۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

قانون یا حرف زور

همان طوری که من قبلا در این یادداشت و جاهای دیگر به طور پراکنده توضیح داده ام معتقدم همراهی خانواده ها ی پژوهشگران و تشویق و حمایت روحی آنان از پژوهش در کارش بسیار بسیار موثر است. هرچه خانواده های پژوهشگر بیشتر اهمیت کار پژوهشی را درک کنند فضای بهتری را برای کار او فراهم می آورند. منظورم البته آن نیست که مادربزرگ و پدر بزرگ نیز باید چند واحد درس بگذارند و یا سر در بیاورند که نوه شان چه می کند. کافی است حس کنند هر چه که او در کارش موفق تر شود اعتبار بیشتری در محل کار به دست می آورد. ناگفته پیداست حضور خانواده ها در جلسات دفاع از پایان نامه چه قدر می تواند در ایجاد این حس نقش داشته باشد. زمزمه هایی شنیدم مبنی براین که در برخی دانشکده ها قانون تصویب کرده اند که خانواده ها حق ندارند بیایند سر جلسه ی دفاع از تز. من اصلا با قانون خواندن این حکم (در واقع از نظر من این "حرف زور") مشکل دارم. بنا به گفته ی خودشان چون در حضور خانواده ها معذب هستند که دانشجو را رد کنند این "قانون" را تصویب کرده اند. از نظر من این دلیل قانع کننده نیست. اتفاقا حضور خانواده ها انگیزه ای می شود برای آن که دانشجو خود را بهتر برای جلسه ی دفاع آماده کند. به علاوه چند مورد پیش می آید که دانشجو در جلسه ی دفاع رد شود؟! معمولا تا دانشجو آمادگی نداشته باشد استاد راهنما وقت برای دفاع تعیین نمی کند مگر در حالت های خیلی خاص. اگر خود دانشجو بداند که آن قدر کم کاری کرده که احتمال رد شدن او وجود دارد یک جوری خودش عذر خانواده اش را می خواهد. خیلی به نظر نامحتمل می آید که خانواده ی دانشجوی دکتری و یا کارشناسی ارشد بیایند تا بخواهند سر نمره ی قبولی چانه بزنند. اگر قبولی یا ردی بسته به چانه زنی خانواده ها باشد وای بر حال آن دانشکده و استادان ممتحن وراهنما! اصلا جو جلسه ویا رفتار استادان حاضر نباید چنان باشد که به مخیله ی کسی خطور کند با چانه زنی می تواند تغییری در نتیجه دهد. خوشبختانه در هیچ کدام از جلسات دفاعی که من به عنوان ممتحن یا استاد راهنما حضور داشتم از این جَنگولک بازی ها خبری نبود!
تنها از روی توانایی علمی شخص و محتوای کار پژوهشی قضاوت کردیم. هیچ ملاحظه ی دیگری در کار نبود و قرار هم نیست از این پس باشد!

در هر صورت بیایید فرض کنیم حکمتی در این حکم هست که من از آن بی خبرم! باز هم نا م این حکم را قانون نهادن خطاست.
ببینید! معنی این حکم چیست؟! آیا معنی آن این است که اگر عمه ی دانشجو بیاید و در سالن بنشیند استاد ممتحن و یا استاد راهنما بلند می شود و می رود می گوید:"خانم محترم بفرمایید بیرون؟!" آیا در شان یک استاد دانشگاه هست که چنین کند؟! مسلما نه! حتی اشاره کردن به مستخدم که "برو فلان خانم را بیرون کن" هم در شان یک استاد نیست. خوشبختانه اساتید ما این را درک می کنند.
پس دو حالت می ماند (1) این یک حکم است به دانشجو که او نباید به خانواده اش اجازه دهد که سر جلسه بیایند. (2) این یک حکم است به نگهبان دانشگاه که اجازه ندهند خانواده ها وارد شوند.
هر دوی این حالات نابخردانه به نظر می رسد. اولی دخالت است در زندگی خصوصی و روابط خانوادگی دانشجو. اتفاقا همین دخالت هاست که می تواند شان استادی را چنان خدشه دار کند که برخی گمان کنند با چانه زنی می توانند تقاضای نابجای خود را پیش ببرند.
حالت دوم هم باز در شان یک رئیس یا شورای دانشکده نیست. اولا به خاطر این که نگهبانی و شرح وظایف وضوابط آن مربوط به کل دانشگاه است نه یک دانشکده ی خاص. اگر من رئیس یک دانشکده یا عضو شورای آن بودم بر خود فرض می دانستم که از آن موقعیت برای بهتر کردن سیاستگذاری های علمی دانشکده استفاده کنم نه آن که به جای سر نگهبان دانشگاه من دستور کاربرای نگهبانان تعیین کنم .

طبیعی است که این گونه حکم ها در عمل پیاده نشوند. این به خاطر سرشت قانون گریزی در ایرانی جماعت نیست. به خاطر آن است که این حکم ها آن قدر متقن نیستند که قابل اجرا باشند. هر دستوری را قانون نمی توان نام نهاد. حکایت "رئیس مسجد شاه" را لابد شنیده اید. روح یک قانون باید در جهت منفعتی عمومی و دراز مدت باشد. از طرف دیگر شکل آن باید به گونه ای باشد که در عمل قابل اجرا باشد. در نهایت قانون باید به گونه ای باشد که متخلفین از آن به گونه ای آبرومند مجازات شوند. (مجازاتی که مایه تمسخر قانونگذار و مجری نباشد. فرض کنید یک دانشجو می آید و یک تز بسیار عالی ارائه می دهد اما ممتحنین به خاطر حضور خاله ی دانشجو در جلسه از او نمره کم می کنند. خوب ! این مایه تمسخر دانشکده می شود نه دانشجو!) اگر تواتر این گونه احکام شورای یک دانشکده از حدی بیشتر باشد، قوانین و مصوبات درست و حسابی و حکیمانه ی آن هم جدی گرفته نمی شوند.

آن چه که نوشتم تنها یک مثال بود!
نمونه ها فراوانند. در مورد قانون مداری دوستان آلمانی قبلا نوشته بودم. علت قانون مداری آنها این نیست که آنها ژن سرخم کردن در برابر قانون دارند. علت آن است که قوانین کشورشان و ضوابط زیر مجموعه های مختلف آن عموما از روی حکمت است.
اگر هم استثنائا قانونی بود که ضررش بیشتر از منفعت آن بود و یا تاریخ مصرف آن گذشته بود باز هم راهی قانونی برای حذف یا اصلاح قانون هست. نظرکاربران قانون در تکوین قانون منعکس می شود. قانونشان حرف زور آن کسی که آن بالا نشسته یا خود را پشت صندلی های یک شورا قایم کرده نیست! آلمانی ها مشاهده کرده اند که در دراز مدت پایبندی به قوانین بیشتر به نفع آنان است تا سرپیچی از آن.
از طرف دیگر همان گونه که قبلا نوشتم عده ای با ساخت یا پخش فیلم هندی "قانون" می خواهند توی مغز ما زورچپان کنند که آدم خوب آن است که اگر لازم شد به قلب پسرش هم برای احترام به قانون شلیک می کند. طبیعی است که این رویکرد شعاری به قانون در عمل به بی قانونی منجر می شود. این چه قانونی است که نتیجه ی آن نشستن تیر بر قلب شهروندان یک مملکت باشد. قانون برای مصلحت و آسایش و پیشرفت مردم است نه مردم برای قانون!

۳۵ نظر:

ایلیا گفت...

خیلی دلسرد کننده است که کسایی هستند که میشینن کلی مثلا رایزنی می کنن و به همچین نتایجی می رسن اونم تو محیط اکادمیک و اونم در زمانی که یه کورسویی هست که به استانداردها در محیطهای علمی تزدیک شیم. متاسفانه ادم بعضی بخشنامه هارو که می بینه فقط خندش میاد (حمورابی ۴ هزار سال پیش بهتر معنی قانون رو می فهمید).

دلیلشون از خود حکم مسخره تره. اصلا ادمی که یه دونه نه بیشتر همین یه دونه جلسه دفاع رفته باشه می دونه که با اون سیستمی که برای دفاع هست جایی برای چانه زنی نمی مونه. البته احتمالن خود جنابانی که این حکمو دادن از این کارا کردن. تصورش باحاله. اخه وقتی نمره داده می شه که هیچکی تو جمع هیات داوری نیست که حالا مثلا یکی از ته سالن بگه مثلا این بچه گل من بچه خوبیه نمره «خوب»شو بکنین «خیلی خوب».

در مورد خود حکمم که چی بگم به انتفاع مقدم محکوم به شکسته. اخه واقعا از کجا می خوان بفهمن و ثابت کنن (به معنی حقوقی) که این بابا یا مامانه طرفه. حتما شناسنامه ملتو می خوان چک کنن که نسبتی با دانشجو نداشته باشه!

به نظرم اگه همچون چیزایی رو مصوب کنن به هیچ وجه نباید زیربار رفت. توهین ازین اشکارتر به دانشگاه و دانشجو نمی شه.

ایلیا گفت...

خیلی دلسرد کننده است که کسایی هستند که میشینن کلی مثلا رایزنی می کنن و به همچین نتایجی می رسن اونم تو محیط اکادمیک و اونم در زمانی که یه کورسویی هست که به استانداردها در محیطهای علمی تزدیک شیم. متاسفانه ادم بعضی بخشنامه هارو که می بینه فقط خندش میاد (حمورابی ۴ هزار سال پیش بهتر معنی قانون رو می فهمید).

دلیلشون از خود حکم مسخره تره. اصلا ادمی که یه دونه نه بیشتر همین یه دونه جلسه دفاع رفته باشه می دونه که با اون سیستمی که برای دفاع هست جایی برای چانه زنی نمی مونه. البته احتمالن خود جنابانی که این حکمو دادن از این کارا کردن. تصورش باحاله. اخه وقتی نمره داده می شه که هیچکی تو جمع هیات داوری نیست که حالا مثلا یکی از ته سالن بگه مثلا این بچه گل من بچه خوبیه نمره «خوب»شو بکنین «خیلی خوب».

در مورد خود حکمم که چی بگم به انتفاع مقدم محکوم به شکسته. اخه واقعا از کجا می خوان بفهمن و ثابت کنن (به معنی حقوقی) که این بابا یا مامانه طرفه. حتما شناسنامه ملتو می خوان چک کنن که نسبتی با دانشجو نداشته باشه!

به نظرم اگه همچون چیزایی رو مصوب کنن به هیچ وجه نباید زیربار رفت. توهین ازین اشکارتر به دانشگاه و دانشجو نمی شه.

ناشناس گفت...

شایان: تجربه من در دانشگاه کمبریج: آ- روز دفاع از تز به غیر از اساتید و دانشجو هیچ کس حق حضور ندارد. ب- هیچ پرزنتیشنی از طرف دانشجو ارایه نمی شود و اساتید بر اساس متن تز سوال می کنند. ج-تز نمره ندارد. استاد ممتحن فقط ردی و قبولی را تعیین می کند. نتیجه چند روز بعد اعلام می شود. خیلی مواقع اتفاق افتاده که دانشجو شب بعد از دفاع دوستانش را به شام دعوت کرده و احساسش از نحوه جواب به سوالات این بوده که قبول می شود ولی چند روز بعد خبر یافته که رد شده. د- در عوض از دانشجو و خانواده اش دعوت می شود در مراسم فارق التحصیلی که بسیار مجلل است و اساتید نیز حضور دارند شرکت کنند. ه – اساتید اروپایی تبار هر چند وقت یک بار با دانشجویان گروهشان مهمانی کوچکی می گیرند. اگر در یک رستوران باشد هر کسی دنگ خودش را می دهد. یا اگر در منزل استاد باشد هر کس غذایی می آورد. (یکی از دانشجویان با بقیه هماهنگ می کند چه کسی دسر چه کسی پیش غذا و چه کسانی غذاهای اصلی را بیاورند. خود استاد هم پخت یکی از غذاهای اصلی را به عهده می گیرد.). اساتید آسیایی تبار کمتر از این کارها می کنند. در این میهمانی ها استاد دیگر استاد نیست با همه شوخی می کند می گوید و می خندد. ولی از فردای آن مهمانی دوباره می شود همان استادی که جدی است و از همه انتظار کار و نتایج آزمایش دارد. در این میهمانی ها استاد به دانشجویان می گوید که میتوانند همسر یا نامزد خود را هم بیاورند ولی آوردن پدر و مادر اصلا رسم نیست مگر فقط در مراسم فارق التحصیلی. اگر مهمانی در منزل استاد باشد بعد از غذا همه کمک می کنند و ظرفها را شسته خشک کرده و در کابینت می گذارند. اساتید انگلیسی از خوردن غذا در ظروف یک بار مصرف متنفرند! چند روز قبل از مهمانی استاد از دانشجویان هندیش می پرسد که اشکالی ندارد اگر در بین غذاها غذایی از گوشت گاو هم باشد. همچنین از دانشجویان مسلمان می پرسد که اشکالی ندارد اگر در بین غذاها غذایی از گوشت خوک هم باشد. معمولا چند غذای متنوع تدارک می بینند که همه بتوانند استفاده کنند.

منجوق گفت...

حقوق زنان در قوانین حمورابی:
http://www.naghashi.blogfa.com/post-

منجوق گفت...

با فرهنگ شرایط و امکانات موجود در ایران همین سیستم موجود جلسات دفاع مناسب تر از سیستم کمبریج است. به چندین علت: (1) در مراسم جشن و مهمانی امکان ترویج فرهنگ علمی به آن گونه که در جلسات دفاع و سمینار صورت می پذیرد وجود ندارد. (2) دانشگاه های ما امکان برگزاری مهمانی های مجلل را ندارند. به علاوه محدودیت ها جشن های مجلل دولتی و اداری را خسته کننده می کنند.

همان جلسات دفاع خودمان بهترند. خرجی هم ندارند. در واقع خانواده ها خود زحمت می کشندو شیرینی و گل می آورند. البته اگر دلشان خواست که معمولا می خواهد.
اتفاقا خوب است خانواده ها با سلسله مراتب موجود در جمع های دانشگاهی آشنا شوند. به این ترتیب می بینند که هر چه عزیزشان بیشتر کار کند در این سلسله مراتب بالا تر می رود. در نتیجه شرایط روحی بهتری برای کار او در منزل فراهم می کنند.
همین مراسم موجود مناسب است. به خوبی هم جا افتاده.

Amir گفت...

