۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

مراحل برخورد با رفتار غيراخلاقي علمي

درپیش نویس منشور اخلاق علمی ایران مراحل برخورد با رفتار غیر اخلاقی علمی آمده است. یک به یک این مراحل را از متن منشور نقل می کنم و آن چه که در عمل-با توجه به واقعیات موجود انتظاردارم پیش آید پیش بینی می کنم:
1. دريافت مكتوب اتهام از سوي يك سازمان يا شخصيت علمي به وسيلة انجمن فيزيك ايران.


پیش بینی منجوق:

نامه مدت ها خاک می خورد تا این که شخص اتهام زننده آشنایی پیدا می کند و پس از ابراز ارادت و یادآوری چند صد مرتبه ای که این آشنا ستون اعظم فیزیک ایران است (ویا اگر به قدر کافی مسن باشد پدر فیزیک ایران) با اضافه کردن مقداری معتنابهی پیاز داغ شکایت خود را شفاهی ابراز می کند. آشنا پس از در نظر گرفتن انواع و اقسام مصلحت سنجی ها قول همکاری می دهد ویا او را از خود می راند.



2. اعلام مراتب به كميتة اخلاقيات از سوي رئيس انجمن فيزيك.

آن قدر از این موارد پیش خواهد آمد که رئیس وقت نمی کند خود رسیدگی کند مسئولیت را به دیگری واگذار می کند و....
اگر متهم از نظر کسی که ترتیب جلسات را می دهد از نظرافتاده باشد؛ کمیته بلافاصله تشکیل می شود. البته اگر در بین اعضای کمیته شخصی باشد که امکان دارد بخواهد از متهم دفاع کند، صبر می کنند که این شخص برای فرصت مطالعاتی یا شرکت در کنفرانس یا هر علت دیگر به خارج رود آن گاه جلسه را تشکیل می دهند.
اگر متهم عزیز دردانه باشد یا جلسه تشکیل نمی شود و یا اگر تشکیل شود به گفتن جوک های قومی می گذرد و "وقت نمی شود" تصمیمی اتخاذ شود.
1-2 . بررسي اوليه به وسيلة كميتة اخلاقيات و مطالعة اينكه آيا اتهام اعتباري دارد و اينكه تحقيق و
تفحص لازم است يا خير؟


متهم را اگر عزیز دردانه نباشد فرا می خوانند. به او می گویند:"اعتراف کن که تقلب کردی بعد هم بگو توبه می کنی و الا ...." دو حالت دارد: (الف) متهم آدم مصلحت سنجی است. توبه می کند. در محضر ستون ها ی فیزیک ایران تضرع می کند و امان می خواهد و بخشوده می شود. بعد هم مترصد فرصت می نشیند تا دین خود را ادا کند. با خفیه نویسی و دو به هم زنی دوروزه می شود رفیق و شفیق و پای ثابت اتهام زنی به دیگران. (ب) شخص مغرور است و زیر بار نمی رود. به علاوه گمان نمی کند واقعا تقلبی کرده باشد. سرش را بالا می گیرد و سند و مدرک ارائه می دهد مبنی بر این که اتهام تقلب بی اساس است. برای او به خاطر این جسارت و گستاخی (البته نه به خاطر اتهام اثبات نشده ی تقلب) انواع و اقسام تنبیهات در نظر گرفته می شود.
بقیه مراحل را می توانید خود بخوانید و خود پیش بینی نمایید.

نمی خواهم به عزیزانی که از روی حسن نیت زحمت تنظیم منشور را کشیده اند و آن قدر لطف داشته اند که نظر ما را هم جویا شوند -خدای ناکرده تهمتی بزنم. قبول دارم که اگر آنها خود اجرا کننده باشند از این خبرها نخواهد بود. اما چند سال می توانند چنین مسئولیت سنگین و اعصاب خرد کنی را تحمل کنند؟! به زودی خسته می شوند و جای خود را به کسانی می دهند شبیه آن چه که توصیف کردم. آن گاه این افراد دو دستی به میز کمیته می چسبند و اجازه نمی دهند کسی جز هممرامان خود وارد کمیته شود.

۲۰ نظر:

ناشناس گفت...

"کمیته ی اخلافیات"! حتی عنوان این تشکیلات هم ...

آشنایی داشتیم که بعد از هزار دوا-درمان باردار شده بود. با شنیدن قسمت اول همین عنوان جنینش سقط شد

Alireza گفت...

1) با دكتر اجتهادي در اين زمينه قبلا صحبت كرده بودم. ايشون هم تاكيد داشتند كه نمي شه به اين سادگي ها اتهام تقلب زد چون طرف مي تونه وكيل بگيره و پي گيري كنه اتهام رو.
2) اين كه گفته شد برداشتند از روي انجمن فيزيك امريكا كپي كردند اين كار رو زياد بد نمي بينم البته نمي دونم آيا واقعا كپي كردند يا نه. من فكر مي كنم معضل بزرگ در ايران اينه كه همه مي خواهند يه راهي رو خودشون برند در صورتي كه خوب ديگران رفتند در كشورهاي ديگه و حالا ما بايد از اونا استفاده كنيم نه اين كه از اول راه رو بخواهيم دوباره خودمون برويم. البته بايد با مشورت و نگاه به ساير انجمن هاي علمي دنيا اين كار رو كرد.
3) اين كه اثبات پديده ي تقلب علمي واقعا كار مشكليه قبوله. ولي يه سري تقلب ها واقعا "كپي پيست" هستند به طوري كه به غير متخصص در اون زمينه هم نشون بديد مي فهمه. نمونه هايي در كنفرانس هاي داخلي در 4 سال اخير دارم
4) من فقط از طريق دكتر اجتهادي از ماجراي كميته ي اخلاقيات با خبر شدم. ولي سوال اينه كه واقعا بقيه دنيا چكار مي كنند در برابر تقلب؟ دوستي داشتم در سازمان صنايع نوين كه مي گفت بعضي وقت ها از يك دانشكده دو تا پروپزال مي آد شبيه هم و اون ها چون نمي خواستند وارد مقوله ي قضاوت بشند هر دو رو رد مي كردند.
راه حلي نهايي باسه اين موضوع مطمينا وجود نداره ولي سوال من اينه راه جاي گزين چيه؟ دكتر اجتهادي هم گفته كه استقبال مي كنه از نظرات و البته ظاهرا دارند با افرادي كه علم حقوق خوندند هم صحبت مي كنند. البته اين كه آيا اين كميته ي اخلاقيات وظيفه ي انجمن فيزيكه يا نه هم جاي بحث داره. واقعا بقيه دنيا چكار مي كنند؟

Alireza گفت...

4 مقاله ي وزير علوم و يك مقاله ي وزير راه و ترابري از طرف خود مجله هايي كه اين مقالات در اون چاپ شده به عنوان دزدي علمي شناخته شده. مطمينا ويراستار و مسوولين مجله براي مسايل كوچك نمي رند اعتبار مجله و داورهاشون رو خدشه دار كنند و رو خودشون اعتراف كنند ما مقاله تقلبي چاپ كرديم. پس مطمينا تقلب فاحشي صورت گرفته. در اين زمينه وظيفه نهاد هاي علمي مثل وزارت علوم يا دانشگاه چيه؟

منجوق گفت...

من نگفتم کپی کردند. گفتم دیدند انجمن فیزیک آمریکا یک همچین کاری کرده اینجا هم گفتند ما هم همچین کاری بکنیم. اما شرایط جامعه ی فیزیک آمریکا با ایران خیلی فرق داره.

ناشناس گفت...

سلام خانم دکتر؛ ببخشید که کامنت من با موضوع این پست نا مرتبط هستش، می‌خواستم بدونم که اگر کسی علاقه داشته باشه quantum gravity کار کنه، بهتره که در مقطع کارشناسی ارشد فیزیک ذرات بخونه یا کیهان شناسی؟ مسلما کسی که بخواد این کار رو بکنه باید هم به نظریات فیزیک ذرات مسلط باشه هم به نسبیت عام و نظریات کیهانشناسی. دوستی به من گفت که افرادی که فیلد اصلیشون گرانش هست توی quantum gravity موفق‌ترند...می‌خواستم بدونم نظر شما چیه؟
ممنون

منجوق گفت...

