۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

دكتر مجتهدي و مقلدانش و خاطرات پدرم


همان طوري كه مي دانيد زنده ياد دكتر مجتهدي موسس دانشگاه صنعتي شريف بود. دكتر مجتهدي مدت زيادي هم مدير دبيرستان البرز بود. اين يادداشت با عنوان «غرور و افتخار، و خشم و حسرت پدرسالار:مجتهدى، دبيرستان و دانشگاههايش» را براي خواندن توصيه مي كنم. من نويسنده ي آن مقاله را نمي شناسم اما يادداشت رابسيار عبرت آموز يافتم.
حدود 55 سال پيش دكترمجتهدي استاد پدر من در دانشكده ي فني دانشگاه تهران بود. از پدرم در مورد دكتر مجتهدي سئوال كردم ولي خيلي به صحبت پا نداد گويا خاطره ي خيلي خوشي از او نداشت. تنها گفت دكتر مجتهدي هواي فارغ التحصيلان مدرسه ي البرز را در دانشگاه خيلي داشت. براي من جالبه كه پدرم خاطره ي تركه خوردن از دست معلم اول ابتدايي خود را با لذت و آب و تاب تعريف مي كند. با اين حال، ازدكتر مجتهدي خاطره ي خوشي ندارد! از قرار معلوم، براي دكتر مجتهدي چندان قابل هضم نبود كه يكي خارج از مدرسه ي البرز و از شهرستان بيايد و نفر اول امتحان ورودي دانشكده شود (آن موقع كنكور سراسري نبود.) جالبه كه با گذر زمان طعم تركه شيرين مي شود اما طعم تبعيض تلخ مي ماند!
پدر من هرگز سعي نكرده شيوه ي دكترمجتهدي را ادامه دهد. از اتفاقات دوره ي دكترايش در پاريس بيشتر الهام گرفته تا از امثال دكتر مجتهدي. شايد به همين جهت باشد كه پدرم بعد از اين همه سال هنوز بين دانشجويانش محبوب است. حتي بين دانشجويان نسل جديدش با اين همه اختلاف سن- واين همه اختلاف كه در نگرش ها به وجود آمده! شرايطي كه پدر من در آن بزرگ شده بود كجا، شرايطي كه دانشجويان فعلي اش در آن بزرگ شده اند كجا! شرط مي بندم حتي يكي از شاگردان كلاس پدرم نمي داند "شوي(=تَركه)" اصلا يعني چه! اما پدرم و دانشجويانش هنوز مي توانند با هم رابطه برقرار كنند. به گمانم تاثير همان باز شدن افق هاي ديد در پاريس دهه شصت ميلادي باشد. ( موقع تظاهرات دانشجويي دهه ي شصت فرانسه پدرم در آنجا بود!)
اكثريت قريب به اتفاق استادان دور و بر ما در رفتار و منش خود در محيط آكادميك ابتكار عمل ندارند. رفتار هايشان و برخورد هايشان تقليدي كوركورانه از رفتار استادان نسل قبل است. دكتر مجتهدي مرد بزرگي بوده با دستاوردهاي بزرگ و البته عيب هاي نه چندان كوچك. نسل اول تقليد كنندگان وي عيب هايش را ياد گرفتند و اندكي از حسن هايش را. نسل بعد كه از اين نسل دوم تقليد مي كنند باز هم عيب ها را بر مي گيرند و در ياد گرفتن خوبي ها و حسن ها سستي و فترت نشان مي دهند و .... اگر بنا به تقليد صرف باشد هر نسل از نسل قبلي شخصيت نازل تري مي يابد.
اين تقصير مقلدان است نه تقصير شادروان دكتر مجتهدي! نكته اي كه مي خواهم بگويم آن است كه ابتكار عمل در رفتار لازم است. يكي از محسنات ارتباط آكادميك با دنياي خارج آن است كه الگو هاي رفتاري متنوع تري رخ مي نمايند.

۱۱ نظر:

نسیم گفت...

این روزها نسل ما دهه شصتی ها، تشنه ی آدم هایی هستیم که طعم الگو بودن بدهند. که اگر اهل درس و دانشگاهند، منششان هم اصولی و هدفمند باشد. اما به نظرم این روزهااساتید حوصله ی خودشان را هم ندارند و ما مثل همیشه سرگردان می مانیم. این روزها زیاد می شنوم ای کاش استادی بود، مشورت می کردیم...راستی خانم دکتر مرحمت می کنید کلاس جلسه یک شنبه را هم بگذارید؟ از دیروز همه اش این جا سر زدم.