سیستم دفاع تز دکترا در هلند هم جالب است. در واقع ارزیابی علمی تز قبل از صدور اجازه دفاع از طرف کل کمیته انجام می‌شود. دانشجو هم بایستی با اعضای کمیته تماس گرفته و به سوالاتشان جواب دهد. اگر هر تغییری در تز لازم باشد به اطلاع دانشجو می‌رسد و او موظف است قبل از روز دفاع تغییرات لازم را انجام داده و به تایید استاد راهنمایش برساند. در نهایت زمانی که همه راضی باشند تز دانشجو به صورت رسمی چاپ شده و دفاع تز انجام می‌شود. در طول جلسه دفاع هم که نبایستی تحت هیچ شرایطی بیش از یک ساعت طول بکشد هم دوستان و خانواده و همکاران دانشجو حضور دارند. سوالات هم در مورد تز هست ولی این طور نیست که حالا بخواهند تصمیم بگیرند که تز دانشجو به اندازه کافی برای دکترا خوب هست یا نه. این تصمیم قبلا گرفته شده. در طول دفاع نهایتا ممکن است مشخص شود که مدرک به صورت عادی داده شود یا با افتخار. ارزیابی تز قبل از دفاع باعث می‌شود که کلی از مسایل حل شود. البته یک ایراد هم دارد و آن این است که معمولا از زمانی که نسخه اولیه تز آماده می‌شود تا زمان دفاع بین ۴ تا ۶ یا حتی ۷ ماه ممکن است زمان لازم باشد.

منجوق گفت...

شاهین یک بار در جلسه ی دفاعی در هلند به عنوان ممتحن حضور داشت. می گفت فیلمی بود. دانشجو می بایست ادبی صحبت کند و...
ظاهرا خیلی به شاهین خوش گذشته بود. یعنی متفاوت بوده از جلساتی که جاهای دیگه دیده بود. انگار لباس خاصی هم پوشیده بودند

من معتقدم سیستم خودمان بیشتر به کار ایران می آید.

Amir گفت...

چون که تصمیم‌گیری قبلا انجام شده فرصت بیشتری برای انجام تشریفات هست. همین طور که گفتید هر شخصی بایستی لباس خاصی بپوشه که مرتبط با نقشش هست. مثلا لباس پروفسورها با اعضای کمیته که هنوز پروفسور نیستند فرق می‌کنه. لباس دانشجو هم کد خاص خودش رو داره. رییس جلسه هم رییس دانشگاه یا نمایندش هست. خیلی مساله جدی هست. البته این مراسم فقط مخصوص هلند نیست ظاهرا. بقیه دانشگاه‌های اروپایی هم گاهی چیزی شبیه به این دارند. من موافقم که این سیستم به درد ایران نمی‌خوره و اون هم به دلیل مدت زمان نسبتا زیادیه که بین نوشتن تز و دفاع وجود داره. در ایران دانشجو امنیت لازم رو از نظر اقتصادی و اجتماعی ممکن هست نداشته باشند که بخواهند تا ۷ ماه صبر کنند.

Amir گفت...

راستی یه سوالی در آی پی ام هم سیستم استادیار دانشیار استادی هست یا نه؟ برای این می‌پرسم که توی سایت اعضای هیات علمی فقط نوشته شده عضو هیات علمی و رتبه هیات علمی ذکر نشده دلیل خاصی داره این؟

وحیدی گفت...

اون روز بعد از دفاعه.و لباس خیلی فاخر می پوشن(لباس اشراف هلندی که تو فیلمای تاریخی حتما دیدید).عصا حمل نشان و سوگند و از این داستانا.بعد حتی پروتکل خاصی برای تبریک حضار به اون بنده خدا داره ودر می زنند حضار! این مراسم بی شباهت به مراسم برره ای ها و حتی ما ایرانیا نیست.:)

http://www.itc.nl/personal/elzakker/


این رو تو اینترنت سرچ کردم.اون آخرین عکسا فضا جلسه رو تا حدی نشون میده

منجوق گفت...

در کل ایران من جمله آی پی ام سیستم استاد یاری دانشیاری استادی داریم. هر کدام از آنها هم با پایه دارند.

وحیدی گفت...

اصلاحیه : دور می زنند حضار (نه در می زنند :)) ).چیزی شبیه مراسم ختم خودمان !البته دانشگاه به دانشگاه و بالا برره و پایین برره با توجه به سنن آکادمیکشون تفاوت هایی در اجرای مراسم دارند.

منجوق گفت...

در سیسا ما از این تشریفات نداشتیم.

رامین گفت...

سلام
آن طوری که من با خبر شدم منظور از این تصمیم ( در دانشکده فیزیک شریف)
همین بوده تا جلسه دفاع و مهمانی فارغ التحصیلی جدا از هم برگزار شوندو باز به گفته ی دکتر کریمی پور اینها را به خاطر حفظ نظم جلسه و بر هم نخوردن جو آموزشی و رسمی جلسه دفاع اتخاذ کرده اند و این انگیزه ها منطقی به نظر می رسند ، و از طرف دیگر اجرایی شدن این تصمیم قرار دارد که باید منتظر ماند و نتیجه را دید

منجوق گفت...

