هوشنگ جواب می دهد:"دختر دوست قدیمی تان, مینا احمد زاده." سارا هیجان زده می گوید:"وای! مینا ی خودمون رو می گی؟!" و شروع می کند به تعریف کردن از کودکی مینا:
" از بچگی شیرین و دوست داشتنی بود. رنگ زرد خیلی به او می آمد. معمولا هم زرد تنش می کردن. وقتی خیلی کوچک بود هر جا که می رفت "جوه! جوه! جوجه لریم!" را می زدند و او وسط نمایش اجرا می کرد. (توضیح: "جوه! جوه! جوجه لریم!" از آهنگ های فولکلریک آذری مخصوص کودکان است.) همه خانم ها براش غش می کردن! از بس شیرین بود! یه کم که بزرگ تر شد با آهنگ "ساری گلین"، حرکات موزون می کرد. (توضیح: "ساری گلین"="عروس زرد" از آهنگ های فولکلر آذربایجان است.) به او می گفتم:""ساری گلین" من می شی؟" هوشنگ با هیجان جواب می گه:" طبق معمول شما خیلی قبل از من به فکر بودید و اقدام کردید. اون چی جواب می داد؟" سارا می گه:"هیچی! مثل بقیه دختر کوچولوها می خندید ودر می رفت!" هوشنگ با شیطنت می گه:" مگه از چند تا "دختر کوچولو" اینو پرسیدین؟! " سارا چشم غره ای می ره و می گه:"خوب حالا! زود پررو نشو! بقیه شو گوش کن!" و دوباره با نشئه و لذت ادامه می دهد:"در دوران نوجوانی دماغش پف کرده بود و دیگه اون جوری قشنگ نبود. اما تازگی ها دوباره قشنگ شده! "قيز لار بولاغین نان سو ایچیپ!" (ترجمه تحت اللفظی:" از چشمه دخترها آب خورده." معنی: "دوره بلوغ او گذشته و دوباره زیبا شده.") اما دیگه مهمونی های زنانه نمی آد. به مادرش می گه: "وقتی این مهمونی ها می آم ,خانم ها دست بر نمی آرن. یکی برای برادرش نقشه می کشه. دیگری برای پسرش!" مینا به مادرش گفته:" من نمی خوام ازدواج کنم. می خوام برم پاریس. از خواستگار خوشم نمی آد. اما خانم ها ول نمی کنند. خسته شدم از بس باهاشون بداخلاقی کردم. بازهم دست بردار نیستند. خیال می کنند دارم ناز می کنم. اما من واقعا نمی خوام شوهر کنم." برای همین مینا از وقتی بزرگ شده دیگه در مجالس زنانه شرکت نمی کنه."
سارا ادامه می دهد:" چند وقت پیش در خیابان با مادرش او را دیدم. حرف تو رو پیش کشیدم و گفتم که پسرم می خواد برای گرفتن تخصص به پاریس بره. بعد رو به مینا کردم و پرسیدم:"خوب! برنامه "ساری گلین" خودم برای ادامه تحصیل چیه؟" بعد از اشاره من به "ساری گلین خودم" یه کم ترش کرد!" بعدا از مادرش پرسیدم :"مینا جان که زیاد از دستم دلخور نشد؟" مادرش زن ساده ای است . جواب داد:"نه! من تعجب کردم. مینا شما رو خیلی دوست داره. کسی دیگه ای اگر این حرف رو می زد خیلی بیشتر کج خلقی می کرد." در دلم گفتم مینا منو دوست نداره "ادامه تحصیل در پاریس" را دوست داره. البته ماشا الله پدر ومادرش پولدارن. براشون کاری نداره مینا رو بفرستن پاریس. اما تک فرزنده و نمی تونن از او دل بکنن.برای همین "تنهایی غربت رفتن" را بهانه می کنند. به هر حال مینا از پدرش قول گرفته که بعد از این که لیسانسش را گرفت بفرستندش پاریس. ان شاء الله با هم می روید." هوشنگ می خندد و می گوید:" فعلا که در مرحله "پنجاه درصد" هستیم."
ادامه دارد...
