۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

سفر برندگان جوایز نوبل به ایران

دو سه سال پیش دو نفر از برندگان جایزه ی نوبل فیزیک به ایران سفر کردند واز دانشگاه صنعتی شریف بازدید نمودند.

اين رويداد براي دانشجويان رويدادي شيرين بود و از آن به گرمي استقبال كردند. طبيعي هم بود كه چنين باشد. اما برخي از همكاران ناراضي بودند. ابراز نارضايتي مي كردند از اين كه چرا خبرنگاران دور برندگان جايزه نوبل را گرفته اند وسئوالات جورناليستي از اين دست كرده اند:"چگونه مي شود نوبل گرفت؟" ظاهرا اين برخورد ها آن قدر عده اي از اين همكاران را آزرده ساخته بود كه نمي خواستند رويداد هايي از اين دست تكرار شود.

بله! اين قبيل سئوالات به واقع جورناليستي هستند. اما يك نفر خبرنگار وظيفه دارد سئوال جورناليستي بپرسد!!نوبليست ها به رفتار جورناليست ها عادت دارند و آن را به عنوان بخشي از زندگي پذيرفته اند! اين قبيل مصاحبه ها و سئوالات جورناليستي نظر مردم كوچه و بازار را جلب مي كند و باعث علاقه مندي بيشتر مردم كوچه وبازار به كار علمي و پژوهشي مي شود. اين علاقه مندي عمومي در دراز مدت سرمايه ي عمومي حساب مي شود. همان برداشت سطحي از علم و پژوهش هم بهتر از نبود آن است. هرچه جاي اين نوع علاقه مندي در بين مردم كوچه بازار بيشتر شود جاي خرافه تنگ تر مي شود. (البته اين ادعايي كه من مي كنم ادعاي بزرگي است ممكن است عده اي خرده بگيرند و بگويند در كشوري مانند ايتاليا كه علم اين قدر پيشرفته است خرافات كماكان به قوت خود باقي است. بايد ديد اگر آن علاقه ي عمومي به علم نبود چه مي شد. درست است كه خرافات در ايتاليا رواج بسيار دارد اما تاثير منفي سرنوشت ساز در زندگي مردم و سياستگذاري ها -آن قدر كه در جهان سوم مرسوم است ندارد. بر جامعه شناسان است كه نظر علمي تر و قطعي تري ابراز كنند. اگر كسي اطلاع بيشتري در اين باره دارد لطفا بيان كند. ) هر چه علاقه به علم بيشتر باشد والدين فرزندشان را كمتر از دانشگر شدن منع مي كنند.

اگر من به عنوان يك فيزيكپيشه در وبلاگم و يا در نشستي در حاشيه يك همايش تخصصي آن گونه سئوالات جورناليستي را مطرح كنم كار قابل سرزنشي انجام داده ام. اما طرح همان گونه سئوالات توسط جورناليست ها نه تنها قابل سرزنش نيست بلكه جاي تشكر هم دارد. اين موضوع نبايد بهانه اي براي مخالفت با رويداد هايي چون بازديد فيزيكپيشگان تراز اول دنيا شود. رفته رفته سئوالات خبرنگاران علمي كشور با تعامل با فيزيكپيشگان پخته تر مي شودو... از طريق اين گونه مصاحبه ها مردم به علم علاقه مند مي شود . اگر علاقه شان از حدي بيشتر باشد سر از وبلاگ هايي ازاين دست مي شوند. آن گاه بر ماست كه تحليلي علمي تر ارائه دهيم.

ما كار خودمان را بكنيم و بگذاريم جورناليست ها هم كار خود را بكنند. اگر فرصتي پيش آمد با جورناليست ها تعامل كنيم. جورناليست علمي را با پرخاش بيرون كردن نشان از "كلاس بالايي" و يا "مهم بودن" ندارد! از سياستمدارانمان انتظار داريم "شفاف" عمل كنند. چرا نبايد خبرنگاران اجازه داشته باشند در مورد كار ما هم سئوال كنند. اگر ما نمي توانيم كليت كارمان را به گونه اي كه براي آنها قابل هضم باشد توضيح دهيم از ضعف ماست نه ضعف آنها. من و شاهين كاملا رك و بي پرده توضيح مي دهيم كه موضوع تحقيق ما كاربردي نيست.
جالب آن كه خبرنگاران مجاب مي شوند كه با اين كه اين شاخه از پژوهش كاربردي نيست نبايد بريده شود.

۱۱ نظر:

خديجه گفت...

سلام
ببخشيد كه نظر بي ربطي براي اين نوشته شما مي نويسم :):">
ولي اين سايت كه آدرسش در زير مياد طرحيه كه هدف از آن كاملا" خير خواهانه و در جهت كمك به مدارس مناطق محروم كشوراست و توسط يكي از موسسات خيريه غير دولتي در حال انجام بوده که در اين طرح كامپيوترهاي دست دوم و مستعمل را - كه بعضا " نگهداري آنها معضلي براي هر كدام از ما شده است را تحويل مي گيرند و با تعميرات جزئي يا كلي و ارتقاء آن ها يك سيستم خوب وقابل استفاده جمع و جور مي كنند و آنها را به مدارس استانهاي محروم اهدا ميكنند و بدين ترتيب همنوعان ما در مناطق مختلف كشور از اين امكانات حداقلي بهره مند مي شوند. لذا اگر در خانه يك همچين چيزي داريم و ازش استفاده نمی کنیم و نمی دونیم چيكارش كنيم با يك تماس آمادگي خودمان را براي اهداء سيستم دست دوممون اعلام كنيم و دوستانمون را آگاه كنيم تا اين طرح اجرايی شود.

http://www.mehrgiti.com/donated-computers-to-schools

ممنون

ناشناس گفت...

