اگر من به نوعی در موضع تصمیم گیری برای تخصیص بودجه برای پروژه های تحقیقی بودم و شخصی در خواست بودجه به منظور مطالعه تحقیقاتی در مورد تبادل آب دریاچه ارومیه با چاه های اطراف می کرد، ابتدا سعی می کردم با یک مدل سازی ساده نظیر آن چه که در یادداشت قبلی ام توضیح دادم بررسی کنم که آیا آن چه که او می گوید به نظر معقول می آید یا خیر. اگر جواب مثبت بود به سوابق علمی این شخص رجوع می کردم و... تا ببینم آیا او توان علمی و حرفه ای لازم را برای انجام دادن چنین تحقیقی را دارد یا نه.
با همین بررسی های ساده می توان نشان داد که طرحی معقول هست یا نامعقول.
می خواهم خاطره ای از برت ریختر، برنده جایزه نوبل که چند سال پیش از ایران دیدن کرد، تعریف کنم. او خود در جشن چهل سالگی شتابگر خطی اسلک تعریف می کرد که هنگامی که ریاست آزمایشگاه با او بوده، فیزیکپیشه ای طرحی برای استفاده از تابش سینکروترونی حاصل از این شتابگر برای آزمایش های خاص ارائه داده بود. در واقع این تابش تا آن موقع یک نوع مزاحم و انگل برای شتابگر به شمار می رفت. این شخص طرحی داده بود که از این مزاحم برای یک سری تحقیقات استفاده کنند. برت هیجان زده تا صبح بیدار مانده بودو محاسبات سرانگشتی با ساده سازی های معقول انجام داده بود و به این نتیجه رسیده بود که ایده او معقول است. برت با مسئولیت شخصی خود راهی باز کرده بود که تسهیلات لازم در اختیار این شخص قرار داده شود. هم اکنون آزمایشگاه تابش یکی از مهمترین بخش های اسلک هست و تا کنون تحقیقات بسیار مهم کاربردی در آن صورت گرفته. در مورد این تابش و کاربردهای آن بیشتر خواهم نوشت.
حتی اگر در موضع تصمیم گیری برای پروژه های تحقیقاتی نباشیم، در زندگی شخصی و حرفه ای خود بارها وبارها به مواردی بر می خوریم که محاسبات سرانگشتی و مدلسازی های ساده می تواند در تصمیم گیری ها به ما کمک کند و مانع از آن شود که شارلاتان ها بر سر ما کلاه بگذارند! بدبینی مطلق در مورد ایده های جدید همان قدر مخرب است که خوشبینی ساده اندیشانه. متاسفانه بیشتر ایرانی ها به یکی از این دو گرفتارند و برخی نیز بین این دو دائما نوسان می کنند! علت آن است که بلد نیستند برآورد واقع بینانه نمایند ویا به درستی ساده سازی و مدل سازی کنند. ما از این عدم توانایی ضربه های بسیار خورده ایم و خواهیم خورد! این توانایی را می توان با تمرین به دست آورد.
با همین بررسی های ساده می توان نشان داد که طرحی معقول هست یا نامعقول.
می خواهم خاطره ای از برت ریختر، برنده جایزه نوبل که چند سال پیش از ایران دیدن کرد، تعریف کنم. او خود در جشن چهل سالگی شتابگر خطی اسلک تعریف می کرد که هنگامی که ریاست آزمایشگاه با او بوده، فیزیکپیشه ای طرحی برای استفاده از تابش سینکروترونی حاصل از این شتابگر برای آزمایش های خاص ارائه داده بود. در واقع این تابش تا آن موقع یک نوع مزاحم و انگل برای شتابگر به شمار می رفت. این شخص طرحی داده بود که از این مزاحم برای یک سری تحقیقات استفاده کنند. برت هیجان زده تا صبح بیدار مانده بودو محاسبات سرانگشتی با ساده سازی های معقول انجام داده بود و به این نتیجه رسیده بود که ایده او معقول است. برت با مسئولیت شخصی خود راهی باز کرده بود که تسهیلات لازم در اختیار این شخص قرار داده شود. هم اکنون آزمایشگاه تابش یکی از مهمترین بخش های اسلک هست و تا کنون تحقیقات بسیار مهم کاربردی در آن صورت گرفته. در مورد این تابش و کاربردهای آن بیشتر خواهم نوشت.
حتی اگر در موضع تصمیم گیری برای پروژه های تحقیقاتی نباشیم، در زندگی شخصی و حرفه ای خود بارها وبارها به مواردی بر می خوریم که محاسبات سرانگشتی و مدلسازی های ساده می تواند در تصمیم گیری ها به ما کمک کند و مانع از آن شود که شارلاتان ها بر سر ما کلاه بگذارند! بدبینی مطلق در مورد ایده های جدید همان قدر مخرب است که خوشبینی ساده اندیشانه. متاسفانه بیشتر ایرانی ها به یکی از این دو گرفتارند و برخی نیز بین این دو دائما نوسان می کنند! علت آن است که بلد نیستند برآورد واقع بینانه نمایند ویا به درستی ساده سازی و مدل سازی کنند. ما از این عدم توانایی ضربه های بسیار خورده ایم و خواهیم خورد! این توانایی را می توان با تمرین به دست آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر