۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

بهارم! دخترم! حرفي بزن! شوري برانگيز

به عنوان يك انسان، يك شهروند، يك زن، يك مادر، يك معلم، يك خانه دار، يك پزشك، يك پرستار و.... حرف دلتان را بزنيد و بگوييد آرزويتان چيست. بگوييد چه آرزويي براي آينده ي فرزندانتان داريد. بگوييد و بنويسيد چه مي خواهيد وچه نمي خواهيد! خيلي ها دارند منويات خود را به عنوان خواست شما قالب مي كنند. اگر سكوت كنيد مجبورتان مي كنند كه خواسته ي قلبي خود را انكار كنيد و بخواهيد آن چه كه آنها برايتان خواسته اند.آن قدر بگوييد و بنويسيد كه نتوانند خواست هاي دروني تان را تحريف كنند.

۶ نظر:

محسن گفت...

خانم دكتر جسارته اما اول از خودتون شروع كنيد.
از دلشوره تان از آرزويتان و در يك كلام از حرف دلتون براي دختري بنام بهار بگيد، يادم مي ياد يه بار پرسيدم چه آرزويي براي فرزندتان داريد گفتيد هيچي جز دل خوش ولي انگار اين دل خوشي جاشا با دلشوره عوض كرده!

فغان گفت...

این روزها که می گذرد شادم
زیرا یک سطر در میان آزادم
و می توانم هر طور و هر کجا که دلم خواست،
جولان دهم
-در بین این دو خط-

saba گفت...

شما راست گفتید. ما بایستی یاد بگیریم که خواستهای خودمان را بگوییم. ملتهای پیشرفته یاد گرفتند که خواستهای دلشان را آزادانه علم و مطرح کنند

ناشناس گفت...

دلت خوش ؟؟؟دل خوش سیری چند؟/

ناشناس گفت...

آن وقت ها که ادعای دوستی ات می شود، بدان که این واژه قداست و تعهد خودش را دارد. با مادری و قربان و صدقه رفتن فرق دارد. با آغوش مهربان و موضوع بحث عوض کردن و خنداندن فرق دارد.

اگر انتظار داری رفیق باشیم، اگر گمان می کردی می توانی تا بزرگسالی هم رفیقم بمانی، لااقل احساسات تکراری ام را می شناختی. لااقل وادارم نمی کردی قصه های واگو نشده ام را بشنوی. به جای کنجکاوی از دور و برم، ای کاش کمی در خودم کنجکاوی می کردی. به جای نگرانی خورد و خوراکم ای کاش، نگران سلامت روزهای بدم بودی. به جای پا به پای من گریستن، ای کاش مرهم گریه هایم بودی.

با تمام بالاترین گذشت هایی که در حقم کرده ای، با تمام بهترین محبت هایی که در حقم روا داشته ای، با وجود همه تلاش هایی که برای آسایش محیط اطرافم کرده ای، فقط ای کاش یک بار جداگانه می دیدی ام. یک بار با آغوش فکر بغلم می کردی. یک بار نه در جبهه ی زنانگی مان، با فهم هم جنسمان به سراغم می آمدی. ای کاش...

منجوق گفت...

مخاطب كه منجوق نبود؟!