۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

سعدی اینو نگفته بود

اگر متن اعلاميه ي حقوق بشر را که در سال 1948از طرف سازمان ملل منتشر شده مطالعه بكنيد، تایید خواهید کرد که هرچند استوانه كوروش يا كتيبه ي حمورابي، در زمان خود گامي به جلو بوده اند, اما در مقابل دستاورد جامعه ي بشري در سال 1948كاملا بدوي می نمایند. بخوانيد وخود قضاوت كنيد. حرفي كه من مي زنم عجيب و دور از ذهن نيست . عجيب آن است كه برخي کسان که ادعای «روشنفكري» دارند - و اتفاقا قشری هم در داخل کشور پیرو فکری آنها شده اند-چنان داد سخن می دهند که گویی استوانه ي كوروش قادر خواهد بود نياز هاي قرن بيست و يكمي ما را برطرف سازد!
توضیح هم نمی دهند که چگونه و از چه طریق! بدتر آن كه به پشتوانه ي آن استوانه خود را حتي از مطالعه ي منشور سال 1948 بي نياز مي بينند! باور كنيد كافي نيست به جاي مطالعه ي آن منشور زمزمه كنيم:«بني آدم اعضاي يكديگرند كه در آفرينش ..» خوانندگان اين وبلاگ مي دانند من از صميم قلب به سعدي ارادت دارم. با اين حال شعر او را براي پاسخگويي به نياز هاي جامعه ي فعلي كافي نمي دانم. اعلاميه ي حقوق بشر وارد خيلي ريزه كاري ها شده. به عنوان مثال, بند چهارم ماده ي 23 آن در مورد اتحاديه هاي صنفي است:
(4) Everyone has the right to form and to join trade unions for the protection of his interests.
كجا آن چند بيت شعر شيخ اجل به اين ريزه كاري ها مي پردازد؟! ریزه کاری هایی که بسیار مهمند تا جایی که کیفیت زندگی میلیون ها انسان در یک کشور وامنیت شغلی آنها بسته به توجه به همین ریزه کاری هاست.آیا واقعا سعدي آن شعر را گفته كه هفتصد سال بعد از او روشنفكران ما روي همان چند بيت درجا بزنند. مگر خود سعدي افتخار به استخوان هاي پوسيده را تقبيح نمي كرد؟! يعني نياز به هيچ كار فكري بيشتر در اين هفتصد سال پیدا نشده؟!
آن جماعت ظاهرا گمان مي كنند نيازي به فكر كردن بيشتر و ايده هاي جديد در اين زمينه نيست. اما ذهنيت غالب در سازمان ملل اين گونه نيست. با توجه به اتفاقات دنيا, سازمان ملل از1948 تا كنون اعلاميه هاي متعددي صادر كرده که به نوعی مکمل اعلامیه ی سال 1948هستند.
یکی از آنها در مورد حقوق زبانی است که من چندین بار به آن در این وبلاگ اشاره کرده ام. احتمالا اگر از اقلیت های دینی بودم به جای آن, به این اعلامیه ها ی سازمان ملل اشاره می کردم.
من نمي گويم بايد دربست مفاد اين اعلاميه ها را قبول كرد و به كاربست. من يك فيزيكپيشه ام و از
علوم انساني سررشته اي ندارم.. اما مي دانم آن قدر اين اعلاميه هاي سازمان ملل ارزش دارند كه در مورد آنها (كارآيي آنها، نحوه ي به كار بستن آنها، سازگاري يا ناساگاري آنها با فرهنگ بومي ما، تفسير و تاويل آنها، نحوه اجراي آنها) تامل كرد و بحث نمود. اگر هم ایراد دارند باید جایگزین بهتری متناسب با نیاز های روز و خواست های جامعه و شهروندان ایرانی در قرن بیست و یکم پیدا نمود. متاسفانه آن قدر که باید و شاید در این مسایل مداقه نمی شود. تو گویی اگر گفتند من آریایی ام و وارث کوروش و داریوشم وشعر "بنی آدم اعضای یکدیگرند" را از برم، مسایل فکری در مورد حقوق متعدد و چند بعدی انسان ها در این جامعه ی پیچیده ی قرن بیست و یکمی حل می شود می رود پی کارش!

۴ نظر:

Amir Abbas گفت...

خانم فرزان این فیلتر شدن وبلاگ هم خیلی ناراحت کننده شده، هر دفعه میام میبینم نظری داده نشده یا کمه دلم میگیره!

nareg گفت...

پیشنهاد خواندن
http://www.mghaed.com/safar/safar25.htm
در ضمن به نظر بنده کشورهایی که در آنها سیستم های سیاسی ایدولوژیک حاکم هستند توانایی داشتن صنعت توریسم را ندارند.

nareg گفت...

پیشنهاد خواندن
http://www.mghaed.com/safar/safar25.htm
در ضمن به نظرمکشورهایی که در آنها سیستم های سیاسی ایدولوژیک حاکم هستند توانایی داشتن صنعت توریسم را ندارند.

Placebo گفت...

haha! baw divunan ... kollan moshkelate ziadi darim feknakonam be in zudiha ham hal beshe. in fagat yekishun bud ke be zibayi bayan kardin.