دارم مقاله ی یک فیزیکپیشه ی نسبتا معروف از دانمارک را داوری می کنم. این آدم درآنالیز داده های WMAPآدم سرشناسی است. حالا هوس کرده مقاله ی نوترینو بنویسد. حرصم را در آورده. به گمانم, من برای داوری این مقاله بیشتر وقت گذاشتم تا او برای نوشتنش. مقاله رد می کنم ! آخه این چه مزخرفاتی است نوشته! حتي ديمانسيون رابطه هايش درست نيست! همان بهتر برود مقاله ی کیهانشناسی اش را بنویسد. فیزیک نوترینورا بگذارد برای اهل فنش. من و آلکسی در همان مقاله ی 9 سال پیشمان از این بررسی جدی تری کرده بودیم.
خیلی بده آدم در کار پژوهشی از این گل به آن بپره! آبروش می ره! هر رشته برای خودش فرهنگی داره. بدون مطالعه ی کارهایی که انجام شده اگر مقاله بنویسیم از این بهتر از آب در نمی آید.
گاهی ریسمان کاران معروف دنیا هم هوس می کنند که مقاله ی پدیده شناسی بنویسند. از نظر خودشان هم شاخ غول می شکنند که چنین می کنند. در بین جماعت ریسمان کار هم خیلی به به و چه چه می شنوند. ولی مقاله ی آن یَل بزرگ ریسمان کار از مقاله ی یک پست-داک متوسط پدیده شناس هم پایین تر از آب در می آید و در بین اهل فن , مایه ی تمسخر می شود!
البته عده ای جهان سومی دنبالشان راه می افتند و تپ تپ مقاله می نویسند وبه مقاله ی یل بزرگ ارجاع می دهند. ارجاعات بالا می ره و بعد همان جهان سومی ها می گویند ببینید چه مقاله ی مهمی است. یل ریسمان کار آمد پدیده شناسی را ضربه فنی کرد و بیش از پدیده شناسان بنام سایتیشن گرفت!خوشم می آید از پدیده شناسی که از این یل بازی ها نداره. "یل بزرگ" در پدیده شناسی همان قوانین طبیعته که همه مان را سر کار گذاشته نه یک نفر در هاروارد یا پرینستون!
۲۷ نظر:
با عرض سلام خدمت منجوق،
به عنوان یکی از خوانندگان بلاگ که از زمان تاسیس این بلاگ همیشه پست هاشو میخونم می خواستم بگم به نظر میاد مدتیه که بعضی مطالب صرفا از روی احساسات بیان میشه و مسئله مطرح شده مثل گذشته منطقی، پخته و به جا بیان نمیشن.
طبیعی یه که قرار نیست همه موضوعات اینجا طبق نظر خواننده ها باشه، اما احساس کردم این انتقاد میتونه به بهتر شدن این بلاگ کمک کنه.
با تشکر
محمد
متشكرم از نظر سازنده تان.
سلام
ببخشید که گیر میدم ولی خود شما هم کم از این کارا توی وبلاگتون نکردین
مخلصیم
اولا يِك يادداشت وبلاگي با نگاشتن مقاله اي براي چاپ در مجله اي به اعتبار JCAPخيلي فرق دارد.
در ثاني من وقتي مي گويم مقاله ي يارو مزخرف بود دو صفحه توضيح علمي نوشتم كه به اديتور خواهم فرستاد. دانه به دانه نشان دادم كجاي مقاله و به چه دليل و با استناد به كدامين مراجع ايراد دارد.
اگر شما در نوشته هاي من در اين وبلاگ ايراد علمي يافتيد با ارائه ي دليل منطقي بگوييد ايراد در كجا بود تا اصلاح كنم.
اولا يِك يادداشت وبلاگي با نگاشتن مقاله اي براي چاپ در مجله اي به اعتبار JCAPخيلي فرق دارد.
در ثاني من وقتي مي گويم مقاله ي يارو مزخرف بود دو صفحه توضيح علمي نوشتم كه به اديتور خواهم فرستاد. دانه به دانه نشان دادم كجاي مقاله و به چه دليل و با استناد به كدامين مراجع ايراد دارد.
اگر شما در نوشته هاي من در اين وبلاگ ايراد علمي يافتيد با ارائه ي دليل منطقي بگوييد ايراد در كجا بود تا اصلاح كنم.
كجاي نوشته هاي علمي من در اين وبلاگ ايراد داشت؟!
اتفاقا من در اين وبلاگ به چيزي خارج از مسايلي كه خود به نوعي لمس كرده ام و درگيرش بوده ام نپرداخته ام. چه مطلب علمي باشد و چه مطلب اجتماعي. گاهي نقل قول كرده ام با دادن لينك و مرجع.
در مواردي هم كه اندكي در حاشيه دايره ي ملموساتم بوده تاكيد كرده ام كه اين يواش يواش دارد از دايره ي ملموسات من خارج مي شود شما با توجه بيشتري بخوانيد.
مثلا يك جا در مورد "مادر بودن" نظر دادم و گفتم اين را از خانم "شهلا لاهيجي" برگرفته ام. اتفاقا مادران جواني كه وبلاگم را مي خوانند همان نكته را بسيار مورد توجه قرار داده بودند. همين طور است در مورد مطالب علمي. وقتي از كار دكتر رفيعي تبار تعريف كردم اشاره كردم كه دارم ارزيابي همكارانش را نقل مي كنم و.....
خانم دکتر خیلی خوشحالم دارید رد می کنید این مقاله رو!
بهتر از این که چاپ بشه و همون آدم هایی که پشت این دانشمندان به به و چه چه میکنن، بعدا بگن عجب داروی داشت که این همه غلط رو ندید!
وای به روزی که ایرانی ها بفهمن داور شما بودین!
سلام
و به نظر من نوشته هایی از این دس که به نظر برخی از روی احساسات اتفاقا باعث جذاب تر شدن این وبلاگ میشه.میشه واقعا از زوایای بهتربی به مسائل نگریست
خانم دکتر ممنونم از این پست زیباتون
و در ضمن خیلی خوشحالم که با دلایل منطقی یه مقاله رو رد میکنید این باعث میشه کیفیت مقالات بالا بره
ممنون ناشتاس جان
اما من فكر مي كنم حق با محمد است اگر درصد نوشته هايي كه در آن غلظت احساسات بالا ست بالا رود كيفيت وبلاگ و ارزش تحليلي آن پايين مي آيد. هر از گاهي به عنوان "نمك" بد نيست اما نبايد شور شود.
سلام، وقتتون به خیر
این فایل صوتی جلسه ی 8 ام احیانا مشکل نداره؟ من چند بار برای دانلود گذاشتم و آخرش دیگه دانلود نمی شه!حدود 1.5 meg آخر باقی می مونه تا fail بشه
قدردانتان هستم
من از مسئول سایتمون خواهش می کنم چک کنه. برای شما راحت تره یک فایل صوتی باشه یا دو فایل صوتی؟
ببخشید گفتم که ببخشید که گیر میدم و جمله ام هم سوالی بود.و اصلا بحثم سر مسائل علمی تخصصی شما نبود.
انصافا آدم بی خطا پیدا نمیشه.این که تقوای گفتاری از لحنتون برداشت میشه جالبه .
نیاز به عذر خواهی نیست. من اصلا از حرف شما ناراحت نشدم. فقط به فکر رفتم کی چنین کرده ام.
نظرات خوانندگانم برای من خیلی مهم هستند
داورها در دو-دسته قرار میگیرند. داورهایی که کاری بسیار خوب و زیاد انجام میدهند و داوری میکنند. داورهایی که کاری انجام نداده سخنی میگویند.
متاسفم که درسیستم فعلی کار داورهای اول به هدر میرود. مچ داوران گروه دوم گرفته نمیشود. این مقاله این جا رد میشود اما نویسندهها تلاش کنند که مقالهی خود را جایی دیگر چاپ کنند و اصلن محلی به داوریی شما و وقت شما نگذارند.
ای کاش این مشکل سیستم برطرف میشد. یعنی نویسنده با سابمیت کردن مقالهاش به جایی تعهد میداد که مستقل از این که مقالهاش رد شود یا پذیرفته شود٫ داوریی داورها و جواب خودش به آنها به درفت سنجاق خواهد شد. حتی اگر نویسنده بخواهد مقالهی خودش را به جایی دیگر سابمیت کند٫ متعهد هست که تمام داوریهای پیشین نیز به مقاله چسبیده باشد.
با این ترفند٫ نه داوریای هدر خواهد رفت. داورها هم تمام تلاششان را خواهند کرد که درست داوری کنند در غیر این صورت آبروی مجله میرود. نویسندهها هم بیشتر مواظب خواهند بود. یعنی کلی توجه میکنند و ارزشیابی میکنند کارشان به کجا سابمیت شود٫ چون هیچ نویسندهای دوست ندارد زیاد به نوشتهاش نوشته سنجاق شود.
بسیار متشکرم. اگر یک فایل باشه، بهتر هست.
من هم با گفته قاسم موافقم. اگه نتایج داوری مقاله در یک ژورنال وقتی قراره به ژورنال دیگه ای ارسال بشه، اینطوری درصد اهمال کاری بسیار پایین می آد . البته این یک الزام علمی هم ایجاد میکنه که سبب میشه کیفیت مقالات بالاتر بره.
فقط شاخه اي كه شما در آن كار ميكنيد ميشه پديده شناسي يا يك كيهان شناس هم مثلا ميتونه پديده شناس بشه؟
من متوجه جدايي اين حوزه ها نميشم
یک کیهانشناس هم می تونه پدیده شناس باشه.
