۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبه

تبعات سیاسی تخریب محیط زیست

روستایی را در نظر بگیرید که محیط زیست آن سالم مانده. فرض کنید در این روستا آب به اندازه کافی برای کشاورزی هست. مراتع و باغ ها و جنگل ها تخریب نشده اند و درنتیجه از سیل و فرسایش خاک خبری نیست. کشاورز مطمئن است که محصول یک سال کار او طعمه سیل نخواهد شد! دام های روستا در مراتع تمیز عاری از پلاستیک و دیگر زباله های شهری به چرا می پردازند و در نتیجه کمتر بیمار می شوند و شیر و گوشت آنها هم سالم تر است. وضع اقتصادی چنین روستایی سال به سال بهتر می شود. فرزندان این روستا به شهر می روند وتحصیل می کنند. چون وضع اقتصادی روستایشان خوب است ترجیح می دهند رشته ای چون مهندسی کشاورزی یا دامپزشکی بخوانند و به روستا برگردند. برخی هم معلم یا پزشک روستا می شوند. بازگشت این روستازادگان تحصیل کرده به روستا اندکی تنش بین نسل قدیم و جدید به وجود می آورد اما برآیند آن جهشی رو به جلو است. کم کم سطح فرهنگی روستا بالا تر می رودتا جايي كه دانشگاه آزاد شعبه ای در این روستا می زند. حضور استادان شهری در روستا (ولو یک روز در هفته) و دختر و پسرهای دانشجو، به روستا حال و هوایی دیگر می دهد. دانشگاه آزاد پای اینترنت را هم به روستا باز می کند. صد البته تنش های فرهنگی رخ خواهد داد اما کم کم اختلاف ها کمرنگ می شود و تعامل های جدید سطح فرهنگی روستا را بالا تر می برد. سئوال این است: مردم چنین روستایی به چه کسی رأی می دهند؟ انتظار آنها از مسئولین چه خواهد بود؟ طبعا این روستاییان از دولت انتظار دارند تا از واردات بی رویه محصولات کشاورزی جلوگیری کنند تا محصولات خود آنان بهتر به فروش رود. انتظار دارند که امکان گرفتن وام کشاورزی برای خرید تراکتور و دیگر تجهیزات مدرن را فراهم آورد (از طریق باز گذاشتن دست بانک های خصوصی) . انتظار دارند تا سیاست هایی اتخاذ شود تا سرمایه داران شهری در روستای آنان سیلو و یا سردخانه بسازند (این هم نیازمند تقویت بانک هاست). هم روستاییان و هم شهری هایی که به روستا آمد وشد دارند انتظار دارند که جاده روستا به شهر بهتر شودو... منافع چنین روستایی با منافع یک استاد دانشگاه شهری نه تنها در تضاد نیست بلکه کاملا همسو است.
حال روستایی را در نظر بگیرید که محیط زیست آن تخریب شده. روستایی آب (مهار شده) ندارد که کشاورزی کند. در فصل بارندگی به علت تخریب مراتع و جنگل ها سیل روان می شود و آن یک ذره محصول او را هم از بین می برد. دام های روستا در مراتعی چرا می کنند که پر از پلاستیک و زباله های شهری است. در نتیجه بیماری زیاد در بین دام ها شیوع پیدا می کند. چنین روستایی ای حساسیتی نسبت به واردات محصولات کشاورزی ندارد. به جای آن که به فکر فروش محصولش باشد به فکر آن است که از خوان گسترده نفت لقمه ای نصیب او شود در نتیجه گول شعار های پوپولیستی کاندیداها را می خورد. جوانان روستا بیکار ند و لمپنیزم در بین جوانان بیکار به سرعت رشد می کند. لمپنیزم به غلط خود را به صورت فرهنگ اصیل روستا یا غیرت و ... جا می زند. همه خوانندگان منجوق تبعات اجتماعی و سیاسی لمپنیزم را به نیکی می دانند. نیازی به یاد آوری نیست.
من در تحلیل خود به سانِ فیزیک پیشگان اندکی فروکاست گرایانه
(reductionistic)
عمل کردم. اما گمان نمی کنم راه به خطا رفته باشم. مسایل محیط زیستی نکته مهمی است که متاسفانه در بیشترتحلیل های اجتماعی سیاسی در مورد مسایل ایران مغفول می مانند. اگر ما علاقه مند به رشد سیاسی و اجتماعی پایدار ، متوازن و ریشه ای هستیم نباید مسایل محیط زیستی را از قلم بیاندازیم.

۴ نظر:

منجوق گفت...

http://books.google.com/books?hl=fa&lr=&id=dbqRxXWl7GkC&oi=fnd&pg=PR15&dq=politics++water+Iran&ots=xYuZdQ18cO&sig=R6a9YYCKtcWhnAAk0ykanMVrLr8#v=onepage&q=politics%20%20water%20Iran&f=false

منجوق گفت...

معرفي مقاله مرتبط:

Iran's Water Crisis: Cultural, Political, and Ethical Dimensions
Richard C. Foltz

http://www.springerlink.com/content/p7724885q1870427/

منجوق گفت...

مقالات مرتبط كه نويسندگان متخصص نگاشته اند فراوانند مي توانيد آنها را جست وجو مطالعه كنيد.

ناشناس گفت...

سلام
گرچه من هیچ وقت بیشتر از سه با چهار روز در یک روستا نبودم، اما می توانم ادعا کنم که تعداد روستاهای قابل قبولی را دیدم؛ و روستاهایی را که از نزدیک دیدم هر جه دنج تر و دور از دسترس تر بودن، محیط زیست سالم تر و پاک تری هم داشتند. نمی دانم این نتیجه گیری را می توان بسط داد یا نه، اما احساس می کنم منشا آلودگی محیط زیست و تبعات اجتماعی آن سرچشمه ای خارج از روستاها دارد. به طریق واضح تر روستاییان به طور سنتی آلوده کننده محیط زیست نبوده و نیستند، نه از این جهت که فراورده هایی مثل پلاستیک مصرف نمی کنند، بلکه نسبت به منابع طبیعی هنجارهای خاصی دارند که این ویژگی را با خودش به همراه می آورد.