۱۳۹۱ آذر ۱۹, یکشنبه

فرهنگ بومي در گردشگري

واقعیت این هست که برای این که توریسم در ایران جا باز کنه ما باید بر فرهنگ خودمان تاکید کنیم. اگر جز این باشه شانس زیادی برای رقابت با کشورهای دیگر که خیلی قبل از ما برای جذب توریست سرمایه گذاری وتبلیغ وسیع کرده اند نداریم. به علاوه ماایرانی ها خیلی از تقلید خوشمان نمی آید. می خواهیم خودمان نوآوری کنیم و هویت خودمان را داشته باشیم. در برخی کشورها خیلی راحت تقلید می کنند. تقلید کردن را عار نمی دانند. با دیدگاه ایرانی ام هنوز نتوانسته ام بفهمم که چه طور با این که خیلی ناسیونالیست هستند تا وقتی که در قبضه کردن بازار موفق عمل می کنند به غرورشان برنمی خورد که بپذیرند مقلد خارجی ها هستند. ما نمی توانیم با خودمان کنار بیاییم که به این شکل مقلد و پیرو باشیم.

از طرف دیگر اگر روش های جذب توریست با فرهنگ ایرانی ما سازگار نباشد آن را پس می زنیم. به راحتی قبول نمی کنیم. ببینید! در برخی کشورهای در حال توسعه خیلی راحت قبول کرده اند که برخی هتل ها و...مختص توریست خارجی باشد. واکنش منفی نشان نمی دهند. اما ما ایرانی ها این چیزها را نمی پذیریم. ما تبریزی ها که عمراً زیر بار همچین چیزی برویم! مغرورتر از آن هستیم که چنین چیزی را بپذیریم.ما تحمل رفتاری که تبختر تعبیر شود نداریم.
خلاصه بگویم! ما حتی اگر بخواهیم نخواهیم توانست از دیگران در امر جذب توریست تقلید کنیم. روش های آنها خیلی به درد ما نمی خورد. ما باید در این موضوع هم-- مانند خیلی چیزهای دیگر-- سبک و سیاق ویژه ی خود را داشته باشیم. سبک و سیاق مخصوص ما هم در دنیا مشتری خاص خود را خواهد یافت.
اما چند نکته را باید در نظر گرفت.
یکی این که سبک و سیاق خود را داشتن به معنای آن نیست که می توانیم به استانداردهای جهانی بی توجه باشیم. برخی چیزها هستند که دیگه استاندارد جهانی باید داشته باشند. مثلا دستگاه حمل و نقل یا چرخ فلک و.... باید با یک استانداردی بازبینی شود و الا ایمنی کافی را ندارد. متاسفانه این چیزها در ایران خوب رعایت نمی شود. با این استاندارد ها نمی شه از دنیا توریست جذب کرد. امیدوارم به بهانه ی جذب توریست هم شده یک مقدار استاندارد های ایمنی را بالا تر ببرند.
همین طور متاسفانه استاندارد سرویس در رستوران های ما به طور متوسط پایین است. خیلی ایراد دارد که وقتی غذا سرو می کنند کارد نمی آورند. یا تا قبل از آوردن غذای اصلی چیزی نمی آورند. (اتفاقا رستوران های تبریز از این جهات از تهران به طور متوسط بهتر هستند.)
حالا برویم سراغ یک نکته دیگه.
نکته اینجاست که فرهنگ اصیل ایرانی دقیقا چیست؟ یک زمانی بین دو طیف اجتماعی و فرهنگی دعوایی بود بر سر فرهنگ قبل از اسلام و بعد از اسلام. این دعوا دیگه کهنه شده. در بین نسل ما و نسل بعد از ما این مسئله دیگه حل شده رفته پی کارش. ما الان هر دوره ی تاریخی را به جای خودش به رسمیت می شناسیم و اگر چیز جالبی در باره اش بدانیم به مهمانان خارجی مان هم عرضه می کنیم. تعصب خاصی نسبت به دوره ی خاصی نداریم. قبل ار مهاجرت آریایی ها بعد از مهاجرت آریایی ها تا حمله ی اعراب و بعد از آن هرکدام دوره ای است که از نظر ما جذابیت ها و آثار به جا مانده از خود را دارد و سزاوار معرفی است. هیچ کدام را حذف نمی کنیم. همه را با هم قبول داریم. درستش هم همین است. در جذب توریست باید تنوع ارائه داد. خوشبختانه این مسئله برای ما حل شده.
