اين رويداد براي دانشجويان رويدادي شيرين بود و از آن به گرمي استقبال كردند. طبيعي هم بود كه چنين باشد. اما برخي از همكاران ناراضي بودند. ابراز نارضايتي مي كردند از اين كه چرا خبرنگاران دور برندگان جايزه نوبل را گرفته اند وسئوالات جورناليستي از اين دست كرده اند:"چگونه مي شود نوبل گرفت؟" ظاهرا اين برخورد ها آن قدر عده اي از اين همكاران را آزرده ساخته بود كه نمي خواستند رويداد هايي از اين دست تكرار شود.
بله! اين قبيل سئوالات به واقع جورناليستي هستند. اما يك نفر خبرنگار وظيفه دارد سئوال جورناليستي بپرسد!!نوبليست ها به رفتار جورناليست ها عادت دارند و آن را به عنوان بخشي از زندگي پذيرفته اند! اين قبيل مصاحبه ها و سئوالات جورناليستي نظر مردم كوچه و بازار را جلب مي كند و باعث علاقه مندي بيشتر مردم كوچه وبازار به كار علمي و پژوهشي مي شود. اين علاقه مندي عمومي در دراز مدت سرمايه ي عمومي حساب مي شود. همان برداشت سطحي از علم و پژوهش هم بهتر از نبود آن است. هرچه جاي اين نوع علاقه مندي در بين مردم كوچه بازار بيشتر شود جاي خرافه تنگ تر مي شود. (البته اين ادعايي كه من مي كنم ادعاي بزرگي است ممكن است عده اي خرده بگيرند و بگويند در كشوري مانند ايتاليا كه علم اين قدر پيشرفته است خرافات كماكان به قوت خود باقي است. بايد ديد اگر آن علاقه ي عمومي به علم نبود چه مي شد. درست است كه خرافات در ايتاليا رواج بسيار دارد اما تاثير منفي سرنوشت ساز در زندگي مردم و سياستگذاري ها -آن قدر كه در جهان سوم مرسوم است ندارد. بر جامعه شناسان است كه نظر علمي تر و قطعي تري ابراز كنند. اگر كسي اطلاع بيشتري در اين باره دارد لطفا بيان كند. ) هر چه علاقه به علم بيشتر باشد والدين فرزندشان را كمتر از دانشگر شدن منع مي كنند.
اگر من به عنوان يك فيزيكپيشه در وبلاگم و يا در نشستي در حاشيه يك همايش تخصصي آن گونه سئوالات جورناليستي را مطرح كنم كار قابل سرزنشي انجام داده ام. اما طرح همان گونه سئوالات توسط جورناليست ها نه تنها قابل سرزنش نيست بلكه جاي تشكر هم دارد. اين موضوع نبايد بهانه اي براي مخالفت با رويداد هايي چون بازديد فيزيكپيشگان تراز اول دنيا شود. رفته رفته سئوالات خبرنگاران علمي كشور با تعامل با فيزيكپيشگان پخته تر مي شودو... از طريق اين گونه مصاحبه ها مردم به علم علاقه مند مي شود . اگر علاقه شان از حدي بيشتر باشد سر از وبلاگ هايي ازاين دست مي شوند. آن گاه بر ماست كه تحليلي علمي تر ارائه دهيم.
ما كار خودمان را بكنيم و بگذاريم جورناليست ها هم كار خود را بكنند. اگر فرصتي پيش آمد با جورناليست ها تعامل كنيم. جورناليست علمي را با پرخاش بيرون كردن نشان از "كلاس بالايي" و يا "مهم بودن" ندارد! از سياستمدارانمان انتظار داريم "شفاف" عمل كنند. چرا نبايد خبرنگاران اجازه داشته باشند در مورد كار ما هم سئوال كنند. اگر ما نمي توانيم كليت كارمان را به گونه اي كه براي آنها قابل هضم باشد توضيح دهيم از ضعف ماست نه ضعف آنها. من و شاهين كاملا رك و بي پرده توضيح مي دهيم كه موضوع تحقيق ما كاربردي نيست.
جالب آن كه خبرنگاران مجاب مي شوند كه با اين كه اين شاخه از پژوهش كاربردي نيست نبايد بريده شود.