در پی این نوشته من بحث مفصلی شد درباره جنبه های گوناگون هویت و برهمکنش اقلیت و اکثریت در یک جامعه.
در پی نوشته قبلی ام هم بحث های مفصلی شد. همین طور که یکی از خوانندگان تاکید کرد، نکته اصلی آن نوشته گذاشتن "پیش شرط" بود نه ترجمه به انگلیسی. در کامنت ها نکته بسیار مهم و اساسی "پیش شرط" گذاشتن را بیشتر شکافته ام. بحث ها از یادداشت اصلی جالب ترند.
بحث هایی که شد علی الاصول بحث های حساسیت برانگیزی بودند. مطالبی عنوان شد که برای عده ای آن قدر مهم و ارزشمند هستند که حاضرند در راه آن از خودگذشتگی نشان دهند. عده ای با نظرات من موافق نبودند. گمان هم نمی کنم جواب هایی که من دادم آنها را قانع کرده باشد. هدف از این گونه بحث ها ، قانع کردن دیگری و یا رسیدن به یک اجماع نیست. هدف آن است که هر کدام از ما آگاه شویم که مسئله جنبه های دیگری دارد که شاید ما به آن توجه نکرده ایم. خوشحالم که بحث ها در چارچوب بحثی مفید باقی ماندند و چنان که متاسفانه بعضا اتفاق می افتد به تندروی و انگ بستن نکشیدند. خود این نکته نوید بخش آینده ای روشن تر است.
مدتی فرصت نخواهم کرد به این وبلاگ سر بزنم. فعلا خداحافظ
در پی نوشته قبلی ام هم بحث های مفصلی شد. همین طور که یکی از خوانندگان تاکید کرد، نکته اصلی آن نوشته گذاشتن "پیش شرط" بود نه ترجمه به انگلیسی. در کامنت ها نکته بسیار مهم و اساسی "پیش شرط" گذاشتن را بیشتر شکافته ام. بحث ها از یادداشت اصلی جالب ترند.
بحث هایی که شد علی الاصول بحث های حساسیت برانگیزی بودند. مطالبی عنوان شد که برای عده ای آن قدر مهم و ارزشمند هستند که حاضرند در راه آن از خودگذشتگی نشان دهند. عده ای با نظرات من موافق نبودند. گمان هم نمی کنم جواب هایی که من دادم آنها را قانع کرده باشد. هدف از این گونه بحث ها ، قانع کردن دیگری و یا رسیدن به یک اجماع نیست. هدف آن است که هر کدام از ما آگاه شویم که مسئله جنبه های دیگری دارد که شاید ما به آن توجه نکرده ایم. خوشحالم که بحث ها در چارچوب بحثی مفید باقی ماندند و چنان که متاسفانه بعضا اتفاق می افتد به تندروی و انگ بستن نکشیدند. خود این نکته نوید بخش آینده ای روشن تر است.
مدتی فرصت نخواهم کرد به این وبلاگ سر بزنم. فعلا خداحافظ
۴۰ نظر:
مطمئنا تمرکز بر روی این موضوعات وقت و انرژی زیادی می گیرد.گاهی اوقات واقعا برایم عجیب است که یک فیزیکپیشه چون شما چطور می تواند اینگونه فعالیت کند!به هر حال صمیمانه منتظر پست بعدیتان هستم.موفق باشید منجوق عزیز
با عرض سلام و عرض پوزش به خاطر این کامنت بی ارتباط به موضوع.
یک رتبه بندی از دانشگاه های ایران برای دوره ی کارشناسی فیزیک می خواستم یعنی کدوم دانشگاه یا دانشگاه ها هستن که اگه یک نفر با استعداد معمولی و تلاش بسیار توشون درس بخونه می تونه به درجات عالی علم فیزیک برسه مثلا بتونه تو کنفرانسهای خارجی شرکت کنه و...
(البته من تلاش خود فرد را هم نادیده نگرفتم مثلا ممکنه یه نفر که ازصلا رشتش فیزیک نیست بتونه به فهم بالایی از فیزیک برسه ولی منظور من اون دانشگاههایی است که تو عرف هستن مثلا عموما کسانی که وارد دانشگاه شریف می شوند اینده درخشانی دارند حالا دانشگاه های خوبه دیگه ای هم هستن که این طوری باشن مثلا دانشگاه شهید بهشتی یا شیراز یا صنعتی اصفهان ...)
