صحبت های ایشون رو امروز صبح از سایت خبری خودشون، قلم نیوز، خوندم. جای امیدواری است. اما من به این فکر می کنم که در شرایط فعلی یکدستی رسانه های دولتی (بهتر است بگویم قدرتی) و تاثیرگذار کشور که عملا ارگان تبلیغاتی رئیس جمهور مردمی و محبوب! است، این واقعیات به گوش توده مردم می رسد و از همه مهمتر اهمیت آنرا درک میکنند؟
البته قصد منفی بافی نیست ولی از این دست سخنان هم قشنگترش را آقای خاتمی میزدند. مهم نیت ها یا اینکه "بخواهند" این تغییرات صورت بپذیرد نیست !!! خروجی مسئله مطلوب است که همیشه در گذار از خواستن ها به شدن ها از زمین تا آسمان فاصله می افتد
باید دید ایا خود سیستم خواهان تغییرات بنیادین یا واقعی است یا خیر
فرقی نمی کند یک پرزیدنت پوپولیست مجددا بیاید بر سر کار یا یک شخصیت کاریزماتیک معاب روشنفکر اصل خود مدل سیستم است *** بر روی پلت فرم پیکان جوانان هر موتور ببندی ( جنرال موتورز) باز لنگ میزند و داد میزند پیکان است
همان طوری که در قسمت های قبلی گفته ام عملکرد رئیس جمهور در زندگی تک تک ما تاثیر مستقیم می گذارد. برای همین من به این مسئله حساسم. از جمله کارهای آقای خاتمی اینها بودند: زیاد کردن حقوق استادان و معلمین واافزایش بودجه تحقیقات, توجه به میراث فرهنگی و جذب گردشگر, به رسمیت شناختن NGOها, راه انداختن شوراهای شهرها و روستاها, آزاد تر کردن روزنامه ها و فیلم ها و تسهیل شرایط بانک های خصوصی....
اینها را نه به ترتیب اولویت بلکه با ترتیبی که به ذهنم رسید نوشتم. هر کدام از اینها اگر تداوم بیابد تحول عظیم مثبت و ماندگاری ایجاد می کند.
افراد مختلف انتظارات مختلفی از رئیس جمهور دارند. آقای احمدی نژاد محبوب در صد قابل توجهی از جامعه است. من یک چیز را در این بخش از جامعه واقعا می پسندم وآن اراده این بخش از جامعه است. واقعا برای رئیس جمهور شدن کاندیدای محبوبشان کار می کنند تبلیغ می کنند. بقال محله ما با روش کاملا متمدنانه وبه دور از بد دهنی ها از محل بودجه شخصی خود برای او تبلیغ می کرد. طبیعی است که خیلی وقت ها همین بخش از جامعه پیروز شوند. درست است که از هر دو سو عده ای از طرفداران تند روی هایی می کردند اما عمیقا معتقدم افرادی مانند همان بقال محله ما سرنوشت انتخابات را رقم می زنند.
منجوق عزیز، گفته شما را کاملا قبول دارم و اراده ای که صحبت از آن رفت را به عینه در روزی از یاد نرفتنی که خلاف جریان سیلی(که از خیابان به داخل دانشگاهمان می ریخت)حرکت میکردم تا به کلاس حل تمرینم در ساختمانی دیگر برسم، دیده ام. پاهایم لگدمال شد و مشتها نصیبم شد(و بدتر از همه، از بودجه دانشگاه که باید صرف تخقیق شود، هزینهها شد) تا آنها به تشییع جنازهشان بپردازند و به شامی که بعد از آن برایشان تدارک دیده بودند، برسند. این همه در حالی بود که استاد من گرانتی نداشت تا هزینه قابل توجه چاپ مقاله ام را بپردازم. شوربختی ما از آن است که بخش عظیمی از مردممان که اتفاقا به دلایل زیاد ارادهای قابل توجه برای تغییر وضع خود دارند، قدرت تشخیص درست ندارند، نمیخواهند یا نمی توانند واقعیات را آنطور که هست درک کنند. حیف ارادهای که مصروف امری شود که در نهایت موجب ضرر به صاحب اراده است.
بهروز عزیز حر ف هایتان بوی نا امیدی می دهد. ببینید درست است که افرادی که به مانند شما فکر می کنند در اقلیت هستند اما اگر تلاش کنند هر کدام می توانند ده بیست نفر از تحریمی ها را متقاعد کنند که به پای صندوق های رای بروند. اگر این اتفاق بیافتد دیگر نظر شما در اقلیت نخواهد بود. من خودم در انتخابات قبلی حدود بیست نفر از تحریمی ها را راضی به رای دادن کردم.
تحریمی هایی که دو آتشه هستند را ول کنید. آنها را نمی شود راضی کرد. با همان وقت و انرژی می توان چند نفر از کسانی را که بین رای دادن و ندادن دو دل هستند راضی به رای دادن کرد.
البته من خودم هنوز تصمیم قطعی نگرفته ام که به کی رای بدم. فعلا دارم بررسی می کنم. سخنان میرحسین موسوی با مطالباتی که من داشتم و در این وبلاگ نوشتم به طرز عجیبی نزدیک بود. همین طور ی که قبلا گفتم بر اساس شایعات در مورد افراد قضاوت نمی کنم چرا که بیشتر شایعه پراکنان از روی غرض ورزی سخن می گویند.
بلکه براساس سخنان خود آنها و عملکرد خود آنها در دوره تصدی مسئولیت های گوناگون در مورد آنها قضاوت می کنم و انصافا موسوی در هر دو مورد نمره خوبی می گیرد. البته هنوز منتظرم ببینم چه خواهد گفت و رقیبانش چه کسانی خواهند بود.
۱۲ نظر:
صحبت های ایشون رو امروز صبح از سایت خبری خودشون، قلم نیوز، خوندم. جای امیدواری است. اما من به این فکر می کنم که در شرایط فعلی یکدستی رسانه های دولتی (بهتر است بگویم قدرتی) و تاثیرگذار کشور که عملا ارگان تبلیغاتی رئیس جمهور مردمی و محبوب! است، این واقعیات به گوش توده مردم می رسد و از همه مهمتر اهمیت آنرا درک میکنند؟
به عمل کار بر آید به سخنوری نیست
البته قصد منفی بافی نیست ولی
از این دست سخنان هم قشنگترش را آقای خاتمی میزدند. مهم نیت ها یا اینکه "بخواهند" این تغییرات صورت بپذیرد نیست !!! خروجی مسئله مطلوب است که همیشه در گذار از خواستن ها به شدن ها از زمین تا آسمان فاصله می افتد
باید دید ایا خود سیستم خواهان تغییرات بنیادین یا واقعی است یا خیر
فرقی نمی کند یک پرزیدنت پوپولیست مجددا بیاید بر سر کار یا یک شخصیت کاریزماتیک معاب روشنفکر اصل خود مدل سیستم است
***
بر روی پلت فرم پیکان جوانان هر موتور ببندی ( جنرال موتورز) باز لنگ میزند و داد میزند پیکان است
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
البته بین بد و بدتر و بدترین بد را انتخاب میکنیم
همان طوری که در قسمت های قبلی گفته ام عملکرد رئیس جمهور در زندگی تک تک ما تاثیر مستقیم می گذارد. برای همین من به این مسئله حساسم. از جمله کارهای آقای خاتمی اینها بودند: زیاد کردن حقوق استادان و معلمین واافزایش بودجه تحقیقات, توجه به میراث فرهنگی و جذب گردشگر, به رسمیت شناختن NGOها, راه انداختن شوراهای شهرها و روستاها, آزاد تر کردن روزنامه ها و فیلم ها و تسهیل شرایط بانک های خصوصی....
اینها را نه به ترتیب اولویت بلکه با ترتیبی که به ذهنم رسید نوشتم. هر کدام از اینها اگر تداوم بیابد تحول عظیم مثبت و ماندگاری ایجاد می کند.
