در ویکی پدیا مطلبی در مورد باسمنج خواندم که دل مرا به درد آورد:"
در گذشته، کشاورزی و دامداری از کارهای پررونق و سودآور مردم این شهر محسوب میشد که در ۳۰ سال اخیر، به علت تأمین آب مشروب شهر تبریز از سفرههای زیرزمینی منطقهٔ باسمنج، این مشاغل رونق خود را از دست دادهاند."
این موضوع اختصاص به تبریز و باسمنج ندارد. این حکایت تمام جوامع کشاورزی ایران است که در کنار کلانشهری واقعند. در مورد تهران به علت جمعیت بیشتر اوضاع درد ناک تر است. بخشی از آب تهران از طالقان تامین می شود. تهران کجا، طالقان کجا! بیش از صد کیلومتر با هم فاصله دارند! در مناطق کویری که کمبود آب جدی تر است مسئله حادتر و چالش برانگيزتر مي شود. مصرف آب برای مصارف بهداشتی صنعتی و تفریحی –ورزشی و غیره لازم است. من با مصرف آب مخالف نیستم. اما هدر دادن آب در شرایط اقلیمی کشوری مانند ایران نهایت بیفکری است. سهل انگاری در موردپرهیز از اسراف در مصرف آب در این منطقه از زمین به واقع گناهی بزرگ و عملی غیر انسانی و غیر مسئولانه است. در نوشته های بعدی چند راه حل ساده و عملی برای پرهیز از اسراف آب پیشنهاد خواهم کرد. بیابید در زندگی روزانه اندکی بیشتر دقت کنیم تا جلوی به هدر رفتن آب را بگیریم.
در گذشته، کشاورزی و دامداری از کارهای پررونق و سودآور مردم این شهر محسوب میشد که در ۳۰ سال اخیر، به علت تأمین آب مشروب شهر تبریز از سفرههای زیرزمینی منطقهٔ باسمنج، این مشاغل رونق خود را از دست دادهاند."
این موضوع اختصاص به تبریز و باسمنج ندارد. این حکایت تمام جوامع کشاورزی ایران است که در کنار کلانشهری واقعند. در مورد تهران به علت جمعیت بیشتر اوضاع درد ناک تر است. بخشی از آب تهران از طالقان تامین می شود. تهران کجا، طالقان کجا! بیش از صد کیلومتر با هم فاصله دارند! در مناطق کویری که کمبود آب جدی تر است مسئله حادتر و چالش برانگيزتر مي شود. مصرف آب برای مصارف بهداشتی صنعتی و تفریحی –ورزشی و غیره لازم است. من با مصرف آب مخالف نیستم. اما هدر دادن آب در شرایط اقلیمی کشوری مانند ایران نهایت بیفکری است. سهل انگاری در موردپرهیز از اسراف در مصرف آب در این منطقه از زمین به واقع گناهی بزرگ و عملی غیر انسانی و غیر مسئولانه است. در نوشته های بعدی چند راه حل ساده و عملی برای پرهیز از اسراف آب پیشنهاد خواهم کرد. بیابید در زندگی روزانه اندکی بیشتر دقت کنیم تا جلوی به هدر رفتن آب را بگیریم.
۶ نظر:
وقتي فاصله كم باشد (مثل مورد باسمنج و تبريز) حضور كلانشهر يك سري منافعي دارد: قيمت زيباي باسمنج به علت ويلا سازي و غيره بالا رفته. باسمنجي ها در كارخانه هاي تبريز مشغول به كارند و ...
اما وقتي فاصله زياد است (مثل مورد طالقان و تهران) اين گونه منافع هم كمتر حاصل مي شود.
در مورد صرفه جویی ما منتظریم!!!
اما در مورد مطلبی که لینک کردین :
درسته که سد سازی باید در چهار چوب قوانین محیط زیست باشه اما کلا لاجیک سد به معنای انباست اب هست ابی که بلاخره یه جایی میرفته خوب مطمئنا با سد سازی در گسترش بیابان سهیم میشیم!!!
اما یادمون نره که همون طوری که فرمودید کشور ما مکان های اب دارش کمه پس خیلی هم دست ما نیست که کجا سد بزنیم کجا نزنیم!!!
گرچه سد سازی می تواند کل یه اکوسیستم گیاهی یا جانوری رو نا بود کنه اما بحث سر انسانهاست و اجبار برای زیستن که نیازمند ابه
بله! زيستن نيازمند آبه. با توجه به اين كه ما در منطقه خشكي از زمين زندگي مي كنيم و رودخانه هايي كه به طور صحيح و اصولي بتوان بر آنها سد ساخت كمند بايد در مصرف آب دقت كنيم تا آب به هدر داده نشه. همين طور در مصرف برق. امكان ساختن نيروگاه هاي برقابي هم در كشور ما زياد نيست.
قضيه حداقل شش بعد داره:
1) بعد ديني: در اسلام (و پيش از آن در دين زرتشت) روي هدر ندادن آب و آلوده نكردن منابع آبي تاكيد شده.
بنابراين شخصي كه به اين دين ها اعتقاد داره بنا به تكليف ديني خود بايد سعي كنه كه جلوي اسراف و به هدر رفتن آب را بگيره.
2) بعد انساني و اخلاقي: به هدر دادن آب باعث مي شه. مردم روستاهاي ما و همچنين شهرياني كه مي خواهند روي صنايعي مانند پرورش ماهي سرمايه گذاري كنند از كار بيكار بشوند.
3) بعد بهداشتي: وقتي آب را به هدر مي ديم مسئولين به ناچار آب هاي سخت و غير استاندارد را به آب شهري مي بندند. در نتيجه بدن ما آسيب مي بينه. حتي براي ما كه آب معدني براي خوردن مي خريم باز هم آب سخت مسئله سازه چون كه در پختن غذا و دم كردن چاي و استحمام ما از اب شهري استفاده مي كنيم و در نتيجه آب سخت به ما آسيب مي رسونه.
4)آب سخت كارد و چنگال ها لوله ها ماشين ظرفشويي ولباسشويي و .. ما را هم خراب مي كنه. زحمت هم داره چون بايد تند تند دستشويي را سابيد تا رسوب نبنده. زحمت اين كار بيشتر از زحمت به هدر ندادن آبه!
5) به هدر دادن آب و مشكلاتي كه براي روستاها به وجود مي آره براي شهرنشيناني چون ما تبعات اجتماعي و سياسي نامطلوب داره كه در نوشته بعدي ام در باره آن توضيح مي دم.
6) به هدر دادن آب باعث تشنگي تالاب ها وآبگيرهاي طبيعي مي شه و آن هم باعث مي شه كه تنوع زيستي در ايران كاهش پيدا كنه! نتيجه اش هم اينه كه ما از طبيعت لذت ببريم و روي درآمد ناشي از اكوتوريسم حساب باز كنيم.
بعد هفتم هم جنبه حيثيتي مسئله است:
مهندسين و طراحان غربي با اين كه در منطقه اي زندگي مي كنند كه آب در آن نسبتا زياده، كلي تحقيق مي كنند تا تكنولوژي هايي را به وجود بياورند كه كمتر آب به هدر مي ده. اگر ببينند ما با اين وضعيت اين قدر راحت و با خيال آسوده آب به هدر مي ديم درباره ما چه فكر مي كنند؟!
زاينده رود، زنده شد:
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=71102
ارسال یک نظر