با سپاس
ببینید! متاسفانه هیچ کدام از دانشکده های فیزیک دانشگاه های ایران خصوصیاتی را که شما درنظر دارید ندارند. اما این به آن معنی نیست که اگر شما به خارج بروید لزوما آینده درخشان تری خواهید داشت. نمونه های بسیاری از دانشجوهای بسیار با استعداد را می شناسم که به بهترین دانشگاه های خارج رفته اند اما به اندازه افراد همپایه خود که در ایران تحصیل کرده اند موفق نبوده اند. سئوال پیچیده ای می پرسید.
این که تحت چه شرایطی ودر چه محیطی استعداد های فردی شکوفا می شود سئوال دشواری است. در حد آماری می توان جواب داد ولی در مورد یک شخص خاص بستگی زیادی به روحیات فرد دارد.
در دانشگاه های ایران برخی استادان هستند که واقعا در راه شکوفا کردن استعداد های دانشجو موفق عمل می کنند: دکتر کریمی پور در دانشگاه صنعتی شریف، دکتر مقیمی در شریف، گروهی از استادان دانشگاه الزهرا (اتفاقا تمرکز استادان خوب در الزهرا زیاد است ولی این دانشگاه فقط دانشجوی دختر می پذیرد)، دکتر ابوالحسنی در دانشگاه آزاد واحد تحقیقات، دکتر نوری از دانشگاه تهران، دکتر حقیقت و دکتر لران از صنعتی اصفهان، دکتر گروسی و قدسی از فردوسی مشهد، دکتر جعفری زاده از دانشگاه تبریز و....
افراد بیشتری هستند که حافظه من یاری نمی کند همه را برشمارم. البته هر کدام از این استادان، مانند هر استاد دیگری ، نقاط ضعف و قوتی دارند. اما در مجموع عملکرد آنها خوب بوده است. متاسفانه هیچ کدام از دانشگاه های ایران این محیط را به وجود نیاورده اند که بتوانند عده قابل توجهی استاد خوب کنار هم جمع کنند به گونه ای که نقاط قوت همدیگر را تقویت کنند و نقاط ضعف همدیگر را جبران نمایند.
علی الاصول آی-پی-ام می توانست این نقش را بازی کند و شبکه ای به وجود آورد که استادان خوب دانشگاه های مختلف نقاط قوت همدیگر را تشدید کنند و نقاط ضعف همدیگر را جبران کنند. ما هم زیاد تلاش کردیم چنین شبکه ای ایجاد شود متاسفانه به عللی که توضیح آن مفصل است آن گونه که می خواستیم نشد. البته باز هم تلاش می کنیم
ببینیم چه می شود.
. در حال حاضر همکاری پژوهشکده فیزیک آی-پی-ام با دانشگاه های الزهرا، صنعتی اصفهان و دانشگاه تهران و فروسی مشهد
در حد قابل قبولی است. با فردوسی مشهد به علت دوری راه همکاری دشوارتراست. استادان این دانشگاه ها از همکاری استقبال کردند.
امیدوارم همکاری ما دانشکده فیزیک دانشگاه شریف هم گسترش یابد . همچنین امیدوارم همکاری ما با دانشگاه تبریز نیز گسترش پیدا کند.
اگر این همکاری ها جدی گرفته شود آن جوی که در ذهن شماست ایجاد می شود. اما ابتدا این نیاز باید حس شود. در برخی دانشگاه ها این نیاز را حس نمی کنند. خود را کاملا بی نیاز می دانند.
این توهم بی نیازی پاشنه آشیل دانشگاه های معروف ایران است! دانشگاه پرینستون و استنفورد به هیچ وجه چنین ادعای بی نیازی نمی کنند!
با تشکر از پاسخ شما.
مثلا یک نفر اگر برود دانشگاه شیراز یا شهید بهشتی یا امیر کبیر و یا صنعتی اصفهان و... فیزیک بخواند و تحصیلات تکمیلی را هم در همان دانشگاه بخواند و یک دانشجوی خوب و تلاشگر باشد البته نه رویایی که فکر کنیم نابغه باشد چه اینده ای دارد؟؟ اصلا تو جامعه ی فیزیک دنیا به حساب میاد؟؟ البته من فکر کنم که این مساله بستگی به فعالیت علمی و علاقه داره. در واقع سوال من اینه که دانشجویانی که از دانشگاه هایی که داخل ایران معروف هستند دکترای فیزیک می گیرن چه اینده ای دارن مثلا یه نفر از کارشناسی تا دکتراشو تو علم و صنعت یا شیراز یا صنعتی اصفهان یا .... می گیرن چه اینده ای؟؟ مثلا بعد از چند سال کار و پژوهش می تونن تو جامعه ی فیزیک دنیا حرفی داشته باشن ؟؟ ایا همچین نمونه هایی داریم یا این نمونه ها به تعداد انگشتان دستند؟؟؟ این طوری که شما فرمودین از هر چند هزار نفرشون یکی شون حرفی برای گفتن داره . البته این فکر کنم هر دانشگاهی تو یه رشته ای خوب باشه مثلا با جست و جو تو اینترنت فهمیدم که فیزیک هسته ای امیر کبیر و شیراز خیلی قوی هستن یا مثلا تحصیلات تکمیلی زنجان تو زمینه اپتیم و...
یک سوال دیگه هم داشتم ایا امکان ادامه تحصیل در کشورهای پیشرفته برای دانشجویان این دانشگاهها در خارج از کشور وجود دارد؟ ایا اینها می توانند بورس بگیرند؟؟ من مثلا اساتید دانشگاه علم و صنعت را نگاه می کردم خیلی ها شون کارشناسی رو تو علم و صنعت خونده بودن و تحصیلات تکمیلی رو تو یه کشور پیشرفته خونده بودن و دوباره برگشته بودن تو این دانشگاه استاد بودن و کار پژوهشی می کردن حالا اساتید این دانشگاه بعد زیر اسمشونم یک سری از کارهای پژوهشی که انجام داده بودن نوشته بود اکثر دانشگاههای خوب رو که تو سایتشون نگاه کردم این طوری بودن حالا این افراد تو جامعه ی فیزیک دنیا حرفی برای گفتن دارن و یا فقط یه استاد ساده هستن و مسئول اموزش به دانشجویان؟؟
ببخشید طولانی شد
با سپاس
با سپاس
" البته این فکر کنم هر دانشگاهی تو یه رشته ای خوب باشه مثلا با جست و جو تو اینترنت فهمیدم که فیزیک هسته ای امیر کبیر و شیراز خیلی قوی هستن یا مثلا تحصیلات تکمیلی زنجان تو زمینه اپتیم و...
" کاملا درست می گید. این نه تنها در مورد دانشگاه های ایران بلکه در مورد دانشگاه های دنیا هم صادقه. مثلا ام-آی-تی که دانشگاه بسیار خوبیه در رشته ی ما حرف زیادی برای گفتن نداره.
در دانشگاه های ایران کار پژوهشی انجام می گیره. در واقع برخی از استاد ها تعداد بسیار زیادی (بیش از متعارف دنیا) مقاله در سال چاپ می کنند. اما متاسفانه باید بگم کیفیت بیشتر این مقالات بالا نیست.
با این حال خوشبختانه ما پژوهشگر های موفقی هم داریم که مقالاتی می نویسند که در دنیا مورد توجه قرار می گیره.
من دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد را در صنعتی شریف گذراندم و بسیار راضی هستم. درسی که دکتر کریمی پور می داد در کمتر دانشگاهی در دنیا می شد پیدا کرد.
اون موقع دکتر ابوالحسنی هم در شریف بود و خیلی عالی درس میداد. با شاهین یک درس برداشتم. چند درس دیگه هم بود که شاهین استاد حل تمرین آن بود اما عملا استاد اصلی تدریس را به گردن شاهین انداخته بود. البته برای دانشجو ها بهتر بود.
من دکتر گلشنی کلاس نداشتم ولی گویا خیلی خوب درس می دهند.
همه استاد ها خوب درس نمی دادند اما دانشجوهای دکتری آن موقع با رفع اشکال در کلاس های حل تمرین و... جبران ضعف کلاس های آنها را می کردند.
مطمئن نیستم آن جو در دانشگاه شریف حفظ شده باشه.
بگذارید پاسخ شما را این گونه بدهم:
محیط دانشگاه های ایران در مقطع کارشناسی ایده آل و دور از نقص نیست. اما نقاط قوت زیادی هم دارد. یک دانشجوی سخت کوش و علاقه مند و جدی و واقع بین و فرصت شناس (به معنای مثبت آن) می تواند از نقاط مثبت آن استفاده بکند و سواد پایه ای در سطح بسیار خوب و عالی کسب نماید.
من شما را نمی شناسم اما از کامنت شما چنین بر می آید که شما چنین شخصی هستید.
در سزح کارشناسی ارشد و دکتری نیز هستند اساتیدی که در سطح جهانی دانشجو تربیت می کنند اما تعداد آنها کم است. امیدوارم تا زمانی که شما به مرحله کار پژوهشی برسید امکانات انسانی با جذب نخبگان بیشتر شود.
پس با این تفاسیر بهتره نهایته تلاشمو بکنم که به یاری خداوند دانشگاه شریف قبول ( رشته فیزیک) بشم و دور بقیه دانشگاهها رو خط بکشم . و اصلا بهشون فکر نکنم و اگر خداوند یاریم کرد و در این دانشگاه قبول شدم به دور از هر گونه حاشیه درسمو بخونم و از همه چیز مهمتره مهمتره مهمتر دچار توهم نبوغ نشوم که این بلای خانمان سوز ادمی را از عرش به فرش می اورد!
در مجموع نتیجه گیری شما درست است جز آن که اگر احیانا دانشگاه شریف نشد باز هم باید همان راه را بدون دلتنگی ادامه دهید. از دانشگاه های دیگر هم ما فیزیکپیشه های موفق داشته ایم
As far as I understood you try to encourage people to study physics. As a PhD student in physics I never encourage anybody to continue Physics. I have a lot of logical reasons for that.
سلام
سال آینده IPM دانشجوی دکتری می گیرد؟ شما و دکتر جباری که ظاهرا امسال دانشجو نمی گیریدولی دوست دارم بدونم سال آینده برای گرفتن دانشجوی دکتری اقدام می کنید؟
بسته به این دارد که شروطی که تعیین می کنیم پذیرفته شوند یا نه
معلوم نیست چه اتفاقی داره در دنیای فیزیک رخ میده که شما رو سخت مشغول کرده!
سلام
یک کامنت کاملا بی ربط با عرض معذرت.
دکتر یک نگاهی به اینجا بندازید.
http://iranphysicsgrads.wikispaces.com/
لیست فیزیک خوانده های ایرانیه. البته خیلی ناقص اما بهتر از هیچی.
فکر کردم به دردتون بخوره گفتم share کنم.
چند تا مقاله که باید تموم بشه به اضافه این که آمده ام برای یک همایش بلند مدت به فلورانس. فرصتی که کمتر به دست می آد.
پس دکتر سخت مشغول فیزیک هستند.میشه بگین در فلورانس چه همایشی برقرار شده و شما در اونجا چه کار می کنید؟
فلورانس چگونه شهریست؟
آدرس همایش:
http://ggi-www.fi.infn.it//index.php?p=events.inc&id=56
هنوز فرصت نشده شهر را بگردم. اما قبل از آمدن در سال های گذشته چند تا کتاب درباره فلورانس خوانده بودم.
فلورانس مهد رنسانس است. شهر میکل آنژ و لئوناردو داودینچی وبتیچلی و بسیاری هنرمندان دیگر.
موسسه ای که ما در آن هستیم به نام گالیله است. خانه
گالیله هم در تپه بالای موسسه واقع است. فلورانس شهر پدر خوانده های رنسانس یعنی خاندان قدرتمند و هنر پرور مدیچی است.
من هم اینجا همان کاری را می کنم که بقیه می کنند: شرکت در سخنرانی هاو کار.
جمعه سمینار خواهم داد. سمینار ها غیر رسمی هستند و در آنها سئوالات زیادی مطرح می شود. از دل این سمینار ها و این سئوالات ایده های جدید متولد می شوند. در نتیجه این بحث ها کیفیت مقالات آدم بالا می رود.
استیل extended workshop با workshopکوتاه تفاوت دارد. در این جا از "رئیس جلسه بازی" اصلا خبری نیست. سخنرانی یک ساعته ممکن است تا دو ساعت طول بکشد و بحث ها بعد از سمینار
ادامه یابد.
تعداد محل هایی که این گونه برنامه ها اجرا می کنند در دنیا زیاد نیست. این دومین باری است که من در چنین برنامه ای شرکت می کنم. بار اول در آمریکا و در منطقه بسیار زیبای aspen بود.
سمینارم روی مدلی است که چندی پیش ساخته بودم و ماده تاریک و جرم نوترینوها را همزمان توضیح می داد.
تخصص افراد شرکت کننده در چه حدیه؟تا حالا تو ایران چنین همایشهایی که مباحثه ازاد باشه برگزار شده؟یا میشه؟
http://ggi-www.fi.infn.it//index.php?p=events.inc&id=56
این همایش در حال برگزاریه؟
شما هم در زمینه ماده تاریک کار کردید؟
Dark matter at the LHC
فکر میکنم موضوع شما این بوده!
ارتباط بین ماده تاریک و جرم نوترونیو در حد همزمان توصیف شدن بوده یا ارتباطات دیگه ای هم وجود داره؟
من اصرار دارم که جلسات این گونه در آی-پی-ام داشته باشیم اما سطح علمی آی-پی-ام کشش چنین برنامه هایی را نمی ده. تا پنچ آدمی که سطح سوادشان به حد کافی بالاست تا بتوانند چنین جمعی را ایجاد کنند دور هم جمع می شوند، یک عده خوابنما می شوند و طرحی را می ریزند (بدون مشورت با کسانی که کار تحقیقی را واقعا انجام می دن) که جمع از هم می پاشه.
قبل از این پژوهشکده نجوم و ذرات از پژوهشکده ما جدا بشه ما با کمک خانم دکتر قاسمی و بقیه داشته به چنین مرحله ای می رسیدیم. پژوهشکده ها را از هم جدا کردند و خانم قاسمی و دکتر افراد فعال رفتند و امکان همچین جلسات هفتگی از بین رفت. از وقتی هم که آن پژوهشکده ها جدا شدند من سعی کردم دانشجو تربیت کنم و پست-داک جذب کنم تا نتیجه تلاشم به جایی رسیده آقایان باز طرحی را ریختند که جمع از هم بپاشه.
با توجه به مشکلاتی که گفتید چطور میشه در ایران کیفیت یک مقاله رو بالا برد؟چه راههایی وجود داره که یک دانشجویی که محدود به ایرانه مقاله ای بنویسه که در سطح علمی مناسبی باشه و متوجه ایرادات یا نظرات دیگران(البته بدون قرض های داخلی مرسوم)بشه؟
پارامترها در مدل من به هم مربوط می شوند.
باید از همین امکانات این جا حداکثر استفاده را بکنید. حالا سر فرصت در مورد این سئوال شما یادداشت می نویسم.
بیشتر دانشجو های ایران از همان امکانات موجود هم آن چنان که باید استفاده نمی کنند.
جالبه! رد پای بتیچللی (نقاش معروف و خالق اثر معروف برخاستن ونوس) و همچنین تریچللی (فیزیکدان معروف و مخترع فشارسنج) را می توان در شهر فلورانس یافت.
اطلاعات بیشتر درباره تریچللی را اینجا می توانید بیابید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Evangelista_Torricelli
تعجب میکنم که ۲ سال تو ایتالیا زندگی کردین ولی فلورانس رو تا حالا ندیدین ! اگر فرصت کردید سری هم به پیزا بزنید؛ فقط ۱ ساعت با قطار از فلورانس فاصله داره . راستی موزه آکادمیکا رو هم حتمن تو فلورانس ببینید و الا مجسمه دیوید رو از دست میدید .
مسافرت های ما اغلب کاریه.
تو اکثر کارگاه های آموزشی و حتا مدرسه ها یک بعد از ظهر خالی همیشه تو برنامه قرار میدن. واقعن تو اون مدتی که ایتالیا زندگی میکردین اون قدر درگیر درس بودین که وقت نکردن جایی مسافرت برین ! خودتون قبلا تو یکی از نوشته هاتون گفته بودین که بین کار و تفریح باید تعادل برقرار کرد
هم مشغول کار بودم وهم در آن موقع
سخت به دنبال پس انداز کردن بودیم.
قصد داشتیم به ایران بازگردیم و فکر می کردیم که اگر دل به دریا بزنیم و به ایران باز گردیم باید با دست پر برگردیم.
آن موقع ها حقوق یک استاد در ایران خیلی کم بود ما می خواستیم خود را آماده کنیم. سعی می کردیم تا جایی که می توانیم پول پس انداز کنیم.
از طرف دیگر می خواستیم آن قدر پایه علمی خود را قوی کنیم که پس از بازگشت به ایران هم در محیط ایزوله آنجا باز بتوانیم با استاندارد های اینجا کار تحقیقی انجام دهیم.
هدف من و شاهین در آن سال ها دو چیز بود: پس انداز پول و آموختن کار تحقیقی به شیوه و استانداردی که در جاهایی مثل سیسا یا استنفورد مرسوم است. networking بخشی از آن بود
تفریح و گشت و گذار در درجه دوم اهمیت برایمان قرار داشت. نمی خواهم بقیه را تشویق به راهی که ما رفتیم بکنم. به هر حال هر کسی روحیه ای دارد. اما من شخصا بسیار خوشحالم که آن راه را رفتیم. با پس انداز آن دوره از زندگی مان خانه خریدیم و اکنون از نظر مالی-خدا را شکر- در رفاهیم. به علاوه آن همه صرف وقت روی کار پژوهشی باعث شده که با این که سال هاست به ایران بازگشته ایم همگام همتایانمان در دانشگاه های اروپا کار کرده ایم. درنتیجه این امکان برایمان فراهم است که به اروپا بیاییم. فردا ان شا الله می روم و شهر را می بینم. سه هفته در فلورانس خواهم بود.
گفته بودم باید بین تفریح و کار تعادل برقرار کرد اما نقطه تعادل از شخص به شخص فرق می کنه. هر شخصی باید نقطه تعادل خود را بسته به روحیه او اولویت هاش پیدا بکنه. کسی از بیرون نمی تونه به او دیکته بکنه و بگه که نقطه تعادل کجاست. حتی والدین و همسر آدم هم به نظر من نباید به خودشان اجازه بدن که بخوان نقطه تعادل مورد نظر خودشان را تحمیل کنند. نقطه تعادل جاییه که روحیه آدم به طور پایدار در بهترین شرایطه.
از دیوید میکل آنژ اسم بردید. در آن دو سال و نیمی که میکل آنژ روی دیوید کار می کردتمام زندگی اش شده بود دیوید. دوستانش می گفتند کمی هم به خودت برس جواب می داد من از کارم انرژی می گیرم.برای میکل آنژ تعادل آن گونه تعریف می شد. با آن همه کاری کرد کم هم عمر نکرد.
جالبه که در نهایت به این اهدافتون هم رسیدید.شمینار دیروزتون خوب بود؟
خوب بود! مدلم را پسندیدند.
بعد از سمینار مفصلا درباره مدل و نحوه آزمودن آن بحث شد.
خیلی فرق هست بین کار تحقیقی در محیط ایزوله ای مانند ایران که نهایت آن چاپ مقاله در یک ژورنال است (ولو ژورنالی بسیار معتبر) و کار تحقیقی که در بین اهل فن قابل طرح است. اگر مدلی بسازی و بخواهی جماعت اهل فن را متقاعد کنی تا اثرات قابل مشاهده آن را جدی بگیرند و داده ها را به این منظور آنالیز کنند ویا احیانا در چیدمان آزمایش ها تغییرانی ایجاد نمایند که مدل شما را بیازماید باید زحمت بسیاری بکشی. باید هزار و یک نکته را مطرح کنی تا آنها را متقاعد نمایی که این ایده شما ارزش صرف وقت و احیانا صرف پول را دارد. باید زبانشان را یاد بگیری.
با این قدم های کوچک کوچک است که علم پیشرفت می کند. اما برداشتن هر کدام از این قدم ها تلاش بسیار می طلبد.
ارسال یک نظر