۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

خودمان آستين بالا بزنيم!

بحثي نسبتا طولاني در فيس-بوك با دوستي قديمي در مورد وزراي خانم پيشنهادي آقاي دكتر احمدي نژاد داشتيم.فكر مي كنم به توافق رسيديم كه حضور اين بانوان در كابينه باعث مي شود كه ايشان براي دختران خانواده هاي سنتي وغير تحصيلكرده، الگو شوند و در نتيجه بانواني همتيپ خانم فاطمه آجرلو در جامعه باز توليد شوند و رفته رفته پست هاي مهم كشور را بگيرند.
كاري ندارم كه اين موضوع براي جامعه، به خصوص براي جامعه زنان، خوشحال كننده است يا ناراحت كننده!
اما نكته اي كه مي خواهم بگويم اين است: اگر من، به عنوان يك شهروند معمولي، دوست داشته باشم كه دخترها و پسر ها ي جامعه ام، از طبقه فقير و غير تحصيلكرده، رشد كنند و با سليقه، ارزش ها و آمال من پا به عرصه بگذارند، بايد خود آستين بالا بزنم و كاري بكنم.
ببينيد! از قديم يك عده از روحانيون، به طور سيستماتيك، در روستا ها ومحله هاي شهرهاي كوچك و بزرگ مي گشتند، باهوش ترين پسران آنان را شناسايي مي كردند و هر طوري كه بود پدرانشان را راضي مي كردند تا اجازه دهند به دنبال تحصيلات حوزوي بروند. اگر از خانواده بسيار فقير بودند، از هر طريق كه بود برايش كمك هزينه تحصيلي جور مي كردند (خانواده هاي بازاري از اين گونه مساعدت ها مي كردند).
طبيعي است چنين نهادي رشد كند و قدرت را در جامعه به دست بگيرد!
موسسه خيريه بنياد كودك كه دوستان معرفي كردند در حال حاضر 20 مدد جوي "بسيار باهوش" معرفي مي كند: 14دختر +6 پسر و همگي از شهرستان ها! با تنها 30000تومان در ماه و بدون هيچ گونه زحمتي مي توان كفالت آنها را بر عهده گرفت و از هدر رفتن استعدادي از استعداد هاي كشور جلوگيري كرد. از خارج از ايران هم قبول كفالت امكان پذير است.

۱۹ نظر:

bahar گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
bahar گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
منجوق گفت...

اولا من ابراز خوشحالي نكردم. نتايج عملي حضور وزيران زن در كابينه را پيش بيني كردم. احساس شخصي من هر چه كه هست به كسي ربطي ندارد.

ثانيا، اسم اول شخص را پدر ومادرش انتخاب مي كنند و در مورد آقاي احمدي نژاد نام "محمود" را برگزيده اند. من دور از ادب مي دانم كه نام بي ادبانه براي كسي به كار برم ولو آن كه از آن شخص بيزار باشم.

ثالثا، لقب "دكتر" به كار بردن در مورد هر كسي كه دكتري از دانشگاه معتبر گرفته صحيح است. احمدي نژاد دكتري خود را از دانشگاه علم و صنعت گرفته كه از جمله دانشگاه هاي معتبر كشور است.

من به عنوان يك استاد پژوهشگاه مي توانم در مورد صلاحيت دانشجوياني كه ممتحن جلسه دفاع تز ايشان مي شوم براي گرفتن مدارك نظر دهم و مي دهم. اما بر خود اجازه نمي دهم كه
ارزيابي استادان ديگر را، به خصوص اگر در آن زمينه تخصص نداشته باشم زير سئوال ببرم.
چنين كاري دور از اخلاق علمي و حرفه اي است.

رابعا، من مطالبي را اين وبلاگ كه به نظر خودم براي خوانندگان مفيد خواهد بود.
اين من هستم كه تصميم مي گيرم چه بنويسم و چه ننويسم.
اگر خواننده اي مطالب من را نمي پسندد مجبور نيست نوشته هاي مرا بخواند.

