۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

پذيرش دانشجوي دكتري

من و شاهين همان گونه كه در وبسايت اعلام شده براي سال بعد دانشجوي دكتري مي گيريم. انتخاب از ميان دانشجوياني كه سازمان سنجش معرفي مي كند خواهد بود. اعلام شده بود كه سازمان سنجش از امروز ثبت نام مي كنه. در مورد ثبت نام امتحان سازمان سنجش و همچنين نحوه ي امتحاني كه مي گيره نه من اطلاعي بيشتر از شما دارم نه اختياري و نه -در نتيجه- مسئوليتي. سئوالي اگر داشتيد مطرح كنيد شايد يكي از خوانندگان جواب سئوالتان را بداند.
بعد، از ميان كساني كه سازمان سنجش به ما معرفي مي كند من و شاهين هر كدام يك يا دو دانشجو براساس امتحاني كه مي گيريم انتخاب خواهيم كرد.
امتحان در دو بخش كتبي و شفاهي خواهد بود. مفاد امتحاني همان درس هاي ليسانس و فوق ليسانس هست. فيزيك ذرات و نظريه ي ميدان جزو مفاد امتحاني نخواهند بود. اينها را بعدا خودمان تدريس خواهيم كرد. داشتن مقاله از نظر من و شاهين نه امتياز مثبت حساب مي شود و نه امتياز منفي. اما شايد سر امتحان شفاهي از شما بخواهيم كه پايان نامه ي فوق ليسانس خود را شرح دهيد و از شما سئوالاتي بپرسيم. سئوالات كتبي را بعد از امتحان بر اينترنت خواهيم گذاشت. جلسه ي شفاهي هم چنان برگزار خواهد شد كه اگر دانشجو خود علاقه مند باشد مي تواند آن را ضبط كند و فايل صوتي را بيرون ببرد.

زمان امتحان و شرايط امتحان را بازخورد گرفتن از شركت كنندگان سعي خواهيم كرد چنان تنظيم كنيم كه راحت تر باشند. سعي خواهيم كرد ترتيبي فراهم آوريم كه شركت كنندگان شهرستاني در آسايش باشند (تا ببينيم چه قدر بودجه اجازه مي ده!)
سئوالاتي را نخواهيم پرسيد كه خود بلد نباشيم جواب دهيم! اگر هم پرسيديم به منظور ياد گرفتن خواهد بود نه امتحان كردن! درنتيجه جاي هيچ استرسي نيست. سئوالاتي را مي پرسيم خود من و شاهين هم بدون آن كه به كتاب هاي ليسانسمان كه سالهاست ديگر آنها را باز نكرده ايم مراجعه كنيم بتوانيم درجا حل كنيم. براي آماده شدن براي امتحان ما تا مي توانيد تمرين حل كنيد و نگران فراموش كردن نباشيد. در ضمن نسبيت خاص از جمله موارد امتحاني خواهدبود.
من سئوال نسبيت عام نخواهم پرسيد. شاهين را نمي دانم. بعدا با هم يك اطلاعيه ي رسمي تر منتشر مي كنيم و جزئيات را بيشتر مي شكافيم. مكانيك كوانتمي (در حد ساكورايي) مكانيك تحليلي، الكتروديناميك (در حد جكسون) ، ترموديناميك، مكانيك آماري، رياضي-فيزيك (درمورد جلد يك آرفكن حتما، در مورد جلد دومش بايد اول با شاهين تبادل نظر كنم و بعد بگويم) قطعا جزو موارد امتحاني خواهد بود.
من و شاهين سعي مي كنيم استرسي روي شما نباشد، هول نشويد و .... ولي ظاهرا من و شاهين هر چه در اين زمينه سعي مي كنيم تلاشمان ناكام مي ماند!
باز هم تاكيد مي كنم من و شاهين در پژوهشكده ي فيزيك هستيم. پژوهشگاه "پژوهشكده ي فيزيكي" ديگري هم دارد: پژوهشكده ي نانو، ذرات و شتابگرها و نجوم. اين پژوهشكده ها از هم مستقل هستند فرهنگ حاكم بر آنها و نگرش آنها نسبت به مقوله امتحان ورودي هم به كل متفاوت است. توجه كنيد اين جانب ياسمن فرزان جزو پژوهشكده ي ذرات و شتابگرها نيستم و هيچ گونه وابستگي به پروژه ي سرن و يا پژوه هاي شتابگر ندارم.
توصيه مي كنم در انتخاب محل تحصيل به دبدبه و كبكبه توجهي نكنيد ابتدا از دانشجويان قبلي آن محل پرس و جويي كنيد بعد تصميم گيري كنيد. اگر در شهرستان هستيد زنگ بزنيد و از منشي آن محل خواهش كنيد شما را به اتاق دانشجويان وصل كند. اگر تهران هستيد يك تك پا سر بزنيد كه قطعا به زحمتش مي ارزد. همين طور از دانشجو هاي فعلي و قبلي من هم مي توانيد سئوال كنيد. اسامي دانشجوهايي كه تا حدودي با اخلاقيات من آشنايند: خانم ها و آقايان ياسر ايازي، مونا ارژنگ، سارا خطيبي، زهرا تبريزي، امين رضايي اكبريه، ساعره نجاري، منيره كبيرنژاد، آزاده ملك نژاد، مريم نوري و آرمان اسماعيلي تكليمي و دانشجويان فعلي پژوهشكده ي فيزيك: راضيه امامي، ملاباشي و محمد رضا محمدي مظفر. همه ي اين عزيزان دانشجوي رسمي من نبوده اند اما اخلاقيات مرا به عنوان "خانم معلم" مي شناسند! چه در ايران بخواهيد درس بخوانيد و چه در خارج، در انتخاب استاد راهنما خيلي دقت كنيد. بايد كسي باشد كه اخلاق شما با او بسازد. من و شاهين نظارت مستقيمي بر كار علمي دانشجو داريم. مرتب از او تكليف مي خواهيم. انتظاراتمان از اين جهت كم نيست اما گمان نمي كنم نامعقول باشد. مي دانيم كه دانشجو به تفريح هم نياز دارد. انتظار ندارم دانشجو در زمان تفريحش هم ور دل من بماند و تفريحش بشود لبخند اجباري زدن به لودگي ها و مسخرگي هاي اين جانب! اگر استاد راهنمايي چنين انتظاري از شما داشته باشد حتي اگر از نظر علمي در حد ويتن باشد از خير دكتري اي كه استاد راهنمايش او باشد بگذريد! البته دست كشيدن خيلي هم دشوار نيست چون ما فيزيكداني در رديف ويتن در ايران نداريم !
من و شاهين سعي مي كنيم ترتيبي دهيم كه وقت دانشجو بيخودي در محيط پژوهشكده به هدر نرود. مي خواهيم دانشجو وقتي اينجاست سرش به كارش گرم باشد. ادعا نمي كنيم ما مثل خانواده ي دانشجو هستيم و اينجا مثل "خانه" ي ماست. نه! ما استاد راهنما خواهيم بود و اينجا محل كار است. حتي اگر ما مثل "خانواده ي" دانشجو بوديم و اينجا خانه بود باز هم جواني به سن حدود 25 سال نيازهايي دارد كه در محيط خانه ي والدين رفع نمي شود! ما سعي مي كنيم وقت دانشجو بي جهت تلف نشود تا خود برود آن نياز ها را رفع كند. صريح عرض مي كنم: نيازهايي مانند ازدواج در مورد دانشجو هاي مجرد و همراه همسر و نامزد بودن براي متاهلين را عرض مي كنم! نيازهايي از اين دست كه كاملا شخصي است و شخص بايد خودش تصميم بگيرد. يكي ديگر تصميم مي گيرد به جاي آن برود به دنبال بالفرض تمرين موسيقي و.... در اين جزئيات ما سرك نمي كشيم. اما نيك آگاهيم كه جواني به آن سن نيازهايي دارد كه خارج از محيط كار -و يا حتي خانه- بايد برطرف شود. آدم كه ماشين نيست. دانشجو ي فيزيك نظري - آن هم در شاخه انرژي هاي بالا - با فكرش كار مي كند.
اگر نيازها بر آورده نشود اين فكر آن قدر آزاد نخواهد بود كه بتواند به جاي خوبي برسد.

