برعکس مینا هوشنگ فکر نمی کرد که برای دعوت از مینا به کافه باید از پدر ومادرش اجازه بگیرد. بااین حال کنجکاو بود تا بداند عکس العمل پدر ومادرش چه خواهد بود. عکس العمل آقا ودود قابل پیش بینی بود. ابتدا آقا ودود شدیدا هوشنگ را دعوا می کرد. البته سخت ترین دعواهای آقا ودود ملایم تر از لحن معمولی پدرهای بیشتر دوستان هوشنگ بود. با این وجود هوشنگ می دانست که آقا ودود در دل از این "رندی" پسرش خوشنود می شود و حتی به آن می بالد. پس از اندکی هم هوشنگ را به خلوتی می خواند و یواشکی از تجارب خود در ارتباط با خانم ها می گوید. البته هم هوشنگ وهم آقا ودود به نیکی می دانندکه تنها مورد تجربه آقا ودود کسی نیست جز سارا. اما پدر و پسر هیچ کدام به روی خودشان نمی آورند و وانمود می کنند که "مورد تجربه" شخصی دیگر بوده! واکنش آقا ودود تقریبا روشن بود اما هوشنگ نمی توانست واکنش سارا را پیش بینی کند. در راه خانه, هوشنگ احتمال های مختلف را بررسی می کند. اصلا نمی داند چگونه ماجرا را مطرح کند. بالاخره تصمیم می گیرد که فعلا به سارا چیزی نگوید. وقتی هوشنگ وارد خانه می شود سارا از او می پرسد که آیا هوشنگ کفش خریده یا نه. هوشنگ جواب مثبت می دهد و سوت زنان به سمت اتاقش می رود. سارا او را صدا می زند. هوشنگ تعجب می کند برعکس نسا ننه, سارا هیچ وقت او را به خاطر سوت زدن دعوا نکرده بود. حتی وقتی با هم برای اسب سواری به خارج شهر می رفتند سارا خود به همراه او سوت می زد. سارا او را صدا می زند و می گوید:"هوشنگ! اوغول بالا! (=پسرکم!) یه لحظه بیا! بشین! تو چشم هام نگاه کن!" و در حالی که به دقت او را بر انداز می کند می پرسد:" ببینم! عاشق شدی؟!"
هوشنگ که غافلگیر شده جواب می دهد:"بله!نه! نمی دونم!" سارا لبخندی می زند و می پرسد:"کیم لر دن دی؟ (=از کدام خاندان است؟)
ادامه دارد....
هوشنگ که غافلگیر شده جواب می دهد:"بله!نه! نمی دونم!" سارا لبخندی می زند و می پرسد:"کیم لر دن دی؟ (=از کدام خاندان است؟)
ادامه دارد....
۴ نظر:
او را صدا می زند و می گوید:"هوشنگ! اوغول بالا! (=پسرکم!) یه لحظه بیا! بشین! تو چشم هام نگاه کن!" و در حالی که به دقت او را بر انداز می کند می پرسد:" ببینم! عاشق شدی؟!"
این قسمت یعنی فوق العاده بود یعنی کلش پرفکت بود هم رمانس هستش هم یه جور طنز
منتظر قسمت های بعدش هستیم ببینیم چی پیش میاد
زیبا و با مزه بود!
خارج از موضوع :
استاد واقعی یعنی کسی که دیگران رو قربانی نکنه و ازادی فکر و بیان داشته باشه و البته جرات بیان حقایق
http://tabnak.ir/pages/?cid=44667
به قول آقای موسوی یکی از بزرگترین معضلات اساسی ما ایرانیان عدم رعایت قانون و پایبندی به رعایت حق و حقوق دیگران است براحتی همدیگر را متهم میکنیم و براحتی برای خودمان حق های نانوشته نسبت به دیگران قائلیم
جدای از اینکه همین قانون اساسی فعلی کامل است یا خیر مسئله اینست که همان رعایت نمی شود از راهنمایی رانندگی بگیر تا حقوق زناشویی دانشجویی کار فرمایی تحصیلی و مدنی
و الخ ...
مثل آب خوردن هم که می شود افراد را متهم به هر چیزی کرد !
اگر این فرهنگ قانونمداری جا می افتاد در کشورمان خیلی از مشکلات خود به خود حل می شد
ارسال یک نظر