اسما گفت...

خانم دکتر شما همیشه دست رو نکاتی می ذارین که از دید بقیه دور می مونه.
این مساله ی تقلید هم آفت جامعه ی ایران شده در همه ی عرصه ها که خب در جامعه ی علمی تاثیر منفی تری میگذاره.
پست بسیار جالبی بود.ممنون

منجوق گفت...

نسيم جان


فايل هاي صوتي و جزوه را ديروز گذاشتيم روي نت:
http://physics.ipm.ac.ir/phd-courses/particle/index.jsp

قسمت اول صحبتم از روي ادامه ي فايل قبلي است:
http://physics.ipm.ac.ir/phd-courses/particle/1-2-3.pdf

بعدش از روي فايل جديد:
http://physics.ipm.ac.ir/phd-courses/particle/3-4.pdf

باران گفت...

راستش وقتی در مورد دکتر ثبوتی مطلب می‌نوشتید میخواستم این نظر رو بگذارم که وقت نکردم. من از دکتر ثبوتی شناخت نزدیک ندارم همونطور که از دکتر مجتهدی. یعنی نزدیکترین ارتباطم با ایشان، مربوط به وقتیست که در منزل دایی ام مهمان بودند. در نتیجه در مورد کارهای حرفه‌ای خوب و بدشان،‌ آگاهی من محدود به شنیده‌هایم است. اما در ماجرای بازنشستگی ایشان و با توجه به واکنشهایی که می‌دیدم،‌ این نگرانی در من ایجاد شده بود که نکند در الگو و تصویری که از ایشان میسازیم،‌ همان اشتباهی صورت بگیرد که به قول شما درباره دکتر مجتهدی اتفاق افتاد. در حقیقت، فارغ از بزرگی این افراد که حق بزرگی به گردن همه ایرانیهای دانش‌پیشه دارند و فارغ از احساس فردی ما به ایشان،‌ نگاه منتقدانه به آنچه از نظر حرفه‌ای کرده‌اند یک ضرورت است.

منجوق گفت...

بله! ولي در موقع انتقاد بايد زمان سنجي كرد. در اين شرايط اگر شروع كنيم به انتقاد از دكتر ثبوتي آتو مي افتد دست ...
در اين شرايط بايد همه يك صدا حمايت خود را از دكتر ثبوتي اعلام كنيم.

منجوق گفت...

من در ان يادداشت هايم در مورد خوبي هاي دكتر ثبوتي اغراق نكردم. آن چه كه حقيقت مي دانستم بيان داشتم. بدي هايش را هم انكار نكردم فقط تشخيص دادم زمان، زمان طرح كاستي ها نيست.

منجوق گفت...

ما دانشگاهيان شايد در هزار و يك موضوع با هم اختلاف داشته باشيم. اما هر گاه از موضع قدرت سياسي integrityجامعه دانشگاهي تهديد شود بايد يكپارچه بايستيم.

نسیم گفت...

بسیار متشکرم.

منجوق گفت...

خواهش مي كنم

ناشناس گفت...

شایان:
نا مربوط ولی جالب: دکتر رامین گلستانیان از دانشگاه شفیلد به دانشگاه آکسفورد ( به عنوان پرفسور دپارتمان فیزیک) رفته. فکر میکنم جای تبریک داره و جای تجلیل (مثلا مراسمی مشابه آنچه برای دکتر کامران وفا گرفتید). فکر میکنم در بین کسانی که از داخل ایران دکترا گرفته اند هیچ کس به چنین جایگاهی نرسیده.
http://www.stx.ox.ac.uk/general/fellows/golestanian_ramin_0

وردا فقيرحق گفت...

سلام
خانم دكتر من امروز رفتم فيس بوك تا براي درياچه اروميه پيج درست كنم اما ديدم كه قبلا صفحه اي با عنوان حفظ درياچه اروميه و با آدرسي كه پايين نوشتم درست شده:
http://www.facebook.com/pages/hfz-dryachh-arwmyh-SAVE-URMIA-LAKE/116626295054462
لطفا هركسي ميتونه بياد لايك كنه!