فكر مي كنم تا به حال روشن شده باشد كه هدف من تربيت ماشين نگارش مقاله نيست. اگر با من كار كنيد تعداد مقالاتتان خيلي زياد نخواهد بود. با چيزي حدود 4 -5 تا مقاله فارغ التحصيل خواهيد شد. با استانداردهاي متوسط ايران آب مي بندند و همين 4-5 مقاله را مي كنند 20-25 مقاله. 20-25 مقاله هم بيشتر به چشم مي آيد و امتياز مي گيرد.

اين نظر من است و عده اي نظري كاملا متفاوت دارند. به اين تفاوت هاي نگرش آگاه باشيد و آن گاه انتخاب كنيد والا همين مسايل مي تواند دوره ي دكتري شما (بخوانيد از نظر سني چهار پنج سال گل زندگي شما را) نابود كنند. بنانيست زمان به عقب برگردد و شما دوباره به اين سن طلايي بازگرديد. پس با چشم باز انتخاب كنيد. نگذاريد سن طلايي عمر شما به هدر رود. انتظارات روحيه و نياز هايتان را خوب بشناسيد با محيط هاي مختلف سعي كنيد بيشتر آشنا شويد و آن گاه انتخاب كنيد!
پي نوشت مهم : اگر خواستيد با من يا شاهين كار كنيد گرايش ذرات را انتخاب كنيد. اين نام گرايش است و لزوما به معناي پژوهشكده ي ذرات نيست.

۴۷ نظر:

وحیدی گفت...

"جلسه ي شفاهي هم چنان برگزار خواهد شد كه اگر دانشجو خود علاقه مند باشد مي تواند آن را ضبط كند و فايل صوتي را بيرون ببرد."

متنتون که چکیده نگاهتون تو جذب دانشجو دکتری بود رو خوندم, احسننت. اما لجم می گیره. حداقل حدود 90 درصد اساتید تو رشته ما که همگی هم خارج از ایران تحصیل کرده اند و اونطرف رو دیدن!( حتما می دونید چی می گم !) به تمام معنی مزخرف و بازاری هستند در جذب!و بعد هم که یکی از ایل خودشونو جذب می کنن اصلا وقت نمیزارن و یک بی سواد تر از خودشونو تحویل جامعه علمی می دن !

ناشناس گفت...

راستی اینو واسه دانشجو های پسرتون بگید قبل کار کردن که کار کردن با خانوم سخته! باید حسابی مرتب منظم باشید.و عادت کنید غرغرشو بشنوید و هیچیم نگید (یک حسی مثه خفگی و فریاد زدن زیر دریا مواج!می خوای داد بزنی اما نمی تونی)حتا از سربازیم سخت تره :).خارجي و ایرانیم نداره! اما به هرحال معمولا بیشتر از استادای مرد واست وقت میزاره و ازش چیز یاد می گیری. و از همه مهمتر دلسوز تر و مهربون تره.

منجوق گفت...

ر ادامه ي كامنت بسيار مفيد قبلي كه يكي از خوانندگان فرستاده بود، يك جوك مي گم و بعد يك نظر.
جوك: مي دانيد كه زبان ايتاليايي جنسيت داره. در يك كلاس زبان ايتاليايي از دانشجو يان مي پرسند رايانه مونث است يا مذكر.
دخترها مي گويند مذكرو پسرها مي گويند مونث.
دلايلي هم مي آورند كه يادم رفته. اما اين يكي كه بامزه بود يادم مونده:
كامپيوتر مونث است چون كوچكترين خطايي در حافظه بلند مدتش نگه مي دارد و هر ازگاهي حال شما را به خاطر آن مي گيرد.


حس مي كنم گاهي آقايان دانشجو كه با من كار مي كنندو از دستم ذله مي شوند به يك همچين چيزي فكر مي كنند. البته حس نكردم در ذهن دخترها همچون چيزي بگذرد.

نا شناس قبلی گفت...

دقیقا !

ناشناس گفت...

روز به خیر
"سئوالات كتبي را بر اينترنت خواهيم گذاشت." منظور شما چیزی شبیه take home است؟

منجوق گفت...

نه! بعد از امتحان خواهيم گذاشت.

ناشناس گفت...

به نظر شما در انتخاب گرایش دکتری به چه چیزهایی باید توجه کرد؟ اصلا به طور کلی فکر می کنید بهتر است استاد راهنمای خوب را در انتخاب گرایش در اولویت باید قرار داد یا علاقه به یک گرایش خاص را که مثلا استاد خوبی در آن رشته برایش سراغ نداریم؟

منجوق گفت...

