سئوالات زیر را از دانش آموزی علاقه مند به انتخاب رشته ی فیزیک دریافت کردم. احتمالا این سئوالات در ذهن عده ی کثیر دیگری نیز هست. اینجا سعی می کنم پاسخ سئوالات را تا حد امکان بدهم.
فیزیک چیه؟ روش فیزیک چیه؟ چه چیزی تو فیزیک «حقیقت» داره؟
"مفهوم حقیقت" مفهوم بسیار عمیقی است که فیلسوفان در خوش تعریف تر کردن مفهوم آن درمانده اند. غور در این مفهوم خارج از حیطه ی تخصص یک فیزیکپیشه است. من شخصا یک تصور مبهمی از این مفهوم در ذهن دارم اما آن قدر این مفهوم در ذهنم گنگ است که نمی توانم بیان خوبی از آن داشته باشم.فیزیک -ودیگر علوم تجربی- جواب سئوالات اگزیستانسیالیستی شما مانند" ز کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟" را نخواهند داد. اما واقعیت آن است که در طول تاریخ همراه و همپا با پیشرفت های فیزیک و دانش های تجربی دیگر، فیلسوفان عقاید فلسفی خود را باز نگری و باز سازی کرده اند. فلسفه ي علم یا به عبارت دقیق تر empricism که قطعا دستخوش تحول شده. نگرش به فلسفه ی هستی نیز با پیشرفت های علوم تحول یافته است.
برخی اوقات می شنویم که برخی شکایت می کنند و می گویند قبل از جنگ جهانی وقتی مکتب آلمان در فیزیک غالب بود تعامل بین فیزیکپیشگان و فلاسفه بیش از اکنون بود که مکتب آمریکا غالب شده است. این مشاهده درست است اما کماکان یک فیزیکپیشه به طور متوسط بیش از یک شهروند غیر فیزیکپیشه به فلسفه علاقه مند است (علاقه ای که هر چند ریشه در علایق علمی او دارد، اما به طور رسمی وحرفه ای جزو پیش نیازهای کار فیزیکپیشگی نیست). (البته منظورم فيزيكپيشگان علاقه مند است نه ماشين هاي توليد مقاله در جهان سوم كه قبول شدن آنها در امتحان دكتري هم محل سئوال است!) از آن طرف علاقه شدید تر است! فلاسفه پیشرفت های فیزیکپیشگان را دنبال می کنند!
روش فیزیک اینه که برای توصیف پدیده های طبیعت فرضیه ای ارائه می دی بعد با آزمایش هایی که هر کدام خطا دارند سعی می کنی پیش بینی های فرضیه را چک کنی. من در این مورد زیاد نوشته ام. باز هم خواهم نوشت. اینجا صحبت را به درازا نمی کشانم.
--سوالات دانشگاهی--
۲-رشته فیزیک چیه؟ اون تو چی درس میدن؟
۲-رشته فیزیک چیه؟ اون تو چی درس میدن؟
لیست درس ها را وبسایت دانشکده ها می توانید بگیرید.
۳-پیش نیازهای این رشته چیه؟! (برای تابستان پر از بیکاری پیش رو میپرسم! مثلا اگه بگید «ریاضی میخواد توماس بخون» میخونم!)
توصیه می کنم زبان انگلیسی خود را تقویت کنید. هر چه قدر برای این کار وقت بگذارید، ضرر نکرده اید. من با "نیم خورد کردن" دروسی که قرار است در سال تحصیلی پیش رو ببینید در دوران تابستان مخالفم. این کار باعث می شود دروس را نصفه نیمه یاد بگیرید و در طول ترم حوصله ی رفتن سر کلاس و یادگرفتن اصولی را از دست بدهید. به جای آن سعی کنید مسئله ی ریاضی در سطح دبیرستانی حل کنید . هر چه بیشتر بهتر: هندسه، جبر مثلثات. متاسفانه عادت حل تمرین که ما به آن خو گرفته بودیم در نظام جدید آموزشی به فراموشی سپرده شده. دانش آموزان نظام جدید در این زمینه بسیار ضعف دارند. حتی استادان پیشکسوت ایرانی مقیم خارج هم این افت را مشاهده می کنند و می پرسند "چی شد که همچین شد. قبلا دانشجو های ایرانی خیلی در زمینه ی حل مسئله توانمند بودند." من هم می گویم"نظام آموزشی تغییر کرد. دیگر بچه ها در مدرسه مسئله پشت سر مسئله حل نمی کنند. قضیه پشت سر قضیه اثبات نمی کنند." پروفسوروفا خود می گفت بخشی از پیشرفت خود را مدیون توانایی ذهنی است که در دوره ی دبیرستان در ایران و به خاطر درس هندسه( که آن زمان بسیار جدی گرفته می شد) آموخته .