"چی کار می شه کرد؟" کاری که برای کم تر کردن تقلب باید کرد, به قول ابدیت یک پروسه نه یک پروژه. با سرهم کردن یک کمیته و مشورت با یک وکیل برای سفت و سخت کردن ضوابط کاری از پیش نمی ره.
درصورتی این کارها مفید هستند که بقیه ی سیستم دانشگاهی هم درست کار کنه.

اول از همه این هر استادی یک قشون دانشجو نگیره بسپره به امان خدا! چند تا د انشجو که وقت بکنه درست و حسابی کار تحقیقی یادش بده.

یک قشون دانشجو می گیرند و دو سه عنوان برای کار تحقیقی که خود هیچ از آن نمی دانند مطرح می کنند و بعد هم دانشجو را می سپارند به امان خدا.
یکی شون می شه شاهین. دومی اش می شه خود همین دکتر اجتهادی و سومی اش می شه دکتر خرمی و...
اما چند نفر مثل اینها می توانند گلیم خودشان را از آب در بیاورند؟!
تازه اگر تک تک اینها استادان راهنمایی داشتند که وظیفه ی استادراهنمایی خود را به کمال انجام می داد مسلما از این که الان هستند موفق تر بودند.

واقعیت اینه اکثریت این قشون دانشجوها ی دکتری که می گیرند چنین توانایی ندارند. نتیجه چی می شه؟! یک عده از آنها خرد می شوند. یک عده ی دیگه می روند و برای این که خرد نشوند از همان ابتدا راه های زیر آبی را یاد می گیرند. با همان روش ها هم برای خودشان یک موقعیت شغلی دست و پا می کنند و قشون قشون دانشجو های بدتر از خود تربیت می کنند.

در این محیط این داغ و درفش هیچ فایده ای نداره.

Alireza گفت...

درسته نوشته بوديد به تقليد از امريكا نه كپي.
واقعا اين سوال بايه من هميشه بوده كه ايا بايد واكنشي نشون داد در برابر تقلب يا فقط دقت كرد و داوري ها رو سفت و سخت تر كرد بدون دادن تذكر به افراد و اگر هم به اشتباه مقاله ي تقلبي چاپ شد خود مجله يا نويسندگان مقاله ي اوليه به مجله شكايت كنند و اون مجله مقاله ي تقلبي شده رو حذف كنه.

منجوق گفت...

به ناشناس

بهتر است ببینید امکاناتتان از نظر انتحاب استاد راهنما چه گونه است.

شرایط استاد راهنمای حوب:
(1) با سواد باشد
(2) به روز باشد و مقاله علمی تولید کند.
(3) تعداد مقالاتش در سال فوق العاده زیاد نباشدوالا به احتمال زیاد به مقالات خود دارد آب می بندد.
معیار تعداد رشته به رشته فرق دارد.
(4) برای دانشجویش وقت بگذارد.
(5) استاد راهنمای که خیلی شل می گیرد موقع دفاع اشکتان را در خواهد آورد.
(6) تنگ نظر نباشد و به دانشجویانش اجازه ی رشد دهد و...
....

منجوق گفت...

من نمی دونم این که اساتید محترم قشون قشون دانشجو می گیرند و به امان خدا ولشان می کنند تقلب نیست پس چیه.
تعهدی می دهند و مسئولیتی می پذیرند حقوقش را هم می گیرند اما به تعهد خود عمل نمی کنند. از من بپرسید این از کپی کردن مقالات و به اسم خود قالب کردن ده بار تقلب بدتری است.

چون یک جنبه ی انسانی هم قضیه پیدا می کنه. چون از آن قشون قشون دانشجو چند تایی هم از همان ابتدای کار می افتند توی خط تقلب. این بساط قشون قشون دانشجو گرفتن در واقع کوره ایه که متقلبین فردا می سازند. هر کدامشان هم فردا یک مدرک دکتری می گیرند و دیگه نمی شه جمعشان کرد.

جناب آقای دکتر اجتهادی چند تا قراره وکیل بگیرند تا تک تک اینها را جمع کنند؟!

در همین آی-پی-ام یا همان شریف آن قدر مسئله است که من اصلا نمی خواهم باز کنم.

می دانید ایران یعنی چه؟ ایران یعنی
1648000کیلومتر مربع که هر دهکوره اش الان دانشگاه دارد و خیلی هاشان هم دارند دانشجوی دکتری می دهند. آن قشون قشون فارغ التحصیلان هم می شوند استادان آنجا ها. برخی هاشان هم که از همان ابتدا توی خط تقلب افتادند یک امپراطوری هایی برای خودشان می سازند که بیا و ببین. اصلا نمی شه با آنها در افتاد "دانشمند بزرگ منطقه و مایه افتخار شهر و استان خود" هستند

چه جوری می شه با یک کمیته ی اخلاقیات و چهار تا وکیل یک همچین چیزی را جمع و جور کرد؟!

Alireza گفت...

اين كه يه سري استاد يه قشون دانشجو بگيرند و فقط بهشون يك "كلمه" يا "اسم" بدهند و دانشجو رو رها كنند كه حالا برو هر چي تونستي در بيار به هر نحوي خودش يه مشكل بزرگه كه الان دوروبر خودمون خيلي زياده. ولي اين يه مشكليه كه به اخلاق شخصي بر مي گرده و به تفاوت كسي كه وجدان كاري داره و كسي كه نداره. اين يه مساله است يه مساله جرم و تخلف است. من اسم اولي رو نمي تونم جرم بزارم اسمش رو كار غير اخلاقي ميزارم. ولي اسم تقلب رو جرم مي زارم. بحث من اينه كه واقعا در اين جور موارد چكار بايد كرد. نمي شه كه بگيم همه چيمون به همه چيمون مياد پس ولش كن!!! بحث اينه كه آقايون و خانوم هاي انجمن فيزيك رفتند اين كارو كردند (نمي دونم چقدر مطالعه كردند البته اگه مطالعه اي كرده باشند!!!) به هر حال باز اين سوال من هنوز رو هواست از كساي ديگه هم پرسيدم هنوز جوابي نگرفتم با تقلب علمي چه بايد كرد. اصلا بايد كاري كرد؟ يا فقط بايد از اون مجله يا كنفرانس خواست اقدامي كنه و يا خود دانشگاه هم بايد كاري كنه؟

Alireza گفت...

http://en.wikipedia.org/wiki/Scientific_plagiarism_in_India

منجوق گفت...

من نمی دانم چه باید کرد اما می دانم برخی کارها را نباید کرد.
مثل همان مورد که در هموردا به قاسم نوشتم.
نباید زود قضاوت کرد. باید سخن هر دو طرف دعوا را شنید. نباید در موردی که به آن احاطه حکم صادر کنیم.
حتی در مورد آن کپی که گفتید بدیهی است گاهی قضاوت چنان بدیهی نیست. مثل موردی که یک نفر از یک collaborationبزرگ آزمایشگاهی چند هزار نفره مقاله ی تکی ارائه می دهد.
طبیعی است در این مورد بخشی از مقاله کپی نتایج گروه باشد. در مورد اخلاقیات این گونه مقاله نویسی ظرایفی وجود دارد که اعضای آن collaborationبا هم در باره ی آن به توافق رسیده اند. این ظرافت ها را نه من می دانم نه شما می دانید نه دکتر اجتهادی می داند نه دکتر اردلان می داند و نه وکیلی که دکتر اجتهادی بناست استخدام کند.

اما در آمریکا هستند کسانی که می دانند. یکی از تفاوت های آمریکا با ایران هم وجود همین افراد است. برای همین است که می گویم چیزی که آنجا کار می کند لزوما اینجا کار نمی کند

منجوق گفت...