نه جانم منطقی نیست. من در آن دانشکده از پایان نامه کارشناسی ارشدم دفاع کردم. بسیار هم از بی نظمی شاکی بودم. دلیل بی نظمی یکی از استادان همان دانشکده بود نه مهمانان! از خانواده ام کسی جز شاهین حضور نداشت. شاید اگر بودند آن آقا هم در حضور آنها خجالت می کشید مانند بچه های مهد کودک "یه یه یه" بگوید.

Amir گفت...

حالا یادم اومد که در موزد امتحان شفاهی ارشد در هلند ننوشتم. شاید این یکی مدل بیشتر به درد ایران بخوره. البته شاید هم همین الان همین جوری باشه. ولی به هرحال می‌گم. در هلند (لااقل در دانشگاه ما)‌ امتحان شفاهی ارشد از دو قسمت تشکیل شده. قسمت اول ارایه شفاهی توسط دانشجو و سوال و جواب توسط همه حضار هست (هر کس سوالی داشته باشه) که می‌تونه شامل کمیته هم بشه. خانواده در این قسمت حضور دارند. بعد از جلسه ارایه دانشجو و اعضای کمیته می‌رند به یک محل دیگه (معمولا اتاق پروفسور گروه که معمولا بزرگه و جا برای چند نفر داره که جلسه داشته باشند) در این قسمت دانشجو به سوال ‌های جدی‌تر اعضای کمیته جواب می‌ده. یکی از دوستای فرد دانشجو هم می‌تونه اعضای خانواده رو ببره و دانشکده و خصوصا آزمایشگاه‌ها رو به خانواده دانشجو نشون می‌ده. خصوصا اگر کار آزمایشگاهی بوده باشه که می‌تونه بگه که کار چطور انجام شده. این تور مربوط به خانواده رو البته خود دانشجو هم می‌تونه بعد از جلسش با اعضای کمیته انجام بده. اعضای کمیته هم بعد از جلسه خصوصی با دانشجو شور می‌کنند و نمره دانشجو رو اعلام می‌کنند. البته مراسم مربوط به دفاع ارشد کمتر از دفاع دکترا مقرراتش معلوم هست و از جایی به جای دیگه ممکنه فرق کنه.

ناشناس گفت...

تجربه من از دانشکده مهندسی دانشگاه تربیت مدرس سال 1381: زمان پرزنتیشن از تز خانواده ها و دوستان می توانند شرکت داشته باشند ولی وقتی موقع سوالات از دانشجو شد رییس جلسه خیلی محترمانه و مودبانه از همه حضار خواهش می کند که سالن را ترک کنند.

وحیدی گفت...

در دانشگاه خواجه نصیر( دانشکده مهندسی نقشه برداری) هم موقع سوال و جواب از حضار محترمانه می خوان که جلسه رو ترک کنن.

منجوق گفت...

رسم دانشکده های فیزیک در ایران تا کنون همین گونه بوده. رسم نکویی نیز هست. پس از این هم به احتمال زیاد همین خواهد ماند. آن به اصطلاح "قانونی" که تصویب کرده اند عملی نیست. یک مقدار اعصاب خردی و تنش بی مورد به بار خواهد آورد اما مانند صدها حکم بیهوده ای که ابلاغ می شود پس از مدتی فراموش می شود و می رود پی کارش.


این وسط به چند نفر بیهوده توهین می شود . چند مورد بیخودی دلگیری و دلشکستگی پیش می آید. چند نفر هارت و پورت می کنند. اما پس از مدتی تمام می شود و می رود. اما آنهایی که "هارت و پورت" ها را تحمل کرده اند آن قدر دلشکسته می شوند که یادشان بماند. همان گونه که از سال 78 دهن کجی آن استاد ("یه یه یه گفتنش") سر جلسه ی دفاع من به خاطرم مانده. سئوالی پرسید که به زعم خودش مچگیری بود. جواب دادن به سئوالش برای من کاری نداشت. جوابش دادم و او که کنف شده بود برگشت گفت "یه یه یه!" وقتی استاد بزرگ چنین می کند از دانشجویان چه انتظار؟! آنها هم با مسخره بازی بر بی نظمی ها افزودند.

اما وقتی ممتحنین با جدیت سمینار را دنبال می کنند بقیه حضار -اعم بر دانشجویان یا خانواده ها- ساکت و موقر می نشینند و گوش می کنند.

وحیدی گفت...

خوبه زبون درازی نکرده !

منجوق گفت...

در سیسا و استنفورد هم موقع سئوال و جواب غیر از ممتحنین و دانشجو کس دیگری حضور ندارد.

به هنگام نمره دادن خود دانشجو هم می آید بیرون.

در دانشگاه های ایران نیز چنین است. این که همه حاضرین به خارج شوند فرق می کند با این که با انگشت به عمه ی دانشجو اشاره کنند و بگویند
خانم تو
برو بیرون.

ناشناس گفت...

سر دفاع با خانواده دانشجوتون بدرفتاری کردند؟!

vahidi گفت...

http://www.naghashi.blogfa.com/


man hamisheh ashegheh sedayeh ein ostadeh mosalameh dobleyeh iranam.ein clipeh ein weblegeh ro ke shoma dadid az sobh chand bar gosh dadam

منجوق گفت...