۴- جو دانشگاه چطوره؟ کسایی که میان فیزیک چقدرشون بخاطر فیزیک اومدن؟ چقدرشون بخاطر اسم دانشگاه و قبول نشدن در رشتههای دیگه اومدن؟
آمار دقیق ندارم که در صد بدهم. اما هر دو گروه-شاید هم هر سه گروه- وجود دارند.
چون من از چند نفر از مخالفین شنیدم که جو کلاسها خیلی علم دوستانه نیست و یک
عده (منسوب به گروه «استاد، خسته نباشید»!) سعی در به هم زدن جو میکنن. از یه عده هم شنیدم فضا خیلی رقابتی و خشکه. جالب اینجاست که همه به نامهی اون آقایی که خودکشی کرده استناد میکنن. "
عده (منسوب به گروه «استاد، خسته نباشید»!) سعی در به هم زدن جو میکنن. از یه عده هم شنیدم فضا خیلی رقابتی و خشکه. جالب اینجاست که همه به نامهی اون آقایی که خودکشی کرده استناد میکنن. "
نکته ي جالب این که هر دوی این مواردی که گفتید متاسفانه وجود داره. هر چند در نظر اول متناقض به نظر می آید اما هر دو با هم وجود دارد! در واقع تناقضی نیست. یک کلاس هیچ وقت یک دست نیست . در هر کلاس دانشگاهی و در همه جای دنیا معمولا هم آدم های بی علاقه به علم آموزی هستند که از کلاس ها آن چنان که باید استفاده نمی کنند و هم کسانی که جو رقابتی ناسالم به وجود می آورند. در واقع برخی که دید محدودتری دارند جو کلاس را سرد و بیروح می کنند تا همکلاسی ها نتوانند خوب درس بخوانند غافل از این که در این میان خود بیش از دیگران ضربه می بینند! البته این موضوع اختصاص به رشته ی فیزیک یا دانشگاهی خاص ندارد! آفتی است که گریبانگیر خیلی از مراکز دانشگاهی در رشته های گوناگون است. رقابت ناسالم- و دامن زدن به آن -هم سطح آموزش را پایین می آورد و هم روحیه ی دانشجویان را تخریب می کند. متاسفانه برخی از استادان با مقایسه ی بیجای دانشجویان با هم و دادن لقب بي اساس وتهي از معناي "ستاره"... به این جو ناسالم رقابتی دامن می زنند. رقابت علی الاصول خوب است. رقابت سالم آن است که وقتی من ببینم دوستم دارد درس می خواند خود م هم تشویق شوم که خوب درس بخوانم. اما گاهی اوقات رقابت سالم به سوی رقابت ناسالم می رودو افراد به جای همیاری یکدیگر برای آموزش بیشتر سعی در تخریب روحیه ی همدیگر می کنند.
من خوشبختانه از هیچ کدام از این دو ضربه ندیدم. دلیل آن بود که جمع کوچکی از دوستان داشتم که هم از لحاظ عاطفی نیاز های همدیگر را ارضا می کردیم و هم مستقیم و غیر مستقیم همدیگر را تشویق به درس خواندن می نمودیم.
شما هم سعی کنید چنین جمعی ایجاد کنید. احتیاط کنید که جمع بزرگ تر همکلاسی ها را علیه خود تحریک نکنید! نباید فکر کنند که شما برایشان "کلاس" می گذارید و آنها را در جمع خود راه نمی دهید. نباید فکر کنند که شما خشکه مقدس رفتار می کنید و آنها را نمی پسندید. درگیر کارهایی که به گمان شما وقت تلف کردن هستند هرگز نشوید. به هیچ وجه وقت خود را تلف نکنید. با دوستانی که وقت شما را تلف می کنند صمیمی نشوید. اما به خاطر داشته باشید که شما هیچ وظیفه ای ندارید که همکلاسی ها را اصلاح کنید. مبصر کلاس نیستید! همه در دانشگاه عاقل و بالغند و صلاح خویش می دانند. اگر چنین نقشی را برای خود تعریف کنید دیگران علیه شما تحریک می شوند و نمی گذارند درستان را بخوانید. با همه با لبخند و مدارا رفتار کنید اما دوستان صمیمی تان را با وسواس انتخاب نما یید. کسانی را انتخاب کنید که یار و غمخوار شما باشند و صلاح شما را بخواهند. به چنین دوستانی نیاز دارید هم به لحاظ عاطفی و هم به لحاظ درسی. متاسفانه اين گونه كه مي گويند آن آقايي كه به او اشاره كرديد- در خوابگاه خيلي تك افتاده بود. عقايدش را درك نمي كردند و او منزوي شده
بود. جمعي پيدا كنيد كه بتوانند عقايد شما را درك كنند (حداقل بخشي از آن را). جمع هاي گوناگوني كه هر كدام بخشي از عقايد و يا احساسات شما را درك مي كنند در پس زدن افسردگي مفيد خواهند بود.