در آن مورد که قاسم در هموردا به آن اشاره کرد متهم یک گیاهشناس بود جناب آقای دکتر اردلان فتوا صادر می کرد که جوانان غیرتمند فیزیک بشتابید و به انجمن فیزیک ایران نامه بنویسید و...

خدا آخر و عاقبت این کمیته ی اخلاقیات را به خیر کند, پیر فرزانه اش که علی الاصول باید اسوه ی صبر و طمانینه و پختگی باشد چنین شتابزده عمل می کندو چند نفر جوان هیجانزده تر از خود را می اندازد وسط.

سيدمهدي سجادي گفت...

سلام
بنده احساس مي كنم در مسايل اين چنيني تا سازوكاري دروني وجود نداشته باشه هيچ عمل عيني و برخورد قضايي جواب نخواهد داد.
نتيجه چنين برخوردي قطعا همون پيش بيني هايي كه شما كرده ايد و بعد از مدتي هم مقاوم شدن نسبت به اين اتهام هاي ثابت نشده!
همون طور كه امروز برخي از استادان علنا و صراحتا از زير مسوليت(بخوانيد وظيفه) خود در مي روند و مي دانند كه شما اين را مي دانيد اما به شما لبخندي قاهرانه مي زند و شما هيچ نمي توانيد بكنيد!
و همين مي شود كه يك خروار ماده قانوني داريد كه عينيت ندارند و عاملش هست اما عملش نه!

محسن گفت...

سلام خانم دكتر
ميخواستم اگر وقت داريد لز شما بخواهم داستان كوتاه و شنيدني و جذاب "دكتري در نا كجا آباد" را از لينك زير بخوانيد و نظر خود را بگوييد:
http://profsite.um.ac.ir/~moslehian/phd-in-nowhere-land.pdf
به دوستان هم توصيه ميكنم اين داستان هفت صحفه اي را مطالعه كنيد(البته به ابديت آن را توصيه نميكنم) ضمنا اين داستان را يكي از رياضيپيشگان حرفه اي اين مرز و بوم! نوشته است.

منجوق گفت...

به محسن عزيز،

داستان را خواندم. چيزي ندارم بگويم جز آن كه صبر كنبم ببينيم بعد از پايان ترم دانشجوها در مورد كلاس من چه خواهند گفت!

منجوق گفت...

عزيزي ديروز زنگ زده بود و مي پرسيد چرا اين قدر عصباني هستي. گفتم عصباني نيستم چرا اين طور فكر مي كني. گفت از روي پست هاي اخيرت.

خواستم بگم عصباني نيستم! فقط شنيدستم در كنفرانس فيزيك ايران كه بنا بود دكتر اردلان در مورد اخلاق در فيزيك سخنراني كنه يكي از آن بادمجان دور قابچين هاي حرفه اي پريده وسط و ....

باور كنيد اين بساط خطرناكه!

اگر يك گروهي خود را معيار اخلاقيات براي ديگران قلمداد قالب كنند و خودشان هم به خاطر ريش سفيد ياهر علت ديگر از نظر اخلاقي قرار نباشه به كسي پاسخ بدهند از آن طرف هم بادمجان دور قابچين هيچچي نشده صف بكشند براي عرض به به و چهچه فردا خدا مي دونه جهنمي همين كساني كه قراره جلوي تقلب را بگيرند به پا مي كنند.

تجربه ي تلخ "كميته" هاي ديگر ما را بس!

منجوق گفت...

چون اسم دكتر اردلان و دكتر اجتهادي برده شد بگذاريد نظرم را صريح درباره ي ايشان -به عنوان كساني در اين بحث كميته ي اخلاقيات بيشتر از همه از او نام برده مي شود- بگويم و مقايسه اي انجام دهم.
هر دو استاد من بودند و يكي را از سال 72 و ديگري را از سال 73مي شناسم.