علاقه ي شخصي، آينده ي شغلي و امكانات موجود. معناي امكانات موجود -به خصوص در رشته هاي نظري- همان وجود استاد راهنماست. اگر جذاب ترين و محبوب ترين رشته را با يك استاد راهنماي نامناسب بخوانيد باز پشيمان خواهيد بود. هر سه فاكتور را لحاظ كنيد و تصميم بگيريد.

منجوق گفت...

خوبه مي دونم ناشناس كيه. والا گمان مي كردم آرمان اين حرف هارا آمده نوشته.
احيانا با هم مشورت نكرديد؟!

ناشناس گفت...

سلام خدمت شما
این جزوه ذرات بنیادی که در وبتون قرار داده بودید خیلی برای من مفید بود(واقعا ممنون)
احتمال اینکه جزوه درسی نظریه میدان کوانتومی دکتر شیخ جباری در اینده نزدیک در وب قرار بگیره چه قدره؟

صهبا گفت...

به نظر شما با در نظر گرفتن امکانات محدود شغلی تغییر گرایش بعد از اتمام دوره ی دکتری شدنی است؟ اگر بله این کار چقدر حرفه ای است؟ من آدم هایی رو می شناسم که کار پژوهشی فعلی اونها متفاوت از گرایش دوره ی دکتری اونهاست ولی اغلب اونها متعلق به نسل اول دوره ی دکتری در ایران هستند.

منجوق گفت...

به صهبا:
"به نظر شما با در نظر گرفتن امکانات محدود شغلی تغییر گرایش بعد از اتمام دوره ی دکتری شدنی است؟"
به قول قديمي ها "كار نشد " ندارد!

"اگر بله این کار چقدر حرفه ای است؟"
من زياد توصيه نمي كنم. به دانشجوها هميشه مي گويم تغيير رشته در مقطع از كارشناسي ارشد به دكتري عيبي ندارد. تازه اگر دانشجو پركار باشد مفيد تر هم هست چون با دو نگرش آشنا مي شوند. اما تغيير گرايش بعد از دوره ي دكتري فرق دارد. به قول استاد راهنماي خود من (اسميرنف) نبايد پريد! بايد اول از يك نقطه شروع كرد بعد آرام آرام آن نقطه را بزرگتر كرد و دايره اش كرد بعد دايره بزرگتر كرد و.... متوجه منظورم كه هستيد.


"من آدم هایی رو می شناسم که کار پژوهشی فعلی اونها متفاوت از گرایش دوره ی دکتری اونهاست ولی اغلب اونها متعلق به نسل اول دوره ی دکتری در ایران هستند."

معيارهاي آن نسل با آن چه كه من در ذهن دارم بسيار متفاوت است. آموزشي هم كه من دانشجوهاي دكتري ام خواهم داد با آموزشي كه آنان در دوره ي دكتري خود دريافت كرده اند كاملا متفاوت خواهد بود.

منجوق گفت...

تا جايي كه من اطلاع دارم شاهين جزوه ي خود را به اين منظور تهيه نكرده بود. احتمالا سال آينده نظريه ي ميدان 1 را من ارائه خواهم داد و شاهين كيهانشناسي. ترم دوم سال آينده من ذرات خواهم گفت و شاهين نظريه ميدان دو . البته هنوز قطعي نشده. تعداد دروس را آن قدر زياد اجباري نمي كنيم كه دانشجو ها نتوانند برسند.

منجوق گفت...

نحوه ي آموزش دانشجو ي دكتراي من بيشتر شبيه نحوه ي عمل استادانم در سيسا و آي-سي-تي-پي خواهد بود. نمي گويم دقيقا همان طور اما اموزشي را كه خود ديده ام و مي پسندم سعي خواهم كرد پياده كنم. البته آپ-تو-ديت تر از آن زمان تا كنون تحولات زيادي در زمينه هايي مانند نوترينوها اتفاق افتاده. سال اول آموزش سال بعد تحقيق.
نحوه امتحان هم به امتحاني خود براي ورود به دكتري دادم شبيه تر خواهد بود تا امتحاني كه در دانشگاه شريف و يا پژوهشكده ي ذرات پارسال گرفتند.