پس از اين اگر كامنتي خارج از اصولي كه من در اين وبلاگ به آن پايبندم نوشته شود آن را منتشر نخواهم كرد.

منجوق گفت...

بهار محترم،

كامنت دوم تان را حذف كردم چون مسايلي را مطرح كرده بوديد و ادبياتي را به كار گرفته بوديد كه من مناسب وبلاگ خويش نيافتم.

منجوق گفت...

افرادي مانند من يا شاهين وقتي براي دفاع از تزي به عنوان ممتحن دعوت مي شويم، تز او را كامل مي خوانيم. ابهامات را از او سئوال مي كنيم آن گاه در مورد صلاحيت وي براي گرفتن مدرك موردنظر، نظر مي دهيم.


مدرك دانشگاهي حساب و كتاب دارد. ملاك خوش آمدن يا نيامدن از كسي نيست.
ملاك ادم خوب يا بد بودن او هم نيست.
ملاك تشخيص هيات داوران در جلسه دفاع از تز در مورد نحوه انجام دادن پروژه است.

اخلاق حرفه اي و آكادميك ايجاب مي كند كه من به نظر استادان يك دانشگاه معتبر احترام بگذارم.
شايد زد وبند هايي در مواردي صورت بگيرد اما تا من مدارك كافي براي اثبات نداشته باشم، درست نيست نظري قطعي دهم.

Unknown گفت...

یه سوال درباره‌ی موسسه‌ای که معرفی کردید. در میان مددجویان مثلا یک دانشجوی ۲۶ ساله نیز وجود دارد. اگر چه ممکن است یک چنین فردی نیاز به کمک داشته باشد، ولی بدون تردید مددجویان مستحق‌تری نیز وجود دارند. به نظرم بهتر است تمرکز موسسه بر روی افراد کم سن و سال‌تر که خود توانایی کار کردن ندارند باشد. به هر حال متشکر از معرفی این موسسه.

منجوق گفت...

یاسر عزیز,
من هم با شما کاملا موافقم.
برای همین فقط اشخاص زیر 18 سال را برای انتخاب در نظر می گیرم. خوبی این موسسه آن است که هر شخص مشخصات کفیل خود را می بیند و می تواند بنا به نظرات خود انتخاب کند. به عنوان مثال من شخصا ترجیح می دهم به سراغ بسیار باهوش بروم تا بسیار فقیر. یک نفر دیگر ممکن است کفالت بسیار فقیر را ترجیح دهد

hadi گفت...

استدلال شما در مورد چگونگی به قدرت رسیدن یک نهادی(!) انصافا ته باسمه ‌ای است! اتفاقا الان حدود بیش از نیم قرن است که بهترین استعداد‌ها به دانشگاه میروند و عمدتا بد ترینشان سر از آن‌ جای دیگر در میاورند. پس چرا درست در همین مدّت نهاد قدرت از دست سلطنتی که هر چند ظالم، ولی قطعا "تکنو کرات" بود به جای دیگر منتقل شد؟!!...ه

y.m گفت...

dear monjoogh
when do you think this NGO can be formed? i mean the one you talk about it mostly the time

منجوق گفت...

هادی عزیز,
خودتان می گویید که پنجاه سال است که چنین است. انقلاب سی سال پیش اتفاق افتاد ریشه های آن به اوایل دهه چهل بر می گردد. آن دانشجو ها ی با استعداد پنجاه سال پیش دانشگاه ها آن موقع هنوز ناپخته بودند. وزن اجتماعی نداشتند. در حالی که حوزویان همان موقع هم قوی بودند. برای درگذشت آیت الله بروجردی بازار تعطیل می شد. آیا برای رئیس دانشگاه تهران هم بازاریان چنان می کردند؟!
فکر می کنید این ماجرای شناسایی و جذب نخبگان را از کجا فهمیده ام؟! از خواندن کتاب خاطرات یکی از آیت الله هایی که در پیروزی و استقرار این نظام نقش اساسی داشت. خود او را نیز در کودکی همین گونه جذب کرده بودند

منجوق گفت...

ی.م جان, تشکیل ان-جی-ا در نظرم نبود. این کار وقت زیادی می طلبد که من ندارم. اما مایلم یک
causeتعریف کنیم و در چارچوب آن فعالیت کنیم. این کار علی الاصول شدنی است.
هروقت داستان سارا تمام شد درباره آن جدی تر فکر می کنم.
حیف است داستان سارا نیمه تمام بماند.
دو تا کار خارج کار حرفه ایم را هم نمی توانم همزمان انجام دهم.

منجوق گفت...

تحليل منجوقي با عينك "خاله جان ژوزفين":

درسته كه انگليسي ها از پا نمي نشينندو سعي مي كنند كه در روند اوضاع سياسي در كشورهاي خاورميانه تاثير بگذارند. اما دست شان آن قدر ها باز نيست. كنترل همه چيز در دست آنها نيست. حداكثر كاري كه اونا مي تونند بكنند (و مي كنند) اينه كه جاسوس هاشونو (كه لزوما هم به اندازه لورنتس عربستان يا جيمز باند باهوش نيستند!!) به اين كشورها بفرستند. خبر جمع كنند، تحليل كنند و ارزيابي كنند كه جامعه پذيرش چه چيزي را داره چه چيزي را نداره. اين قدرت را ندارند كه تعيين كنند كه جامعه چه چيزي را مي خواهد.
بعد سياست ها شونو بر اين اساس و در راستاي منافعشان مي چينند، از يكي طرفداري (چه آشكارا چه در پس پرده) مي كنند به عليه يكي ديگه عمل مي كنند. بعضي وقت ها هم در تحليل شون اشتباه مي كنند.
خلاصه شيطنت هاي انگليسي همه چيز را تعيين نمي كنه.

اگر گروهي، نهادي در داخل ايران در اثر چند دهه تلاش مستمر و هدفمند جايگاه و نفوذ اجتماعي پيدا كنه قدرت را در دست مي گيره، چه انگليسي ها خوششون بياد چه نياد. هر چند انگليسي ها آن قدر زبل و سياست مدار هستند كه حتي وقتي خوششون هم نياد تدبيري مي انديشند كه از در ديگري به منافع خود برسند.
در ضمن خود انگليسي ها يكپارچه نيستند.

نسیم گفت...

سلام.از معرفی این سایت خیلی خیلی ممنونم.
من فکر می کنم بهتر باشه از کودکان خیلی خردسال برنامه ریزی بشه. راستش در کشور ما معیار سنجش برای هوش چندان معتبر و عمومی نیست.علاوه بر این خردسال تحت کفالت کمی قبل از ورود به مدرسه و مواجه با مشکلات به صورت ناگهانی، کمی با شرایطش آماده تر میشه...

hadi گفت...

منجوق خانم اولا مشک آن‌ است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید! ثانیا دانشگاه شریف حدود ۵۰ سال و دانشگاه تهران حدود ۷۰ سال سابقه دارد بنا بر این از ۴۰ سال قبل از انقلاب اسلامی دانشگاه‌ها در حال تربیت متخصص بوده اند. قبل از آن‌ هم دار الفنون بوده. مثل این که باید بدیهیات را برای فیزیکدانان کشور هم توضیح داد. سوما در گذشت بروجردی چه ربطی دارد به رییس دانشگاه تهران؟ یعنی‌ شما میخواهید بگویید مثلا این که برای مرگ موسسین دانشگاه تهران (امثال محمود حسابی) هیچ روزی بازار را تعطیل نکردند به خاطر کم ارزش تر بودن این افراد از بروجردی بوده ؟ (البته برای جلوگیری از سو تفاهم همین جا ذکر می‌کنم که من به بیماری "حسابی زدگی" چنان که افتد و دانی‌ (!) دچار نیستم). نخیر. علت اصلیش مرجعیت آقای بروجردی بوده و همین الان هم اگر جوادی آملی یا مکارم شیرازی یا ... هم بمیرند سه روز عزای عمومی اعلام میکنند. بنا بر این علت اصلیش مذهبی است و نه درک درست بازار از مقام علمی این افراد. خیال میکنید بازاری‌های ما که بلکه عمدتا بیسواد هم بودند مقام علمی بروجردی را درک میکردند؟ (البته بنده مخلص همهٔ بازاریانی که این وبلاگ را میخوانند هستم ولی حقیقت تاریخی را باید گفت!)