متشکرم. مشکل دانلود فایل صوتی، حل شده است.
ببخشید من یک سوال علمی داشتم که البته ربط زیادی به موضوع این پست نداره ولی چاره ای جز کامنت گذاشتن و پرسیدن از شما نداشتم. سوالم در مورد اثرگذاری میدان های الکترومغناطیسی روی فوتون هست. تو فیزیک کلاسیک چون فوتون بار نداره پس نباید تاثیری داشته باشند. ولی آیا نظریات کوانتومی وجود تاثیرگذاری رو پیش بینی می کنند یا نه؟ آیا اصلا فوتون می تونه تحث تاثیر میدان های الکتریکی یا مغناطیسی باشه یا نه؟ اگر امکان باشه دلیلش رو هم ذکر کنید. اگر منبع مناسبی در این مورد هم بود لطفا آدرس بدید.
بسیار ممنونم. باز هم بخاطر نظرات نامربوطم عذر می خوام.
مستقیم نه. اما درحضور ماده (بارهای آزاد در فضا یا یک ماده ی دی-الکتریک) میدان های مغناطیسی می توانند روی قطبش نور تاثیر بگذارند. به این اثر اثر فاراده می گویند. در کتاب های اپتیک این اثر را توضیح می دهند. شما عجالتا ویکی پدیا را مطالعه کنید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Faraday_effect
پس اگر در یک محیط غیر مادی و خالی از هر چیزی فوتون منفرد داشته باشیم و میدان مغناطیسی یا الکتریکی در این فضای خالی اعمال کنیم اثری نخواهد داشت؟!
واقعا ممنونم از راهنماییتون. کلی سایت رو برای پیدا کردن جواب این سوال بدون هیچ نتیجه ای گشته بودم.ممنونم
ببینید در چارچوب مدل استاندارد برهمکنش فوتون-فوتون در حد درختی نداریم. اما وقتی اثر حلقه را حساب می کنیم یک اثر غیر صفر می گیریم. اثر بسیار قدر کوچک است. تا جایی که من می دانم آن قدر کوچک است که با دقت های آزمایشگاهی فعلی نمی توان اثر را مشاهده کرد.
پیشنهاد می کنم به مقاله ی زیر نگاهی بیافکنید و رفزنس هایش را هم ببینید:
http://arxiv.org/abs/arXiv:0909.4663
در ضمن من این مطلب را من از شاهین یاد گرفته ام.
من وقتی از مایکل سئوالی می کنم و او پاسخ می دهد اشاره می کند مطلب را از چه کسی یاد گرفته. با این کارش می خواهداهمیت credit دادن را در عمل به من بیاموزد.
بسیار ممنونم.حتما مطالعه خواهم کرد.
چون سوال راجع به برهمکنش فوتون-فوتون یا حالا تاثیر میدان الکتریکی یا مغناطیسی بر فوتون هستش که این دومی اصلا چیستیش بر من معلوم نیست
فکر می کنم شاید این برداشت پیش بیاد که در اثر فاراده میدان مغناطیسی بر فوتون یا همون میدان الکترومغناطیسی تاثیر می ذاره. ولی خوب اینجوری نیست و اثر فاراده مثل خیلی اثرات اپتیکی مشابه مثل دوشکستی و اثر کِر در واقع برهمکنش نور و ماده و یا الکترون و فوتون هستش. که البته تاجایی هم که من می دونم توصیف میکروسکوپیش هم نیازی به کوانتیزه کردن موج الکترومغناطیسی نداره و فقط مدل کوانتومی برای الکترون کافیه (اسپینو می خویم) توصیف ماکروسکوپیشم که بر اساس پدیده شناسی با در نظر گرفتن فرم تانسوری تراوایی الکتریکی در میاد.
البته شما وجود ماده رو تصریح کردین و فقط یه توضیح اوردم که این تعبیر از نوشته شما نشه. البته اخیرا کارای جالب در اپتیک کوانتومی میشه که مربوط به تکانه زاویه ای مداری فوتون و حتی اینترپلی اون با اسپین فوتون هستش که بیربط به این داستان نیست و البته بحث جدیدی تو برهمکنش نور و ماده است
Twisted photons
Nature Physics 3, 305 - 310 (2007)
doi:10.1038/nphys607
اینم لینکش
http://www.nature.com/nphys/journal/v3/n5/full/nphys607.html
اون قسمت دوم که من حرفی ندارم و یاد گرفتم که برهمکنش فوتون-فوتون هم از دید نظری درنظرگرفته شده برا من که میدان الکترومغناطیسی میدان ازاد هستش.
سلام می شه تو وبلاگتون در مورد پدیده شناسی بیشتر بنویسید،اینکه کار یه پدیده شناس چیه؟و ...
ارسال یک نظر