۱۳۸۹ بهمن ۱, جمعه

توريسم و رمان وفيلم

در چند دهه ي اخير توريسم مبتني بر رمان ها و فيلم هاي پرفروش باب شده. فكر مي كنم يكي از اولين فيلم هايي كه چنين توريسمي در پي داشت فيلم زيباي فرانسوي «اميلي» بود. اين فيلم را تلويزيون ايران هم چند سال پیش نشان داده. يك بار ديدم خانم چيستا يثربي آن را در تلويزيون تحليل مي كرد. الغرض! بعد از اكران فيلم در دنيا يك عده آدم مبتكر در پاريس آمدند بر اساس آن جاذبه هاي توريستي طراحي كردند. يك سري نقشه تهيه كردند كه مسير رفت و آمد اميلي را نشان مي داد. در مسير رفت و آمد اميلي، فروشنده ها كيف اميلي و...مي فروختند. ابتكارشان گرفت. اين هم شد يك جاذبه ي توريستي جديد براي پاريس (در كنار صدها جاذبه ي ديگر)! ظاهرا كتاب پرفروش the shadow of the windدر بارسلونا نيز چنين عملكردي دارد. مثال ها بيشترند.

از خدا پنهان نيست از شما چه پنهان وقتي داستان سارا و سربازان كوچك را مي نوشتم تعمدا اسم محله هاي تبريز را آوردم. گفتم خدا را چه ديدي. شايد اين داستان هاي وبلاگي من هم گرفت و باعث رونق توريسم در زادگاهم شد.
البته خوب اين آرزوي الكي است. زيادي جدي گرفتن خودم هست! به هر حال گفتم سنگ مفت، گنجشك مفت! بگذار امتحان كنيم شايد گرفت!!وقتی قهرمان داستان از جنس لطیف باشد معمولا احتمال استقبال بیشتر می شود؛ چه از طرف جنس لطیف، چه از طرف جنس زبر.
اما از شوخي گذشته شهر من پتانسيل جذب توريسم از اين سنخ دارد. نه با داستان هاي منجوق بلكه با داستان هاي واقعي وحقیقی. اگر نقشه اي تهيه شود كه مسير ستارخان را نشان دهد عده ي زيادي استقبال مي كنند. هم براي جذب توريست مي تواند مفيد باشد و هم براي آموزش تاريخ به بچه ها. با اين روش هاست كه مي توان تاريخ و هويت را به نسل بعد منتقل كرد.
اين يك مورد بود كه به ذهنم آمد. من رمان «تبريز مه آلود» را نخوانده ام. آنهايي كه خوانده اند چه نظري دارند؟!
بيست سئوالي: يك رمان ديگر هم در ذهنم هست كه فكر مي كنم براي جلب توريست به تبريز كولاك كند. اگر نام اين رمان را بتوانيد تا فردا بگوييد جايزه يك شام مهمان من هستيد!

۱۴۴ نظر:

ناشناس گفت...

آتش بر فراز تبريز-
uzgurinam@gmail.com

منجوق گفت...

اونی که من در نظر گرفتم یک رمان دیگه است.

ناشناس گفت...

سلام خسته نباشید
من اسم چند رمان را میبرم البته بعضی هاش را نخوندم ولی فکر میکنم برای شناخت حوادث تاریخی تبریز وویژگی های جغرافیایی و خصوصیات فرهنگی اش مفید باشند :
1- تبریز طوفانی، رمان سیاسی - تاریخی
نوشته ی سعید منیری
2-مقدمه ای کوتاه در مورد موقعیت جغرافیایی تبریز
3-خاطرات لیتن, سرکنسول آلمان در تبریز در اثنای جنگ جهانی اول نوشته‏ی ویلهلم لیتن ترجمه ی دکتر پرویز صدری
4-مجموعه داستان های صمد بهرنگی
5-نوشته های تاریخ نگاران و جغرافی دانان خود تبریز مثل کتابهای اقای خاماچی

منجوق گفت...

احتمالا همه این کتاب هایی که معرفی می شه می توانند دستمایه ی جذب توریست باشند. ممنون که معرفی می کنید. اطلاعات من و بقیه ی خواننده ها بالا می ره. اما رمان مورد نظر من این موارد نبودند.

منجوق گفت...

شد 6 تا سئوال!

ناشناس گفت...