افرادي مانند دكتر اجتهادي خوشفكر و به روز و مدرن هستند. دكتر اجتهادي از جمله با اخلاق ترين فيزيكپيشگاني هست كه مي شد پيدا كرد و عضو كميته كرد. محسنات بسيار ديگري هم دارد: محيط آكادميك آلمان و كانادا را ديده، عميقا به دموكراسي باور دارد و...
شخصيت دكتر اجتهادي طوري نيست كه بادمجان دور قابچين هاي كودن دور خود جمع كند. افراد ي كه دور دكتر اجتهادي جمع مي شوند افراد تيپ المپيادي هستند. نه يك مشت تملق گو. از اين جهت دكتر اجتهادي فساد ناپذير است.



دكتر اردلان از دكتر اجتهادي سن بيشتري دارد. محيط دانشگاهي 40 سال پيش آمريكا را تجربه كرده اما همگام با آن به روز نشده. به اندازه ي دكتر اجتهادي خوشفكر نيست اما آدم بي ابتكاري هم نيست. هرچند ابتكار عملش دفعي و آني و بي مطالعه است و معمولا خطاي زيادي دارد. يك مسدله را حل مي كند اما ده مسئله ي جديد به وجود مي آورد. اما دكتر اردلان آن خصوصيتي را دارد كه عوام به آن مي گويند "جربزه"!

هم دكتر اجتهادي و هم دكتر اردلان هر دو كاريزما دارند اما براي طيفي كاملا متفاوت. كاريزماي دكتر اجتهادي براي افراد بسيار باهوش و خوشفكر است كه مجذوب خوشفكري او مي شوند. كاريزماي دكتر اردلان براي كساني است كه يك سري ضعف هاي شخصيتي دارند و جذب "جربزه" و "قاطعيت مردانه ي او" مي شوند.

فردا اگر نياز باشد با يك متقلب ناتو برخورد شود دكتر اجتهادي با همه ي خوشفكري كاري نمي تواند از پيش ببرد. يكي مانند اردلان بايد برود جلو و به قول خودش "رويش را كم كند!"

اما اين "رو كم كني" موردي، سليقه اي و توام با هزار اما و اگر خواهد بود!

ترسم از آن است كه راهكار هاي هوشمندانه اي كه امثال دكتر اجتهادي ارائه مي دهند در عمل مصداق اين جمله ي معروف شود "چي فكر مي كرديم چي شد!"

منجوق گفت...

جربزه ي امثال دكتر اردلان براي 20 سال پيش كه در مرحله ي تاسيس موسساتي چون آي-پي-ام و يا راه اندازي دوره ي دكتري بوديم مناسب بود.
اما با اين روش هاي هيجاني و ابتكار عمل هاي دفعي و آني نمي شه براي كار تحقيقي تراز اول برنامه ريزي كرد.

براي كار تحقيقي درجه اول بايد افراد درجه يك را تربيت و جذب كرد بعد هم بايد نازشان را خريد. ‌"به فرموده" و به كاربردن قاطعيت در امر به " ما مي فرماييم پس شما برويد و مقاله در فلان مورد نويسيد و صداتون هم در نياد كه رشته تون چيز ديگريه" نمي شه مقاله و كار تحقيقي با كيفيت توليد كرد.

منجوق گفت...

20 سال پيش وقتي آي-پي-ام را تاسيس كردند و كنفرانس بهاره را شروع كردند، واقعا كساني كه كار تحقيقي توي فيزيك در ايران مي كردند در يك اتاق آي-پي-ام جا مي گرفتند. اگر همه ي رشته ها را در نظر بگيريد باز هم پژوهشگران كشور در آن زمان در يك آمفي تئاتر جا مي گرفتند.
در آن شرايط، شايد (آن هم تازه شايد!) ريش سفيدي و كاريزما ي دكتر اردلان و دو سه نفر ديگه مي توانست حلال مشكلات باشه.
در اين 20 سال تعداد فيزيكپيشگان پژوهشگر به طور نمايي افزايش پيدا كرده.

ديگه ريش سفيد بازي كار نمي كنه.
اگر كميته اخلاقيات انجمن فيزيك بخواد روي ريش سفيدي و كاريزماي دكتر اردلان و دو سه نفر ديگه مثل ايشون بچرخه، نه تنها مشكلي حل نمي شه بلكه ده ها مشكل جديد به وجود مي آد.