صهبا گفت...

از توضیحتون سپاس گزارم، ولی منظور من بیشتر آینده ی شغلیه.در مورد توسیع پیوسته دایره ی تخصص منظور شما رو میفهمم و اتفاقاً به همین دلیل کمی نگران انتخابم هستم. بازهم ممنون، پایدار و سلامت باشید.

منجوق گفت...

خيلي جالب و كمي عجيبه كه نگرش من و شاهين به نگرش بخش انرژي بالا دانشگاه صنعتي اصفهان (دكتر لران اينا) و دوستانمان در دانشگاه فردوسي مشهد نزديك تره تا همكارانمان در دانشگاه هاي مختلف تهران و پژوهشكده ذرات همين بيخ گوشمان.

منجوق گفت...

به صهبا
اين دغدغه اي كه مي گوييد به جاست. مختص ايران هم نيست. اگر خارج بوديد احتمالا حتي بيشتر از اين، از اين گونه دغدغه ها داشتيد.

صهبا گفت...

اگربرای انتخاب گرایش امکانات موجود( به خصوص اساتید) و آینده ی شغلی و علاقه شخصی همراستا نباشند به نظر شما ریسک تصویر کردن انتخاب روی کدام یک از این ها کمتر است؟ باز هم ممنون

منجوق گفت...

بايد شرايط را ديد و سنجيد. ميزان سنجش هم تا حدود زيادي به سلايق و روحيات شخص بستگي دارد.

منجوق گفت...

به طيبه:
خير منصرف نشدم. فردا پي گيري مي كنم ببينم قضيه چيست.

منجوق گفت...

اين را هم بگويم انواع و اقسام حركات ايذايي براي شكست من و شاهين در برنامه هايمان طراحي و اجرا خواهد شد. به خصوص در مورد من. زماني گمان مي كردند من پاشنه آشيل شاهين هستم و مي خواستند از طريق من به او ضربه بزنند. بعد حالا خود مرا به خاطر خودم مورد هدف قرار مي دهند. پيشرفتي است براي خودش در زمينه ي فمينيزم!!!

اين روندي است كه 6 سال است در جريان است و ما تقريبا به آن عادت كرده ايم. عادت كرده ايم براي هر كار ساده اي پلان A, B,C داشته باشيم كه وقتي سابوتاژ انجام شد باز هم بتوانيم به راه خود ادامه دهيم.


گاهي اوقات اين سابوتاژها نتيجه مثبت دارد. مثلا من قصد نداشتم كلاس هاي ذرات را ضبط كنم و در اينترنت بگذارم. يعني به آن فكر نكرده بودم. برداشتند و براي آن كه مرا اذيت كنند (وفقط براي آن كه مرا اذيت كنند) يك كلاس من-در-آوردي انداختند روي كلاس من. آن هم شنبه و چهارشنبه ساعت 8 تا 10 صبح كه من اعلام كرده بودم. هيچ نابغه اي باورش نمي شود "كه لادن اتفاقي است."

من هم اين راه حل به ذهنم رسيد.

به هر حال معمولا تا كنون ترتيبي چيديم كه اين سابوتاژها و حركات ايذايي روي دانشجوها تاثير منفي نگذارد.

آرمان در بخش سپاسگزاري پايان نامه اش به اين موضوع سربسته اشاره كرده بود. به اين كه اثر آزار و اذيت ها به او نرسيد. براي من خيلي ارزش داشت وقتي ديدم دانشجوها اين نكته را مي بينند و قدر مي دانند.

ناشناس گفت...

متاسفانه این جنجال ها و زیر اب زدن ها خیلی وجود داره. خود خواهی درتوی قشر تحصیل کرده خیلی زیاده.
ادم گیج میشه. وقتی میفهمه که استاد خودش نمیدونه که چی داره درس میده(دانشگاههای بزرگ). یه استاد رو میبینه که خودش رو فقط میبینه.
یادم میاد که یه استادی به دانشجو هاش گفته بود: من به شما علم قرار هست یاد بدم . نه اخلاق.

منجوق گفت...

براي همين هم به اين كميته ي اخلاقيات انجمن فيزيك به شدت بدبينم و بدبيني خودم را هم به خودشان ابراز كردم و هم در وبلاگ گذاشتم. عده اي كه به درستي به خودشان گرفتند:
http://monjoogh.blogspot.com/2010/09/blog-post_30.html

و

http://monjoogh.blogspot.com/2010/10/blog-post.html

منجوق گفت...

