۱۳۸۷ شهریور ۲۶, سه‌شنبه

كوچه عسگريان


چندي پيش پژوهشكده مهماني آلماني داشت. به اتفاق او از كنار اين كوچه گذشتيم . تابلو را به او نشان دادم و گفتم ببين اسم اين كوچه كوچه عسگريان است. مهمان آلماني با اين كه نظريه ريسمان كار بود عسكريان را مي شناخت. بدون آن كه تعجب كند پس از مكثي خيلي جدي پرسيد: "آيا نام ديگر كوچه هايي كه نزديك پژوهشگاهند هم "فيزيكي" هستند؟"




....




در زندگي نامه عسكريان نكته اي توجهم را جلب كرد. مادر اين شخص كه علي الاصول بايد متولد سال هاي آغازين قرن بيستم باشد (يعني اواخر ناصرالدين شاه و يا زمان مظفر الدين شاه! يعني قبل از و يا حداكثر همزمان با تاسيس مدارس دخترانه عمومي در ايران و حمله به آنها توسط متعصبين!) يك دندانپزشك بود. به ياد شعري افتادم كه پدرم گاهي زمزمه مي كند. ظاهرا اين شعر در زمان كودكي پدرم سرزبان ها بود:"اُوخور اوروس قاديني/آننار علمين داديني/بيزيم حاجي كيشيلر/ يازاممير اؤز آديني" جامعه ايران در پنجاه-شصت سال گذشته راهي طولاني در آموزش عمومي و همچنين مسايل بهداشتي-درماني پيموده. كسي چه مي داند! شايد در دهه هاي آتي پيشرفت مشابهي در دانش هاي بنيادي در اين كشور اتفاق بيافتد. جمعي پژوهشگر در سطح جهاني به عرصه آيند و آگاهي عمومي جامعه چنان بالا رود كه سئوال دوست آلماني مان ديگر خنده آور به نظر نرسد!

۴ نظر:

E Asadi گفت...

salam
bara man jaleb bod ke chand mahe pish ke Amsterdam bodam, jae ke zendegi mikardam, shabihe ye masalan moraba bod, va har zelesh ra be esme ye fizikdan karde bodan: Maxwell!....

E Asadi گفت...

rasti, man hanoz daram roye dastanam kar mikonam, har vaght vaght konam. khoshhal misham tamomesh konam ye roozi va baraton befrestam ta ba eslahate khodeton age salah didi chapesh konid.

Sohrab گفت...

منجوق عزيز،
رشد و اشاعه ی علوم در هر جامعه ای مانند هر پارامتر ديگر جامعه فراز و فرود هايی دارد. برای مثال اگر کشور های حاصل از تجزيه ی شوروی سابق و يا حود روسيه را با چهل پنجاه سال قبل آن مقايسه کنيد، اختلاف فاحش است. من چند بار به آذربايجان و ارمنستان برای شرکت در کنفرانس سفر کردم. احساس من از ديدن محيط آکادميک و رصدخانه های آنجا خرابه ای با گذشته ای شکوفا بود. به ياد دارم احساس من مانند گردش گری بود که از يک مکان تاريخی ويران شده با گذشته ای درخشان ديدن می کرد. در حال حاضر وضعيت آنجا از نظر اهميت به علم اسفناک است و شايد يکی از دلايل آن مدرک گرايی بسيار گسترده در دوره ای حکومت شوروی باشد. به هر کس که بگويد من فيزيکدانم حالش به هم می خورد و علم کمترين اهميتی را در آن جوامع دارد. در ايران جامعه علمی در حال شکوفا شدن است و من مطمئنم عسکريان های زيادی از اين جامعه ظهور خواهند کرد. هنوز جامعه ی علمی ما تا مرحله بلوغ راه طولانی دارد و سياست گذاران علمی حتما می بايست از تجربيات مثبت و خطا های جوامعی مانند شوروی سابق درس بياموزند.

Unknown گفت...

البته اگه به همكار آلماني مي گفتيد اين كوچه اسمش Asgarian مي باشد و نه Askaryan مشكل زود حل مي شد و از اشتباه به در ميومد!!!!