خوشبختانه
با ایشان بد رفتاری نشد. من اجازه نمی دادم که چنین جسارتی شود.
البته طبق معمول با خودم بدرفتاری شد. حدود 10قیقه پیش از شروع جلسه آقای دکتر ا. و دکتر ا.
و خانم دکتر دلدار با هم وارد شدند. من نزدیک در بودم که به خانم دکتر دلدار خوشآمد بگویم. دکتر ا. با لحنی طلبکارانه جواب سلام مرا داد و بی آن که احوالپرسی ای کند
آمرانه گفت بفرمایید بنشینید. من به روی خودم نیاوردم که چه قدر لحن آمرانه ی ایشان در آن محل و با من به عنوان استاد راهنمای دانشجویی که قر ار است دفاع کند
و به عنوان یک استاد که در دانشگاه
آنها مهمان است
بی مورد و دور از استاندارد های رفتاری است.
قبلا گفته ام در دانشگاه های درجه یک آلمان و ایتالیا و آمریکا و... با من به عنوان یک مهمان چگونه رفتار می کنند.

گفتم چشم همین الان!
بعد به خانم دلدار که بعد از او وارد شد سلام کردم. خانم دکتر دلدار از رفتار دکتر ارفعی گمان کرد من یکی از دانشجو های توسری خور دانشکده ام. احتمالا دانشجوی پررویی که دکتر ارفعی چنین تشخیص داده اگر توی سرش نزنی رویش باز می شود! خانم دکتر دلدار به سردی جواب سلامم را داد و رد شد.
البته خانم دکتر دلدار در دانشکده خودشان تا جایی که من دیده ام خیلی دوستانه با دانشجو ها رفتار می کند. اما در آنجا او هم مهمان بود و نزاکت می گفت باید تابع میزبان باشد.



من بعد از ایشان جلو رفتم. دکتر راهوار آمد و با ادب همیشگی تعارف کرد جلو بنشینم. تازه خانم دکتر دلدار متوجه شد آن بنده خدا که
دکتر ا.نرسیده سرش داد کشید استاد راهنمای دانشجویی بود که بنا بود دفاع کند.

شروع کرد به احوالپرسی گرم و برای آن که ماستمالی کند گفت "من با خودم گفتم اِ! این دانشجو چه قدر جوون به نظر می رسه!"
دیگه من به روی خودم نیاوردم علت این که ایشان مرا نشناخت رفتار دور از استاندارد د کتر ا. بود نه جواننما بودن من. اتفاقا اگر من جوان و یا جواننما بودم بیشتر جا داشت که استاد پیشکسوت میزبان مرا تحویل بگیرد.

من اگر استاد پیشکسوت باشم خیلی تلاش می کنم که استادان جوان را تحویل بگیرم تا سیگنالی بفرستم به دانشجویانش که باید درست و حسابی به حرف او گوش دهند. اما آقایان دکتر ا.و ا. در این 6سال درست برعکس عمل کرده اند. خواسته اند مرا جلوی جمع خرد کنند.
آن اول ها این ضربه ی زیادی زد. مخصوصا به رابطه استاد و شاگردی من و اولین دانشجویم. اما من دیگه یاد گرفته ام که چگونه رفتار کنم که علی رغم توسر زدن های عمدی این جور آدم ها متناسب موقعیت خودم منزلت داشته باشم. از حق نباید گذشت. رفتار بسیار پخته ی دانشجوی دومم (همان که آن روز دفاع کرد) آقای دکتر آرمان اسماعیلی در این مورد تاثیر خیلی زیادی داشته.

الغرض! آن جلسه به خوبی و خوشی گذشت.
هرچند رفتار میزبانان در این جهت بود که مرا به حاشیه برانند اما چنین نشد. خوشبختانه از اهتمام به حاشیه راندن من فرصتی نیافتند که برای خانواده ی دانشجویم شاخ و شونه بکشند. اما احتمالا
اگر به جای من یک استاد راهنمای تو سری خور بود از او فارغ می شدند و می رفتند سراغ قدرت نمایی جلوی خانواده ی دانشجو.

من دیگه نمی خواهم در مورد این موضوع خاص صحبت کنیم لطفا دیگر سئوال نفرمایید.

منجوق گفت...

خوشبختانه
با ایشان بد رفتاری نشد. من اجازه نمی دادم که چنین جسارتی شود.
البته طبق معمول با خودم بدرفتاری شد. حدود 10قیقه پیش از شروع جلسه آقای دکتر ا. و دکتر ا.
و خانم دکتر دلدار با هم وارد شدند. من نزدیک در بودم که به خانم دکتر دلدار خوشآمد بگویم. دکتر ا. با لحنی طلبکارانه جواب سلام مرا داد و بی آن که احوالپرسی ای کند
آمرانه گفت بفرمایید بنشینید. من به روی خودم نیاوردم که چه قدر لحن آمرانه ی ایشان در آن محل و با من به عنوان استاد راهنمای دانشجویی که قر ار است دفاع کند
و به عنوان یک استاد که در دانشگاه
آنها مهمان است
بی مورد و دور از استاندارد های رفتاری است.
قبلا گفته ام در دانشگاه های درجه یک آلمان و ایتالیا و آمریکا و... با من به عنوان یک مهمان چگونه رفتار می کنند.

گفتم چشم همین الان!
بعد به خانم دلدار که بعد از او وارد شد سلام کردم. خانم دکتر دلدار از رفتار دکتر ارفعی گمان کرد من یکی از دانشجو های توسری خور دانشکده ام. احتمالا دانشجوی پررویی که دکتر ارفعی چنین تشخیص داده اگر توی سرش نزنی رویش باز می شود! خانم دکتر دلدار به سردی جواب سلامم را داد و رد شد.
البته خانم دکتر دلدار در دانشکده خودشان تا جایی که من دیده ام خیلی دوستانه با دانشجو ها رفتار می کند. اما در آنجا او هم مهمان بود و نزاکت می گفت باید تابع میزبان باشد.



من بعد از ایشان جلو رفتم. دکتر راهوار آمد و با ادب همیشگی تعارف کرد جلو بنشینم. تازه خانم دکتر دلدار متوجه شد آن بنده خدا که
دکتر ا.نرسیده سرش داد کشید استاد راهنمای دانشجویی بود که بنا بود دفاع کند.

شروع کرد به احوالپرسی گرم و برای آن که ماستمالی کند گفت "من با خودم گفتم اِ! این دانشجو چه قدر جوون به نظر می رسه!"
دیگه من به روی خودم نیاوردم علت این که ایشان مرا نشناخت رفتار دور از استاندارد د کتر ا. بود نه جواننما بودن من. اتفاقا اگر من جوان و یا جواننما بودم بیشتر جا داشت که استاد پیشکسوت میزبان مرا تحویل بگیرد.

من اگر استاد پیشکسوت باشم خیلی تلاش می کنم که استادان جوان را تحویل بگیرم تا سیگنالی بفرستم به دانشجویانش که باید درست و حسابی به حرف او گوش دهند. اما آقایان دکتر ا.و ا. در این 6سال درست برعکس عمل کرده اند. خواسته اند مرا جلوی جمع خرد کنند.
آن اول ها این ضربه ی زیادی زد. مخصوصا به رابطه استاد و شاگردی من و اولین دانشجویم. اما من دیگه یاد گرفته ام که چگونه رفتار کنم که علی رغم توسر زدن های عمدی این جور آدم ها متناسب موقعیت خودم منزلت داشته باشم. از حق نباید گذشت. رفتار بسیار پخته ی دانشجوی دومم (همان که آن روز دفاع کرد) آقای دکتر آرمان اسماعیلی در این مورد تاثیر خیلی زیادی داشته.

الغرض! آن جلسه به خوبی و خوشی گذشت.
هرچند رفتار میزبانان در این جهت بود که مرا به حاشیه برانند اما چنین نشد. خوشبختانه از اهتمام به حاشیه راندن من فرصتی نیافتند که برای خانواده ی دانشجویم شاخ و شونه بکشند. اما احتمالا
اگر به جای من یک استاد راهنمای تو سری خور بود از او فارغ می شدند و می رفتند سراغ قدرت نمایی جلوی خانواده ی دانشجو.

من دیگه نمی خواهم در مورد این موضوع خاص صحبت کنیم لطفا دیگر سئوال نفرمایید.

Alireza گفت...

عجبستا!!!! دنيايي شده!!! با اين اوصافي كه نوشتيد به اوضاع خودم كلي اميدوارم شدم! هنوز به "يه يه يه" در جلوي چشمان خودم نكشيده!!!

منجوق گفت...

اون اتفاق ها دیگه گذشته تمام شده! تا چند سال دیگه اثری از آن فرهنگ "یه یه یه" نمی مونه. افرادی مثل دکتر راهوار و یا دکتر دلدار جای آنها را می گیرند که از هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ رفتاری به ایده آل های یک استاد دانشگاه نزدیک ترند. تفاوت خانم دکتر دلدار با آن ها می دانید چه بود. خانم دکتر دلدار چنان که خود می گفت تز آرمان را قبل ار جلسه دو بار خوانده بود. سئوالاتش هم در سطح سئوالاتی بود که یک استاد در سیسا و یا در هایدلبرگ می پرسید. برخی را آرمان جواب داد و برخی را نه. در مورد دوم خوب یک نکته ی جدید آموخت. وقتی در جلسه ی امتحان اکثریت استادان ممتحن این قبیل استادان باشند جلسه در عین دوستانه بودن حرمتی از نظر علمی دارد که حتی اگر شخصی از بیرون بیاید و با جمع های دانشگاهی
کاملا نا آشنا باشد بی اختیار به نظم جلسه احترام می گذارد.

اما اگر ببیند استاد دارد "یه یه یه" می گوید خوب او هم ممکن است برگردد سوت و شیپور بزند!!

خوشبختانه در ده سال گذشته از این جهات پیشرفت شایانی داشته ایم. اگر مصوبات دست و پا گیر صادر نکنند کم کم فرهنگ علمی در جامعه جا می افتد.

Amir گفت...

یک سوالی برای من پیش اومد که چرا اصولا این آدم‌های نامربوط و بی‌مایه را برای جلسه دفاع دعوت کرده‌بودید. البته حدس می‌زنم دست شما نبوده است ولی دلیلش را نمی‌دانم. مگر شما بع عنوان استاد راهنما هرکسی را که صلاح بدانید به جلسه دفاع دعوت نمی‌کنید. منظورم این مورد خاص نیست کلی می‌پرسم.

منجوق گفت...

استاد راهنما لیستی از اساتید ممتحن پیشنهاد می دهد که از بین آنها دانشکده کسانی را انتخاب می کند.
در عمل خیلی دست استاد راهنما باز نیست. یکی به دلیل قحط النسا و قحط الرجال در رشته ی ما
و دیگر به خاطر آن که تعداد مشخصی از دانشگاه میزبان باشند و دست آخر بنا به ملاحظاتی که شرح آن از حوصله ی این یادداشت خارج است.
در مورد دانشجوی قبلی ام از روی لجبازی و نوعی دهن کجی 3 نفر از 5 نفر پیشنهادی من را کنار گذاشته بودند و کسان دیگری را به جای آنها
دعوت کرده بودند. یک نفر از لیست من دعوت شد همکاری از اصفهان بود که از آن راه دور با ماشین خودش آمد.
تز را به دقت
خوانده بودو سئوالات مربوط می پرسید. طبق معمول رفتار و عملکرد برخی باعث شرمندگی من جلوی آن همکار شد.
نفر دوم مرحوم دکتر علیمحمدی بود.

این بار گفتم سه نفر از گنگ خودشان در لیست بگذارم تا بعدا اعصابم خرد نشود. این بار همه از لیست من انتخاب شده بودند.


البته دسته بندی ها و ملاحظات مربوطه مختص ایران نیست. در جاهای دیگر هم این ملاحظات را باید رعایت کرد.
تا وقتی که پای دانشجویانم وسط باشد من خیلی مراعات این قبیل ملاحظات را می کنم چون نمی خواهم آنها از حق خود به دلیل عدم رعایت ملاحظات توسط من باز بمانند. وقتی فقط پای خودم در میان باشد خیلی وقت ها ملاحظات را کنار می گذارم.
در جاهای پیشرفته هم ملا حظات هست اما چون جمع آنان بزرگ تر است دستشان باز تر است.

منجوق گفت...

به امید روزی که دانشجو های خودم در دانشگاه های معتبر کشور استاد شوند! آن گاه دیگر این مسایل را نخواهیم داشت!

Amir گفت...

جالبه این جا همه چیز دست استاد هست. هرکی رو که صلاح بدونه دعوت می‌کنه. البته باید تصویب بشه توسط کمیته دکترا دانشگاه ولی تا ایراد آیین‌نامه‌ای نداشته باشه من ندیدم پیشنهاد استاد رد بشه یا تغییر کنه.

Alireza گفت...

"اون اتفاق ها دیگه گذشته تمام شده! تا چند سال دیگه اثری از آن فرهنگ "یه یه یه" نمی مونه. "
اصلا و ابدا با اين حرف موافق نيستم!!! داده ها نشان از چيز ديگري مي دهد!!! ولي خوب اگه اميدوار نباشيم چكار كنيم!!!

الهه گفت...

از دانشجوهاتون کسی در دانشگاهها تدریس می کند؟

منجوق گفت...

نه هنوز

منجوق گفت...

در برخی از دانشگاه های ایران مانند دانشگاه فردوسی مشهد ممتحنین تا حدود یکی دو هفته قبل از دفاع تز را می خوانند و گزارش می دهند که آیا تز قابل دفاع هست یا خیر.
در واقع به این ترتیب احتمال این که دانشجو بیافتد بسیار کم می شود.
دانشجو در طی آن یکی دو هفته باقی مانده خود را آماده می کند تا سمینار خوبی ارائه دهد.

این سیستم خیلی هوشمند تر از ممنوع کردن حضور خانواده بر سر جلسه است.

با این سیستم این بهانه که " حضور خانواده ها معذوریت برای رد کردن دانشجو ایجاد می کند" منتفی است.

در واقع حضور خانواده ها انگیزه ای هم می شود برای آن که دانشجو جلسه سمینارش را جدی تر بگیرد و خود را برای سئوالات آماده کند.

با این که دانشجو تقریبا اطمینان دارد که قبول است و در نتیجه استرس بی مورد ندارد اما باز هم جلسه جدی است چون هنوز نمره مشخص نیست.

همین سیستم دانشگاه فردوسی مشهد برای ایران نزدیک به ایده آل است. شاهین دو بار در آنجا ممتحن بوده. سیستم آنها را تحسین می کرد.