ببینید! در ایتالیا رم بافت زمان رومی خود را حفظ کرده. فلورانس با بافت رنسانس خود توریست جذب می کند. سیینا هم با بافت قرون وسطایی خود دل توریست ها را می رباید. هیچ کدام نافی دیگری نیستند. همه با هم ایتالیایی را تشکیل داده اند که این همه در جذب توریست موفق است.
رئیس موزه ی لوور چند سال پیش آمده بود ایران. در مورد جذب توریست به شیراز مصاحبه می کرد. می گفت درسته که تخت جمشید فوق العاده است. اما برای جذب توریست به شیراز در کنار آن باید به اماکنی مثل چایخانه های سنتی و ....هم پرداخت. توریست امروزی تنوع می طلبد. برعکس توریست ۵۰ سال پیش خیلی تخصصی نگاه نمی کند. ۵۰ سال پیش افراد خیلی خاص پا می شدند از اروپا می رفتند کشورهایی مثل ایران و ترکیه برای گردش. اون وقت یک چیز خیلی خاص می خواستند ببینند. اما امروزه افراد معمولی با سلیقه ای نه چندان تخصصی عمده ی توریست ها را می سازند. برای این قشر باید تنوع ارائه داد نه لزوما چیزی خیلی منحصر به فرد. برای همین هست که هر چیز توریستی از گوشه و کنار ایران به دنیا نشان دهیم در نهایت به نفع جذب توریست به کل ایران تمام می شود. از بیرون که نگاه می کند می گوید به به! چه قدر تنوع!
این را هم اضافه بکنم. خیلی وسواس به خرج ندهید که معرفی شما به دنیا خیلی تخصصی و عالی و بی نقص باشد. توریست امروزی آن قدر ها مشکل پسند نیست! سعی تان را بکنید معرفی و تبلیغ شما خوب باشد. سعی کنید ابتکاری باشد. انگلیسی آن درست باشد. اگر از جایی مطلبی بر می دارید ارجاع بدهید (رعایت در امانت) اما دیگه خیلی وسواس به خرج ندهید. خودمانی باشد بد نیست. آن هم مشتری خود را دارد. هرچه کیفیت تبلیغ بهتر مخاطب بیشتر. اما کیفیت متوسط هم برای خودش مخاطب دارد.
مسئله ی دیگری این روزها مطرح می شود. با یک مثال مسئله را توضیح می دهم. چند سالی است که شهرداری تبریز در عید نوروز در میدان ها هفت سین می چیند. در برخی میدان ها مجسمه ی حاجی فیروز هم می گذارد. "حاجی فیروز" در سنن آذربایجان وجود نداشت. یک عده ایرادمی گیرند که حاجی فیروز که مال فرهنگ بومی ما نیست ما به جای آن تکم خوان  يا تكم چي داریم. به نظر من خوب نیست که سنت هایی مثل تکم خوانی دارد به فراموشی می رود. از منظر جذب توریست بهتره این سنت احیا شود. در یک میدان تبریز هم مجسمه ی حاجی فیروز بگذارند بد نیست. بچه های تهران که برای مسافرت نوروزی به تبریز می روند بد نیست تصویر آشنای حاجی فیروز را ببینند. اما به ازای هر حاجی فیروز باید چهار پنج تا هم تکم خوان باشد تا ویژگی خاص منطقه را نشان دهد. یک جوری باید ترتیب دهند که تنوع زیاد باشد و در عین حال هر منطقه ویژگی ها ی خود را داشته باشد. این طوری مسافرت نوروزی برای بچه ها خاطره انگیزتر می شود.
از منظر توریست خارجی هم بهتره که هر منطقه ویژگی های منحصر به فرد خود را داشته باشد تا این توریست انگیزه ی بازگشت به ایران و دیدن یک منطقه ی دیگر از ایران را حفظ کند.
پی نوشت: سنای عزیز هم این وبلاگ زیبا را برای معرفی مراغه راه انداخته. برایش آرزوی موفقیت می کنم. هم برای خودش و هم برای وبلاگش

هیچ نظری موجود نیست: