۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

يك پيشنهاد براي كشف استعداد و كارآفريني

در گوشه و کنار این مملکت افراد با استعداد فراوانی هستند که قادرند کالاهایی تولید کنند که در یک بسته بندی شیک قابل عرضه و فروش باشند.عده ی دیگری هم هستند که در بسته بندی وعرضه و فروش زبر و زرنگ هستند. منتهی ذهنیت حاکم بر افراد خلاق جامعه ما و دیدگاه عمومی مانع از آن می شود که این دو گروه با هم تعامل کنند . اگر این تعامل ایجاد شود زمینه ی خود اشتغالی فراهم می شود. استعداد ها کشف می شوند و جهت دار می شوند.
يك پيشنهاد خام مي كنم .به احتمال زیاد اين پيشنهاد يا عملي نيست و يا اگرعملي باشد فرد ديگري قبلا اجرايش كرده. با اين حال پيشنهادم را مي دهم (وبلاگه ديگه، ماليات كه نداره!). باشد كه از دل اين پيشنهاد و بحث درباره ي آن در بخش كامنت ها يك ايده ي در آمدزا و كار آفرين متولد شود و عده اي آن را جدي بگيرند و اجرايش كنند.

و اما پيشنهادم: يك فروشگاه اينترنتي راه بياندازيد ودر آن محصولات آماتوري را عرضه كنيد. كساني كه چيزي براي عرضه دارند با گردانندگان فروشگاه اينترنتي تماس مي گيرند و محصول را در اختيار آنان مي گذارند. مسئولين فروشگاه كالا را عرضه مي كنند، در صدي سود بر مي دارند و بقيه را به توليد كننده ي محصول بر مي گردانند. اگر فروشگاه به همكاري دوستي در خارج باشد شايد بتوان فروش را بين المللي كرد. ايرانيان مقيم خارج و حتي خارجي ها هم مشتري مي شوند.
وجود چنين فروشگاه اينترنتي باعث مي شود استعداد هاي جوانان گوشه و كنار كشور شكوفا شود. باعث مي شود كه به مشغوليت هاي آماتوري شان جدي تر نگاه كنند. امكان عرضه ي محصولات در چنين بازاري انگيزه و روحيه ي جوانان را بالا مي برد. كالاي عرضه شده مي تواند همه جور چيزي باشد: داستان كوتاه يا بلند، كتاب آموزشي، قطعه ي موسيقي، خوراكي، كاردستي، برنامه ي كامپيوتري،....

۲۳ نظر:

ستاره گفت...

اتفاقا جايي خوانده بودم كه از همين فروش اينترنتي يك نوجوون سال گذشته يك ميليون دلار در آمد داشته .محصولات يك شركت نرم افزاري رو تو خونه با اينترنت ميفروخته.و خوانوادش هم بهش كمك ميكردن.اينهم راهيه!

اينم لينك خبر:
http://www.hamshahri.org/news-113868.aspx

Unknown گفت...

مسئله اینه که این سایت چجوری قراره فروشنده و خریدار رو به هم پیوند بده که نتونن همدیگرو پیدا کنن و بیرون از سایت معامله کنن که سر مدیریت سایت بی کلاه بمونه یا اینکه بعد از اینکه معامله جوش خورد جنس حتما به دست خریدار برسه و سر خریدار کلاه نره. ولی ایده ی خوبیه، کپی رایت داره؟

a گفت...

سلام

من به عنوان یه دانشجوی سابقا فیزیکی این وبلاگ رو تعفیب می کنم که فضا دستم باشه و نوشته هاتون هم همیشه برام جالب و مفیدبوده، به نظر میاد که وقتشه منم مالیات تخصصم رو بدم!

کسب و کار و تجارت یه موضوع کا ملا تخصصیه وارائه این جور ایده های خام و غیر حرفه ای از گروه های مرجع کار درستی نیست
تولید محصولی که بازار نداره ازنقطه نظر تجاری از اساس اشتباه هست و باعث اطلاف منابع می شه و نباید به این صورت ازش حمایت بشه.

ایام به کام

a گفت...

سلام

من به عنوان یه دانشجوی سابقا فیزیکی این وبلاگ رو تعفیب می کنم که فضا دستم باشه و نوشته هاتون هم همیشه برام جالب بوده، به نظر میاد که وقتشه منم مالیات تخصصم رو بدم.

کسب و کار و تجارت یه موضوع کا ملا تخصصیه وارائه این جور ایده های خام و غیر حرفه ای از گروه های مرجع کار درستی نیست
تولید محصولی که بازار نداره ازنقطه نظر تجاری از اساس اشتباه هست و باعث اطلاف منابع می شه و نباید به این صورت ازش حمایت بشه

ایام به کام

ali گفت...

سلام،
یک نگاه به این سایت بندازید شاید کمکتان کند:
http://www.etsy.com
من خودم مشتریشون هستم، برای همسرم چند بار خرید کردم، سیستم بسیار بهینه و بیدردسری دارد.

علی.

منجوق گفت...

به مصطفي

چي گپي رايت داره؟! ايده؟! نه بابا همين جوري پروندم.

منجوق گفت...

به a:
اين به حساب ماليات نمي آد! بايد بياييد در يكي از جلساتي كه قراره داشته باشيم در مورد تجاربتون سمينار بدهيد.

منجوق گفت...

صحبت از ماليلت شد گفتم بد نيست اطلاع رساني كنم كه شما مي توانيد به جاي ماليات دادن به بنياد كودك كمك كنيد. اين امكان هم در خارج هست و هم اخيرا در ايران به وجود آمده:

«معافیت مالیاتی در مقابل کمک های پرداختی

تقریباً تمامی دفاتر خارج از کشور بنیادکودک در مقابل کمک های دریافتی، مطابق قوانین و مقررات کشور مربوطه نسبت به ارائه رسید به اهدا کنندگان کمک اقدام و آنان نز حسب مورد از معافیت مالی در کشور محل اقامت استفاده می نمایند. در ایران نیز به موجب مصوبه شماره 83360/ت 34086ه مورخه 1386/5/27 هیئت محترم وزیران، به موسسه خیریه رفاه کودک( بنیادکودک ایران)‌اجازه داده شده است.

1- نسبت به واردات کالاهای اهدا شده به بنیادکودک در خارج از کشور بدون پرداخت سود بازرگانی و عوارض گمرکی اقدام نماید.

2- هر گونه کمک نقدی و یا کمک غیرنقدی (معادل ریال آن)‌بعنوان هزینه قابل قبول مالیاتی محسوب و در زمان ارائه اظهار نامه توسط اهداء کننده، موجب تقلیل مالیات فرد خیر خواهد گردید.»

منبع:
http://www.childf.com/WebSite/WebPages/Benchmark.aspx#

منجوق گفت...

به علي
حالا كه گفتيد ياد hungersiteافتادم. آمريكا كه بوديم من مشتري پرو پا قرص آن بودم. ازش زياد خريد كرده بودم. منافع آن به بچه هاي فقير آفريقا مي رسه. با هر كليك كه مي كنيم يك مقدار به بچه هاي گرسنه كمك مي شه. صنايع دستي اقوام وملل مختلف عرضه مي شه و... هم فرهنگيه و هم خيريه. واقعا هم راستگو و درستكار و قابل اعتماد بودند.

وقتي در بم زلزله آمد اين موسسه خيريه هم بلافاصله كمك رساني را آغاز كرد. ما از طريق همين سايت كمك هامونو فرستاديم.
اين هم از آدرسش:
http://www.thehungersite.com/clickToGive/home.faces?siteId=1

a گفت...

چرا که نه، فقط کی این نشست ها عملیاتی خواهد شد؟

منجوق گفت...

اگر عمری باشد بله

منجوق گفت...

اين يادداشت من زياد مورد توجه قرار نگرفت.
جالبه! اين عدم استقبال منو ياد جلساتي انداخت كه وقتي ما دانشجو بوديم خانم دكتر ايرجي زاد در دانشكده برگزار مي كرد تا يك نوع شبكه سازي يا networkingبين صنعت و دانشگاه به وجود آيد. دانشجو ها نه تنها استقبال نكردند بلكه جلسه ها را به سخره مي گرفتند. همان كساني كه از نامعلوم بودن آينده ي شغلي مي ناليدند بيش از همه با جلسات خانم دكتر ايرجي مخالف بودند. در صورتي كه همين گونه جلسات مي تواند آينده شغلي را بسازد.

منجوق گفت...

البته اين پيشنهاد من «ديمي» بود و نبايد هم خيلي جدي گرفته مي شد. ولي انتظار داشتم چند نفري از خاطرات خود يا ديگران در اين باره بگويند. اما ظاهرا اغلب خوانندگان وبلاگ من در مسايلي كه به نوعي به بازار كار مربوط مي شود خالي الذهن هستند.


پيشنهاد من ديمي بود اما خانم دكتر ايرجي زاد خيلي جدي مسئله را دنبال مي كرد. اگر دانشجويان به جاي غرولند و توي ذوق زدن برنامه هاي ايشان را جدي مي گرفتند تا به حال شاهد شكوفايي بسياري بوديم.


من كه دنبال كار تئوري و ادامه ي تحصيل بودم. ولي كساني كه مي خواستند بعد از دوره ي كارشناسي وارد بازار كار شوند مي بايست جدي تر جلسات خانم دكتر ايرجي زاد را دنبال مي كردند.

منجوق گفت...

وضعيت الان در دانشكده هاي فيزيك چه گونه است. آيا جلساتي با مضمون شبكه سازي و همكاري بين صنعت و دانشكده و... مانند قبل بي رونق است يا دانشجويان استقبال مي كنند؟

منجوق گفت...

درسته زير ساختارها براي چنين همكاري هايي در ايران به خوبي بالفرض آلمان نيست اما خوب زير ساخت ها بايد يواش يواش درست بشه. به هر حال بايد از يك جا شروع كرد.

وردا فقیرحق گفت...

سلام
خانم دکتر راستش چند وقت پیش یکی از دوستان من که دانشجوی فیزیک هم هست به فکرش رسیده بود یه همچین کاری بکنه اما دید که خیلی دردسر داره و به همین خاطر هم دنبالش رو نگرفت. می‌دونید اینجور کارها اگه آدم یه مدت به صورت جدی ادامه‌شون بده می‌تونن خیلی درآمدزا باشن، اما خوب واقعا خیلی وقتگیر هستن و فکر نمی‌کنم برای یه دانشجو که می‌خواد بیشتر وقتشو بذاره روی درسش چندان مناسب باشن.
راستی دانشکده ما (دانشکده فیزیک دانشگاه تهران) این ترم تصمیم گرفته که یه درس دو واحدی با عنوان "کار آفرینی" ارائه بده، استادش هم از دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران دعوت شده و یکی از اون افرادیه که به قول شما بین صنعت و دانشگاه تعامل برقرار کرده، اما خوب بیشتر بچه‌های دانشکده ما صرفا برای اینکه "دو واحد درس اختیاری پاس کنن و نمره خوبی هم بگیرن" این درس رو برداشتن و نه از روی علاقه به موضوع کارآفرینی.

منجوق گفت...

در كشورهايي مانند آلمان اين جور كلاس ها حسابي جدي گرفته مي شود.

a گفت...

البته مقایسه وبلاگ با کلاس درس در شریف شاید درست نباشه. من حدود 30، 40 میلیون تو این کار سرمایه گزاری کردم ( کاتالوگ کمپانی، کال سنتر و فروش اینترنتی) اما اینجا که جای به اشتراک گداشتنش نیست! به این موضوع این رو هم اضافه کنید که کاسب جماعت مثل شما معلما راحت به کسی چیز یاد نمی ده.

محمّدرضا ناصری گفت...

من محمّدرضا ناصری دانشجوی سال آخر مهندسی مکانیک هستم.
4 شنبه(31 شهریور) به سایت کامپیوتر دانشکده فیزیک دانشگاه تهران سری زدم.
روی بعضی از کامپیوتر ها نرم افزار تخصصی مهندسی مکانیک به نام Solidworks رو دیدم که نصب شده بود.برام بسیار جالب بود که بچه های علوم پایه بالاخره از توی لاک تئوریک در اومدن و کمی نفس کشیدن در فضای تجربی رو امتحان کردند.
اما با نگاهی به بازدهی دانشجویان علوم پایه در زمینه های صنعتی بسیار دلسرد شدم.
البته از مهندسین هم بسیار گله مندم.
حال خانوم دکتر فرزان،اگر ازتون بخوام کمی پخته تر ایده بدید چه چیزی برای عرضه دارید.صد البته به عنوان یک استاد فیزیک.
ممنون

منجوق گفت...

براي اين كه ايده ي پخته تري داشته باشم بايد مطالعه بيشتري در اين زمينه بكنم و بيشتر فكر كنم. براي اين كار وقت ندارم.
يك فيزيكپيشه در رشته پديده شناسي ذرات چنين انتظاري نمي ره. همتايان من در آلمان و آمريكا و سوئد هم در اين موارد مانند بي اطلاع هستند.
يك نهاد دانشگاهي بايد فيزيكپيشگاني داشته باشه كه اين تيپ اطلاعات را دارند اما قرار نيست هركسي همه فن حريف باشه. در بين همكاران من خانم دكتر خرازي و خانم دكتر ايرجي زاد و يا آقاي دكتر صديقي بنابي افرادي هستند كه اين گونه اطلاعات دارند. مي توانيد با آنها وارد مذاكره شويد.

محمدرضا ناصری گفت...

دقیقا حق با شماست و من هم منتظر این چنین پاسخی بودم.
البته همین طور هم باید باشد.یعنی هرکس در تخصص خود اظهار نظر کند.من و همه مردم ایران نیز از شما استاد گرامی توقعات مرتبط با تخصصتان را داریم.اما کاش همه اساتید جسارت ورود به این حریم کبریایی تعامل دوستانه با دانشجو می شدند و شهامت و دلیری یادداشت نظرات و ایده های خود را در این فضای مجازی داشتند.
به هر حال،با تعریف های آقای سید مهدی سجادی از شما و روحیاتتان و دیدن این وبلاگ و نحوه تعامل شما با دانش جویانتان باید بگویم:
به اندازه دقت یک ساعت سوئیسی از شما متشکرم.

منجوق گفت...

آقاي سجادي لطف دارند. حرف سختي كه نزدم فقط گفتم نمي دانم.

آرش بدیع مدیری گفت...

سلام! این ایده‌ی شما رو دوست من که در یک مجله‌ی اینترنتی تجارت الکترونیک (تحت مالکیت بانک پاسارگاد!) مطلب می‌نویسه به عنوان ایده‌نو بهش کمی پرداخته. البته با یک مورد مثال. البته هنوز مجله‌ی مورد نظر به مرحله‌ی انتشار کامل در وب نرسیده ولی وقتی تبلیغات براش شروع شد اون مطلب از اولین مطالبش خواهد بود!(و البته با لینک به اینجا!)

البته از اینجور ایده‌های تحت وب خودم هم دارم! کار‌های اولیش مثل بیزینس پلان و این‌ها انجام ده و فعلا دارد روی برنامه‌نویسی‌اش کار می‌کنم! البته اگر به درس لطمه بزند طبیعتاً درس در اولویت است!