بهروز عزیز
افراد مختلف انتظارات مختلفی از رئیس جمهور دارند. آقای احمدی نژاد محبوب در صد قابل توجهی از جامعه است. من یک چیز را در این بخش از جامعه واقعا می پسندم وآن اراده این بخش از جامعه است. واقعا برای رئیس جمهور شدن کاندیدای محبوبشان کار می کنند تبلیغ می کنند. بقال محله ما با روش کاملا متمدنانه وبه دور از بد دهنی ها از محل بودجه شخصی خود برای او تبلیغ می کرد. طبیعی است که خیلی وقت ها همین بخش از جامعه پیروز شوند.
درست است که از هر دو سو عده ای از طرفداران تند روی هایی می کردند اما عمیقا معتقدم افرادی مانند همان بقال محله ما سرنوشت انتخابات را رقم می زنند.
منجوق عزیز،
گفته شما را کاملا قبول دارم و اراده ای که صحبت از آن رفت را به عینه در روزی از یاد نرفتنی که خلاف جریان سیلی(که از خیابان به داخل دانشگاهمان می ریخت)حرکت میکردم تا به کلاس حل تمرینم در ساختمانی دیگر برسم، دیده ام. پاهایم لگدمال شد و مشتها نصیبم شد(و بدتر از همه، از بودجه دانشگاه که باید صرف تخقیق شود، هزینهها شد) تا آنها به تشییع جنازهشان بپردازند و به شامی که بعد از آن برایشان تدارک دیده بودند، برسند. این همه در حالی بود که استاد من گرانتی نداشت تا هزینه قابل توجه چاپ مقاله ام را بپردازم.
شوربختی ما از آن است که بخش عظیمی از مردممان که اتفاقا به دلایل زیاد ارادهای قابل توجه برای تغییر وضع خود دارند، قدرت تشخیص درست ندارند، نمیخواهند یا نمی توانند واقعیات را آنطور که هست درک کنند. حیف ارادهای که مصروف امری شود که در نهایت موجب ضرر به صاحب اراده است.
بهروز عزیز
حر ف هایتان بوی نا امیدی می دهد.
ببینید درست است که افرادی که به مانند شما فکر می کنند در اقلیت هستند اما اگر تلاش کنند هر کدام می توانند ده بیست نفر از تحریمی ها را متقاعد کنند که به پای صندوق های رای بروند.
اگر این اتفاق بیافتد دیگر نظر شما در اقلیت نخواهد بود.
من خودم در انتخابات قبلی حدود بیست نفر از تحریمی ها را راضی به رای دادن کردم.
تحریمی هایی که دو آتشه هستند را ول کنید. آنها را نمی شود راضی کرد. با همان وقت و انرژی می توان چند نفر از کسانی را که بین رای دادن و ندادن دو دل هستند راضی به رای دادن کرد.
البته من خودم هنوز تصمیم قطعی نگرفته ام که به کی رای بدم. فعلا دارم بررسی می کنم. سخنان میرحسین موسوی با مطالباتی که من داشتم و در این وبلاگ نوشتم به طرز عجیبی نزدیک بود.
همین طور ی که قبلا گفتم بر اساس شایعات در مورد افراد قضاوت نمی کنم چرا که بیشتر شایعه پراکنان از روی غرض ورزی سخن می گویند.
بلکه براساس سخنان خود آنها و عملکرد خود آنها در دوره تصدی مسئولیت های گوناگون در مورد آنها قضاوت می کنم و انصافا موسوی در هر دو مورد نمره خوبی می گیرد. البته هنوز منتظرم ببینم چه خواهد گفت و رقیبانش چه کسانی خواهند بود.
تعصبی درمورد او یا کس دیگر ندارم.
مصاحبه ی شما رو تو سایت رشد خوندم واقعا بی نظیر بود!
Siavash
would you please put the interview link here
thanks
منجوق خانم
مواظب باش.
مصاحبه با دکتر فرزان
Part 1)
http://roshd.ir/Default.aspx?tabid=269&EntryID=1804&SSOReturnPage=Check&Rand=0
Part2)
http://roshd.ir/Default.aspx?tabid=269&EntryID=1809&SSOReturnPage=Check&Rand=0
part3)
http://roshd.ir/Default.aspx?tabid=269&EntryID=1815&SSOReturnPage=Check&Rand=0
http://tabnak.ir/pages/?cid=42387
ارسال یک نظر