ایا رمان مورد نظر شما ازنوشته های غلام حسین ساعدی هست؟؟
اگر نیست لطفا راهنمایی کنید.

منجوق گفت...

خیر! از نوشته های ساعدی نیست. ساعدی دوست صمیمی عموی خدابیامرزم بود.

وحیدی گفت...

اولا چرا فحش می دید؟!! D:
دوم احتمالا منظورتون داستان "حسنی نگو یک دست گل نیست" ؟:)
--------------
داستان های ال احمد که فضا سازی های بی نظیری داره از محلات و بازار تهران هم جای کار داره.
-----------
صحنه هایی از قصه های مجید هنوز تو خیلی از ذهن ها نقش بسته !
--------------
لزوما نباید کار جنبه دراماتیک داشته باشه ! هزاران فضای با هویت در شهر های ما هست :(از خونه ای اندیشمند معاصری مثه منجوق در تبریز و دکون قصابی جوان مرد قصاب در ری یگیر تا کارگاه دارایی بافی حاج رمضون رضایی در یزد)
----------------
رمان تبریز طوفانی رو نمی گید ؟

وحیدی گفت...

از کارای رضا براهنی که همشهریتونه که احیانا نیست؟

منجوق گفت...

به آقای وحیدی:
من کی فحش دادم استغفر الله! جنس زبر بهتون بر خورد؟!
--------
آقا من "حسنی نگو یک دسته گل" راجزو سئوال ها حساب کنم می گویند نمی خواهد شام بده جر می زنه.
در ضمن فعلا داریم درباره ی تبریز حرف می زنیم نه درباره ی .....


-----
خاطرات جلال آل احمد از یزد هم در ارزیابی شتابزده خوبه. قصه های مجید هم که حرف نداره. سریالش را یک زمانی در تلویزیون ترکیه هم نشان می دادند.
--------------
اندیشمند معاصرش را نمی دانم اما من اگر کافه در تبریز بزنم خوب می گیره و توریست جذب می کنه.
--------

کارهای براهنی را نخوانده ام جز آن خاطره ی معروف جوهرش را. تبریز طوفانی هم مد نظر من نبود. شد 8 سئوال تا اینجا.

منجوق گفت...

ببخشید 9 سئوال! اشتباه کردم.

ناشناس گفت...

ببخشید رمان تبریز شهرکهن تاریخ منظور نظرتان نیست؟؟

منجوق گفت...

خیر! شد ده تا!
چه قدر رمان در مورد تبریز بود من بیسواد خبر نداشتم. احتمالا همه اینهایی که معرفی می کنید پتانسیل جذب توریست را دارند به شرطی که روی آن کار شود با اصوی بازار یابی که اتفاقا در مورد آن دوره است.

منجوق گفت...

خیر! شد ده تا!
چه قدر رمان در مورد تبریز بود من بیسواد خبر نداشتم. احتمالا همه اینهایی که معرفی می کنید پتانسیل جذب توریست را دارند به شرطی که روی آن کار شود با اصوی بازار یابی که اتفاقا در مورد آن دوره است.

منجوق گفت...

در خود تبریز هم چند سال پیش مد شده بود خانم های خانه دار می رفتند کلاس جهانگردی . یعنی یاد می گرفتند چه طور می شه برای توریست بازار یابی کرد. از همون مد هایی که هر از گاهی بین خانم های خانه دار مرسوم می شود وپس از چندی فراموش می شود و یک چیز دیگه مد می شود.

در تهران این پدیده ی مد شدن کلاس های مختلف بین بانوان خانه دار را به آن شکل که در تبریز مرسوم است نداریم. البته شنیده ام در اصفهان و شیراز هم همین پدیده مثل تبریز هست.

آقای وحیدی: در مشهد هم این پدیده هست ؟!

منجوق گفت...

اهواز چی؟!

منجوق گفت...

اگر آن عقب نشینی تاکنیکی باشه لابد این زبری تکنیکی می شه دیگه . یادتان می اندازم خودتان در جواب چپ کوک در کامنت ها گفته بودید:
http://monjoogh.blogspot.com/2010/06/blog-post_16.html

وحیدی گفت...

بنظرم تهران هم کم نیست.کلاس تی ای و امثالش کم نیست.مشهد هنوز خیلی باب نیست.یعنی تبی واسش وجود نداره.کلاس بازاریابی توریست !! خیلی بنظر جالب باید باشه!

