۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

شب یلدای سرد

این سی و چهارمین شب یلدایی است که من تجربه می کنم. تا جایی که به یاد دارم شب یلدا همواره برای من طرب انگیز بوده، چه وقتی که در تبریز بودم, چه در تهران، چه در خارج. کوچک که بودم نمایش های "هاشم آقا" (کمدین تلویزیون تبریز) ما را در شب یلدا سرگرم می کرد. حتی سختی سال های جنگ و کمبود ها ی ناشی از آن هم از شیرینی شب یلدا نمی کاست. تا همین پارسال من از آمدن شب یلدا مثل بچه ها ذوق زده می شدم این هم یادگار شب یلدای دو سال پیش که الان حسرتش را می خورم. امسال اما هیچ ذوقی از این که زمستانی سرد از راه می رسد در من نیست. به یاد این شعر شهریار می افتم:

زمستان پوستين افزود بر تن کدخدايان را

وليکن پوست خواهد کند ما يک‌لاقبايان را

وهمچنین یاد شعر معروف سید اشرف الدین گیلانی:
آخ عجب سرماست امشب ای ننه.

ای خدا! دو سال پیش در چه حال و هوایی بودم و حالا در چه حال و هوایی!!

۳ نظر:

Bahar گفت...

Salam.yalda yani bahaneyi baraye dar kenar ham shad boodan va zendegi yani hamin bahane haye koochak va gozara.yalda tan mobarak va zendegiyetan por az bahane haye shad.
Dooste dorane ebtedayi(madreseye shahid tavana)
BAHAR

Bahar گفت...

Salam.yalda yani bahaneyi baraye dar kenar ham shad boodan va zendegi yani hamin bahane haye koochak va gozara.yalda tan mobarak va zendegiyetan por az bahane haye shad.
Dooste dorane ebtedayi(madreseye shahid tavana)
BAHAR

منجوق گفت...

سلام بهار جان

خوشحالم به وبلاگم آمده اي. درسته! هزاران سال پيش از اين وسايل گرمايش مدرن مردم شب يلدا را جشن مي گرفتند و با آن خوش بودند. اما برگشتن به عقب سخت است.