منجوق گفت...

نسيم جان،

حرفي كه مي گوييد علي الاصول درست است. آنچه كه گفتيد مشكل حاد و اصلي ما در پژوهشگاه هم هست. كم هستند كساني كه در آن حد علمي باشند كه بتوانند فرق يك مقاله علمي قوي و متوسط را از هم تمييز دهند. البته چنين وضعيتي بالفرض در دانشگاه استكهلم هم هست. اما استادان دانشگاه استكهلم ادعاهايي بيش از آن كه هستند ندارند، وقتي پاي داوري و ارزيابي محققاني مي رسد كه رشته تخصصي آنها با رشته خودشان يكي نيست از يك بورد بين المللي متخصص مشورت مي خواهند و به نظر اين بورد تمكين مي كنند.

پژوهشگاه ما هم چنين بوردي دارد اما اولا اعضاي آن عموما ابر ريسمان كار هستند و صلاحيت اظهار نظر در رشته هايي مانند فيزيك پلاسما يا ماده چگال را ندارند، در ثاني، نقش اين بورد تزئيني است در مسايل و تصميم گيري هاي مهم از ايشان مشورتي نمي جويند.


ما در پژوهشگاه نه مشكل مالي داريم نه مشكل ارتباطات با خارج! مشكلاتمان از اين دست است كه اميد وارم با صبر و مجاهدت و جذب و تربيت افراد زبده بيشتر مرتفع شود.

منجوق گفت...

از مطلب اصلي دور شديم. در سطح فوق ليسانس به پايين مسئله ارزيابي به اندازه پژوهشگاه ما حاد نيست. اما باز هم نمي توان گفت كه آن كسي كه به طور مثال در پنجم ابتدايي معدل بيست گرفته لزوما از ديگر ي كه معدل 18 گرفته مستعدتر است.
با اين حال اگر مسئله را به طور آماري در نظر بگيريم من فكر مي كنم به طور متوسط حمايت از كودكان با معدل بالاتر بازده بيشتر خواهد داشت. البته اين نظر شخصي من است. در اين سايت مددجويان با خصوصيات مختلف معرفي مي شوند هر كسي با توجه به نظر و سليقه خويش مي تواند انتخاب كند.

منجوق گفت...

اين سايت مدد جوي خردسال هم دارد. مي توانيد از بين آنها انتخاب كنيد.

من قبلا فكر مي كردم كه خردسالان آسيب پذير ترين هستند. اما الان نظرم عوض شده. نوجوانان در جامعه ايران آسيب پذيرترين هستند حتي در خانواده هاي مرفه و تحصيلكرده.
جامعه فشار احمقانه اي بر آنها وارد مي كند. فشار بر روي دختران دو صد چندان است چر ا كه تا ديروز آزاد و رها بودند و در پارك ها پا به پاي پسرها مي دويدند و مي خنديدند و بازي مي كردند و به ناگاه همه چيز آنها (حتي نفس كشيدنشان) زير ذره بين قرار مي گيرد.

روي پسرهاي نوجوان فقير هم فشار زياد است. از آنها توقع مي رود كمك خرج باشند در صورتي كه خود هنوز نيازمند حمايت هستند.

براي همين من حمايت از نوجوانان را در اولويت مي دانم. البته باز هم مي گويم اين نظر شخصي من است. به هر حال افراد با نظرات مختلف بايد باشند تا همه گرو ه هاي سني مورد حمايت قرار گيرند.

منجوق گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
منجوق گفت...

هادي عزيز،
درست مي گوييد. علت اصلي نفوذ رو حانيت در جامعه اعتقادات ديني مردم و مرجعيت ديني آنها ست.