" از بچگی شیرین و دوست داشتنی بود. رنگ زرد خیلی به او می آمد. معمولا هم زرد تنش می کردن. وقتی خیلی کوچک بود هر جا که می رفت "جوه! جوه! جوجه لریم!" را می زدند و او وسط نمایش اجرا می کرد. (توضیح: "جوه! جوه! جوجه لریم!" از آهنگ های فولکلریک آذری مخصوص کودکان است.) همه خانم ها براش غش می کردن! از بس شیرین بود! یه کم که بزرگ تر شد با آهنگ "ساری گلین"، حرکات موزون می کرد. (توضیح: "ساری گلین"="عروس زرد" از آهنگ های فولکلر آذربایجان است.) به او می گفتم:""ساری گلین" من می شی؟" هوشنگ با هیجان جواب می گه:" طبق معمول شما خیلی قبل از من به فکر بودید و اقدام کردید. اون چی جواب می داد؟" سارا می گه:"هیچی! مثل بقیه دختر کوچولوها می خندید ودر می رفت!" هوشنگ با شیطنت می گه:" مگه از چند تا "دختر کوچولو" اینو پرسیدین؟! " سارا چشم غره ای می ره و می گه:"خوب حالا! زود پررو نشو! بقیه شو گوش کن!" و دوباره با نشئه و لذت ادامه می دهد:"در دوران نوجوانی دماغش پف کرده بود و دیگه اون جوری قشنگ نبود. اما تازگی ها دوباره قشنگ شده! "قيز لار بولاغین نان سو ایچیپ!" (ترجمه تحت اللفظی:" از چشمه دخترها آب خورده." معنی: "دوره بلوغ او گذشته و دوباره زیبا شده.") اما دیگه مهمونی های زنانه نمی آد. به مادرش می گه: "وقتی این مهمونی ها می آم ,خانم ها دست بر نمی آرن. یکی برای برادرش نقشه می کشه. دیگری برای پسرش!" مینا به مادرش گفته:" من نمی خوام ازدواج کنم. می خوام برم پاریس. از خواستگار خوشم نمی آد. اما خانم ها ول نمی کنند. خسته شدم از بس باهاشون بداخلاقی کردم. بازهم دست بردار نیستند. خیال می کنند دارم ناز می کنم. اما من واقعا نمی خوام شوهر کنم." برای همین مینا از وقتی بزرگ شده دیگه در مجالس زنانه شرکت نمی کنه."
سارا ادامه می دهد:" چند وقت پیش در خیابان با مادرش او را دیدم. حرف تو رو پیش کشیدم و گفتم که پسرم می خواد برای گرفتن تخصص به پاریس بره. بعد رو به مینا کردم و پرسیدم:"خوب! برنامه "ساری گلین" خودم برای ادامه تحصیل چیه؟" بعد از اشاره من به "ساری گلین خودم" یه کم ترش کرد!" بعدا از مادرش پرسیدم :"مینا جان که زیاد از دستم دلخور نشد؟" مادرش زن ساده ای است . جواب داد:"نه! من تعجب کردم. مینا شما رو خیلی دوست داره. کسی دیگه ای اگر این حرف رو می زد خیلی بیشتر کج خلقی می کرد." در دلم گفتم مینا منو دوست نداره "ادامه تحصیل در پاریس" را دوست داره. البته ماشا الله پدر ومادرش پولدارن. براشون کاری نداره مینا رو بفرستن پاریس. اما تک فرزنده و نمی تونن از او دل بکنن.برای همین "تنهایی غربت رفتن" را بهانه می کنند. به هر حال مینا از پدرش قول گرفته که بعد از این که لیسانسش را گرفت بفرستندش پاریس. ان شاء الله با هم می روید." هوشنگ می خندد و می گوید:" فعلا که در مرحله "پنجاه درصد" هستیم."
ادامه دارد...
توضیح: توی مهد کودک های تبریز هنوز هم "جوه!جوه! جوجه لریم" را می زنند و با آن "ژیمناستیک مدرن" می کنند.
دانلود ساري گلين
دانلود جوه جوه جوجه لريم
دانلود مجموعه كامل داستان سارا
پي نوشت: از قرار معلوم من يك اشتباه كردم. آهنگ جوجه لريم در سال 49 ميلادي ساخته شده يعني زماني كه ميناي داستان نوجوان بود نه يك دختر كوچولو. اما ديدم حيف است داستان را تغيير دهم. همين جوري قشنگ تر است.
۱۶ نظر:
bo youtube chokh ghachangeder. ela goldom.
man bachegim be "goldom galdi", migoftam "goldom doshte .
البته من از روی تحسین گفته بودم که نقش افرادی مانند فروشنده محل قابل توجه است. همان طوری که چپ کوک نوشته بود برخی از آنها واقعا سطح فکر و معلومات بالایی دارند. از جمله مزایای موسوی نسبت به معین قدرت ارتباط برقرار کردن با این گونه شبکه های طبیعی جامعه است. ببینیم نتیجه چه می شود!
اصلا منظورم این نبود که این قشر ها از جامعه تفکری سطح پایین دارند ( در صورت چنین بر داشتی عذر خواهی میکنم ) منظور من این بود که سرمایه گذاری بر روی این سطوح با روش های مختلف است که می تواند بر روی نتیجه انتخابات تاثیر گذار باشد برای همین هم هست که ریس جمهور فعلی ترجیح می دهند به جای رفتن در جمع های اکادمیک بروند میان مردم و همین هم نشان از هوش ایشان است ! آقای موسوی هم قطعا به این نکته خوب واقف هستند و تیم انتخابا تی اشان مشواره های لازم را می دهند
به قول شما خانم دکتر ببینیم نتیجه چی میشه ( خنده )
(:
هر دوی کاندیدا ها از همین راهکار برای جلب رای دارند استفاده می کنند. راهکارشان هم درست است. اما چشم اندازی که دارند با هم فرق دارد، موسوی می گوید تولید داخلی را حمایت خواهم کرد تا اقتصاد پیشرفت کند و مستضعفان کار داشته باشند و وضعشان به برکت زحمات عزتمندانه شان بهتر شود. می گوید وضع بیمه ها را بهتر می کنم تا بیماری کمر قشر مستضعف را نشکند.
دکتر احمدی نژاد می گویند پول نفت را بین شما پخش می کنم.
ببینیم کدام یک بیشتر طرفدار پیدا می کنند. نتیجه انتخابات محکی است برای آن که ببینیم مردم کدام راه حل را می پسندند.
aghaye mosafer, hala ma omadim ye ghere troki biaeem, be zor khodemono bechasmonim be torka, choma ham che giri midin.
to Arak ye jahaeesh tork zabanan. amma shadidan ba torkhaye tabriz fargh daran. man ta ye hododi torki araki!! baladam onam taze ba versione khodam, goftam ke to postam.
man hatta age yeki torkiye tarbirizi masalan harf bezane shayad 50% harfash ra nafahmam.
وای منجوق خانم گلی
باز هم تو زمینه ای که به تو مربوط نیست فضولی و فخر فروشی کردی؟ باز می خواهی کجا رو خراب کنی که اینقدر حرفهای صد تا یه غاز می زنی؟
آن نسخهای که در تبریز میخواندند «جیپ جیپ جوجهلریم» بود یا «جوه جوه جوجهلریم»؟ اصل آهنگ در جمهوری آذربایجان ساخته شده است یا در ترکیه؟ ظاهراً آن «جوه جوه جوجهلریم» به نسخهٔ ترکیهای نزدیکتر است. http://www.youtube.com/watch?v=0Ampe80Kbdk
ما در تبریز می گوییم "جوه جوه جوجه لریم"
"جوه، جوه" همان "جیک جیک" فارسی است. در مورد تاریخچه آهنگ من زیاد اطلاع ندارم. فقط می دانم قدیمی است.
سلام من سیزیله تانیش اولماق ایستیره م
دوغوردان کی وبلاگیز چوخ چوخ گوزلیدی سیزه تبریک لر دئیم
من اوختای قوشچو اوغلو اورمو شهرینده یم
09144457027 تماس نمره م دیر
oxtay1.blogfa.com
سلام
شما لطف داريد. آدرس هوم-پيج من اينه:
http://physics.ipm.ac.ir/people/farzan/
ارسال یک نظر