حدود دو سال پیش علی رغم میل باطنی من و شاهین یک کار مدیریتی پردردسر در پژوهشکده به دوش شاهین افتاد. شرایط طوری بود که شاهین نمی توانست شانه خالی کند. من آن قدر ناراحت بودم که در جلسه معارفه او حاضر نشدم. درطول مدتی که شاهین این مسئولیت را عهده دار بود نشنیدم که حتی یک بار هم خود را "رئیس پژوهشکده" بخواند. در جمع اعضای پژوهشکده خود را "مدیر پژوهشکده" می خواند. در جمع های خانوادگی اگر صحبت به کار کشیده می شد، می گفت:" اخیرا یک کار پر تنش و پر دردسر اجرایی به گردنم افتاده." حتی بیشتر اوقات به مهمانان های خارجی پژوهشکده هم چنین می گفت. یادم هست که آن موقع یکی از همکارانم به نام توماس که یک بلژیکی است مهمان ما در پژوهشکده شده بود. توماس را به اتاق شاهین بردم و معرفی کردم (به عنوان همسرم ). در حین صحبت به طور مرتب از دفتر پژوهشکده زنگ می زدند و نظر می خواستند. شاهین رو به توماس کرد وگفت:" ببخشید! من یک مسئولیت پردردسر..." توماس منظور شاهین را اشتباهی متوجه شد. ظاهرا توماس گمان کرده بود، شاهین یکی از منشی های پژوهشکده است. اندکی بعد که صحبت به فیزیک کشیده شد ، شاهین اظهار نظری کرد. دیدم توماس دارد یک جوری نگاهش می کند. مجبور شدم توضیح دهم که شاهین هم فیزیکپیشه است. همانM. M. Sheikh-Jabbariاست که روی هندسه ناجابجایی کار کرده!
مدتی بعد رامین گلستانیان از انگلیس چند هفته ای به ایران آمد. من تعریف رامین را از شاهین و دیگران زیاد شنیده بودم، اما تا به آن زمان او را ندیده بودم. قبل از این که من وارد شریف شوم او به زنجان رفته بود. رامین چند سال از شاهین بزرگ تر است اما در دانشکده با هم دوست صمیمی بودند. با این حال سال ها بود با هم ارتباط نزدیک نداشتند. درحین صحبت شنیدم که رامین می گوید:"یک کار اجرایی و مدیریتی در زنجان..." آری! او نیز از واژه" رئیس " استفاده نکرد.
بعد به شاهین گفتم با این که مدت ها ست همدیگر را ندیده اید به طرز عجیبی از ادبیات مشابه استفاده می کنید. جواب داد که ادبیات مشابه از ذهنیت و دیدگاه مشابه سرچشمه می گیرد.
۳ نظر:
شاید این نظر زیاد ربطی به اصل این نوشته نداشته باشد. اما به هر حال این جا مینویسمش:
در نامههای رسمی باید از چه عنوانی استفاده کرد؟ آخر فکر میکنم سمت رسمیی شخص در یک دانشگاه یا پژوهشکده رییس باشه٫ نه مدیر! یعنی با تعریف در حال حاضر دانشگاهها و پژوهشکده ها رییس دارند.اگر شخصی بخواهد نامهی رسمی بنویسد که نمیتواند آن نامه را خطاب به چیزی بنویسد که وجود ندارد٫ میتواند؟ این را نوشتم که بگویم به نظر میآید گویا باید به سمتی حرکت کرد که تعریف منصب ریاست در دانشگاهها و پژوهشکدهها عوض شود. مسیولیت دارها چیز دیگری نامیده شوند نه رییس٫ مدیر گزینهی مناسبی به نظر میاید. اما تا زمانی که رسمن سمتها و عناوین عوض نشده باشند من ترجیح میدهم یا نامه ننویسم یا نامه را به سمتی بنویسم که وجود دارد.
من اعتراف میکنم کماکان وقتی میخواهم منصب مثلن رییس مجلس شورای اسلامی را به انگلیسی ترجمه کنم. حسابی خندهام میگیرد. رییس میشود منشی! در این مورد که مثلن رییس باید منشی باشد خب در فارسی هم به او بگوییم منشی یا سخنگو٫ نه رییس٫ رییس بار معنایی زیادی دارد.. هم برای شنونده هم برای گوینده.
اتفاقا سئوال به جایی است.
به هنگام نگارش نامه رسمی اداری باید "رئیس محترم ..." نوشت.
البته آن زمان شاهین هم نامه های رسمی اداری خود را به عنوان "رئیس پژوهشکده ..." امضا می کرد.
اما در گفتار و کردار "مدیریت" را بیشتراز "ریاست" می پسندید.
one of my greatest chances is to be in the place u mentioned. but guess what? BECAUSE of some reasons dr. rahnavard had to leave her job, and now, as we all can see, all of her ideas and projects are being abused, or they r actually named as "failed projects".
she did a project in 1384, that i guess was about making job opportunities for her student, after they were graduated. long thing to say, but just gotta mention that after she was gone, the new HEADMISTRESS removed the whole idea. all they do now is to give us 5000 tomans each for noruz(ha!)
or give us newsletters about mr. president is gonna be mr. X, vote him, or those we-need-to-move programs.
really dont know what to think. but i am glad that i can vote . its my first time and i wanna make the greatest decision ever......
ارسال یک نظر