منجوق گفت...

قبلا هم دو بار بیست سئوالی داشتیم. دفعه های پیش زود حدس زده بودند:
این سئوال اول:
http://monjoogh.blogspot.com/2010/09/blog-post_09.html

منجوق گفت...

جواب سئوال اول:
http://monjoogh.blogspot.com/2010/09/blog-post_9481.html

منجوق گفت...

سئوال دوم

http://monjoogh.blogspot.com/2010/12/blog-post_1108.html



جواب سئوال دوم:
http://monjoogh.blogspot.com/2010/12/blog-post_2984.html

vahidi گفت...

javayezeton asalan arzandeh nis ke adam bekhad khodesho be dardeh sar bendazeh,ageh kofteh tabrizi dashtid yek chizi baz.akharesh barandeh ro mibarid yek resturan to tehran shishlik shandiz midid dige,mageh gheyre eineh?a

وحیدی گفت...

از آثار زمان قل قله میرزا آخوند زاده که نیس ؟

منجوق گفت...

شما برنده شوید من خودم کوفته درست می کنم. البته مرزه خشکم تموم شده باید از خاله ام بگیرم. اگر به خاله ام بگم می گه خودش می پزه. باید دستپخت خاله ام را بخورید ببینیدشهرت غذاهای تبریزی از کجا اومده. (خاله که می گم خاله ی مامانمه. ما تبریزی ها تا چند نسل این ور واون ور را هم خاله و عمه و دختر خاله ی خودمان می دونیم.)

منجوق گفت...

خیر! شد یازده تا

باران گفت...

اقای وحیدی خواهشا یکم با تامل بیشتری سوال فرمایید
شام از دستمان میرود ااا

همینطوری پیش برید تا 3 دقیقه ی دیگه 20 تا سوالمون تموم میشه
:)

وحیدی گفت...

باران این دکتر منجوق خیلی بدجنسه! شرط می بندم جواب همونیه که من گفتم اما واسه اینکه یک کوفته نده داره جر زنی میکنه.

وحیدی گفت...

خوب حالا یک راهنمایی کنید در این لحظات پایانی! آخه مسابقه بی برنده که مسابقه نیس!البته می شه بقید قرعه یکی از شرکت کننده ها رو برنده کنید

باران گفت...

خانم دکتر از نوشته های جلیل محمد قلی زاده است؟

باران گفت...

اقای وحیدی:

گمان نمیکنم جایزه ی ما را خانم دکتر ندهند !حالا همفکری کنید که جواب سوال رل پیدا کنیم .بعد خودمان جایزمان را میگیریم .
برنده یقبلی بیست سوالی خودم بودم(البته ان موقع نامم ناشناس بود)

با خانم دکتر سر جایزه توافق کردیم و جایزه ام را خداییش دادند.
اگر من برنده شام هر چ جایزم شد یه دو قاشقم اگه موند برای شما نگه میدارم.به دلیل همکاری کردن در جهت نسوزوندن گزینه ها:))

باران گفت...

اقای وحیدی: کوفته تبریزی را بیخیال!
اونو که تو تبریز میشه به راحتی پیدا کرد.
مهم ان است که بهانه ی یک شام میروی و با منجوق یه یکی دو ساعت صحبت میکنیم.
من دفعی پیش کم تجربه بودم.باید خودم میرفتم عکس ها را میدیم که هم فال بود هم تماشا(جهت اصلاع دوستان:جایزه یدفعی قبل عکس های کرمان بود)

منجوق گفت...

این هم نیست. شد دوازده تا.

باران گفت...

خانم دکتر میشه یه ذره راهنمایی کنید جاش جایزه ی مسابقه را به جای کوفته تبریزی به شوربا تقلیل دهیم؟

یه راهنمایی کوچک اگر شود؟
یا مثلا یه یک روز دیگر فرصت دهید که همفکری کنیمو البته در این صورت جواب ها ی غلط بخشیده شود؟

وحیدی گفت...

آخه سوالش به یک جواب خاص منتهی نمی شه ! نیاز به رمل اسطرالاب داره که الان تو ذهن منجوق چه می گذرد!

منجوق گفت...

باشه تا فردا ساعت 12 شب. مدت مسابقه تمدید می گردد.
اما در مورد جوابش جر نمی زنم. جوابش را قبلا نوشته ام و فردا منتشر می کنم. اگر تا فردا ظهر جواب را پیدا نکردید یک راهنمایی می کنیم و مسابقه ده سئوالی اعلام می کنیم. باشه؟!

منجوق گفت...

شوربا با قرمه یا ماگی؟! با قرمه اش را شرمنده ام.

باران گفت...

ببخشید فقط یه کم الان پیچیده شد!با اجازتون من یه شفاف سازی کنم!
یعنی ما تا فردا ساعت 12 ظهر فرصت داریم 8 تا جواب دیهم بعد اگر جواب درست نبود شما یک راهنمایی کرده +10 تا فرصت برای حدس زدن !بعد اینکه اون شرط تقلیل شام را شما پذیرفتید و که وقت مسابقه را تمدید کردید یا خیر؟

منجوق گفت...

بله! شرایط همونی هست که گفتید. جایزه هم همون کوفته تبریزی است.

باران گفت...

رمان "دو قدم این ور خط " نوشته ی احمد پوری؟

منجوق گفت...

خير. 13 تا

آنا گفت...

خیلی ممنون از این پست شما

زهرا.ر گفت...

سلام من میدونم جوابش چیه ولی چون جایزه ش اگه قرار باشه با پست بیاد فاسد میشه نمیگم یه دفعه فکر نکنین دروغ می گم هااا.

منجوق گفت...

خوب شما جواب ديد. هروقت آمديد تهران در خدمتتان هستيم.

وحیدی گفت...

ساعت 12 ست.یک راهنمایی لطفا!

منجوق گفت...

ساعت يازده و نيمه كه هنوز. 7 سئوال ديگه هم مونده.

منجوق گفت...

عجيبه! شاهين هم نتوانست حدس بزنه. بايد مي تونست چون مي دونه من چه كتاب هايي را خواندم.
خيال كرد من سر كار گذاشتم تا اسم كتاب هاي مختلف همين جوري بياد و بحث بشه.


البته قصدم همين بحث و مطرح شدن عناوين كتاب هاي مختلف بود. اما سركاري بودن را قويا تكذيب مي كنم. مسابقه جدي است و جوابش هم مشخص است. قبلا يادداشتش را نوشته ام و ساعت 12 شب منتشر مي كنم.

باران گفت...

نویسنده کتاب که از روحانیون و یا احیانا مبارزان مشروطه که نیستند؟

"این جمله یک سوال محسوب میشود"!

باران گفت...

پس اگر اقای دکتر جواب را نمیدانند برنده و شما کوفته میل میکنید و اقای دکتر نگاه مکینند!یا اقای دکتر جزو هیئت داوران هستند؟

وحیدی گفت...

قوچ پولاد؟

منجوق گفت...

نويسنده نه روحاني است و نه از مبارزين مشروطه. شد دو تا سئوال.



به شاهين هم كوفته مي ديم. آخه! كوفته دوست داره.

منجوق گفت...

خير! شد 16 سئوال.

وحیدی گفت...

جنس زبر:)) واقعا با مزس!

باران گفت...

نویسنده ی کتاب "قراجه داغی تبریزی"
است؟

منجوق گفت...

خير. 17 سئوال

وحیذی گفت...

eeeeeeeeeeeeeeeeeeee

وحیدی گفت...

http://www.seemorgh.com/lifestyle/default.aspx?tabid=2165&conid=47103

منجوق گفت...

لم اصلي وا نرفتن كوفته را خاله ام بهم ياد داده. اونايي كه تو اين وبسايت ها مي نويسند، نيست . اين لم ها را هم به اين راحتي به كسي ياد نمي دهند.

وحیدی گفت...

منم اینطوریشو نشنیده بودم! حالا هر جور می خواهید بپزید بپزید فقط وا نرده !
--------
در ضمن من سالی 2 با 3 بار خونه مادر بزرگم کوفته می خوردبم ! و فقط هدف در این مسابقه بی سابقه یک حرکت زیبا فرهنگیه !

باران گفت...

نویسنده ی کتاب زنده هستند؟

این کتاب چاپ جدید هم دارد ؟

منجوق گفت...

َشاهين ديشب مي گفت كه همه ي شركت كنندگان را به صرف «كوفته قلقلي» دعوت مي كند. كوفته قلقلي هايش را هم از قرار معلوم مي خواهد خودش درست كند. ديشب سراغ آرد نخودچي مي گرفت. قضيه ي كوفته تبريزي من كاملا جديه. قضيه ي كوفته قلقلي شاهين نمي دونم چه قدر جديه!

منجوق گفت...

به باران:
جواب هر دو سئوال مثبت است. شد 19 سئوال.

باران گفت...

عنوان کتاب حتما رمان هست دیگر؟
مثلا مثل کتاب باغ های تبریز یا مشابه ان که نیست؟این ها رمان محسوب نمیشند.
این ها را همه میدانند اما از جهت اطمینان میپرسم !

وحیدی گفت...

در مورد شخصیت هاست؟ تو جیب جا می گیره؟:)

وحیدی گفت...

من پیشنهاد کوفته رو دادم! پس در هر حال سهمی دارم!

منجوق گفت...

واقعارمانه!
مسابقه 20 سئوالي تمام شد. هم وقتش و هم سئوالاتش.
حالا ده سئوالي شروع مي شه. راهنمايي:
نويسنده اصلا ايراني نيست!

باران گفت...

اقای وحیدی:طعنه شما را گرفتم:)
ولی این سوال ها را برای رد گزینه پرسیدم اگر اسامی تمام کتاب ها را میپرسیدم که 8 تا سوال باقی موند ام زود تموم میشد.

وحیدی گفت...

ماله حوزه آذربایجان -ترکیه یا شورروی سابقه؟

منجوق گفت...

به آقاي وحيدي:
بله. (ديگه فكر مي كنم خيلي نزديك شديد.)

وحیدی گفت...

قیزلار بولاغی

وحیدی گفت...

az karayeh toghrol javi deh?

وحیدی گفت...

نه نه اون فوت کرده

وحیدی گفت...

نه نه اون فوت کرده

منجوق گفت...

نگفتم كه اگر شخصيت هاي داستان از جنس لطيف باشند به ياد مي مانند. بفرما! اين هم نشانه اش. اصطلاح "قيزلار بولاغي" كه من در يكي از قسمت هاي سارا گفته ام ياد آقاي وحيدي مونده:
http://monjoogh.blogspot.com/2009/04/blog-post_22.html

منجوق گفت...

اين داستان سارا را هم دست كم نگيريد. تا به حال حدود 3000 نفر آن را خوانده اند.

باران گفت...

اقای وحیدی:
سوالای من رو مضحکه میکنید
خودتون از این سوالا برای رد گزینه استفاده میکنید!!!!!!!!!!!!!!!!!

وحیدی گفت...

باران با یک اتحاد استراتژیک چطورید؟

باران گفت...

من الان مخم هنگ کرده!! منظورتونو نمیفهمم!یه کم واضح تر میشه بگید؟

وخیدی گفت...

خودمم نمی دونوم هنوز!بنظرم باید از آقای دکتر هم کمک بگیریم!

منجوق گفت...

جاي عليرضا خاليه!!!!!!!!!!!!!!!!!

باران گفت...

اخه اقای دکتر قبلا اعلام بی اطلاعی کردن!!بعدشم اقای دکتر عضو هیئت داوران هستند پس هیچ کمکی بدون نظر همسرشان نمیکنند!!
ثالثا ایشون مسابقه نداده در ضیافت شرکت میکنند پس انگیزه ای برای کمک ندارند.
نه؟؟؟
این راهنمایی کار را دشوار کرده.


این حوزه ای که شما پرسیدید ارزشش را داشت برایش پوینت میدادیم چرا با هم پرسیدید؟

باران گفت...

نویسنده ی کتاب "یاشار کمال" است؟

منجوق گفت...

خير! شد سه سئوال!

باران گفت...

"نام من سرخ" نام کتاب مورد نظرتان است؟

منجوق گفت...

باران برنده اعلام مي گردد! حالا بايد به فكر تهيه مرزه خشك باشم كه تمام كرده ام!

باران گفت...

یو.... هو.....
اخ جون بردم.

جوانه ای در برف گفت...

به وحیدی و باران
به نظرتان این دو سوال را بپرسیم یا نه ؟

یک : رمان در دهه ی 30 تا 45 نوشته شده ؟
دو : در مورد وقایع مشروطه است ؟

البته قبول دارم که تا حد زیادی یکی هستند دو سوال ..

منجوق گفت...

ولي باران جان
سئوال سخت بود ها! فكر نمي كردم پيدا كنيد. معلومه كه خيلي باهوش و با معلومات هستيد.

جوانه ای در برف گفت...

به باران تبریک میگوییم !!!!

منجوق گفت...

خوب حالا كه جواب پيدا شد. پست بعدي ام را بگذارم يا صبر كنيم بلكه بقيه رمان هاي جالب تري را پيشنهاد كنند؟!

جوانه ای در برف گفت...

ولی خانم دکتر سوالتان خیلی خیلی سخت بود چون این رمان تازه سال 89 به فارسی ترجمه شده یعنی همین امسال
و دایره ی برندگان کسانی بود که زبان ترکی بلدند .

باران گفت...

مرسی جوانه جان.


خواهش میکنم خانم دکتر انچه در من یافت نمیشود همین هوش و معلومات است:))

منجوق گفت...

اما اين ايده ي "قيزلار بولاغي" براي جذب توريست خيلي توپه! از توريسم بر اساس رمان و فيلم يك همچون چيزي در ايران بهتر مي گيره. آخه در ايران ملت زياد رمان اينا نمي خوانند كه بخواهند بر اساس آن هم سفر كنند.

اما كافيه اسم يكي از چشمه هاي آذربايجان را بگذاريم "قيزلار بولاغي" وبگوييم همان چشمه اي كه در اصطلاح "قيز لار بولاغين نان سو ايچيپ" كه در داستان سارا آمده و پف بيني را مي خوابونه و جوش هاي صورت را خوب مي كنه و خلاصه خوشگل مي كنه همينه.
باور كنيد غلغله مي شه. توريست از جنس لطيف و زبر سرازير مي شوند.

http://monjoogh.blogspot.com/2009/04/blog-post_22.html

اسم برند آب را هم به جاي "واتا" يا"سو سو" و... بگذارند "قيزلار بولاغي" كولاك مي كنه!

باران گفت...

تقریبا میشه گفت که در این کامنت به اغلب رمان هایی که یک جوری به تبریز مربوط میشود اشاره شده است.
در مورد رمان های ایرانی منظورم است.
اما در مورد رمان های خارجی هر جور شما صلاح بدانید.
این نظر من است تا ببینیم باقی دوستان چه میگویند

جوانه ای در برف گفت...

البته در ویکیپدیا رده ی کتابهای ترکی شامل سه کتاب است :
نام من سرخ
حیدر بابایه سلام
کتاب دده قورقورد
دومی و سومی که حذف میشدند میماند اولی
شخص کاشف باید فقط به فکرش میرسید که کتاب ممکن است ترکی نوشته شده باشد .

منجوق گفت...

به جوانه:
من خودم رمان را به انگليسي خوانده بودم به فرانسه و ايتاليايي و اسپانيايي اينا هم انگار ترجمه شده. بيشتر ترجمه هايش هم انگار جايزه هاي معتبر برده اند (علاوه بر كتاب به زبان اصلي)

جوانه ای در برف گفت...

البته در ویکیپدیا رده ی کتابهای ترکی فقط شامل سه کتاب است :
حیدر بابایه سلام
دده قورقورد
نام من سرخ
یک و دو که حذف میشوند میماند سه با توجه به این مه رمان برنده ی جایزه ی نوبل شده ارزش امتحان کردن را داشت و شخص گوینده اگر به نظرش میرسید که رمان ممکن است ترکی نوشته شده باشد به برد نزدیک میشد .

منجوق گفت...

به جوانه اي در برف

يك اصطلاح هست كه مي گه: معما چون حل شود آسان شود!

جوانه ای در برف گفت...

چقدر حیف که چنین کتابی این همه دیر ترجمه شده کتابی که جایزه ی نوبل ادبیات برده ...بعد از دوازده سیزده سال

جوانه ای در برف گفت...

من را توی قوطی نکنید خانم دکتر

باران گفت...

نمیدانم همگروهیم کجاست؟

اقای وحیدی کجایید که برنده شدیم!

احسان گفت...

interview with Prof. Sobouti

http://www.nojum.ir/fa/news/talk/talk-dr-sobouti-interview.aspx

جوانه ای در برف گفت...

http://en.wikipedia.org/wiki/My_Name_Is_Red

وای وای من چقدر خنگ بودم حتی اینجا هم بود .....

منجوق گفت...

واقعا ها! حقش بود خيلي قبل از اين كه به انگليسي و فرانسه ترجمه بشه به فارسي ترجمه مي شد. نويسنده ي كتاب ارهان پاموك زياد به ايران آمده. سفرنامه از ايران هم داره. مثل بيشتر خارجي هايي كه به ايران مي آيند اولين چيزي كه توجهش را جلب كرده رانندگي در ايرانه!
البته نظر اون با ساير خارجي ها فرق داره. بيشتر به خاطر تركيه اي بودن.

منجوق گفت...

اگر ذهنيت جذب توريست باشه حتي همين رانندگي در ايران مي تونه راه جذب توريستي باشه كه از جونش سير شده و قصد ماجراجويي داره!!! شوخي كردم.

جوانه ای در برف گفت...

جالب این است که در شهرهایی مثل شیراز و مشهد که توریست زیاد دارند رانندگی بدتر است و خود مردم هم که به مشهد میروند از مشاهده ی وضعیت رانندگی به ستوه میآیند ....

جوانه ای در برف گفت...

به هر حال به آقای وحیدی و باران تبریک میگوییم کوفته ی دست پخت خانم دکتر خوردن دارد ها ...

به خانم دکتر :
نمیشود دستور پختش را هم بدهید بهشان..
چون که میدانید اممممممم پرنده مردنیست پرواز را باید به خاطر سپرد .... :دی

منجوق گفت...

اونو شرمنده! از يك زن تبريزي نخواهيد روش پخت هيچ غذايي را شرح بده:
http://monjoogh.blogspot.com/2008/11/blog-post_26.html

جوانه ای در برف گفت...

پس به باران و آقای وحیدی

می ارزد مقداری را نگه دارید بدهید آنالیز کنند از رازشان سر درآورید ...


یادم هست من هم چند باری کوفته درست کردم شبیه استانبولی پلوی سبزی و گردو دار پر آب شده بود ....

Hamid گفت...

خانم دکتر گرامی و عزیز،
به قول آمریکائیها آی گیو آپ. فایل صوتی هفتمی هیچ جوری راه نمی آد. می بخشیدها. تاریخ 20 ساله ی آذربایحان احمد کسروی نیست؟

منجوق گفت...

مسابقه تموم شده. جوابش را باران پيدا كرد.

در مورد فايل بپرسم ببينم مي شه كاري كرد.

جوانه ای در برف گفت...

حمید کجای کارید مسابقه تمام شد برنده معلوم شد نام رمان هم نام من سرخ بود برنده ها هم باران و آقای وحیدی جایزه هم کوفته ی دست پخت خانم دکتر ....

منجوق گفت...

احمد كسروي كه فوت كرده. ايراني هم كه هست و خارجي نيست. كتاب هاش هم كه رمان نيست. اصلا با رمان و اين جور چيزها ميانه اي نداشت ودر برنامه هاي كتاب سوزانش رمان ها را از بين مي بردند. پروفسور هشترودي مي آيد و روشنش مي كنه مي گه اين رمان هاي تاريخي هم چيزهاي به درد بخوري هستند. تا بالاخره راضي اش مي كنه رمان هاي الكساندر دوما را نسوزانند.


بيست سئوالي بازي كردن كلي ظرافت داره بايد رعايت كرد آقا حميد عزيز!

ناشناس گفت...

فکر میکنم که بیست سوالی ایی که شما برگزار کنید ظرافت داره ...

Hamid گفت...

یه کم سر فایل صوتی هنگ کردم و اصلا صورت مسئله یادم رفت. حالا نمی شه گوشت کوفته رو من بکوبم. خیلی در این کار یک موقعی وارد بودم. گوشتش هم با خودم.

منجوق گفت...

:)

جوانه ای در برف گفت...

منم حاضرم ظرف هارو بشورم ...

جوانه ای در برف گفت...

مایع ظرف شویی اش هم با خودم
:دی

Hamid گفت...

نه ظرفها که حتما با منه

منجوق گفت...

بد هم نيست يك برنامه ي كوفته خوران يك روز جمعه در همين آي-پي-ام داشته باشيم. مي توانيم يك برنامه ي ناهار داشته باشيم شبيه همين برنامه منتهي منجوقي تر و صميمي تر:
http://monjoogh.blogspot.com/2009/01/blog-post_19.html



در تداركاتش همياري مي كنيم

جوانه ای در برف گفت...

به حمید
من اول گفتم .

Hamid گفت...

خانم دکتر یه هو بفرمائید تو نیا دیگه. بفرمائید همه منزل ما در خدمت باشیم.

منجوق گفت...

اين چه حرفيه آقا حميد

جوانه ای در برف گفت...

آن وقت حق برنده ها ضایع میشود ....
بهتر است اگر چنین برنامه ای داشتید غیر برنده ها فقط کوفته خوردن برنده ها نگاه کنند و دلشان آب شود ..

Hamid گفت...

نمی دانم. یعنی آی پی ام. می ترسم باز این حقیر را راه ندهند! پام درد گرفته از بس پام لای درش گیر کرده. فایل صوتی درست شده بودها. دوباره گیر کرد.

منجوق گفت...

آقاي وحيدي نيست. انگار رفت My name is redرا بگيرد بخواند. ايضاً عليرضا.

منجوق گفت...

به نگهباني مي سپارم شما را با احترامات فائقه راهنمايي كنند تشريف بياوريد تو

ناشناس گفت...

pas man chiiiiiiiii baran
man dar magholeye khordane kofte khaili mitunam komak konamaaaaaaaaaa:)

Hamid گفت...

هر چه شما بفرمائید. این حقیر کوچک شماست. فقط می خواستم بچه ها هم شما را ملاقات کنند.

جوانه ای در برف گفت...

به آقای حمید :

اگر چه من نمیدانم ایراد فایل صوتی چیست ولی اگر تحت لینوکس وارد اینترنت شوید معمولا مشکلاتی که در ویندوز هست نیست یا حداقل با فایر فاکس باز و دیل کنید .
امتخانش ضرری ندارد ..

منجوق گفت...

خواهش مي كنم. خوشحال مي شوم در خدمتشان باشيم

جوانه ای در برف گفت...

به آقای حمید

شما ظاهرا باعث شدید پای غیر برندگان به این ضیافت باز شود ....
من که هرگز جراتش را نداشتم بگویم در حد نگاه کرد هم مرا راه دهند ...

Hamid گفت...

نمی دانم. لینوکس و فایرفاکس ندارم. در ضمن خیلی ممنون از لطفتان. من در خدمتم.

Hamid گفت...

به جوانه ای در برف،
البته ما هم از این جراتها نداریم. خانم دکتر خودشان لطف دارند و الا بنده هنوز هم فکر نمی کنم جای ما در آی پی ام باشد. حتی اگر خانم دکتر دعوت کنند. حتی اگر به شوخی.

جوانه ای در برف گفت...

خواهش میکنم .لینک دیل فایرفاکس :

wwww.download.cnet.com/mozilla-firefox

وقتی آی ایی صفحه ای را به دلیل حجم بالا باز نمیکند فایر فاکس حتما باز میکند شاید در این مورد هم جواب دهد .

Hamid گفت...

ولی بنده حتما نظری اربعین برای خانم دکتر می آورم. آی پی ام نزدیک کوه نور را می فرمائید دیگر.

منجوق گفت...

بله! نزديك كوه نور.


راستي راستي من اين قدر ترسناكم.

جوانه ای در برف گفت...

با ابهت با هستید نه ترسناک آدم جرات نمیکند ....

جوانه ای در برف گفت...

جسارتا قربان

نذری نه نظری

Hamid گفت...

اختیار دارید. البته آی پی ام نسبت به غیر خودی ها کمی سپرش بالاست. لابد حق هم دارد. بنده کی باشم که چیزی بگویم. داشتم شرح اسم من قرمز است را در ویکیپدیا می خواندم. فقط از خیلی دور راجعش شنیده بودم.

Alireza گفت...

من الان این همه کامنت رو دیدم! فکر کنم رکوردی است در تعداد کامنت ها! واقعا شام می دید؟!!!

منجوق گفت...

نه ركورد 170 تا ست و مال يادداشت ايرانشهر است. فكرش را كه مي كنم مي بينم ناهار بهتر از شام است.

جوانه ای در برف گفت...

نه این بلاگ کامنتهای بیشتر هم داشت

Hamid گفت...

می بخشید. نذری امام حسین. حتما می آورم. چهارشنبه صبح زود.

منجوق گفت...

دست شما درد نكند. قبول باشد. هرچند راضي به زحمت نيستم اما ار نذري امام حسين نمي توان گذشت.