سلام خانم دکتر:

تصورم اینه که چیزیی که شاید باعث ازرده خاطر شدن همکارانتون شده تنها اون سوالای جورنالیستی نبوده شاید دخالت یک غیر فیزیکی در مسائل فیزیکی بوده!!!

مساله ای که خیلی یک فیزیک پیشه ی حرفه ای را ازده میسازد همین دخالت و سوال و جواب یک غیر متخصص است که لزوما خبرنگار هم نیس شاید یک دانشجوی تازه وارد فیزیک هم باشد

شاید اینطور فکر میکنند که باقی ادم ها نمتوند به اندازه ی انها خوب فکر کنند و سوال های ورزیده بپرسند!!

من که ارزمون برای جامعه ی فیزیک اینه که همزمان با بالتر رفتن مدارج علمی روحیه ی بزرگی هم برای پذیرفتن باقی افراد جامعه ای که باهاش در ارتباتیم داشته باشیم.

منجوق گفت...

شايد براي شما جالب باشه بدانيد همان شخصي كه در حاشيه ي همايش گفته بود:"آقا! من مي خوام بدونم اينشتين بعدي كيه؟! ايرانيه يا نه؟!" در راس استاداني بود كه ديگر استادان جوان تر را عليه رويداد هاي اين چنيني (مانند سفر نوبليست ها) تحريك مي كرد!

ناشناس گفت...

حل آدم از مصاحبه‌های چاپ شده در شماره آخر پژوهشگاه به مناسبت ۲۰ امین سالگردش بد می‌شه:(

منجوق گفت...

چه قدر فرق هست بين آن مصاحبه ها و سخنان گهر بار در مورد تفكيك بردها ؟!

عطيه گفت...

ياسمن جان يعني زمينه تحقيقي و كاري شما تئوريكه؟ برايم جالبه كه چطوريه كه مثلا كاربردي نيست؟ بالاخره تئوري رو هم در عمل ازش استفاده ميكنند ديگه. يك كم برايم عجيب بود.

جدید گفت...

خانم دکتر، این کامنت هیچ ربطی به موضوع نداره، فقط من تازه وارد دانشگاه شدم و یه چیزی رو نمیفهمم. به نظر میرسه فقط استادایی فیزیکپیشه هستن و کارشون رو تو فیزیک دارن با جدیت پیگیری میکنن که سر کلاسشون چیزی مگر با ریاضی گفته و یا پرسیده نشه. میخوام بگم مثلا اگه سر کلاس بپرسم " چرا گهواره نیوتن این طوری کار میکنه؟" یا "چرا معادلات این طوری رو واسه سیال مینویسید و نه معادلات دیگه؟" یا " اگه بتونیم ماشین با بازده صد در صد بسازیم چطور میشه؟" استاد میگه " قصه برای من نگو، باید بنویسی حرفتو، اونم با ریاضی قابل قبول". یعنی مثلا بگو "چرا اینجا این تابع دیفرانسیل کامل داره؟" و استاد بگه "چون تابع حالته" و.... و اگه استادی همین جوری که من میگم با دلیل های شهودی و فیزیکی حرف بزنه و بخواد همه چیز رو توجیه کنه از نظر بقیه اصلا استاد نیست، معلمه. و معمولا هم آدمایی هستن که اصلا رو اینترنت مقاله ای ندارن. سوال من" ما باید چی کار کنیم؟"

منجوق گفت...

عطيه جان
رشته ي ما علوم پايه است. يعني هدف ما شناخت بيشتر قوانين طبيعته نه ساخت وسيله ي خاص براي يك كاربرد خاص. در اين باره قبلا هم نوشته ام:
http://monjoogh.blogspot.com/2009/01/blog-post_26.html

منجوق گفت...

نظر من اينه كه فيزيكدان خوب هم بايد شهود داشته باشه و هم به فرماليزم احاطه داشته باشه. در واقع شما بايد بتوانيد شهود خود را مجهز بر فرماليزم كنيد. وظيفه ي اصلي يك استاد آموختن آن فرماليزمه. براي هم استادانتون حرف درستي زده اند. موضوع خوبي را مطرح من سعي مي كنم در آينده با چند مثال اين موضوع را بشكافم.

عطيه گفت...

ممنون كه توضيح داديد. علوم پايه را كه ميدانستم. من يك مدل ديگر فكر كردم.

و چقدر سخت است در جامعه اي كه اصولا با علوم پايه نسبت خوبي ندارد، علوم پايه خواندن و كار كردن.

عطيه گفت...

فكر كنم ياسمن جان اگر همين جمله

"هدف ما شناخت بيشتر قوانين طبيعته نه ساخت وسيله ي خاص براي يك كاربرد خاص."

را همه جا توضيح بدهيد مخصوصا به ژورناليست‌ها بهتر متوجه منظورتان بشوند چون من خودم فكر كردم وقتي ميگوييد كاربردي نيست يعني مثلا يك حالتي مثل فلسفه دارد كه فلاسفه با هم سر اول مرغ بود يا تخم مرغ و ... بحث ميكنند (البته مثال زدم در مثل مناقشه نيست اميدوارم دوست فيلسوفي نداشته باشيد كه اينجا را بخواند و ناراحت شود و ...) و كاربردي ندارد. خوب همين بررسي قوانين طبيعت ميتواند دستمايه كار يك متخصص ديگر براي ساخت يك دستگاه و ... بشود. فكر كنم آن جمله "رشته ما كاربردي نيست" كمي من را گمراه كرد.