از رفتار و گفتار نامناسب برخي از استادان زياد نرنجيد. به اين رفتارها وقعي ندهيد و به جاي آن روي درستان تمركز كنيد. همين جا به شما مي گويم از برخي از استادان رفتار هايي خواهيد ديد كه با انتظاري كه از يك استاد داريد فرسنگ ها فاصله دارد. منظورم رفتارهايي از قبيل گفتن جوك هاي جنسيتي قوميتي و يادانشجويان را با الفاظ زشت خواندن و ..... است. متاسفانه من راهي براي جلوگيري از اين كارها ي زشت نيافته ام جز آن كه به دانشجويان توصيه كنم كه آن قدر "بزرگ" شوند كه اين رفتار ها آن قدر "كوچك" شود كه آنان را نيازارد!
برخي از استادان هستند كه با همه ي دانشجو ها صميمي هستند. خوب! اين خيلي خوب است. اما برخي ديگر هستند كه با بقيه سرسنگين هستند اما ممكن است به طور خاص به شما توجه كنند و اظهار صميميت نمايند. مودبانه اين صميميت و "برگزيدگي" را پس بزنيد. در غير اين صورت همكلاسي هايتان عليه شما موضع مي گيرند. اين برگزيدگي باعث مي شودكه دوران دانشجويي را چنان كه بايد تجربه نكنيد.استادي كه چنين مي كنددر بهترين صورت آدم ناپخته اي است كه حتي در صورت حسن نيت به شما ضربه خواهد زد. امروز شما را برگزيده اعلام مي كند و فردا روي اعصابتان راه مي رود!
5-آدمی که فیزیک خونده باشه، از کجا پول در میاره؟ و اینکه تو آیپیام چیکار میکنن؟
برخی پس از گرفتن لیسانس وارد کار های آموزشی و یا کار صنعتی می شوند. خانم دکتر ایرجی و آقای دکتر صدیقی بنابی در دانشگاه صنعتی شریف در بین فیزیکپیشگانی که من می شناسم بیش از دیگران ارتباط با صنعت دارند. می توانید ازآنها پرسش کنید. از دوستانی که خود این راه را رفته اند خواهش می کنم پاسخ این سئوال دوستمان را بدهند. استادان دانشگاه و پژوهشگاه همان طوری که می دانید کارمند هستند و حقوق ماهیانه دریافت می کنند که در حال حاضر-خدا را شکر- مکفی است. "تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی." اما با این روند تورم نمی دانم تا ده سال دیگر هم چنین خواهد ماند یا خیر!
و اما کار ما در آی-پی-ام: هر روز که می رسیم ابتدا مقالات جدید روز را در آرکایو مرور می کنیم. بعد معمولا روی مقاله مان کار می کنیم (یا تنهایی یا به همکاری دیگران) . سر سمینار می رویم. خود سمینار می دهیم. دانشجو هایمان می آیند سئوال می پرسند. به آنها درس می دهیم. همایش برگزارمی کنیم وکارهایی از این دست. مراکز پژوهشی ساعت کار ندارند. اما اغلب ما بیش از یک کارمند و زمانی که رسما در حکممان قید می شود و بر پایه ی آن حق التحقیق حساب می شود بر روی پروژه هایمان کار می کنیم. اما خوبی کار این است که دست خود ماست که چه ساعتی بیاییم و برویم.
کسی که این سئوال را پرسیده بود یک آقا بود اما این نکته ی ساعت کار نداشتن برای یک خانم در ایران نکته ی جذاب تری است به خصوص که ساعت کاری خیلی از سرویس های خدماتی برای بانوان-مثل استخرها و...- صبح است. در واقع برای خانم های خانه دار تنظیم شده ودر نتیجه اغلب خانم های شاغل از آنها محرومند.
(از فلسفه ی اگزیستانسیالیزم شروع کردیم و به اين جا رسیدیم. زندگی است دیگه اون یک جنبه شه این هم یکی دیگه. میشه در حین شنا به فیزیک هم فکرکرد. به فلسفه هم فکر کرد... چرا که نه؟!)