۱۳۹۱ آذر ۲۲, چهارشنبه

آن چه که توریسم تبریز لازم دارد



من فکر می کنم برای این که توریسم تبریز رونق گیرد باید به چند موضوع رسیدگی شود.
۱) نجات دریاچه ی ارومیه. دریاچه ی ارومیه با پرندگان زیبایش و باغ ها و مزارع سرسبز اطرافش بزرگترین وبهترین جاذبه ی توریستی می توانند باشند. ببینید! "تماشای پرندگان" از جاذبه های توریستی شناخته شده در جهان است. جاذبه ای هم هست که با فرهنگ و ارزش های اسلامی-ایرانی ما منافات ندارد و به راحتی در ایران قابل اجراست بدون آن که واکنش منفی ای از جانب مردم محلی در پی داشته باشد. باورش مشکل است اما همین جاذبه ی توریستی ساده و سالم بسیار پولساز است. من از ویکی پدیا نقل می کنم:
About 4% of North Americans were interested in birding In the 1970s and in the mid 1980s at least 11% were found to watch birds at least 20 days of the year. An estimate of 61 million birders was made in the late 1980s. The income level of birders has been found to be well above average.[24]
The 2000 publication of "The Sibley Guide to Birds" sold 500,000 copies by 2002.[25] but it was found that the number of birdwatchers rose but there appeared to be a drop in birdwatching in the backyard.[26]
According to a U.S. Fish and Wildlife Service study, birdwatchers contributed with 36 billion USD to the US economy 2006, and one fifth (20%) of all Americans are identified as birdwatchers.[27]
بله! عزیزان! ۳۶ میلیارد دلار! بله! بله! میلیارد نه میلیون! بله بله! دلار نه ریال!!
حالا بقیه اش را بخوانید:
The spending is on the rise around the world. Kuşcenneti National Park (KNP) at Lake Manyas, a Ramsar site in Turkey was estimated to attract birders who spent as much as 103,320,074 USD annually.[
بله! بله! درست خوانده اید. جای دوری هم نیست. همین بغل گوشمان در ترکیه دارند از راه تماشای پرنده ها سالیانه این همه درآمد به دست می آورند. فقط در یک پارکشان به اسم "قوش جنتی" (=بهشت پرنده ها). قوش جنتی واقعی همین دریاچه ی ارومیه ی خودمان است که افسوس!
من برای تماشای پرنده ها و وال ها و... در کشورهای مختلف رفته ام. کسانی که این تورها را می گیرند از هر ملیتی و از هر مذهبی از جمله خانواده-دوستترین و تمیزترین و با فرهنگ ترین مردمان دنیا هستند. آدم و شد چنین توریست های برای اعتلای فرهنگی مردم منطقه هم خوب است. کافی است از هر کدام یک مطلب کوچک و مفید بیاموزیم.
ببینید! متاسفانه هنوز خیلی ها نمی فهمند ارزش دریاچه ی ارومیه در حفظ اکوسیستم منطقه و حفظ سلامت چه قدر است. درک نمی کنند اگر این دریاچه خشک شود چه طور مزارع اطراف از بین می روند و درنتیجه میلیون ها نفر شاغل تولید کننده بیکار می شوند و در حاشیه ی شهرها مجبور می شوند به شغل های کاذب روی بیاورند (تازه اگر همین شغل های کاذب هم گیرشان بیاید). نمی فهمند باد های نمکین از سطح دریاچه چه مضراتی می تواند داشته باشد. اما فکر می کنم معنای دلار را همه بفهمند! حفظ دریاچه ی ارومیه را در پکیج جذب توریست و دلارهای توریستی اگر قرار دهیم ان شا الله توجه بیشتری به آن می شود. یکی از دلایلی که معتقدم باید زودتر هر آن چه که از دستمان در این راستا بر می آید بکنیم همین وضعیت نگران کننده ی دریاچه است. هرچه زودتر بجنبیم بهتر است.
۲) لازم است هرچه سریع تر بناهای تاریخی تبریز نظیر ربع رشیدی و مسجد کبود مرمت شوند.
۳) لازم است به وضعیت مقبره ی دوکمال رسیدگی شودو رنگ و لعابی درخور یابد. کمال الدین بهزاد در دنیا شناخته شده است. با رمان معروف برنده ی جایزه ی نوبل ارهان پاموک معروف تر هم شده. دریغ است که از این پتانسیل برای جذب توریست استفاده نشود.
۴) شمس تبریزی را در دنیا می شناسند. بجاست هر چه زودتر بنای یادبودی در خورد این عارف بزرگ و جهانی در موطنش ساخته شود. حیف است که تنها یک پاساژ در تبریز به اسمش باشد. آخه شمس تبریزی را چه به پاساژ؟! یک بنای یاد بود مناسب شخصیتش می طلبد. جایی برای کسانی که به دنبال معنویت راهی شهرش می شوند. عزیزی که خود آرشیتکت است روزی از مسجد کبود دیدن کرده بود. او می گوید فضا چنان طراحی شده که معنویت را القا می کند. یک چنین فضایی و بنای یادبودی باید برای شمس تبریزی ساخته شود. با نماد شناسی مناسبش نه یک پاساژ!!
۵) چیزی که برای تبریز لازم است ولی مغفول مانده یک موزه ی فرش است. خانواده های قدیمی تبریز فرش های عتیقه ی موروثی را چندین نسل است با زحمت فراوان نگاه داشته اند. معلوم نیست در آینده هم بتوانند این کار سخت را انجام دهند. نگاه داری فرش عتیقه یک کار تخصصی است.بجاست این فرش ها از آنها خریداری شوند و موزه ای مناسب برایش در تبریز ساخته شود.
هرچه قدر برای این موزه خرج شود می ارزد. چنین موزه ای اگر باشد توریست ها و..... ترغیب می شوند که فرش دستبافت امروزین را خریداری کنند. هم اکنون موزه ی فرشی در طبقه ی فوقانی بازار شمس در تبریز وجود دارد. به همت تنی چند از اساتید افتتاح شده. خدا قوتشان دهد. اما شهر تبریز موزه ای در سطح جهانی برای فرش باید داشته باشد. تبریز است و فرشش! این چنین موزه ای لازم است. هم برای هویت شهر و هم برای رونق دادن به صنعت فرش که هزاران نفر در این شهر از طریق آن امرار معاش می کنند.
۶) خط آهن سریع السیر بین تبریز و تهران.
ببینید! اگر مطالبات چیزهای مشخص و قابل فهم و علی الاصول قابل دسترس از ان دست که در بالا گفتم باشند احتمال این که وصول شوند بالاتر می رود. اگر به عنوان مطالبه چیز گنگ و نامفهومی مانند "هویت اصیل" بخواهید احتمال آن که چیزی به دست بیاورید خیلی کم است. شنونده در بهترین وضعیت می گوید این یارو خودش هم نمی داند چه می خواهد. در جوی که بدبینی زیاد است چه بسا تعبیر منفی شود و انگی هم بسته شود که اصلا در ذهن گوینده هم نبود! در مورد نحوه ی مذاکره ای که به نتیجه می رسد در نوشته ی بعدی ام توضیح می دهم.
پی نوشت پاندا:
يه توضيح کوچولو:موزه فرشی در خور تبريز در خيابان خاقانی پشت مسجد کبود و موزه عصر آهن در حال ساخت است . من ماکتش رو ديدم . واقعا زيباست.
ضمنا در موزه شهرداری يک تالار فرش دائر است که امکان بازديد وجود دارد و فرشهای فوق العاده زيبايي دارد از جمله فرش های يادگاری آن فرش منزل استاد شهريار و فرش جهيزيه پروين اعتصامی است.
يک نکته ای که گفتنش خالی از لطف نيست اينه که در ميدان ايپک (چهار راه منصور)يک سنگفرش بزرگ به صورت فرش با نقشه فرش کار کرده اند که واقعا زيباست!

هیچ نظری موجود نیست: