۱۳۸۷ بهمن ۲۴, پنجشنبه

آيا اقدامات بنياد نخبگان به مهار فرار مغزها مي انجامد؟

در مورد اين كه آيا اقدامات بنياد نخبگان -به شرط آن كه با ضوابط معقول باشد- مي تواند به مهار فرار مغزها كمك كند يا نه، مي خواهم چند كلمه اي بنويسم:
براي جواب دادن به اين سئوال بايد اول بدانيم چگونه يك نخبه براي زندگي خود تصميم مي گيرد. از مشخصات نخبه تقيد به برنامه ريزي و تصميم گيري از روي حساب و كتاب است. يك نفر نخبه با شنيدن "همه مي روند خارج برو، پس تو هم برو!" يا" همه مي گويند براي اين كه موفق بشي، بايد بري خارج پس تو هم برو!" تصميم به رفتن يا ماندن نمي گيرد. از ديگر مشخصات يك نفر نخبه داشتن استقلال راي است. يك نفر نخبه قبل از تصميم گيري فاكتور هاي مختلف را در نظر مي گيرد شرايطي كه ايران و كشور ديگري كه امكان مهاجرت به آن را دارد در كفه ترازو مي گذارد و مي سنجد و آن گاه تصميم مي گيرد. به مسايل احساسي مانند نزديكي به خانواده يا حس ميهن دوستي يا ميل به ساختن چيزي از هيچ وزني مي دهد، به امكانات مادي و قابليت هاي انساني وزني ديگر مي دهد ، به آسايش وآرامش و امكان تفريح وزن ديگري مي دهد و در مجموع مي سنجد و تصميم مي گيرد.
فرض كنيد كه نخبه اي از دانشگاهي معتبر در انگليس پيشنهاد كار دريافت كرده. "پكيج" پيشنهادي شامل گرنتي است كه او را قادر مي كند دو دانشجو ويك پست-داك براي خود بگيرد . خوب! گرنت و اعتباري كه بنياد مي دهد كفه را به سمت ماندن در ايران سنگين تر مي كند چون به كمك آن اين آزادي را خواهد داشت كه بخشي از ايده هاي خود را در همين جا پياده كند. آري! اگر خدمات بنياد استمرار داشته باشد به گونه اي كه شخص بتواند روي آن حساب باز كند و تصميماتش را بر آن استوار كند، نقشي اساسي در جذب نخبگان ايفا خواهد كرد.اين تجربه قبلا در ايتاليا شده و موفق بوده.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

جالب بود البته نخبه گرایی نقد هم شده است. رضا منصوری هم دیدگاهنخبه گرایانه دارد. یک مقاله جالب در نقد ایشان دیدم جالب بود.
http://www.aftab.ir/articles/religion/religion/c7c1225185383_science_p1.php

ناشناس گفت...

نمیدانم شما چقدر از درون با مساله آشنایید ولی الآن رفتن از کشور برای نخبه ها دقیقا همین شده که چون همه می روند باید رفت. البته خب خیلی هم بی منطق نیست. اگر دیگران فکر کرده اند و دیده اند که خوب است خب حتما برای ما هم خوب است دیگر، برویم!
به هر حال الآن اگر سری به بچه های شریف بزنید به طور مثال می بینید که از همان سال اول لیسانس به فکر Apply کردن هستند. بچه های 18 ساله که هنوز از زتدگی چیز زیادی نمی فهمند. قضیه دارد مثل کنکور می شود! که همه موظفند شرکت کنند و بعضی ها قبول می شوند!
حالا خودمانیم آن حساب کنابها را هم اگر بکنند فکر نکنم نتیجه زیاد تغییری بکند!

منجوق گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
منجوق گفت...

از رفتار "نخبه كشانه" عده اي نوچه پرور كه بگذريم. امكانات در ايران و خارج آن قدر ها هم با هم فرق ندارند.اگر تسهيلات از آن نوع بنياد نخبگان ارائه مي دهد استمرار يابد امكانات در ايران و دانشگاه هاي معتبر اروپايي و آمريكايي قابل مقايسه خواهد بود.

منجوق گفت...

در مورد ساختن "چيزي از هيچ" بايد بشتر توضيح دهم.

ببينيد، تب رفتن به خارج در همه نسل ها وجود داشته. هم در نسل هاي پيش از ما و هم پس از ما. اما در هر نسل عده اي در ايران مانده اند و يا رفته و بعد بر گشته اند. بسيار نيكو خواهد بود اگر در اين مورد بررسي آماري اي شود. تا جايي كه من به خاطر دارم در بيشتر سال ها نفرات برتر دانشكده فيزيك دانشگاه شريف ميل به ايران ماندن داشته اند (هرچند دانشجويان متوسط اصرار بيشتري به رفتن كرده اند).
البته در بين دانشجويان ممتاز هم بوده اند كساني كه از همان ابتدا ميل به رفتن داشته اند اما درصد قابل توجهي مانده اند.



عده زيادي از آنها كه اكنون در خارج به سر مي برند واقعا مايل بودند در ايران باشند اما نخبه كشان به معناي واقعي كلمه فراريشان دادند.


ببينيد معمولا براي يك نفر نخبه ساختن چيزي از هيچ چالشي است كه بسيار جذاب است. اين امكان در ايران بيشتر از غرب است. در آن جا شخص مي شود يكي مانند ديگران:

A brick in the wall
در اينجا شخص مي تواند استعداد هاي گوناگون خود را به كار گيرد تا چيزي از هيچ بيافريند. اين براي يك نخبه بسيار جذاب است. در نتيجه بين دانشجويان نخبه ميل به ماندن بيش از دانشجويان متوسط بوده و هست. (البته به شرط آن كه فراريشان ندهند!)

منجوق گفت...

يك نمونه از اين نخبه كشي و فراري دادن نخبه در اينجا آمده:
http://indonafar.persianblog.ir/1387/7/

.