البته در مورد من قضيه "زير آب زدن" نيست. يعني خيلي سعي كرده اند اما آتويي پيدا نكرده اند. بيشتر حركت هاي ايذايي است در جهت خرد كردن اعصاب.
كم كم دارم قوي تر مي شوم و اين حركات هم بي تاثير مي شود.

عطیه گفت...

خانم دکتر فرزان

اگر کسی علوم انسانی هم خوانده باشد، میتواند دانشجوی شما در رشته فیزیک باشد؟ (;

چقدر خوب که این همه با دانشجوها مهربان هستید. راستش وقتی یاد اساتید خودم می افتم دلم خون میشود یک وقتهایی.

منجوق گفت...

عطيه جان شما كه ميدونيد من همچين هم مهربون نيستم.
از شرايط سازمان سنجش اينه:
"- متناسب بودن مدرك تحصيلي داوطلبان با رشته مورد تقاضا در آزمون الزاميست"

ناشناس گفت...

خانم دکتر سلام. من دانشچوی فیزیکم و مدت زیادی هست که مطالب وبتون را دنبال می کنم.با توجه به سعه صدری که شمادارین، به خودم جرأت دادم و این کامنت را براتون گذاشتم.
من در زمینه درسم به یک مشکل برخوردم که احتیاج به راهنمایی دارم. می خواستم بدونم که آیا می تونم وقت شما رو بگیرم و مشکلم را با شما در میان بزارم؟ ممنون از لطفتون.

منجوق گفت...

: اگر خواستيد با من يا شاهين كار كنيد گرايش ذرات را انتخاب كنيد. اين نام گرايش است و لزوما به معناي پژوهشكده ي ذرات نيست.

منجوق گفت...

اگر دوست داشتيد مطرح كنيد واگر توانستم كمك مي كنم. هرچند شايد نتوانم.

عطیه گفت...

خانم دکتر

سوال اول که من باب شوخی و خود لوس کنی بود.

راستش فکر کنم نسبت به خودتان خشن هستید. شما خیلی مهربان هستید. لااقل چیزی که من میدانم.

منجوق گفت...

دانشگاه nanyang در سنگاپور استادان خوبی دارد.

ناشناس گفت...

ممنون. ببخشید، من فراموش کردم که بگویم که شاخه کارم فیزیک حالت جامد است و من موضوعی که انتخاب کردم در زمینه GaN-based vertical cavity surface emitting lasers می باشد.
من به وبسایت دانشگاه nanyang رفتم.چند تا از اساتیدشان در زمینه نانوساختارها کار می کنند. یک نگاه کلی که به زمینه کاریشان کردم، هیچ کدام در زمینه VCSEL نبود.باید به صورت دقیق تر وبسایت هر کدام را نگاه کنم.ببخشید که این سوال را می پرسم.آیا نظر شما این هست که ازبین اساتید دانشگاه nanyang ببینم کسی آیا قبول می کنه که استاد مشاورم بشه؟ باز هم از راهنمایی اتان ممنونم

منجوق گفت...

من در رشته ی شما اطلاعات چندانی ندارم. کامنت شما منتشر کردم تا شاید کسی بتواند راهنمایی مفیدتری بکند.
بله!منظورم این بود که به موسسات سنگاپور جست وجویی بکنید.

منجوق گفت...

کتاب های متعارفی که تدریس می شه را برای امتحان ما بخوانید. یکی هم کتاب های فاینمن را ببینید و تمرین هایش را حل کنید. هرچه بیشتر بهتر

منجوق گفت...

کتاب های متعارفی که تدریس می شه را برای امتحان ما بخوانید. یکی هم کتاب های فاینمن را ببینید و تمرین هایش را حل کنید. هرچه بیشتر بهتر

ناشناس گفت...

ممنون

آرمان گفت...

هیچ کس با من مشورت نکرده!
ولی این توصیف ناشناس از کار کردن با خانم ها خیلی جالبه!!!!!!!

منجوق گفت...

به آرمان:
حالا كه ديگه دانشجوي من نيستي هر چي داد مي خواهي توي اين وبلاگ بزن يه وقت توي دلت نمونه.

منجوق گفت...

ببين چه با سياسته! نمي گه "توصيف درسته" مي گه "توصيف جالبه"

منجوق گفت...

هرگز شك نكنيد كه عبارت زير يك كنايه بسيار تلخ و گزنده است: "مي دانيم كه دانشجو به تفريح هم نياز دارد. انتظار ندارم دانشجو در زمان تفريحش هم ور دل من بماند و تفريحش بشود لبخند اجباري زدن به لودگي ها و مسخرگي هاي اين جانب"

بله! اين كنايه هست به كساني كه اين كار را به طور سيستماتيك مي كنند. نگاهي به دور و برشان بكنيد مي بينيد دور و برشان پر است از افرادي كه از لحاظ خانوادگي نابساماني و از اين نابساماني در رنجند. برخي هم رنجشان بر سر جوانان خالي مي كنند. البته برخي ديگر معرفتشان بيشتر است و چنين نمي كنند وتنها خود زجر مي كشند از ميگرن و... مي نالند. اين كنايه هاي من هشدار ي است بسيار جدي براي كساني با دل ساده و پاك و بي آلايش وارد اين محيط مي شوند و اگر هشيار نباشند در همين دور باطل مي افتند.

من با كنايه هشدار مي دهم تا اين باتلاق قربانيان جديدي نگيرد.

منجوق گفت...

تحمل كنايه ي تلخ و گزنده ي من هر چه باشد بهتر است از افتادن در اين باتلاق، از دست دادن جواني رسيدن به پيري زودرس وميگرن و....و در نهايت عقده اي شدن و بر سر نسل جوان تر خالي كردن.

منجوق گفت...

اين هشدار من شامل حال عزيزاني كه خارج دكتري مي گيرند و به ايران باز مي گردند هم مي شود.

منجوق گفت...

اگر گمان مي كنيد من در خطرناكي اين باتلاق اغراق مي كنم با دوستان قديم خود در دانشگاه كه وارد محيط شده اند گپي دوستانه بزنيد تا ببينيد نه تنها اغراق نكردم بلكه خيلي چيزها را هم سربسته نگاه داشتم.

ناشناس گفت...

ممنون از اینکه با صبر و حوصله اسم منو به طور کامل نوشتین!!!!

منجوق گفت...

نمي خواستيد بنويسم؟
اگر نمي خواهيد اي-ميل بزنيد تا حذف كنم.

مینا گفت...

سلام.من واقعا شرایطی را که شمابرای دانشجوی دوره دکتراتون گذاشتین دوست دارم.ولی چه قدر حیف که گرایش خودم جامده و علاقه خودم هم به این گرایش هست؟
من واقعا دارم به خاطر نبودن چنین استادهایی در فیزیک اونم در گرایش جامداز ادامه تحصیل با وجود علاقه زیاد صرف نظر می کنم.من توی دانشگاه اصفهان درس می خونم در مقطع کارشناسی ارشد. می خوام بگم که اینجا فقط یک ماشین علمی تربیت می کنن نه چیز دیگری .تازه اگر به استادامون این چیزها رو بگیم،میگن شما اشتباه اومدین تو رشته فیزیک. همین حرف و که میزنن من متوجه می شوم که اصلا از فیزیک چیزیی متوجه نشدن.توی امتحانامون فقط کسایی که تمرین حفظ کردن می تونن توی اون تایم موردنظر جواب سوالاتو بدن. اینجا فکر در سر جلسه امتحان معنی ندارد.اصلا کلا فکر معنی ندارد.خلاصه دلم خیلی پره.تنها می تونم به شما به خاطر این فکر تبریک بگم . همیشه براتون دعا می کنم وامیدوارم بیش از پیش موفق باشید.برای منم اگه دوست داشتید دعا کنید تا لااقل بتونم با این فکرم اونجا زندگی کنم و کارمو در ست انجام بدم. شما برای من یک الگو هستید ومن امیدوارمیک روزی مثل شما بشم.

منجوق گفت...

مینا ی عزیز
این نظر لطف شماست. محتاجیم به دعا.

من زیاد از دانشگاه اصفهان خبر ندارم. اما می دانم که صنعتی اصفهان واقعا اساتید برجسته ای داره. حداقل در رشته ی ما که این جوره.