین گردهمایی هایی آن است که چند سال بعد افراد بیشتری داشته باشیم که صلاحیت این گونه ارزیابی ها را دارند. من هم موقع دانشجویی چنین صلاحیتی نداشتم. در این شش سال با مطالعه وتجربه و... چنین صلاحیتی را به دست آورده ام. (وقتی با پیشکسوتان در این مسایل تعارف ندارم، با دانشجو ها که به طریق اولی تعارف ندارم!)
از دكتر آرش خواهش كردم كه قبول زحمت كنند. ايشان هم بزرگواري كردند و قبول زحمت كردند كه براي اين، هم من و هم شركت كنندگان بايد سپاسگزار باشيم.
ابتدا مي خواستم همايش داخلي باشد چرا كه اين روز ها مسئله ي ويزا هست وبا اخلاق من جور در نمي آيد كه تا آخرين لحظه ندانم سخنران هايم خواهند رسيد يا نه.
گفتم موضوع همايش پيشرفت هاي اخير در فيزيك ذرات است. اين پيشرفت ها -همان گونه كه در همايش خواهيد شنيد- در چند محور است: يكي فيزيك نوترينو. در ايران جز من و دانشجويانم كسي كار جدي در اين باره نمي كند. از دانشجوي سابقم پرسيدم كه مي تواند در آن موقع ايران باشد يانه. جواب مثبت بود. پس از او خواهش كردم سخنراني در اين باره را بر عهده بگيرد تا من بتوانم ابرتقارن تدريس كنم.
ديگر محور پيشرفت در اين باب فيزيك-بي است. نتايج آزمايش هاي كارخانه هاي بي(BABARو BELLE) منتشر شده و ادعا مي شوند مقدار اندكي انحراف از مدل استاندارد مشاهده شده. از طرف ديگر بناست يك كارخانه ي بي ديگر ساخته شود. زمان مناسب است كه دانشجويان ايراني هم با اين مبحث وپيشرفت هايش آشنا شوند شايد در آينده در همين موضوع خواستند كار جدي كنند. ما در دور وبر كسي كه روي اين موضوع كار كند نداريم. دكتر ولي بشيري بود كه رفت تركيه. يادم افتاد كه دوست عزيزم خانم دكتر محمودي در همين موضوع كار مي كنند. به علاوه ايشان هم سخنران بسيار توانايي هستند و خيلي هم دوست دارند به دانشجويان ايراني كمك كنند. با ايشان تماس گرفتم و دريافتم كه ايشان بناست به ايران بيايند. ايشان هم لطف كردند و قبول زحمت كردند. از ايشان هم بسيار سپاسگزارم.
موند موضوع نظريه ي وحدت بزرگ كه متاسفانه ايراني اي را سراغ نداشتم كه روي اين موضوع كار جدي كند. دقت كنيد مي گويم كار جدي! يعني چندين سال در اين باره كاركرده باشد و از زير وبم آن خبر داشته باشد. در سفر سنگاپور دوستي قديمي را ديده ام كه مقالات زيادي نوشته. اخيرا شواهدي هم براي يكي از پيش بيني هاي مدل او پيدا شده (البته شاهد خيلي ضعيف است) كه هيجان ايجاد كرده. از ايشان دعوت كردم و ايشان هم ابراز علاقه كردند كه تشريف بياورند.
بازهم مي گويم هدفم مرور بر پيشرفت هاي اخير بود. سخنرانان مدرسه مي توانند اين مطالب را-بدون ايراد و آموزش مطالب نادرست- پوشش دهند. يعني به مباحث مهم آن بپردازند و متناسب با اهميت روي هر نكته انگشت بگذارند. معيارم انتخابم يكي در دسترس بودن بود و ديگر توانايي علمي-آموزشي. بازهم مي گويم نه تعارفي باكسي داشتم و نه قصدم رديف كردن اسامي اي بود كه بعدا پز بدهم که من اينها را دعوت كرده ام.شاید زمانی دیگر-وقتی شرایط مناسب بود گردهمایی از آن جنس هم برگزار کردم که کارکرد مفید دیگری دارد. اما این گردهمایی از جنس دیگر است.
خيال بعضي ها را راحت كنم. سخنرانان ما كساني در رديف نوبليست نيستند كه براي عكس گرفتن دعوتشان كرده باشيم. منكر ارزش رويداد هايي مانند دعوت از نوبليست ها و... نيستم. همان طوري كه قبلا هم گفته ام آن گونه رويداد ها و برنامه مفيد هستند. علت را هم توضيح داده ام. اما گردهمايي هايي از جنس اين مدرسه ي تابستاني مهمتر و مفيدتر مي باشند. يكي از كاركردهايي كه دارند مهار كردن همان توهم نبوغ است. اگر سر سخنراني يك پست-داك جوان بنشيند و ببيند با همه هوش و نبوغي كه دارد اين آقا يا خانم باز خيلي بيشتر از او در زمينه ي مورد سخنراني اش مي داند (چرا كه چند سالي بيشتر از شما بكوب در اين موضوع به طور تخصصي وحرفه اي كار كرده) توهم نبوغش فروكش مي كند! حضور نوبليست هايي كه مي آيند و از كار 20 سال پيش خود صحبت مي كنند البته عزيز و مغتنم است اما توهم نبوغ را در شخص از بين نمي برد! كمك زيادي هم نمي كند تا ياد بگيريد ببينيد كه كسي كه درگير كار پژوهشي جدي است چه گونه مي انديشد و چه ذهنيتي دارد. ذهنيت او با يك نوبليست كه بيست سال است آردهايش را بيخته الك هايش را آويخته، فرق دارد. اگر فقط امثال نوبليست ها بيايند و همايش هايي از اين دست كه در تابستان برگزار شود نباشد توهم نبوغ دوصد چندان مي شود. دانشجوياني كه در محيط دانشكده ي خود سرآمد هستند، چهار تا تكيه كلام و يا ژست آن نوبليست را ياد مي گيرند و گمان مي كنند ديگه آخرشه! كسي نيست بهشون بگه بابا جون اين بيست سال پيش آردهاشو بيخته الك هاشو آويخته ! تو بايد با ذهنيت ديگري به مسئله نگاه كني.
ارتباط با محققان جواني چند سالي از دانشجويان دكتري بزرگترند اما جدي كار كرده اند يك حسن ديگر هم دارد: مي بينند كه خيلي راه هست كه بايد بپيمايند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر